یک محقق و پژوهشگر با اشاره به نامه امام به رهبر شوروی سابق میگوید: در این نامه برای اولین بار بود که رهبر یک امت از منافع ملی صحبت نمیکند و از مصالح بشری میگوید که این راه را گاندی شروع کرد و امام به اوج رساند.
دکتر سید علی قادری در گفت و گو با پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، در پاسخ به سوالی در مورد ابعاد مختلف نامه امام خمینی به گورباچف در سال 1367 اظهار داشت: به طور کلی امام در چهار حوزه معرفتی عرفان، فلسفه، فقه و سیاست مشهور هستند و مهم این است که امام این 4 حوزه را با هم ترکیب کرد و معجون خاصی را ایجاد کرد. این ترکیب یک کاریزما به امام داد و طبیعتاً وقتی این نامه را ارسال کردند در گورباچف هم اثر گذاشت که پس از همین نامه، کمونیسم دیگر اجازه بازسازی نیافت و شاید هدف امام از ارسال نامه هم همین مسئله بود.
وی با اشاره به اینکه امام قبل از رسیدن نامه به مسکو اجازه افشای محتوای آن را ندادند، افزود: غربیها نسبت به این نامه حساسیت داشتند و فکر می کردند که امام پس از پایان جنگ میخواهند سیاست توجه به شرق را در پیش بگیرند و لذا نسبت به ارسال نامه سر و صدا به راه انداختند و گفتند که امام یک تیم را برای مذاکره به شوروی فرستاده است.
قادری گفت: وقتی محتوای نامه افشا شد، آنها دیدند مسائل و مواردی مانند حسن همجواری، مذاکره و... در آن مورد اشاره قرار نگرفته، بنابراین شوکه شدند که امام بعد از جنگ به چه موضوعاتی فکر میکردند. البته گرچه محتوای نامه عرفانی-فلسفی است اما نوشتن آن یک عمل سیاسی بود و گرچه فقهی نبود اما بر مبنای سه اصل فقهی دعوت، نفی سبیل(نفی سلطه) و حفظ دارالاسلام(کشوری که مسلمانان در آن زندگی میکنند) هم بود.
این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: مهم نبود که گورباچف به آن نامه گوش دهد یا خیر؛ بلکه مهم اثرگذاری آن بود که این اتفاق افتاد و مشخص شد که جز کمونیسم مکتب دیگری هم وجود دارد؛ زیرا در آن دوران فقط آمریکا و شوروی ابرقدرت بودند و یکباره امام از موضع بالا و از یک کشور جهان سومی حرف زدند که در نتیجه آن کمونیسم که کشورهای اقماری زیادی داشت کمرنگ شد و گورباچف امکان عملی کردن هدفش که انجام اصلاحات بود را پیدا نکرد.
وی در ادامه با اشاره به جزئیات نامه امام اظهار داشت: این نامه همزمان با آغاز سال مسیحی ارسال شد که به منزله یک هدیه برای کشوری مسیحی بود که فعلا کمونیسم به آن تحمیل شده است. یعنی اولین شوک نامه این بود که رهبر مسلمانان به مسیحیان هدیهای میدهد. نکته دوم هم حضور یک خانم، یک دیپلمات و یک روحانی عارف در هیئت ارسال نامه است و سوم اینکه بعد از پایان جنگ همگان میخواستند ببینند که چه چیزی ذهن سیاستمداران ایران را مشغول کرده است و لذا ارسال این نامه یک عمل سیاسی در سطح بالا بود.
قادری یادآور شد: در این نامه برای اولین بار بود که رهبر یک امت از منافع ملی صحبت نمیکند بلکه از مصالح بشری میگوید که این راه را گاندی شروع کرد و امام به اوج رساند. یعنی امام میگوید باید به مصالح علمی اندیشید و وقتی یک جریان راه غلط میرود باید به آن هشدار داد. در این حال «دعوت» هم در پیام امام هست و ایشان در این بخش نامه، پا در جای پای انبیاء گذاشته و نقش «بشیر» و «نذیر» را ایفا میکنند.
وی در خصوص اثرگذاری نامه امام در مخاطبان آن گفت: امام بارها گفته بودند که فرق طبیب جسمی و طبیب روحانی در این است طبیب جسمی نسخهای میدهد و باید به آن عمل کرد اما نسخه طبیب روحی خودش شفاست و لذا لازم نبود که گورباچف جوابی به نامه بدهد یا نمایندهای به قم بفرستد، بلکه خود نامه اثرگذار بود.
این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: از ویژگی بحثهای عرفانی امام طربانگیز بودن آن که نمونه آن را در تفسیر سوره حمد ملاحظه میکنیم و در نامه به گورباچف هم همین امر تکرار شده است؛ یعنی نامه طرف مقابل را عصبانی نمیکند و حتی گورباچف بعدها گفت که ای کاش به نامه امام خمینی توجه کرده بودم؛ هرچند که نامه امام اثر خود را گذاشته بود.