پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

نیویورک تایمز در سرمقاله خود نوشت:

ابرقدرت بی سر

در حال حاضر وارث اشتباهات بوش و مبارزات اوباما مردی است که هیچ ایده برای آنچه در هر جنبه ای از ریاست جمهوری انجام می دهد، ندارد. و جای تعجب نیست که بی تجربگی یا بی کفایتی یکی از دلایلی است که بحران قطر در حال حاضر تا این حد خطرناک شده است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، نیویورک تایمز در سرمقاله خود نوشت: آیا کل خاورمیانه در آستانه نسخه خود از یک جنگ بزرگ اروپایی است؟

بسیاری از دلایلی که قدرت های اروپایی را در سال 1914 و 1939 (و 1870، 1853، 1805، 1756 ...) به جنگ کشاند، در حال حاضر در خاورمیانه وجود دارد. شما دو ائتلاف رقیب دارید: یکی به رهبری ایران و دیگری به رهبری عربستان سعودی با دو مذهب، ایدئولوژی و منافع استراتژیک متفاوت. شما شاهد جنگ های جاری نیابتی بین آنها در سوریه و یمن هستید که شبیه به جنگ داخلی اسپانیا در زمینه پیچیدگی است. شما دارای نیروهای مختلف غیر قابل پیش بینی سوم هستید، از داعش گرفته تا کردها و روس ها، که فعالیت و یا صرفا منافع شخصی آنها می تواند به حرکت یک فاجعه کمک کند.

و اکنون، با تلاش ناگهانی عربستان   و متحدانش برای منزوی کردن قطر و تحمیل یک فهرست طولانی از مطالبات از امیرنشین کوچک، شما یک رویارویی شبیه اتریش و صربستان در سال 1914 را شاهد هستید، در حالی که این کشور کوچک به نظر می رسد به رقبای قدرتمند بزرگ تری برای پشتیبانی متکی باشد.

در واقع آنچه که سعودی ها و متحدان آنها در حال حاضر علیه قطر انجام می دهند - بسته شدن مرزها و آبراه ها و توقف پروازها- یک اقدام جنگی محسوب می شود. 

و نکته اصلی این صلح آمریکایی، و بهترین حالت برای تمام پول هایی که ما صرف آن کرده ایم، وعده به سرپوش گذاردن بر این نوع از درگیری های منطقه ای و جلوگیری از مسابقات تسلیحاتی و جنگ بوده است.

بنابراین ما به دوستان ناخوشایندمان یعنی سعودی ها برای شروع نشدن یک جنگ منطقه ای وابسته هستیم چرا که آنها به سخت افزارهای نظامی ما وابسته هستند و در اغلب موارد مبارزات خود را برای آنها انجام می دهند. ما انتظار داریم که قطر به دلیل میزبانی پایگاه هوایی ما و دلایل دیگر میانجیگری ما را بپذیرد. و در حالی که قطری ها و تمام بازیگران دیگر راه هایی دارند تا پا روی دم ما بگذارند، آنها می دانند که برای رسیدن به خواسته هایشان بدون اینکه ما را خشمگین کنند محدودیت هایی وجود دارد.

همه این اتفاقات می تواند بیافتد و در خاورمیانه و جاهای دیگر افتاده است: دهه های اخیر شاهد جنگ های کمتر بزرگی، سربازان کشته شده کمتری و درگیری های بین دولت کمتری در مقایسه با قبل از صلح آمریکایی بوده ایم.

اما رهبران ما می توانند همه چیز را از بالا بی ثبات کنند؛ همان طور که «جرج دبلیو بوش» این کار را کرد وقتی که سعی داشت عراق را با زور اسلحه بازسازی کند. و بازیگران محلی می توانند هژمونی ما را محدود کنند همان گونه که در دوره ریاست جمهوری «باراک اوباما» این کار را کردند.

در حال حاضر وارث اشتباهات بوش و مبارزات اوباما ، مردی است که هیچ ایده ای برای آنچه در هر جنبه ای از ریاست جمهوری انجام می دهد، ندارد. و جای تعجب نیست که بی تجربگی یا بی کفایتی یکی از دلایلی است که بحران قطر در حال حاضر تا این حد خطرناک شده است. نوازش ترامپ در عربستان سعودی به نظر می رسد به عربستان چراغ سبز اقدامات تهاجمی را داده باشد، و پس از آن، بحران با توییت ها و بیانیه های عمومی وی که اغلب به نظر می رسد در تضاد با اقدامات دیپلمات های ما باشد، آغاز شد. (در همین حال استراتژی ترامپ در سوریه ما را عمیق تر در این جنگ فرو برده است.)

بنابراین ما با یک آزمون مواجه هستیم و اینکه، چگونه  عملکرد سلطه آمریکا به خوبی عمل خواهد کرد زمانی که ابرقدرت فاقد سر است؟ آیا ساختار اساسی صلح آمریکایی برای دور نگاه داشتن قدرت های ضعیف تر از جنگ های بزرگ به اندازه کافی قوی خواهد بود زمانی که حتی رئیس جمهور آمریکا نقش خود را درک نمی کنند و یا نمی داند چگونه باید بازی کند؟

در این زمان ما می توانیم به شکل منطقی امیدوار باشیم که پاسخ مثبت باشد.

اما اگر چنین باشد نمی توانیم راحت باشیم: خاورمیانه در طول ریاست جمهوری وی درگیر جنگی شبیه 1914 خواهد شد، و آزمونی که در قطر رخ داد بیش از یک بار دیده خواهد شد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.