هرچه تهاجم اوکراین طولانیتر باشد، چالشهای نظامی و سیاسی بیشتری برای پوتین ایجاد میکند.
به گزارش جماران، یورونیوز در گزارشی نوشت: ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه دقیقا یک سال پیش در چنین روزهایی، برای بزرگداشت هشتادمین سالگرد یکی از افتخارآمیزترین پیروزیهای ارتش شوروی در جنگ دوم جهانی، به استان کورسک رفت، اما امسال شرایط برای او به گونهای دیگر رقم خورده است.
پوتین سال گذشته با حضور در جمعی مشتاق از سربازانی که به تازگی از جنگ اوکراین بازگشته بودند، پیروزی قاطع نبرد کورسک در جنگ دوم جهانی را «یکی از شاهکارهای بزرگ مردم روسیه» توصیف کرد.
در حالی که روسیه در روز جمعه برای بزرگداشت هشتاد و یکمین سالگرد نبرد کورسک در سال ۱۹۴۳ آماده میشود، این منطقه بار دیگر به سرخط خبرها تبدیل شده است - اما به دلیلی کاملاً متفاوت.
نیروهای اوکراینی در تاریخ ششم اوت امسال (۱۶ مرداد ۱۴۰۳)، با حمله برق آسا به استان کورسک، روستاهای منطقه را تصرف کردند، صدها نفر را به اسارت در آوردند و دهها هزار غیرنظامی را مجبور به تخلیه کردند. گویی روسیه برای حمله ناگهانی و تهاجمی نیروهای اوکراینی آماده نبود.
اوضاع به گونهای است که طبق گزارشها، روسیه در حال سربازگیری مجدد از بین نیروهای وظیفه برای کمک به دفاع در برابر یگانهای جنگآزموده اوکراین است.
واکنش پوتین در این روزها چه بود؟
پوتین سابقه واکنش آهسته به بحرانهای مختلف را در دوران ریاستجمهوری خود دارد و تاکنون حمله اخیر را کم اهمیت جلوه داده است. اما با گذشت ۲ و نیم سال از آغاز جنگ در اوکراین برای حذف آنچه که او تهدیدی برای روسیه خواند، به نظر میرسد که خود روسیه اکنون بیثباتی بیشتری را تجربه میکند.
پوتین در یک نشست ویدئویی با کارکنان امنیتی خود در ۱۲ اوت (۲۲ مرداد)، از بحث در مورد وضعیت کورسک ناراحت به نظر میرسید؛ بطوریکه او صحبت سرپرست فرمانداری این منطقه را که شروع به فهرست کردن شهرکهای تصرف شده توسط اوکراین کرده بود، قطع کرد.
در این جلسه، رئیس جمهوری روسیه و مقامات حاضر، با کم اهمیت جلوه دادن عمدی «رویدادهای منطقه کورسک» از آن وقایع به عنوان یک «مساله» یا «شیطنت» یاد کردند.
رسانههای دولتی روسیه نیز همین خط مشی را پی گرفتند و پوشش رسانهای خود را بر جنگزدههایی گذاشتند که برای کمک یا اهدای خون در صف ایستادهاند؛ چنانکه گویی یک فاجعه انسانی است و انگار نه انگار که بزرگترین حمله به خاک روسیه از زمان جنگ دوم جهانی رخ داده است.
طمانینه پوتین از کجا نشات میگیرد؟
پوتین در این ۲۴ سالی که قبضه قدرت در روسیه را در دست دارد، خود را به عنوان تنها کسی جا زده است که میتواند امنیت و ثبات روسیه را تضمین کند، اما این تصویر از زمان شروع جنگ اوکراین خدشهدار شده است.
بطوریکه شهرهای روسیه با حملات پهپادی و گلولهباران نیروهای کییف مواجه شدهاند. یوگنی پریگوژین، رهبر گروه مزدور واگنر سال گذشته قیام مختصری را در تلاش برای برکناری فرماندهان نظامی مافوق خود رهبری کرد. علاوه بر اینها، در ماه مارس امسال نیز افراد مسلح به سالن کنسرت مسکو حمله کردند که منجر به کشته شدن ۱۴۵ نفر شد.
کرملین به طور ضمنی تصفیه گسترده مقامات وزارت دفاع را که بسیاری از آنها با اتهامات فساد روبرو هستند، شروع کرده است. افسران سطح پایین نیز به اتهام کلاهبرداری دستگیر میشوند.
در نمونه دیگر، وضعیت سیاسی در روسیه به گونهای شده است که همه چیز میتواند به طور ناگهانی و چشمگیر زیر و رو شود. مقامات ذیربط نه تنها اخیراً پروندههای قضایی علیه برخی از مقامات را تشکیل دادهاند، بلکه برخی از ثروتمندترین افراد کشور را نیز با تلاش برای مصادره اموال آنها در مناطق مجلل از جمله در نزدیکی یکی از اقامتگاههای پوتین در خارج از مسکو هدف قرار دادند.
فرمانبرداری در عین نارضایتی
درست است که تلویزیون دولتی روسیه علیرغم شکستهایی مانند نفوذ نیروهای اوکراینی به کورسک، همچنان از پوتین حمایت میکند، اما ارزیابی نظرات حوزه نخبگانی روسیه دشوارتر است.
اکاترینا شولمان، کارشناس مدعو مرکز مطالعات اوراسیایی اندیشکده آمریکایی کارنگی در برلین، گفت که پوتین به رضایت جامعه نخبگانی نیازمند است. او گفت: «محاسبهای که در شبانهروز هفته در ذهن آنها میگذرد این است که آیا وضعیت موجود به نفع آنها است یا خیر.»
از زمان شروع جنگ، زندگی جامعه نخبگانی روسیه – اعم از حلقه داخلی پوتین، دیوانسالارهای ارشد، مقامات امنیتی و نظامی و صاحبان کسب و کار – بهتر که نشده بدتر هم شده است. اگرچه بسیاری از این جنگ سود بردهاند، تحریمهای غربی گزینههای آنها را برای خرج کردن یا سرمایهگذاری پولهایشان محدود کرده است.
خانم شولمان معتقد است که سوالی که آنها درباره پوتین از خود میپرسند این است که «آیا این پیرمرد هنوز هم برای آنها یک دارایی است یا به یک بدهی تبدیل شده است.»
نایجل گولد دیویس، کارشناس ارشد مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی در لندن (IISS)، نخبگان روسیه را در وضعیت «فرمانبرداری همراه با نارضایتی» توصیف کرد. او توضیح داد که درست است که آنها از وضعیت فعلی ناراضی هستند، اما در عین حال از نتیجه جنگ قدرت و عدم قطعیتهایی که ممکن است برای جانشینی پوتین به همراه داشته باشد، نگران هستند.
به گفته تحلیلگران، نخبگان روسیه ممکن است به این دل خوش کرده باشند که واکنش پوتین به حوادث کورسک از الگویی پیروی کند که او همیشه در ابتدا در واکنش به بحرانها کند عمل میکند اما در نهایت بر آنها غلبه میکند.
این الگو به سالهای اولیه قدرت پوتین برمیگردد که با غرق شدن زیردریایی هستهای کورسک در سال ۲۰۰۰ شروع شد. از قضا این زیردریایی نیز نام خود را از همان نبرد معروف جنگ دوم جهانی وام گرفته بود.
داستان از این قرار بود که کمتر از یک سال پس از رئیسجمهور شدن پوتین، زیردریایی هستهای کورسک در تاریخ ۱۹ اوت ۲۰۰۰ (برابر با ۲۹ مرداد ۱۳۷۹)، به دنبال انفجار یکی از اژدرهای آن، در دریای بارنتس غرق شد و تمام ۱۱۸ ملوان سرنشین آن کشته شدند. پوتین در روزهای اولیه این بحران در تعطیلات باقی ماند و انتقادات زیادی را متوجه خود ساخت. در نهایت، او پنج روز صبر کرد تا کمکهای غرب برای نجات احتمالی ملوانانی را بپذیرد.
پوتین در واکنش به شورش گروه مزدور واگنر به فرماندهی یوگنی پریگوژین در ژوئن ۲۰۲۳ نیز تنبل به نظر میرسید، در عین حال که این شورش جدیترین چالش برای اقتدار سیاسی او به حساب میآمد.
پس از فروکش کردن این شورش، در ابتدا به پریگوژین اجازه داده شد که آزاد بماند. با این حال، این پوتین بود که به تعبیر کارشناس اندیشکده کارنگی، در نهایت «شادی آخر را انجام داد» چرا که فرمانده واگنرها یک ماه بعد در یک سانحه هوایی کشته شد و هنوز هم توضیحی برای آن ارائه نشده است.
در حالی که نفوذ سرزمینی اوکراین به داخل خاک روسیه وارد هفته سوم خود میشود، پوتین برنامه کاری خود را عوض نکرد و حتی بدون پرداختن به این بحران، سفری دو روزه به آذربایجان داشت. او روز سه شنبه اشاره کوتاهی به این وضعیت کرد و قول داد «با کسانی که در منطقه کورسک مرتکب جنایت می شوند مبارزه کند.»
شولمان (کارشناس کارنگی) معتقد است که از آنجایی که پوتین عملاً مخالفان را سرکوب کرده و روایت خود را از طریق رسانههای دولتی کنترل میکند، او این قدرت را دارد که مسائل مهمی مانند بحران در منطقه کورسک را نادیده بگیرد، بدون اینکه با پیامدهای فوری روبرو شود.
یوجین رومر، کارشناس ارشد و مدیر مرکز مطالعات اوراسیایی اندیشکده آمریکایی کارنگی در تحلیلی نوشت: «با وجود شرمساری ناشی از این وضعیت، انتظار نمی رود که قدرت پوتین به طور قابل توجهی تضعیف شود.» او افزود: «کل دستگاه سیاسی و نظامی روسیه در جنگ او شریک و مسئول این فاجعه است.»
با این حال، هرچه تهاجم اوکراین طولانیتر باشد، چالشهای نظامی و سیاسی بیشتری برای پوتین ایجاد میکند.
به نظر میرسد روسیه در تلاش برای یافتن نیروهای مناسب برای دفع حمله اوکراین است. به گفته یک گروه حقوق بشری که به سربازان وظیفه کمک میکند، علیرغم وعدههای داده شده مبنی بر اینکه سربازان وظیفه به جبهههای جنگ اعزام نمیشوند، اما روسیه آنها را بدون آموزش کافی به منطقه کورسک اعزام میکند.
تحلیلگران میگویند که نیروهای ذخیره نیز در حال فراخوانی هستند تا روسیه بتواند از عقبنشینی نیروها از منطقه دونباس اوکراین، جایی که نیروهای مسکو در حال پیشرفت آهسته سرزمینی هستند، اجتناب کند.
کمبود نیروی انسانی باعث شده تا مقامات روسیه با تطمیع و پیشنهاد حقوقهای کلان، روسها را به خدمت ترغیب کنند، روسیه همچنین به فراخوان مجرمان از زندانها و استخدام خارجیهای مقیم در داخل کشور روی آورده است.
در حالی که اوکراین به حمله خود ادامه می دهد، نادیده گرفتن پیامدهای متعدد جنگ میتواند به طور فزایندهای برای کرملین گران تمام شود. به گفته گولد دیویس، یک سوال حیاتی این است که اگر نخبگان روسیه به این باور برسند که درگیری «غیرقابل پیروزی» است و «تا زمانی که پوتین در قدرت هست، این جنگ هم تمامنشدنی است» چه اتفاقی خواهد افتاد.
خبرنگاران آسوشیتدپرس در یک بازدید سازماندهی شده توسط دولت اوکراین در هفته گذشته، ساختمانهای گلولهباران شده، ایستگاه آسیبدیده پمپاژ گاز طبیعی و ساکنان مسن را مشاهده کردند که با وسایل و مواد غذایی خود در زیرزمینها پناه گرفته بودند. این صحنهها شبیه ویرانیهایی است که در ۲۹ ماه گذشته در اوکراین شاهد بودهایم.
هنوز مشخص نیست که آیا این نبرد دوم کورسک، مانند رویارویی اصلی کورسک در جنگ دوم جهانی، به نقطه عطفی تعیین کننده در جنگی که پوتین آغاز کرد تبدیل خواهد شد یا خیر.
شولمن خاطرنشان کرد که اگرچه این حادثه ممکن است تنها یکی از «مجموعه رویدادهای ناگوار» برای پوتین باشد، اما «این تصور را ایجاد میکند که اوضاع [به نفع پوتین و روسیه] خوب پیش نمیرود.»