دولت کنونی مصر، همان راه و رویکردی را در پیش گرفته است که همه دولت های قبل از آن در پیش گرفته بودند و خلاصه اش در این گفتار است که «بگذار مردم تا می توانند فریاد بزنند و هر طور که دل شان بخواهد سر و صدا به راه بیندازند این ما هستیم که در نهایت تصمیم می گیریم».
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی نوشت: تصویب لایحه توافقنامه ترسیم مرزهای مصر با عربستان سعودی و تأکید بر چشم پوشی مصر از حاکمیت بر جزیره های «صنافیر» و «تیران» در مدخل خلیج عقبه به طور کامل تأکیدی بر این است که حکومت های عربی به این مرحله رسیده اند که می توانند تصمیم ها و موضع گیری ها را با همه شیوه ها و ابزارهای قانونی یا غیر قانونی بر ملت های خود تحمیل کنند.
ما در این جا درباره حق مالکیت بر این جزیره ها بحث نمی کنیم زیرا هر کدام از طرف ها اسناد و مدارکی در اختیار دارند که دیدگاهش را مورد تأکید قرار می دهد بلکه درباره شیوه ای که «تصویب» این لایحه در پارلمان مصر صورت گرفت صحبت می کنیم؛ پارلمانی که در اصل مشروعیت آن و نمایندگی ملت مصر توسط آن زیر سووال است زیرا بیشتر اعضای آن به شیوه ای انتخاب و گزینش شده اند که وابستگی به دولت و موضع گیری هایش بدون در نظر گرفتن درست یا نادرست بودن آنها را تضمین کند.
از زمان امضای توافقنامه واضح بود که دولت مصر گذاشت ملت مصر و مخالفان تا دل شان بخواهد فریاد بزنند و همه تدابیر قضایی را به کار گیرند و در زمینه دیدگاه های مخالفان از خود صبر نشان داد زیرا برای تصویب این توافقنامه در نهایت امر در پارلمان برنامه ریزی کرده بود آن هم در راستای تن دادن به دیکته های عربستان سعودی که از بحران اقتصادی شدید مصر برای دستیابی به آن چه می خواست سوء استفاده کرد و به آن چه می خواست هم رسید.
شش ماه پیش با «مصطفی بکری» همکار و عضو مجلس الشعب(پارلمان) مصر به دلیل نزدیک بودنش به دایره تصمیم گیر در حکومت تماس گرفتم تا دیدگاهش و دیدگاه نظام را در نهایت پس از صدور حکم ابطال آن توسط دادگاه اداری مصر که بالاترین بخش قضایی در کشور است و حکم هایش نهایی و غیر قابل اعتراض است،درباره این مساله بپرسم آن هم در چارچوب آماده کردن مقاله ای در این روزنامه که وی به من تأکید کرد که این «پارازیت» ارزشی ندارد و پارلمان که حرف اول و آخر را می زند در نهایت این توافقنامه را بدون هیچ گونه مانعی تصویب می کند و فقط مساله مساله زمان است نه کمتر نه بیشتر و این هم رخ داد.
شهروند عرب هیچ گونه دیدگاهی ندارد و نهادهای صوری نیز هیچ ارزشی ندارند چه منتخب باشند چه منتصب، حاکم تصمیم گیرنده است و رعیت اش هیچ چاره ای جز شنیدن حرفش و اطاعت از آن ندارند. اگر فقط یک توئیت در توییتر که نشان دهنده همبستگی با کشور قطر یا انتقاد از نظام باشد آن هم با ارفاق زیاد، باعث می شود که صاحب توییت به ده سال زندان یا بیشتر محکوم شود و مادام العمر از سفر به خارج از کشور منع شود و غرامتی باید بدهد که بیش از یک میلیون دلار است بنابر این باید گفت که تصویر در کشورهای عربی بسیار سیاه و تاریک است.
عجیب این است که این کشورها که مردم خود را فقط به دلیل یک توییت یا یک قصیده به زندان می اندازند همان ها هستند که ده ها میلیارد دلار و هزاران تن سلاح در سوریه و یمن به منظور( با ادعای) گسترش ارزش های دموکراتیک و عدالت اجتماعی و بخش قضایی عادلانه و حقوق بشر خرج می کنند!
تیران و صنافیر دو جزیره عربی هستند و امیدواریم این گونه بمانند و مهم نیست که تحت حاکمیت چه کشوری باشند البته تا زمانی که حاکمیت بر آنها عربی باشد لیکن آن چه از آن در سایه این اشتیاق برای تعیین مساله حاکمیت بر آنها ترس داریم این است که طرحی وجود داشته باشد که در اتاق های بسته تدوین شده تا از آنها و خلیج عقبه به طور کامل برای خدمت به اهداف اسرائیلی چه اقتصادی و چه نظامی به کار گرفته شود.
عربستان که هزاران جزیره در دریای سرخ و خلیج فارس دارد، چه ضرری می کرد اگر حاکمیت این دو جزیره در اختیار مصر باقی می ماند به ویژه آن که این دو جزیره صخره ای و غیر مسکونی هستند و فقط پرندگان دریایی در آنها ساکن هستند و هیچ پژوهشی نیز وجود ندارد که تأکید کند در زیر آنها نفت یا گاز یا هر نوع دیگر از معادن وجود داشته باشد؟
نمی دانیم واکنش ملت مصر یا بخش عریضی از آن که بر مصری بودن جزایر تأکید دارد چیست لیکن آن چه می دانیم این است که مصر که از چندین بحران رنج می برد و وارد جنگ خونینی در شبه جزیره سینا برای حفظ جایگاه و حاکمیت اش شده است نیازی به مشکلات یا آشوب های اضافی ندارد و عربستان سعودی باید این مساله را در نظر می گرفت و فشار زیادی بر دولت این کشور برای بازپس گیری دو جزیره نمی آورد و این مساله را برای زمان مناسب تر و شرایط بهتر موکول می کرد. عربستان چه بسا دو جزیره را به دست آورد اما بخش عمده ای از ملت برادر مصر را از دست داد و بذر کینه و دشمنی و تنش را کاشت که چه بسا چندین دهه ادامه یابد.
دولت کنونی مصر، همان راه و رویکردی را در پیش گرفته است که همه دولت های قبل از آن در پیش گرفته بودند و خلاصه اش در این گفتار است که «بگذار مردم تا می توانند فریاد بزنند و هر طور که دل شان بخواهد سر و صدا به راه بیندازند این ما هستیم که در نهایت تصمیم می گیریم» لیکن چه بسا یادش رفته که مشهورترین صاحب این مقوله یعنی «حسنی مبارک» رئیس جمهورسرنگون شده مصر به شکل توهین آمیزی از قدرت برکنار شد آن هم از طریق یک انقلاب مردمی مسالمت آمیز که فقط هیجده روز طول کشید. و باقی به فهم و درک خودتان واگذار می شود.