متاسفانه شناخت حداقلی در مورد پاکستان در ایران وجود دارد؛ ناآگاهی و عدم شناخت از روندهای داخلی در این کشور، رویکردهای سیاست خارجی و امنیتی آن هزینههای متنابهی را برای کشور سبب شده که مصداق آن را در موضوع افغانستان در حداقل یک دهه اخیر به وضوح میتوان مشاهده کرد.
پایگاه خبری جماران: سمیه مروتی، پژوهشگر حوزه مطالعات افغانستان و پاکستان در نوشتاری برای جماران می نویسد:
بحران پایدار در افغانستان طی دهههای گذشته مسائل ایران در آن سوی مرزهای شرقی را ناگزیر از دریچه تنگنای افغانستان نگریسته است. فارغ از اهمیت مسائل هزارتو در افغانستان و ضرورت پرداختن دقیق به مسائل ایران در این کشور، این مسائل نباید از اهمیت رو به افزایش پاکستان، فرصتها و چالشهای آن برای جمهوری اسلامی ایران بکاهد. متأسفانه شناخت حداقلی در مورد پاکستان در ایران وجود دارد؛ ناآگاهی و عدم شناخت از روندهای داخلی در این کشور، رویکردهای سیاست خارجی و امنیتی آن هزینههای متنابهی را برای کشور سبب شده که مصداق آن را در موضوع افغانستان در حداقل یک دهه اخیر به وضوح میتوان مشاهده کرد.
منابع مطالعاتی محدودی در باب شناخت پاکستان از منظر سیاست و امنیت وجود دارد و آنچه هست بیشتر به وسیله نویسندگان هندی و یا غربی نوشته شده که هر یک به زعم خود تصویری از رویکردهای داخلی و خارجی این کشور ارائه دادهاند. آنچه در خوانش آثار پژوهشی موجود در اندیشکدههای بینالمللی بیش از پیش به چشم میخورد روایت هندی و غربی از تحولات پاکستان است؛ بهطور قطع در این آثار با نگاهی ارزشگذارانه به پاکستان نگریسته شده است بهخصوص در مورد بحران کشمیر، تحولات افغانستان و نیز توان نظامی و اطلاعاتی این کشور.
در این بین، «ارشد علی» پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات استراتژیک پاکستان کتابی متفاوت در این حوزه منتشر کرد که توجهات بسیاری را میان پژوهشگران این حوزه به خود جلب کرد. به سبب فقدان منابع مطالعاتی قابل استناد و اتکا در داخل کشور و همچنین ضرورت شناخت دقیق پاکستان برای پژوهشگران و سیاستگذاران کشور، این کتاب را در سال 1402 ترجمه و نشر لوح فکر آن را با عنوان «همزیستی تنشزا؛ رویکردی جدید به امنیت ملی پاکستان» در سال 1403 منتشر کرد.
نویسنده در چارچوب فصول ششگانه سعی کرده به درکِ درست از مفهوم امنیت ملی در پاکستان(رویکرد دولت امنیت ملیپایه)، جهتگیریهای پاکستان در حوزه امنیت ملی، جایگاه ارتش و رویکرد نظامیمحور دولت و نیز ملاحظات استراتژیک این کشور در قبال تحولات جنوب آسیا، کمک کند. کتابهای متعددی در موضوع پاکستان در اندیشکدههای مهم بینالمللی به رشته تحریر درآمده است، اما آنچه اثر ارشد علی را نسبت به آنها متمایز میکند، نگارش این کتاب از سوی یک پاکستانی است؛ به تعبیر بهتر، پژوهشگران خارجی -نظیر پژوهشگران ایرانی- تا حد زیادی پاکستان را از زبان اندیشکدهها و متخصصان غربی شناختهاند. در سالهای اخیر نیز به دلیل تقویت ارتباطات نخبگی میان اندیشکدههای هندی و غربی، روایت هندی از پاکستان و جنوب آسیا در حال تبدیل شدن به روایت غالب است.
نکته مهم دیگر درباره کتاب ارشد علی، مجموعه مصاحبههای وی با چهرههای اثرگذار و مطلع نظیر سناتور مشاهد حسین، نواز شریف، ژنرال محمد اسد دورانی و نیز آفتاب شرپائو است. این کتاب در کنار بررسی رویکرد نظامیمحور و امنیتیمحور به رویدادهای سیاسی در این کشور، به نوعی سیر تطور تاریخ معاصر این کشور نیز هست و تصویر روشنی از آنچه از ابتدای شکلگیری تا به امروز رخ داده، ارائه میدهد. ارشد علی در ابتدای کتاب با بسط دکترین «دولت امنیت ملیپایه» به مطالعه موردی پاکستان میپردازد.
این کتاب در پی پاسخ به این سوال کلیدی است که در شرایط پس از جنگ سرد و هنگامیکه پاکستان با چالشهای فزاینده امنیتی روبهرو بود چرا به رویکرد نظامیمحورِ امنیت ملیپایه خود ادامه داد. این کتاب به این مسأله پرداخته است که عدم تطابق میان موضع امنیت ملی پاکستان و محیط امنیتی در حال تغییر به وسیله مجتمع نظامی-صنعتی به نفع امنیت ملی تداوم یافته است. پس از استقلال پاکستان ارتش توسعه پیدا کرد و در اواخر 1950 به نقش ممتاز و تقریباً مستقلی در تدوین سیاستهای دفاعی و امنیتی پاکستان دست پیدا کرد. وجه تمایز مجتمع نظامی صنعتی پاکستان از آمریکا، ایجاد خودکفایی نسبی اقتصادی ارتش در پاکستان است که همواره از ایجاد کنترل غیرنظامی در حوزه تصمیمگیری امنیت ملی طفره رفته است. ارتش ایجاد هرگونه بحث داخلی در زمینه امنیت ملی را محدود کرده و همچنان وضعیت امنیتی نابسامان را دلیل استمرار و ضرورت رویکرد نظامیمحور دولت امنیت ملیپایه در پاکستان عنوان میکند. از اینرو میتوان گفت، سیاست امنیت ملی پاکستان متناسب با محیط امنیتی در حال تغییر بینالمللی نبود و نقش برجستهای در ایجاد ناامنی، بیثباتی سیاسی و آشفتگی اقتصادی در داخل کشور در این دوره ایفا کرده است.
در دوره پس از جنگ سرد، رویکرد نظامیمحور امنیت ملیپایه پاکستان قادر به انطباق با محیط امنیتی جدید در حال تغییر نبوده است. پس از آن، پاکستان با چالشهای امنیتی داخلی و خارجی مواجه شد. تغییر بسیاری از مولفههای اصلی امنیت ملی پاکستان تغییر کرد یا از میان رفت. پاکستان به جنگهای نیابتی خود در افغانستان و کشمیر ادامه داد و سعی کرد گروههای شبهنظامی را در برخی مناطق تبدیل به ابزاری برای حفاظت از منافع استراتژیک خود در جنوب آسیا کند.
با اینهمه، این نیروها وفاداری اندکی به دولت پاکستان نشان دادند. جنگهای نیابتی حائز پیامدهای جدی برای امنیت داخلی پاکستان بود؛ جامعه پاکستان را رادیکالتر کرد و چشمانداز شبهنظامیان را از افغانستان به داخل پاکستان سوق داد. در سال 2013 وضعیت امنیتی پاکستان وارد مرحلهای شد که اسلامآباد بیش از تهدید هند نگران امنیت داخلی بود. از اینرو، پاکستان به دلیل افزایش افراطگرایی مذهبی و تروریسم برای تضمین امنیت در برابر تهدیدهای خارجی، آسیبپذیرتر از هر زمان دیگر شد.
ارشد علی روی این نکته تاکید میکند که رویکرد نظامیمحور دولت امنیت ملیپایه پاکستان ناامنی منطقهای در جنوب آسیا را گسترش داد. اسلامآباد برای حفاظت از منافع استراتژیک منطقهای خود تا حد زیادی به جنگ نیابتی متکی بود؛ و از طالبان در افغانستان و دیگر گروههای شبهنظامی در کشمیر حمایت پنهانی کرد. هدف پاکستان تصرف کشمیر تحت کنترل هند و وجود دولتی طرفدار اسلامآباد در کابل بود تا در خدمت منافع استراتژیک پاکستان در منطقه قرار گیرد. با اینهمه، پاکستان در ارائه راهحل نظامی برای مناقشه کشمیر موفق نبود؛ ناکامی در ایجاد روابط با هند بر مبنای روابط پایدار موجب تبدیل منطقه جنوب آسیا به نقطه اشتعال هستهای شد. پس از سقوط رژیم طالبان در اواخر سال 2001 سیاست عمق استراتژیک پاکستان را با شکست مواجه کرد. وجهه بینالمللی این کشور نیز در این مسیر به شدت آسیب دید. پاکستان به دلیل حمایت از گروههای شبهنظامی کشمیری و افغان متهم به حمایت از تروریسم است. در سال 2018، اسلامآباد بار دیگر به اتهام حمایت از تروریستها برای بار دوم در دهه 2010 در فهرست خاکستری برنامه ویژه اقدام مالی قرار گرفت.
در این زمینه، ارتش پاکستان نسبت به احزاب سیاسی اصلی محبوبیت بیشتری در میان مردم این کشور دارد. ارتش از هراس عمومی از تهدید (داخلی و خارجی) استفاده کرد؛ ارتش نقش فعالی در مدیریت افکار عمومی و مقابله با مخالفان به نفع خود جهت کنترل اجتماعی در کشور داشت. ارتش با موفقیت منافع نهادی و شخصی خود را در چارچوب و ذیل منافع امنیت ملی گنجاند.
افزون بر این، ارتش مشارکت فعالی در برنامههای امدادرسانی در بلایای طبیعی در پاکستان دارد. انحصار رسانهای نیز مدیریت ارائه تصویری مثبت از تشکیلات نظامی را بر عهده دارد؛ تشکیلات نظامی خبرنگاران بسیاری را در بخشهای رسانهای پرورش میدهد و مدیریت چند کانال تلویزیونی و ایستگاه رادیویی را نیز بر عهده دارد. رسانهها در برنامههای روزانه خود، ارتش را تنها نهاد ناجی و نگهبان کشور، و غیرنظامیان را مسوول تمام مشکلات پاکستان از جمله ناامنی، بیثباتی سیاسی، فساد و ناامنی اقتصادی معرفی میکنند.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که تحولاتی که در روزهای اخیر در مرز افغانستان و پاکستان به سبب تحرکات طالبان پاکستان علیه دولت مرکزی رخ داده در راستای مدعای ارشد علی درباره تغییر سویه افراطگری و نیروهای نیابتی به درون خطوط سرزمینی پاکستان قرار دارد؛ و گواهی است بر این مدعا که پژوهش ارشد علی از ساختار سیاسی، امنیتی و نظامی در این کشور تا حد زیادی توانسته است پاسخگوی نیاز پژوهشگران علاقهمند به این حوزه باشد. امید است این کتاب در آشنایی پژوهشگران و تصمیمسازان با این حوزه موفق عمل کند و راه را برای ورود پژوهشگران جوان هموارتر کند.