پوتین رئیس جمهور روسیه چند کیسه نمک روی زخم نگرانی اسرائیل ریخت زمانی که تأکید کرد:« مسکو در تقویت نقش ایران در سوریه و تثبیت قدرت اسد رئیس جمهور سوریه و نیز تسلیح حزب الله ادامه می دهد».
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه رأی الیوم نوشت: اگر بخواهیم حالت «وحشت» که این روزها بر نخبگان حاکم در دولت اشغالگر اسرائیلی را بفهیم؛ حالتی که درجه تهدید علنی را به بمباران کاخ «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه در دمشق و نیز مراکز نظامی ایران در سوریه رسید نباید کار خاصی بکنیم جز پیگیری سخنانی است که «رابرت فورد» آخرین سفیر آمریکا در سوریه و یکی از بارزترین هواداران و حامیان« اعتراض های سوریه» زده است.
فورد در گفت و گو با روزنامه با روزنامه «ذا ناشیونال»تأکید کرد که رئیس جمهور سوریه بشار اسد پیروز شد و جنگی که برای براندازی وی و حکومتش در هفت سال پیش به راه افتاد به شکل سریعی در حال پایان است. فورد که اکنون به عنوان همکار در مرکز خاورمیانه در واشنگتن فعالیت می کند، گفت:« اسد رئیس جمهور هرگز به هیچ گونه محاسبه ای برای پذیرش مسئولیت آن چه در سوریه رخ داد تن نمی دهد و دولتش در آینده هرگز دولت ها ی محلی را نمی پذیرد و دولت امنیتی باقی است و تغییر نمی کند».
پیش بینی های فورد چه بسا برای ما و دیگران حالت رعب و وحشت شدیدی که باعث شد «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل به شهر سوچی روسیه برای دیدار با «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در هفته گذشته را تفسیر می کند؛ دیداری که در آن از پوتین خواست اسرائیل را نجات دهد و در سایه تغییرات استراتژیکی که این روزها در سوریه در حال رخ دادن است و به نفع صعود ایران به عنوان قدرت منطقه ای بزرگ است، در کنار این رژیم بایستد.
چیزی که نتانیاهو از پوتین خواست و آن را علنا برای«آنتونیو گوتیرش» دبیر کل سازمان ملل تکرار کرد، جلوگیری از نفوذ ایران و گسترش این کشور در سوریه و جلوگیری از ایجاد کارخانه های موشک های دقیق در شمال سوریه و نیز جنوب لبنان، پایگاه حزب الله است و گرنه هواپیماهای اسرائیلی قصر اسد و مراکز کارشناسان نظامی ایرانی در سوریه را بمباران می کنند.
بر اساس گزارش روزنامه عبری که روزنامه «پراودا»که به کرملین نزدیک است آن را مورد تأکید قرار داد پوتین رئیس جمهور روسیه در مواجهه با حالت فروپاشی و هیستریکی که بر چهره میهمان اسرائیلی اش نقش بسته بود خونسرد بود و به وی با شیوه سردی با این گفته پاسخ داد که « ایران کشور همپیمان استراتژیک روسیه در خارومیانه است و از این همپیمان به خاطر چشمان اسرائیل چشم پوشی نمی کنیم و مسکو به این ائتلاف با ایران برای رویارویی با پیمان ناتوی عربی اسلامی به رهبری عربستان سعودی که کشورهای پادشاهی را شامل می شود و آمریکا آن را از واشنگتن مدیریت می کند؛ تکیه دارد».
پوتین رئیس جمهور روسیه چند کیسه نمک روی زخم نگرانی اسرائیل ریخت زمانی که تأکید کرد:« مسکو در تقویت نقش ایران در سوریه و تثبیت قدرت اسد رئیس جمهور سوریه و نیز تسلیح حزب الله ادامه می دهد».
نمی دانیم نتانیاهو به چه حقی از مسکو و سازمان ملل می خواهد که از ایجاد کارخانه های موشک در سوریه و لبنان جلوگیری کنند و ایران را مجبور کنند که نیروهایش را از سوریه خارج کند؟آیا نتانیاهو به دنبال این است که سوریه عرصه ای باز در برابر هواپیماهای اسرائیلی شود که هر جا که خواستند و هر هدفی که خواستند را بمباران کنند بدون آن که این کشور توان دفاع از خود را داشته باشد؟
آیا سوریه و ایران به گنبدهای آهنین اسرائیل و سامانه های موشکی اش که هزینه هایش از جیب مالیات دهندگان آمریکایی تأمین می شود، اعتراض کردند؟ آیا مسکو به ارسال ده ها هواپیماهای آمریکایی از نوع«اف35» بسیار جدید در زرادخانه نظامی آمریکا که رادار گریز هستند، اعتراض کرد؟
این اوج وقاحت و استکبار است و پوتین در پاسخ مثبت ندادن بر حق بود. پوتین کارمند نتانیاهو نیست و از او نیز دستور نمی گیرد. روسیه یک کشور بزرگ است و کارشناسان اش دارای مهارت های میدانی بسیار بالایی در میدان های دفاع و سیاست استراتژیک هستند و نیازی به نتانیاهو و امثالش ندارند تا به آنها درس دهد و بگوید چه کنند و چه نکنند یا اینکه چگونه سیاست های خارجی و منافع شان در منطقه خاورمیانه را مدیریت کنند.
روسیه در کنار اسرائیل و دیگران همانطور که نتانیاهو از این کشور می خواهد، نمی ایستد بلکه در کنار منافعش می ایستد و نمی تواند این را فراموش کند یا نادیده بگیرد که اسرائیل همپیمان مورد اعتماد واشنگتن در منطقه و جهان است.
بیم آن داریم که این لحن تهدید آمیز واضح که بر زبان نتانیاهو چه طی دیدار با پوتین چه با دبیر کل سازمان ملل متحد جاری شد مقدمه ای برای طرح های اسرائیل برای تجاوز به سوریه یا لبنان یا هر دو با هم به بهانه های تهدیدهای ایران برای امنیت اش شود و این تجاوز با ادعای دفاع از خود در برابر خطر ایران صورت گیرد.
چیزی که باعث می شود این احتمال را بعید ندانیم این است که طناب دار فساد به گردن نتانیاهو نزدیک شده است و چه بسا این امر باعث می شود که فتیله این جنگ برای دور کردن نظرها از تحقیقاتی روشن شود که در آستانه محکوم کردن اش و توجیه اتهام علیه وی و برکناری اش از مقامش و کشاندن به زندان است، آیا «ایهود اولمرت»نخست وزیر سابق اسرائیل همین طرح را اجرا نکرد زمانی که در جولای سال 2006 به لبنان تجاوز کرد؟
اسرائیل در حالت وحشت و ترس است و نتانیاهو کنترل اعصابش را از دست داده است و در آستانه فروپاشی است و کمربند ایران که از مزار شریف در افغانستان تا منطقه ضاحیه در جنوب بیروت در کرانه دریای مدیترانه امتداد دارد، قوت و قدرت بیشتری پیدا می کند و جنگ در سوریه به نقطه پایان آن به شکل سریعی نزدیک می شود.
ایا نتانیاهو جرأت می کند رو به جلو فرار کند و سوریه و کاخ ریاست جمهوری اش و نیروهای ایران در اراضی سوریه را بمباران کند؟ اگر می خواهد، تجربه کند و لیکن چه بسا بد نیست این را به وی یادآوری کرد که دو سال و نیم از حملات هوایی هواپیماهای « توفان قاطعیت» ساخت آمریکا می گذرد ولی نتوانسته است که یمن فقیر فرسوده که سلاح هایی در اختیار دارد که تاریخ مصرف شان نیم قرن پیش اگر نگوییم بیشتر از آن،گذشته است را وادار به تسلیم کند حالا آیا هواپیماهای نتانیاهو در تحمیل این کار یعنی تسلیم به سوریه که ارتش اش بیش از هفت سال یا ایران که دارای زرادخانه موشکی با بیش از 200 هزار موشک اگر نگوییم بیشتر، در کنار صدهزار موشک حزب الله، موفق می شوند؟
همچنین از نتانیاهو می پرسیم که یک جنگ را برای مان نام ببرد که در آن ارتش اش در لبنان پیروز شده است؟ آیا این ارتش از جنوب لبنان به شکل یکطرفه در سال 2000 و پس از آن در سال 2006 عقب نشینی نکرد؟
این فقط سلاح های مدرن نیستند که سرنوشت جنگ ها را تعیین می کنند بلکه اراده قوی و آمادگی برای جنگ تا شهادت و رهبری توانا برای اداره جنگ به شکل تأثیرگذار است که سرنوشت جنگ ها را تعیین می کند.این عناصر سه گانه نزدی سوری ها و ایرانی و حزب الله و هم پیمانان شان وجود دارد.
بار دیگر می گوییم...نتانیاهو شانس خود را امتحان کند اگر می تواند.