کار را از آغاز جنبش های انقلابی و بیداری زنان و مردان مسلمان ایران اسلامی پی می گیریم. اولین تحرکات انقلابی در نطق امام خمینی(س) در مسجد اعظم قم آغاز شد و کشف حجاب، به محور اصلی انتقادات به رژیم پهلوی بدل شد:
15 اردیبهشت 1323، امام خمینی(س): «خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده... قیام برای نفس است که چادر عفت را از سر زنهای عفیف مسلمان برداشت و الآن هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جاری است و کسی بر علیه آن سخنی نمیگوید.» (صحیفه امام، ج 1، ص: 22)
11 آذر 1341، امام خمینی(س) مسجد اعظم قم: «شما ببینید بیست و چند سال است از این کشف حجاب مفتضح گذشته است؛ حساب کنید چه کرده اید؟ زنها را وارد کردید در ادارات؛ ببینید در هر ادارهاى که وارد شدند، آن اداره فلج شد.» (صحیفه امام، ج1، ص: 118)
و حجاب نماد انقلاب شد:
تیر 1351، دکتر شریعتی :«یک انگیزه در حجاب این است که این یک لباس سنتی است , یک حجاب دیگر با همان فرم نیز هست اما نشانه این است که من یک طرز تفکر اعتقادی مذهبی خاص دارم . حجاب نوع اول به این معنا بود که خوب همه دارند ما هم داریم که نشانه هیچ ارزش انسانی نبود یک عادت سنتی بود ... اما یک حجاب مال نسل آگاهی است که به پوشش اسلامی برمی گردد ... این کسی که آگاهانه پوشش را انتخاب می کند مظهر چیست ؟ مظهر یک فرهنگ خاص , یک مکتب خاص , یک حزب فکری خاص , یک جناح خاص و یک جبهه خاص است این قیمت دارد , این ارزش دارد این آدم , همین طور که الآن دیده می شود در برابر آن دختری که اساساً به این مسأله نمی رسد یا ارزشی برایش قائل نیست نه تنها احساس حقارت نمی کند بلکه احساس برتری می کند .... بنابر این شما طرز فکر بچه ها را عوض کنید , آنها خودشان پوشش خود را انتخاب خواهند کرد .»(علی شریعتی, مجموعه آثار 21 , زن)
27 دى 1356، امام خمینی: « یک رشته فشارهای زیاد دنبال همین اتحاد شکل بود و جنایات. چقدر علما را در این قضایا اذیت کردند، تبعید کردند، بعضى را کشتند. و بهانه دومى که باز به تقلید از آتاتورک بىصلاحیت- آتاتورک مسلحِ غیر صالح- باز انجام داد، قضیه کشف حجاب [بود] با آن فضاحت. خدا مىداند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب. حجابِ انسانیت را پاره کردند اینها. خدا مىداند که چه مخَدراتى را اینها هتک کردند و چه اشخاصى را هتک کردند. علما را وادار کردند با سرنیزه که با زنهایشان در مجالس جشن، یک همچو جشنى که با خون دل مردم با گریه تمام مىشد، [شرکت کنند]. مردم دیگر هم به همین ترتیب. دسته دسته اینها را دعوت مىکردند و الزام مىکردند که با زنهایتان باید جشن بگیرید. «آزادى زن» این بود که الزام مىکردند، اجبار مىکردند با سرنیزه و پلیسْ مردم محترم را، بازرگانهاى محترم را، علما را، اصناف را، به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند. در بعضى از جشنها، به اصطلاح خودشان، اینقدر گریه کردند مردم که اینها از آن جشن شاید اگر حیایى داشتند پشیمان مىشدند.» (صحیفه امام، ج3، ص: 299 و 300)
29 بهمن 1356، امام خمینی(س) در مسجد شیخ انصاری نجف، درباره جنایات رژیم شاه: «مگر مىشود یک نفر مسلمان باشد، یک نفر به اسلام اعتقاد داشته باشد، و با تبدیل تاریخ اسلام به تاریخ کفار موافق باشد؟ مگر مىشود یک نفر مسلمان باشد و با این ستور، [با] کشف حجاب مبتذل موافق باشد؟ زنهاى ایران هم قیام کردند بر ضدش و تودهنى به او زدند که ما نمىخواهیم اینطور چیز را، ما باید آزاد باشیم. و این مردک مىگوید آزادید لکن باید حتماً اما باید حتماً بدون چادر و بدون روسرى توى مدارس بروید! این آزادى است؟!» (صحیفه امام، ج3، ص: 343)
زمزمه رفتن شاه و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی همه جا پیچیده بود و امام، برنامه آینده خود را در گفت و گو با خبرنگاران تشریح می کردند:
17 مهر 1357، امام خمینی(س)، در پاسخ یکی از خانم ها که از وضع حجاب خانم های حاضر در نوفل لوشاتو سوال کردند: «حجاب ایران، حجاب اسلام، همین مقدارهاست. اسلام اینجا و آنجا ندارد. لکن یک جهات خارجى گاهى در کار هست. به طورى که یک مفسدهاى باشد، یک اختلاف اخلاقى بشود، یک- عرض مىکنم- چیزهایى باشد، البته آن وقت باید جلوگیرى بشود ؛ اما اگر نباشد اینطور، و ساده باشد و مثل سایرین با سادگى باشد، نه؛ بى چادر [بامانتو] مانع ندارد.» (صحیفه نور ج3، ص: 499)
10 آبان 1357، امام خمینی(س): «اجراى حدود در اسلام، موکول به تحقق شرایط و مقدمات بسیار است و باید جهات بسیارى را از روى کمال عدالت و توجه به اینکه اسلام در کلیت خود اجرا گردد، در نظر گرفت. اگر این امور در نظر گرفته شوند، ملاحظه خواهد شد که مقررات اسلامى کمتر از هر مقررات دیگرى خشونت آمیز است. زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین آزادند. و تجربه کنونى فعالیتهاى ضد رژیم شاه نشان داده است که زنان بیش از پیش آزادى خود را در پوششى که اسلام مىگوید یافتهاند.» (صحیفه امام، ج4، ص: 247)
7 دى 1357، امام خمینی(س): «تبلیغات سوء شاه و کسانى که با پول شاه خریده شدهاند، چنان موضوع آزادى زن را براى مردم مشتبه کردهاند که خیال مىکنند فقط اسلام آمده است که زن را خانه نشین کند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشیم؟ چرا با کار کردن زن مخالف باشیم؟ چرا زن نتواند کارهاى دولتى انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنیم؟ زن، چون مرد در تمام اینها آزاد است. زن هرگز با مرد فرقى ندارد. آرى در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولى لازم نیست که چادر باشد. بلکه زن مىتواند هر لباسى را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. ما نمىتوانیم و اسلام نمىخواهد که زن به عنوان یک شى ء و یک عروسک در دست ما باشد. اسلام مىخواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانى جدى و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمىدهیم تا زنان فقط شیئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند. اسلام سقط جنین را حرام مىداند و زن در ضمن عقد ازدواج مىتواند حق طلاق را براى خودش به وجود آورد. احترام و آزادىاى که اسلام به زن داده است، هیچ قانونى و مکتبى نداده است.» (صحیفه امام، ج5، ص: 294)
3 بهمن 57، یکى از خبرنگاران زن: «چون مرا به عنوان یک زن پذیرفته اید، این نشان دهنده این است که نهضت ما یک نهضت مترقى است؛ اگرچه دیگران سعى کردند نشان دهند که عقب مانده است. فکر مىکنید به نظر شما آیا زنان ما باید حتماً حجاب داشته باشند؟ مثلًا چیزى روى سر داشته باشند یا نه؟»
امام خمینی(س): «اینکه من شما را پذیرفتهام، من شما را نپذیرفتهام! شما آمده اید اینجا و من نمىدانستم که شما مىخواهید بیایید اینجا! و این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقى است که به مجرد اینکه شما آمدید اینجا، اسلام مترقى است. مترقى هم به این معنى نیست که بعضى زنها یا مردهاى ما خیال کردهاند. ترقى به کمالات انسانى و نفسانى است، و با اثر بودن افراد در ملت و مملکت است نه اینکه سینما بروند و دانس بروند. و اینها ترقیاتى است که براى شما درست کردهاند و شما را به عقب راندهاند؛ و باید بعداً جبران کنیم. شما آزادید در کارهاى صحیح. در دانشگاه بروید و هر کارى را که صحیح است بکنید؛ و همه ملت در این زمینهها آزادند. اما اگر بخواهند کارى خلاف عفت بکنند و یا مضر به حال ملت.- خلاف ملیت- بکنند، جلوگیرى مىشود؛ و این، دلیل بر مترقى بودن است.»(صحیفه امام، ج5، ص521-520)
سخنان تاثیرگذار امام بزرگوار، به طور گسترده در میان مردم پیرو آن حضرت منتشر می شد و بر دل ها می نشست:
7 بهمن 1357، مصاحبه کننده فرانسوی:« برخی از رسوم اسلامی مانند حجاب اجباری رها شده است. آیا در جمهوری اسلامی از نو اجباری خواهد شد؟»
امام خمینی(س): «حجاب به معناى متداول میان ما، که اسمش حجاب اسلامى است، با آزادى مخالفتى ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد. و ما آنان را دعوت مىکنیم که به حجاب اسلامى روآورند. و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایى که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمدهاند و به اسلام پناهنده شدهاند.» (صحیفه امام، ج5، ص:541)
26 دی 57، آیت الله منتظری: «اصلا حجاب اسلامی به معنی پوشیده شدن در چادر و انزوای اجتماعی نیست هدف آن است که زن در جامعه لخت نباشد که وسیله شهوت رانی قرار گیرد. وگرنه با مراعات حجاب اسلامی و عدم اختلاط دختر و پسر از نظر اسلام آزادیهای مورد نیاز برای زنان و دختران تامین می شود و آنها از تمام مزایا و حقوق اجتماعی مشروع بهره مند می شوند.»(کیهان، 26 دی 57، شماره 10614)
همزمان با تاکید روحانیون برجسته دوران بر حجاب، اقبال عمومی دختران و زنان به حجاب، به طرز چشم گیری گسترش یافت و مقابله با زنان بی حجاب در جامعه از سوی انقلابیون آغاز شد:
27 دی 57، پیام مخاطبان در روزنامه کیهان:«این روزها خانمهای چادری رفتار بسیار بدی با زنان بی حجاب دارند و هر جا که زن بیچادری را ببینند به او توهین می کنند. حتی بعضی از جوانان ضمن متلک گفتن به این گروه از زنان موجبات آزار بدنی آنان را نیز فراهم می کنند. شما را بهخدا در روزنامه به این گونه افراد تذکر بدهید و بگوئید این کارها شایسته افراد مومن و با تقوا نیست.»
27 دی 57، پیام مخاطبان در روزنامه کیهان:«امروز تظاهراتی در خیابان بلوار برپا بود. به دلیل علاقه ای که به رشد نهضت ملی ایران و سرکوب استبداد دارم با شور و شوق فراوان به میان تظاهر کنندگان رفتم و با آنان همصدا شدم. اما با کمال تعجب گروهی به سوی من آمدند و با این بهانه که من چادر به سر ندارم مرا از صف تظاهر کنندگان بیرون انداختند.»
اما حجاب، علاوه بر معنا و پشتوانه دینی خود، به عنوان نمادی ملی برای مبارزه با امپریالیسم و غرب تبدیل شده بود:
5 بهمن 57، ابرهیم یزدی، دبیرکل فعلی نهضت آزادی ایران:«آنچه در نظام اسلامی باید رعایت شود عفت و عصمت است. ولو اینکه کسی معتقد به حجاب نباشد باید یک اصولی را رعایت کند این مختص به زنان نیست.»(کیهان، 5 بهمن 57، شماره 10622)
16 بهمن 57، ناصر تکمیل همایون عضو جبهه ملی ایران: «گروه ویران ساز و چپاولگر و هرزه با اینکه کوشش کردند بنام آزاد کردن زنان و شرکت دادن آنان در انتخابات قلابی و وکیل ساختن چند زن در همان سیستم رستاخیزی اختناق و ترور و عدم آزادی و دموکراسی، به نوعی نیرنگ دست یازند و به اصطلاح بیان دارند که زنان ایران را از سیاه چالهای قرون وسطائی بیرون آورده اند اما هدف اصلی آنان که تشکیل پروسه غربی کردن حیات اجتماعی زنان آن هم در سطح بسیار مبتذل فرنگی بود، خوشبختانه به یمن حرکت عظیم اجتماعی و سیاسی ملت ستمدیده ایران و شرکت زنان دلیر و هوشمند ناتمام ماندو مسلما خطر تزلزل بدفرجامی که خانواده های ایرانی و زنان (و مردان) کشور را تهدید میکرد در شکل و ترکیب جدید پیکار ملی و خودسازیهای فرهنگی برطرف خواهد شد.» (کیهان، 16 بهمن 57، شماره 10630)
سخنرانی معروف امام(س) در فیضیه قم، نقطه عطفی در شتاب گیری اقدامات بر ضد بی حجابی شد:
16 اسفند 57، امام خمینی در مدرسۀ فیضیه قم: «الآن وزارتخانهها- این را مىگویم که به دولت برسد، آنطورى که براى من نقل مىکنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههاى اسلامى نباید زنهاى لخت بیایند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند.» (صحیفه امام، ج6، ص: 329)
17 اسفند 57، آیت الله اشراقی، داماد امام بزرگوار: «باید حجاب رعایت شود و قوانین اسلامی موبه مو اجرا گردد و در همه موسسات و دانشگاهها به این موضوع توجه شود. اما باید در نظر داشت که حجاب به معنای چادر نیست. همین قدر که موها و اندام خانمها پوشانده شود و لباس آبرومند باشد حالا به هر شکلی مهم نیست چادر چیز متعارفی است و بسیار خوب است. اما به خاطر طرز کار و نوع کار خانمها شاید گاهی پوشاندن بدن و مو به طریق دیگر هم حجاب باشد حرفی نیست. باید طبق نظر مبارک امام حجاب اسلامی در سطح کشور توسط خانمها با اشتیاق اجرا شود ... در مورد اقلیتهای مذهبی همیشه نظر مبارک امام این بوده که آنها از هر حیث مورد احترام و حمایت باشند. اما اگر خانمهای اقلیتهای مذهبی هم رعایت حجاب اسلامی را بکنند چه بهتر.» (کیهان، 17 اسفند 57، شماره 10656)
در برابر این، اعتراض ها از طرف اقلیت زنان بی حجاب به راه افتاد:
17 اسفند 57، کیهان: «گروهها و دسته جات مختلف زنان از صبح امروز در خیابانهای شمالی و مرکزی تهران به مناسبت روز جهانی زن و به خاطر ابراز نظریات خود درباره حجاب زنان دست به راهپیمائی زدند. در راهپیمائیهای امروز زنان، تعداد زیادی از دانش آموزان مدارس دخترانه نیز شرکت داشتند. آنها ضمنا علیه کسانی که به زنان بی حجاب در روزهای اخیر حمله کرده اند، شعار می دادند... راهپیمائی امروز در حالی انجام شد که ریزش برف بی وقفه از اولین ساعات بامداد آغاز شده است. طبق گزارشهای رسیده در ادارات و وزارتخانه های مختلف نیز از صبح امروز جلساتی برای رسیدگی به مسائل حجاب که طی چند ساعت اخیر مطرح شده به بحث و گفتوگو پرداختند و در برخی واحدها کارها برای چند ساعت دچار وقفه شد. بحث و گفتوگو درباره حجاب از دیروز در تهران بالا گرفته است و از صبح امروز به دنبال مصاحبه تلفنی رادیو ایران با داماد امام خمینی اوج گرفت.»
«کارکنان زن قسمت فروش هواپیمائی ایران شعبه ویلا امروز اعلام داشتند حجاب اجباری زن باید نجابت و پاکی درون او باشد آنها عقیده داشتند که حجاب ظاهری نباید اجباری باشد این زنان همچنین گفتند روحانیون می توانند در این مورد اظهار نظر کنند اما نباید اجباری در کار باشد ... در خیابانها برخی مردان به ما میگویند: یا روسری یا توسری این توهین بزرگی است به نیمی از اجتماع که در انقلاب اخیر در کنار مردان شرکت داشتند و شهید دادند.»
خشم برخی افراد تند انقلابی از مظاهر بی حجابی، تظاهرات را به خشونت کشانید.
19 اسفند 57، کیهان: «پاسداران گفتند در تظاهرات دو روز پیش زنان عدهای افراد ناآگاه و ناشناس به خانمهائی که درباره حجاب دست به تظاهرات زده بودند حمله کردند که متاسفانه حوادثی به بار آمد. همانطوری که امام بارها گفته هر کس آزاد است حرف خود را بزند و از آنجا که به خشونت کشاندن تظاهرات زنان توسط نیروهای مبارز و مترقی مذهبی نبوده است ما برای اثبات این موضوع و نیز برای اینکه هیچ آسیبی به خانمها نرسد خیابانهای اطراف کاخ دادگستری را بستهایم. خانمها می توانند بدون هیچ نگرانی به اینجا بیایند تظاهرات کنند و هر حرفی که دارند بزنند ما هم مواظب آنها هستیم و هنگام تظاهرات به هیچ مردی اجازه عبور از این مناطق را نخواهیم داد.» (کیهان، 19 اسفند 57، شماره 10657)
در این میان، عده ای هم مسئله را فرعی و کم اهمیت می دانستند.
19 اسفند 57، سیمین دانشور: «ما هر وقت توانستیم این خانه ویران را آباد کنیم اقتصادش را سرو سامان دهیم کشاورزیش را به جائی برسانیم حکومت عدل و آزادی را برقرار سازیم هر وقت تمامی مردم این سرزمین سیر و پوشیده و دارای سقفی امن بر بالای سرشان شدند و از آموزش و پرورش و بهداشت همگانی بهره مند گردیدند می توانیم به سراغ مسائل فرعی و فقهی برویم می توانیم سر فرصت و با خیال آسوده و در خانه ای از پای بست محکم بنشینیم و به سر و وضع زنان بپردازیم.» (کیهان، 19 اسفند 57، شماره 10657)
با شروع تظاهرات زنان بی حجاب، واکنش های رسمی دولت و بزرگان حکومت، خبر از آزادی حجاب می داد:
20 اسفند 57، مهندس عباس امیر انتظام، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت:«بدیهی است که نخست وزیر و خانواده ایشان از قدیم طرفدار و مشوق و مقید به حجاب درحد معمولی وعملی و صحیح واسلامی آن بوده اند.ولی ایشان و همه آقایان وزرا معتقد و عامل به آیه ی کریمه "لااکراه فی الدین" می باشند و دستور حیاء برای خانم ها صادر نمی نمایند. اعلام صریح دو روز قبل آیت الله العظمی خمینی که احدی حق تعرض و مزاحمت برای خانم ها را ندارند، موید عمل دولت بر عدم الزام خانم های کارمند و مراجعین به ادارات می باشد. البته نمایشگری و عریانی و جلفی مساله دیگری است که مسلماً در ایران بعد از انقلاب اسلامی و در دولت اسلامی نمیتواند جواز و پذیرش داشته باشد.»(کیهان،20 اسفند 57، شماره 10658)
سخنان آیت الله طالقانی که صراحتا تاکید کردند در حجاب "اجباری حتی برای زنان مسلمان نیست"، زنان بی حجاب را آرام کرد و به خانه بازگرداند.
20 اسفند 57، آیت الله طالقانی: «حجاب اسلامی چه معنی دارد؟ حجاب اسلامی یعنی حجاب وقار، حجاب شخصیت، ساخته من و فقیه و دیگران نیست این نص صریح قرآن است آن قدر که قرآن مجید بیان کرده، نه ما می توانیم از آن حدود خارج شویم و نه زنانی که معتقدبه این کتاب بزرگ آسمانی هستند...اسلام و قران می خواهد زن حفظ شود، مسئله این است که هیچ اجباری در کار نیست مسئله چادر مطرح نیست، مسئله حجاب یکی از مظاهر این حرکت انقلابی است. کسی در این راهپیمایی ها،خانم ها، خواهران و دختران ما را مجبور نکرد که با حجاب یا بی حجاب بیایند. اما حالا اینکه روسری سرکنند و یا نکنند باز هم هیچ کس اجباری در این کار نکرده است ... حضرت آیت الله خمینی نیز اجبارو اکراهی به شکل اکراه بیان نکرده اند.... هو و جنجال راه نیاندازند و همانطور که بارها گفتیم همه حقوق حقه زنان در اسلام و در محیط جمهوری اسلامی محفوظ خواهد ماند. و از آنها خواهش می کنیم که با لباس ساده با وقار، روسری هم روی سرشان بیاندازد به جائی بر نمی خورد.... اجباری حتی برای زنهای مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیت الله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت میکند راهنمائیش می کند که شما اینجور باشید به این سبک باشید.» (کیهان،20 اسفند 57، شماره 10658)
حکومت مصمم شد با افراد متعرض به زنان بی حجاب برخورد کند.
21 اسفند 57، آقای میر شمس شهشهانی، اولین دادستان تهران:«نظر به اینکه طبق موازین شرعی و اسلامی و مقررات موضوعه مملکت جان و مال و مسکن همه افراد مصون از هرنوع تعرض و مزاحمت می باشد ... هر کس در اماکن عمومی یا معابر به هر عنوان و بهانه اعم از نحوه ی لباس پوشیدن و غیره متعرض یا مزاحم بانوان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون به حیثیت آنان توهین کند. طبق ماده2 و ماده 4قانون مجازات عمومی مجازات می شود و مامورین انتظامی و پاسداران انقلاب و مامورین کمیته ها موظفند به محض روبرو شدن با چنین اشخاصی آنان را جلب و با گزارش جریان، آنان را به نزدیکترین ناحیه دادسرای تهران معرفی کنند.»(کیهان، 21 اسفند 57)
در برابر این سخنان، زنان بی حجاب هم تصمیم گرفتند با انقلابِ نوپا همکاری کنند تا مبادا بهانه به دست بیگانه دهند:
21 اسفند 57، هما ناطق، از اعضای کانون نویسندگان: «رفتند گزارش دادند که ما لخت به وزارتخانه ها رفتهایم. من از شما می پرسم در این زمستان سرد چطور یک زن لخت می تواند به وزارتخانه ها برود. عنوان کردن مساله زن در این برهه از مبارزه یک مساله انحرافی است. ما نباید در این شرایط مساله ای به نام مساله زن داشته باشیم. یک بار چیزی در مورد حجاب گفتند و بعد هم پس گرفتند بنابراین برای این مساله نباید درگیری ایجاد کنیم باید با مجاهدین همراه باشیم حتی اگر روسری به سر کنیم بشرط آنکه ما بدانیم به نام ما توطئه نمی شود و نظام شاهنشاهی برگردانده نمی شود.» (کیهان، 21 اسفند 57، شماره 10659)
اما از آن پس، تحرکات مردم متدین و انقلابی آغاز شد و پیگیری موضوع حجاب، از سطح حکومت، به سطح جامعهای که بی صبرانه در انتظار حاکمیت کامل دین مبین اسلام بود، منتقل شد:
26 اسفند 57، بند دوازدهم قطعنامه اجتماع صدها هزار تن در پارک ملت: «خواهران مسلمان ما حجاب را به مثابه "سنگر پیکار" و "حصار تقوا" به تمامی زنان مبارز و انقلابی پیشنهاد می نماید.» (کیهان، 26 اسفند 57، شماره 10663)
27 اسفند 57، شعر فریاد از دکتر زهره صالحی از مشهد، روزنامه کیهان:
چه شد ناگاه
که در اجرای یک اصل بزرگ و ساده اسلام
بهر زن
هزاران انتقاد و ناله سر کردن
و صدها عذر بر این گفته نیک امام خویش آوردند
مگر پوشیدن تن
از نگاه تشنه مردان
چنین درد و فغان دارد؟
و یا یک روسری سر داشتن
مشکل به بار آرد؟
نشاید
شور و انقلاب این سان هدر رفتن
و با این بعد طولانی که بین ما و مقصود است
به لجبازی به راه بی ثمر رفتن
و ناسنجیده اسباب وقوع فتنه بیگانگان گشتن
و باید میل زشت تن نمائی را
برای تن فروش زشتخو هشتن
(کیهان، 27 اسفند 57، شماره 10664)
26 اردیبهشت 58، چاپ آگهی فراخوان راهپیمائی گسترده زنان در روزنامه کیهان (آگهی شامل چهره زنی ملبس به چادر است که فرزندش را در آغوش گرفته و با مشت گره کرده شعار می دهد: ) «... و این تنها لباس رزمهامانرا عزیز و محترم داریم».
27 اردیبهشت 58، زهرا رهنورد: «ای همه رنجبران و محرومان جهان، مستضعفین تاریخ از آغازش تا امروز، و از امروز تا لحظه خجسته قیام مهدی(عج)، حجاب مرا تو ساده و کوچک مپندار، که خود بشارتی و رهنمودی به رهائی و رستگاری توست. اشاره به ایدئولوژی اسلام است که به حق تئوری انقلاب و رهائی مستضعفین خلقهای محروم است. آری هموطن، خواهرم برادرم همه مستضعفین سرزمینم، حجاب مرا ببین و در کنارش عصیان بر ضد نظامهای باطل، بر ضد تمام ارزشهای کثیف، قدرت، ثروت، زیبائی بر ضد تلقیهای غیر انسانی و سودپرستانه و شیء وار از زن ... از انسان، بر ضد ذلت استثمار، قرض، تبلیغات منحط و خواب آور، عصیان بر ضد طبقات ستمگر، برضد قدرتهای حاکمه خونخوار، برضد فرعونها، بر ضد استبداد دینی، بر ضد معیارها، آرمانها و جهان بینیهای صرفا مادی و ماده پرستی ...» (کیهان، 27 اردیبهشت 58، شماره 1070)
29 اردیبهشت 58. بندهای 9 و 10 قطعنامه همین راهپیمائی: «ما زنان مسلمان پوشش اسلامی را که لبیک به الله و پاسداری از خون شهدای به خون خفته می دانیم و خواستار آنگونه برنامه های ارشادی و انقلابی هستیم تا دیگر خواهران رزمنده و فداکار میهن با آگاهی و انتخاب خویشتن به این پوشش رهائی بخش نائل گردند.
ما زنان مسلمان خواستار جلوگیری از وارد شدن و ساخته شدن کالاهای مصرفی - زینتی و آرایشی هستیم زیرا اینگونه مصارف مظاهر نظام طاغوتی است و جامعه را از معنویات اسلامی خارج می کند.» (کیهان، 29 اردیبهشت 58، شماره 1071)
و امام نیز در برابر بی عفتی عده ای در ملا عام واکنش نشان دادند و از مردم متدین خواستند در برابر این اقدامات بایستند:
7 تیر 58، امام خمینی(س): «اسلام جلوی شهوات را میگیرد؛ اسلام نمیگذارد که لخت بروند توی این دریاها شنا کنند. پوستشان را میکند! با زنها لخت بروند آنجا، و بعد زنها لخت بیایند توی شهرها! مثل کارهایی که در زمان طاغوت میشد. همچو کاری اگر بشود، پوستشان را مردم میکنند. مسلمانند مردم. نمیگذارند زنها و مردها با هم داخل هم بشوند و توی دریا بریزند و به جان هم بیفتند. «تمدن» اینها این است! اینها از تمدن این را میخواهند. اینها از آزادی این را میخواهند! آزادی غربی میخواهند. و آن این است زن و مرد با هم لخت بشوند و بروند توی دریا [یا] بروند توی - نمیدانم - جاهای دیگر شنا کنند! این تمدنی است که آقایان میخواهند! این تمدنی است که در رژیم سابق تحمیل بر مملکت ما شد، که بعد از اینکه میرفتند زن و مرد در دریا، زنها همان طور لخت و همان طور لخت میآمدند توی شهر! مردم هم جرأت نمیکردند حرف بزنند. امروز اگر یک همچو چیزی بشود، اینها را ما خواهیم تکلیفشان را معین کرد. و دولت هم معین کرد. البته دولت [به] طوری که وزیر کشور گفتند، گفتند ما جلویش را گرفتیم. اگر نگیرند، مردم میگیرند. مگر مازندرانیها میگذارند یا رشتیها میگذارند که باز کنار دریاشان مثل آن وقت باشد؟ مگر بندر پهلویایها (بندر انزلی) مردهاند که زن و مرد با هم در یک دریا بروند و مشغول عیش و عشرت بشوند! مگر میگذارند اینها را؟ تمدنهای اینها این است. آزادیای که آنها میخواهند همین. این جور آزادی! بروند قمار بکنند و با هم لخت بشوند و با هم [سرگرم عیش و نوش] بشوند» (صحیفه امام، ج ۸، ص: 338 و ۳۳۹)
مبارزات مردمی علیه بی حجابی و گاهاَ تهدید زنان بی حجاب ادامه داشت:
4 مرداد 58، صادق طباطبائی، سخنگوی دولت، در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری پارس، پیرامون شایعات مربوط به حضور و غیاب خانمها در اجتماعات و اجبار آنان به سر کردن چادر و همچنین حضور در ادارات با چادر گفت: «از چند روز گذشته تعدادی اتومبیل و وانتبار با بلندگو در شهر گردش می کنند و این شایعات را پخش میکنند از جمله اینکه می گویند در ماه مبارک رمضان خانمها یا نباید سر کار خود حاضر شوند یا با چادر و حجاب سر کار خود بروند. همچنین گفته می شود که برخی از وزارتخانه ها به کار خانمها خاتمه داده یا به زودی خاتمه خواهند داد و یا در برخی محافل به وسیله اطلاعیه هایی شایع کرده اند که خانمها و نیز آقایان در صورت عدم رعایت مقررات مذهبی مسئول حفظ جان خود خواهند بود. ... هیچ بعید نیست که افراد را هم مامور اجیر کرده و مامور سازند که در ایام ماه رمضان به خانمها تعرض روا دارند و یا اعمال خشونت کنند، این وظیفه تک تک ملت و افراد است که با این گونه افراد با قاطعیت برخورد کرده و آنها را تحویل نیروی انتظامی دهند.... شایعات مربوط به حذف خانمها از خدمات اداری و یا شرایط و دستورالعمل جدید و یا شرایط جدید برای کار خانمها به هیچ وجه صحت ندارد.»(کیهان، 4 مرداد 58، شماره 10767)
اما واقعیت آن بود که زنان بی حجاب، از ترس خشم انقلابیون پرشور، به حجاب ظاهری پناه بردند:
5 آذر 58، کیهان: «یک وقت نوشتیم که چادر اسلحهای است در دست زنان مسلمان برای مبارزه با استعمار. دیروز هم دم دانشگاه متوجه شدیم که چادر و روسری یک خاصیت دیگر هم برای غیرمسلمانها دارد و آن هم حفظ آنان از خشم مردم در تظاهرات است.» (5 آذر 58، شماره 10866 صفحه)
سرانجام اولین اطلاعیه رسمی برای الزام حجاب در محیطی عمومی صادر شد:
31 شهریور 58، حجت الاسلام خدائی، نماینده امام خمینی در مرودشت:« اگر دختران دانش آموز از روز اول مهرماه بدون حجاب به مدارس بروند از ورود آنان جلوگیری خواهدشد »(کیهان، 31 شهریور 58، شماره 10812)
18 خرداد 59، آیت الله بهشتی: «یک خانم شهروند و مسلمان ایجاب می کند که لباسی را که در اداره می پوشد همان لباسی نباشد که در میهمانیهای شبانه می پوشد.» (کیهان، 18 خرداد 59، شماره 11015)
سخنان بعدی امام راحل(س)، در واکنش به نمادهای باقی مانده طاغوت، حساسیت ها را بر حجاب زنان بالا برد:
8 تیرماه 59، آیتالله خمینی در دیدار با خانواده شهدای انقلاب: « باز هم تذکرهها، تذکرههای شاهنشاهی است. باز هم کاغذهای اداره، کاغذهای شاهنشاهی است. اگر شاهنشاهی هستید، خوب بگویید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم. تا من بگویم ملت باشما چه کند و اگر نیست، چرا این آرمها را برنمی دارید؟ چرا این اشخاصی که در این ادارات مشغول فساد هستند، چرا اینهایی که مشغول هستند که جوانهای ما را تباه کنند، در این ادارات تصفیه نمیکنید؟ من نمیدانم این مملکت وضعش چیست؟ بیست سال است که این ملت، ملت محروم دارد زحمت میکشد، کشته میدهد. پانزده خرداد آنقدر کشته داد، و بعد هم هی پانزدههای خرداد برای ما پیش آمد. این همه اینها به شهادت رسیدند. ما تا کی باید مواجه با این چهرههای افسرده باشیم؟ ملت ایران تا کی باید منتظر باشند که شماها از آن گرفتاریهایی که میگویید داریم در ادارات، بیرون بیایید؟ تا کی صبر کند ملت ایران و تا کی شما میخواهید اصلاح کنید امور را؟ یک سال و نیم بیشتر گذشته است از این انقلاب و باز آرمهای شاهنشاهی هست. اگر شاهنشاهی هستید بگویید. اگر تا ده روز دیگر، تا ده روز دیگر، در یکی ازاین چیزهایی که از ادارات صادر میشود، عکس همان آرمهای شاهنشاهی باشد و اسم آنها باشد، من با ملت میگویم که با شماها آن رفتار کند که با شاهنشاه کرد. ما هی سکوت میکنیم، هی میخواهیم مطالب را خودشان حل بکنند. مع ذلک، به فکر این حرفها کم هستند. چرا به فکر نیستید؟ چرا شورای انقلاب به فکر این مطلب نیست؟ چرا رئیس جمهور به فکر این افراد نیست؟ این امور نیست؟ به آن حرفهایی که میزنید، یک قدری هم عمل کنید.» (صحیفه امام، ج ۱۲، ص: ۴۷۷)
با اینکه امام در سخنان خود، مستقیما به مسئله پوشش زنان اشاره نکردند، اما طبیعی ست که بی حجابی هم یکی از نمادهای آشکار طاغوت شناخته شود که نمونه ای از آن ذیلاَ آورده می شود:
10 تیر 59، حجت الاسلام ری شهری، رئیس دادگاه انقلاب ارتش:
«بسمه تعالی
اگر شاهنشاهی هستید بگوئید تا ما تکلیفمان را با شما تعین کنیم تا من بگویم ملت با شما چه کند. (امام خمینی)
از آنجا که تا کنون چندین بار توسط مسئولین امر نسبت به پوشش اسلامی خانمهای کارمند ارتش جمهوری اسلامی ایران تذکر داده شده ولی متاسفانه برخی از پرسنل زن نسبت به مفاد بخشنامه های مزیور بیاعتنا بوده و در اجرای آن تعلل ورزیده اند لذا با توجه به اوامر و رهنمودهای رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بدین وسیله بعموم فرماندهان یگانها و روسای سازمانهای نظامی و انتظامی ابلاغ می شود که از ورود آن دسته از پرسنل زن که پوشش اسلامی ندارند به اماکن نظامی و سرویسهای رفت و آمد جلوگیری به عمل آورند.» (کیهان،10 تیر 59 شماره 11033)
امام خمینی(س)، در پاسخ استعلام در مورد تعرض عده ای افراد ناآگاه و احیاناَ ضد انقلاب به بانوان بی حجاب، دستوری به این شرح صادر کردند:
13 تیر 59: امام خمینی:
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ممکن است تعرض به زنها در خیابان و کوچه و بازار، از ناحیه منحرفین و مخالفین انقلاب باشد. از این جهت، کسى حق تعرض ندارد و اینگونه دخالتها براى مسلمانها حرام است، و باید پلیس و کمیتهها از اینگونه جریانات جلوگیرى کنند.
روح اللَّه الموسوى الخمینى»
(صحیفه امام، ج12، ص: 502)
14 تیر 59، آیتالله منتظری: «متاسفانه حالا زنها برای مردهای بیرون خود را آرایش می کنند اما در منزل لباسهای پاره و مثلا لباس آشپزخانه را می پوشند و شوهر او را فقط مثل یک آشپز میبیند و این نباید باشد. دستور اسلام است دستور ائمه است رودربایستی نداریم دستوری که ائمه دادند این است که زنها باید منتهای آرایش و زینت را برای شوهرشان در منزل بکنند ولی زینت و آرایش خود را در خیابان و کوچه برای دیگران نیاورند که این سبب چشم چرانی جوانها میشود و سبب میشود جوانها خدای نکرده به ناموس دیگران طمع کنند. زنها برای اینکه بفهمانند این معنی را که ما بازیچه و ملعبه جوانها نیستیم انتظار از آنها میرود که مساله حجاب را رعایت کنند و استقلال خانوادگی خود را حفظ کنند.» (کیهان، 14 تیر 59 شماره 11036)
14 تیر 59، آیت الله خامنه ای، امام جمعه تهران: «ای خواهران اداری که هیچ عنادی با جمهوری اسلامی ندارید فضای جامعه اسلامی را فضای عفاف عمومی قرار دهید کاری کنید که با بیاعتنائی شما به آرایش، دشمن یک بار دگر احساس کند که زن مسلمان ایران تسلیم ناپذیر است. ... هم در محیط ادارات هم در کوچه و خیابان و هم در جامعه سعی کنید عفاف را حفظ کنید من از سوی تمام ملت مسلمان از شما خواهران مسلمان تشکر میکنم که در پیروی فرمان امام حاضر شدید با لباس اسلامی در محیط کار حاضر شوید.» (کیهان، 14 تیر 59 شماره 11036)
سیل بخش نامه ها و اخطاریه ها برای مقابله با زنان بدحجاب در ادارات و موسسات آغاز شد:
16 تیر 59، علی قدوسی، دادستان کل انقلاب اطلاعیه ای صادر کرد:
«بدین وسیله به تمام وزارتخانه ها و موسسات و ادارات تابعه شدیدا اخطار می شود چنانچه اثری از انچه مورد تاکید حضرت امام و خواست ملت ایران است دیده شود یا بانوی کارمندی بدون پوشش اسلامی در محل کار حضور یابد بلادرنگ حقوق و مزایای او قطع خواهد شد.» (کیهان، 16 تیر 59 شماره 11038)
حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس: «رعایت حجاب این است که طوری لباس بپوشند که موها و بدن پیدا نباشد و فقط صورت و دو دست از مچ ایرادی ندارد و چادر ضرورتی ندارد. ... مسئولین مواظب باشند خانمها با زبان آرام بپذیرند. البته اگر توجیه نشوند و بخواهند مقاومت کنند طبعا این حق دولت و حکومت است که در محیط کارش اجازه ندهد آن چیزی که صلاح نمیداند جریان داشته باشد.»
16 تیر 59، میناچی، وزیر ارشاد ملی: «مگر ما به خانمها چه گفتهایم؟ در بخشنامهها می گوئیم پوشش را در این شرایط یک مقدار سالمتر و معقولتر کنید ما که نگفتهایم چادر و چاقچور کنید صحبت این حرفها نبوده که بعضیها عنوان می کنند. در یک زمینهای که یک رهبری اعلام میکند که اگر مرا قبول دارید و معتقدید من شما را به جائی رساندهام و انقلاب را به ثمر رساندهام جنایتکاران را بیرون کردم و خوب حرف مرا گوش کنید و باید هم گوش کرد و حق دارد.» (کیهان، 16 تیر 59 شماره 11038)
اخراج کارکنان زن بی حجاب و حمایت بازاریان معتبر از این اقدامات، گسترش حجاب را تسهیل کرد:
17 تیر 59: «بازاریان مسلمان تبریز و شیراز، با نصب تابلوهائی در مدخل و انتهای محوطه بازار اعلام کردند که ورود بانوان و دوشیزگان بیحجاب به این بازار ممنوع است.» (کیهان، 17 تیر 59 شماره 11039)
19 تیر 59، روزنامه کیهان: «43 پرستار به علت عدم رعایت پوشش اسلامی در مسجد سلیمان از کار برکنار شدند.» (کیهان، 19 تیر 59 شماره 11041)
در برابر، زنان بیحجاب هم به عنوان آخرین تلاش های مذبوحانه خود، با پوشیدن نمادین لباس سیاه دست به تظاهرات و اعتراض زدند:
15 تیر 1359، تجمع زنانی سیاه پوش در مقابل ساختمان نخست وزیری
17 تیر 59: «ساعت 5 بعدازظهر دیروز قرار بود زنان بیحجاب در جلو نخستوزیری جمع شوند و از سوی دیگر گروهی از زنان باحجاب و مومن به انقلاب اسلامی ایران نیز اجتماعی در چهارراه جمهوری تشکیل دادند که در صورت اجتماع زنان بیحجاب جوابگوی خواستههای آنان باشند. ... به محض اینکه زن بیحجابی میخواست به ساختمان نخست وزیری نزدیک شود با «هو» جمعیت مسلمان روبرو میشد و ناچار به بازگشت میگشت. از جمله صحنههای جالب دیروز حضور یک پیرزن بیحجاب در جلو نخست وزیری بود این پیرزن بدون اعتنا به فریاد اعتراض اجتماع کنندگان جلو نخستوزیری ناسزاگویان خود را به جمعیت زد و برادران پاسدار و شهربانی برای جلوگیری از درگیری از این پیرزن بیحجاب خواستند که محل را ترک کند اما او با ناسزاگوئی سعی می کرد در محل بماند و چون هر آن احتمال میرفت وی مورد هجوم مردم خشمگین قرار گیرد ناچار پاسداران وی را در میان گرفتند و از محل دور کردند.» (کیهان، 17 تیر 59، شماره 11039)
18 تیر 59، روزنامه کیهان: «با توجه به اینکه تظاهرات دسته ای از زنان در جهت مخالفت با پوشش اسلامی روز سه شنبه از سوی وزارت کشور و کمیته مرکزی منع شده بود ولی عدهای از بانوان به تحریک عدهای از عوامل طرفدار رژیم سابق قصد تظاهرات داشتند که هشت نفر از محرکین اصلی دستگیر و تحویل کمیته مرکزی شدند.» (کیهان، 18 تیر 59 شماره 11040)
18 تیر 1359، روزنامه کیهان: «تعداد 131 نفر از بانوان کارمند یگانهای مختلف ارتش و شهربانی که به پیروی از صدای آمریکا و اسرائیل در سوگ ارزشهای پوسیده نظام ستم شاهی جامه هائی به سیاهی قلبشان به تن کرده اند و در عمل ثابت نموده اند پس از یک سال و نیم که از انقلاب مردم محروم این سرزمین میگذرد نمیتوانند حتی ظاهر خود را با انقلاب اسلامی تطبیق دهند و هنوز مقلد بلااراده اسلاف مزدور خویش میباشند از پیکر قهرمان ارتش اسلامی ایران زدوده و اخراج گردیدند.» (کیهان، 18 تیر 59، شماره 11040)
21 تیر 59، آیت الله خامنهای در نماز جمعه تهران: «عده ای از خانمهای سیاهپوشی که ما نمی خواهیم به آنها زنهای هرزه بگوئیم ولی به آنها میگوئیم که شما دروغگو و ضدانقلاب هستید چون لباس سیاه علامت عزاداری آزادی را نشان میدهد میخواهید بگوئید در این مملکت آزادی نیست شما مگر در ایران زندگی نکرده اید موقعی که مردم ایران در اختناق به سر میبردند و زیر دست و پای جلادان دست و پا میزدند شما آن روزها کجا بودید و چرا لباس سیاه نپوشیدید که امروز که تازه این ملت میخواهد آزادی را تجربه کند. سالیان سال بود که ملت از آزادی خبر نداشت دلیل آزادی امروز این است که به شما ضدانقلابیون اجازه دادند تظاهرات کنید.»(کیهان،21 تیر 59 شماره 11042)
سیاه پوشان با ممانعت مردم متدین متفرق شدند، اما لباس سیاه را، به معنای مخالفت با حجاب اجباری از تن به در نیاوردند:
22 تیر 59، آیت الله اشراقی: «در اولین بازدیدم از بانک مرکزی شاهد بودم که عده ای از خانمها سیاهپوش هستند. اینجانب به هیات نظارت بر پاکسازی دستور دادم تا خانمهای سیاهپوش را از بانک خارج کنند. همچنین سه نفر از خانمها که پوشش اسلامی نداشتند به رئیس بانک گزارش دادم تا آنها اخراج شوند. ... امام فرمودهاند که بانوان باید در وزارتخانه ها اعم از دولتی یا خصوصی با پوشش اسلامی مشغول بکار باشند. مخالفت با این دستور مخالفت با قانون و مقررات است و مخالفت با جمهوری اسلام است.» (کیهان، 22 تیر 59، شماره 11043)
آخرین تلاش این افراد هم با شکست مواجه شد و همزمان با آن، اخطاریه مقابله با بی حجابی، از سطح ادارات به گستره جامعه منتقل شد:
22 تیر 59، دایره مبارزه با منکرات، به مناسبت آغاز ماه رمضان:
«از خواهران غیر اداری می خواهیم که در این فصل گرما که مصادف با ماه خداست و زمان خویشتن داری از گناه از پوشیدن لباسهای جلف و تحریک آمیز خودداری کنند وگرنه به خاطر بهم زدن عفت عمومی و ضربه به اخلاق اسلامی تحت تعقیب قرار خواهند گرفت.» (22 تیر 59 شماره 11043 صفحه 3)
حمایت های تئوریک از ترویج و کنترل حجاب در سطح جامعه افزایش یافت:
25 تیر 59، صادق زیباکلام:«می خواهم بگویم که مثل هندوها، چینی ها و عربها از آنچه که گوشهای از هویت ملیمان میباشد تبعیت کنیم و پوشش اسلامی را اگر از نظر مکتبی قبول نمیکنیم مثل «ساری» هندی به عنوان یک هویت ملی بپذیریم. نیائیم از دید زور و تحمیل به مساله نگاه کنیم بلکه از دید یونیفورم چینیها که بعد از انقلاب با لباس صدها میلیون زن و مرد چینی یکسان بود نگاه کنیم و اگر به دموکراسی اعتقاد داریم به دعوت اکثریت ملت را که این انتظار ملی و مکتبی را از ما دارند لبیک بگوئیم.» (کیهان، 25 تیر 59، شماره 11046)
26 تیر 59، رائد فریدزاده، نویسنده، در یادداشتی با عنوان «حجاب امری اجتماعی، نه مساله ای شخصی»: «این وظیفه دولت اسلامی است که حتی با استفاده از نیروی قهریه احکام الهی را تحکم بخشد چه به قول امام : ما باید به زور اینان را در بهشت داخل کنیم... حجاب یک امر اجتماعی است و اساسا مساله شخصی و فردی نیست که تصمیم انتخاب یا عدم انتخابش با شخص باشد و لذا رعایتش ضروری و واجب است.» (کیهان، 26 تیر 59، شماره 11047)
اولین بخش نامه ها درباره شکل حجاب شرعی مورد قبول در ایران صادر شد:
2 مرداد 59، کیهان: «لباس دانش آموزان دختر در سال تحصیلی آینده شامل روپوش بلند با دو جیب جلو و آستین بلند خواهد بود و علاوه بر آن شلوار گشاد و روسری جزو لباس مدرسه دختران دانش آموز است. رنگ لباسها سرمه ای، قهوه ای، آبی و کرم خواهد بود.»(کیهان، 2 مرداد 59 شماره 11053)
بخشنامه دکتر نمازی وزیر وقت امور اقتصادی و دارائی:
«رعایت و حفظ شئونات اخلاقی و اسلامی در پوشیدن لباس مناسب به شرح زیر است:
الف- در طرف آقایان همکار خواسته می شود که از پوشیدن لباسهای نامناسب و بازگذاشتن دکمه های پیراهن و آویز کردن زینت آلات طلائی (که شرعا حرام و عرفا نامتناسب با رفتار موقرانه می باشد) اکیدا در محیط اداری خوداری نمایند. (لباس نامناسب پوشیدن شلوارهای نامناسب و بلوزهای آستین کوتاه و یقه باز است).
ب- همکاران گرانمایه از بانوان محترم باید موارد زیر را در پوشش لباس رعایت فرمایند.
پوشیدن مانتوی بلند (روپوش) با آستینهای بلند که تا مچ دست را بخوبی بپوشاند و تا زیر زانوان را دربرگیرد.
استفاده از روسری که بخوبی در زیر گلو گره خورده و موهای سر را کاملا بپوشاند
پوشش پا بوسیله جورابهای ساده و ضخیم و یا شلوار
لباس یاد شده باید در رنگهای ساده باشد
عدم آرایش و رعایت سادگی بطور جدی تا موجبات همدلی و یکنواختی در محیط کار فراهم گردد.»
این امر مخالفت هایی را هم از میان زنان محجبه بر انگیخت:
8 مرداد 59، دکتر فرشته هاشمی، دبیر بخش زنان روزنامه کیهان: «اگر حد و مرز شرعی را برای زنان ایمان آورده، حتی غیر ایمان آورده، حتی اقلیتهای مذهبی چون مسیحی و یهودی به عنوان شرط کار در ادارات قرار داده ایم دیگر چرا برای آن رنگ و فرم خاص که به هیچ وجه در اسلام حتی برای ایمان آورده ها نیامده، پرداخته ایم؟ اگر لباس ما غربی است و منحرف (که البته هم هست) و باید بصورت یونیفورم اسلامی درآید چرا به لباس صدرصد غربی مردان توجهی نمی گردد؟ مگر تا 60 - 70 سال قبل اثری از کت و شلوار و پیراهن و کراوات در فرهنگ ما دیده شده؟ ... اگر یونیفورم یک اجبار و ضرورت است تبعیض در اجبار به هیچ وجه شایسته یک نظام اسلامی نیست.» (کیهان، 8 مرداد 59، شماره 11058)
با وجود تمام این اتفاقات و بخش نامه ها، هنوز حجاب قانون رسمی مملکت اسلامی نبود:
21 اردیبهشت 60، اعظم طالقانی، تنها نمایندهی زن دوره اول مجلس در نطق پیش از دستور خود: «اخیرا شایعاتی مبنی بر اینکه به مجلس لایحه ای در مورد حجاب داده شده (شنیده می شود) ضمن تکذیب چنین شایعه ای از کلیه خواهران و برادران می خواهم برای اینکه فعالیتهای زنان و مردان جهت سالمی داشته باشد و شخصیت و عفت و آزادگی و ارج نهادن به مقام کرامت انسانی حفظ شود هر گونه پوششی که جامعه را به این هدفها نزدیک می کند انتخاب نموده و توجه داشته باشیم که رشد ما بستگی به برخورد ما با قضایا دارد و بدانیم رعایت این این مساله اجتماعی به عکس بینش غربی خود نوعی آزادی است نه اسارت.» (کیهان،21 اردیبهشت 60، شماره 11281)
13 خرداد 60، حجت الاسلام محمد تقی سجادی نماینده دادستان کل انقلاب در دادگاه مبارزه با منکرات:«به آن دسته از زنانی که هنوز بعد از سه سال که از انقلاب شکوهمند اسلامی ما می گذرد و در این شرایط جنگ تحمیلی که تعدادی از پاکترین جوانان این مرز و بوم حتی از ایثار جان خود دریغ ندارند هنوز تحت تاثیر فرهنگ منحط شاهنشاهی می باشند اخطار می شود که رعایت پوشش و حجاب مناسب را بنمایند و از پوشیدن لباسهای جلف و آرایشهای تند و غلیظ خودداری کنند تا حرمت انقلاب و جامعه رعایت شود و بیش از این به خون هزاران شهید و معلول خیانت نکنند.» (کیهان، 13 خرداد 60، شماره 11299)
6 تیر 1360، ماه رمضان، محمدتقی سجادی نماینده دادستان انقلاب در دادگاه مبارزه با منکرات: « از صاحبان اماکن عمومی درخواست می شود که از ورود زنان و دخترانی که رعایت موازین شرعیه را نمی نمایند جلوگیری شود و تابلوئی در محل کسب خود و در معرض دید مشتریان خود قرار دهند بدین شرح:« به دستور دادگاه مبارزه با منکرات از پذیرفتن میهمانان و مشتریانی که رعایت ظواهر اسلامی را نمی نمایند معذوریم». به کلیه خواهران و برادران تهرانی و شهرستانی تذکر می دهم که در ماه مبارک رمضان خود رعایت شئونات اسلامی و حجاب اسلامی را بنمایند تا خدای نکرده برای خود ایجاد دردسر ننمایند.» (کیهان، 6 تیر 60، شماره 11318)
سرانجام، مصوبه آبان ماه سال 62 مجلس شورای اسلامی، به تمام این فراز و نشیب ها پایان داد و فصلی جدید را در کشور اسلامیامان آغاز کرد:
آبان 1362، ماده 102 قانون تعزیرات: «هرکس علناَ در انظار واماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تادوماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم میگردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی باشد ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد .
تبصره - زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر وانظار عمومی ظاهر شوند، به حکم بالا محکوم خواهند شد.»
امام بزرگوار، همواره بر دلیل اهمیت حجاب تاکید و با سخنان خود جامعه را هدایت می کردند و در سخنان خود خطاب به بانوان می فرمایند:
22 اسفند 63، امام خمینی: «و البته باید توجه داشته باشید که حجابى که اسلام قرار داده است، براى حفظ آن ارزشهاى شماست. هرچه را که خدا دستور فرموده است- چه براى زن و چه براى مرد- براى این است که، آن ارزشهاى واقعى که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسههاى شیطانى یا دستهاى فاسد استعمار و عمال استعمار پایمال مىشدند اینها، این ارزشها زنده بشود.»(صحیفه امام، ج19، ص: 185)