اگر اسرائیل همچنان بر این باور است که ادغام کاملتر خود در خاورمیانه از طریق بستن قراردادهای عادی سازی با همسایگان عرب، گروه های تحت حمایت ایران را به حاشیه خواهد برد و دشمنی با این کشور را کاهش می دهد، باید با این واقعیت کنار بیاید که درگیری خود او با فلسطینی ها اساسی ترین تهدید وجودی آن را تشکیل می دهد. عملیات نظامی تاکتیکی چشمگیر ممکن است توهم پیروزی را ایجاد کند، اما تنها صلح پایدار با فلسطینی ها می تواند امنیت واقعی را به ارمغان بیاورد.
به گزارش جماران، فارن افرز در گزارشی به این پرسش پاسخ داده که چرا بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی ترور مقام های ارشد حزب الله لبنان و حماس را برای تشدید تنش انتخاب کرده است: جنگ ده ماهه بین اسرائیل و حماس در نوار غزه مدتها پیش از جغرافیای محلی آن فراتر رفت و باعث تشدید تنشهای نظامی خطرناک در سراسر خاورمیانه شد، از درگیریهای مرگبار در مرز اسرائیل و لبنان تا حملات حوثیها در دریای سرخ و تلآویو. از حملات «شبه نظامیان وابسته به ایران» علیه نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه و حتی درگیری مستقیم بین اسرائیل و ایران.
سپس در عرض 24 ساعت در هفته گذشته، اسرائیل مسئولیت ترور فؤاد شکر، یکی از فرماندهان ارشد حزبالله را در بیروت به تلافی «حمله موشکی حزبالله به بلندیهای جولان» بر عهده گرفت و گمان میرود که اسرائیل پشت ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس، در تهران باشد. این یک یا دو ضربه باعث شد بسیاری از ناظران نگران فوران یک جنگ منطقهای فاجعهبارتر باشند.
چرا اسرائیل در حال حاضر به گونه ای پرخطر در حال تشدید تنش است؟ مطمئناً حملات اخیر آن به خودی خود بی سابقه نیستند. این کشور سابقه طولانی در ترور رهبران فلسطینی دارد و صدها نفر از عوامل حزب الله را در لبنان و سوریه کشته است شهید کرده است). اسرائیل همچنین مدتهاست که تواناییهای اطلاعاتی خود را نشان داده است که به آن اجازه نفوذ در اعماق ایران را میدهد و دورهای قبلی تشدید تنش در ده ماه گذشته به یک جنگ منطقه ای همه جانبه منجر نشده است، اما کاهش تنش و مهار نهایی هرگز تضمین نمی شود. محاسبات منطقی هر دولتی، که به نفع خویشتنداری است، میتواند ناگهان تحت تأثیر رویدادهای میدانی قرار گیرد و منجر به اشتباهات محاسباتی یا حتی تصمیمهای استراتژیک عمدی برای ایجاد درگیری گستردهتر شود. سرعت و ماهیت حملات اخیر اسرائیل به طور چشمگیری خطر تشدید جدی تر تنش را افزایش می دهد. رهبران اسرائیل بدون شک میدانند که ترورهای پشت سر هم شکر و هنیه وزیر سوال بردن قدرت تهران در محافظت از هنیه، احتمالاً تهران و سایر گروههای مسلح تحت حمایت آن را به سمت انتقام جویی می برد.
گزارشهای مربوط به ترورهای هفته گذشته در رسانههای غربی، توانایی اسرائیل را برای انجام حملات نظامی و فناوری پیشرفته در عمق خاک دشمن برجسته میکند. پس از خجالت و سرشکستگی ناشی از 7 اکتبر، این تصاویر ممکن است این تصور را ایجاد کند که ارتش اسرائیل بار دیگر شکست ناپذیر شده است. اما این تعبیر واقعیت های دشواری را که اسرائیل با آن مواجه است تغییر نمی دهد. اسرائیل احتمالا محدودیتها را در اقدامات منطقهای خود، نه به این دلیل که احساس قدرت میکند، بلکه به این دلیل که احساس ضعف میکند، کنار میزند. این روند اساساً، محاسبات استراتژیک بلندمدت کمی را برای تصمیمات این رژیم به ارمغان می آورد. حمله حماس در 7 اکتبر ضربه مهلکی به وضعیت بازدارندگی آن وارد کرد. اکنون، اسراییل در تلاشی دیوانهوار برای بازگرداندن بازدارندگی، به دنبال بهرهگیری از مزایای تاکتیکی است.
عامل ترس
برای درک محاسبات فعلی اسرائیل، مهم است که درک کنیم که چگونه روحیه اسرائیل از 7 اکتبر تغییر کرده است. قبل از حمله حماس، اعتماد اسرائیل به اوج خود رسیده بود. اسرائیل به این باور رسیده بود که حتی اگر درگیری با فلسطینی ها را حل نکرده باشد، کشورهای عربی آن را می پذیرند و می تواند بدون عواقب به ایران و متحدانش ضربه بزند یا حمایتی که از سوی ایالات متحده دارد به خطر اندازد. سپس، تقریباً یک شبه، این اعتماد به نفس به یک احساس آسیبپذیری عمیق تبدیل شد. کارشناسان امنیتی و مقامات سابق دفاعی و اطلاعاتی معتقدند که 7 اکتبر بسیاری از باورهای قبلی اسرائیل در مورد قدرت آن را زیر و رو کرده است. حمله حماس اساسیترین پیشفرضهای اسرائیلیها را در هم شکست. پیش فرض هایی نظیر اینکه برتری نظامی و تکنولوژیکی آنها میتواند دشمنانشان را منصرف کند، میتوانند با امنیت در پشت دیوارها و مرزهای مستحکم زندگی کنند، میتوانند از نظر اقتصادی بدون ایجاد پیشرفتهای عمده در جهت صلح با فلسطینیها خود پیشرفت کنند. اکنون بسیاری در نهادهای امنیتی میدانند که «اسرائیل آنقدر قوی نیست.»
بسیاری از اسرائیلیهایی که در زمینه امنیت ملی تحصیل میکنند یا کار میکنند، از دولت خود به دلیل شکستهای امنیتی گسترده در 7 اکتبر و پس از آن خشمگین هستند. بی اعتمادی به دولت فراگیر است. نخست وزیر بنیامین نتانیاهو ممکن است هنگام سخنرانی در کنگره ایالات متحده در ماه ژوئیه مورد تشویق ایستاده قرار گیرد. اما مشاور امنیت ملی او، تزاچی هانگبی، زمانی که هفتهها قبل در کنفرانس امنیتی اسرائیل در هرتزلیا سخنرانی کرد، به سختی میتوانست حرفی به میان بیاورد. حضار او را سرزنش کردند و دولت را متهم کردند که امنیت اسرائیل را نادیده میگیرد و گروگانهایی را که هنوز در غزه به سر میبرند رها کرده است. حتی در داخل اسرائیل، این تصور گسترده وجود دارد که نتانیاهو ممکن است جنگ را برای بقای سیاسی خود طولانی کند.
این نگرانی و خشم منعکس کننده چالش های ملموس داخلی برای امنیت ملی اسرائیل است. نیروهای نظامی اسرائیل در چندین جبهه، از غزه گرفته تا کرانه باختری تا شمال اسرائیل و فراتر از آن، گسترده شدهاند. تلاش نتانیاهو برای بازنگری قوه قضاییه کشور در نیمه اول سال 2023، شکاف های جدی بین رهبران غیرنظامی و مقامات ارشد ارتش ایجاد کرده بود. در پاسخ به فشار ائتلاف نتانیاهو، هزاران نفر از نیروهای ذخیره اسرائیلی تهدید کردند که برای انجام وظیفه خود را معرفی نخواهند کرد. ارتش با تهدیدهای بیسابقهای از سوی افراطگرایان داخلی، از جمله از درون صفوف خود و ردههای دولتی مواجه است. همین هفته گذشته، فعالان و سیاستمداران دست راستی در اعتراض به بازداشت نیروهای ذخیره که متهم به سوء استفاده از اسرای فلسطینی هستند، به یکی از پایگاه های ارتش اسرائیل یورش بردند. اسرائیل به دلیل تلفات و ویرانی های عظیم در غزه از حمایت بین المللی برخوردار نیست و در مجامع حقوقی در لاهه، برای هدایت جنگ و اشغال مستمرش در کرانه باختری با تهدیدهای فزاینده ای مواجه است.
شوک آوریل
علاوه بر این، تأثیری که حمله آوریل ایران بر اسرائیل داشت، در خارج از اسرائیل نادیده گرفته میشود. اسرائیل آشکارا هنگام هدف قرار دادن پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ساختمانی در دمشق، اشتباه محاسباتی کرد. تل آویو چنین واکنش بیسابقه، عظیم و مستقیمی را که صدها پهپاد و موشک از خاک ایران به سمت اسرائیل پرتاب میکرد، پیشبینی نمیکرد.
اگرچه اسرائیلیها دفاع پیچیده و هماهنگ به رهبری ایالات متحده را که حمله را دفع کرد، تحسین میکردند، اما تصویر متکی به خود آنها را نیز خدشهدار کرد. هرگونه احساس پیروزی تحت الشعاع این هشدار بود که ایران در وهله اول دست به چنین حمله جدی زده و نگرانی از اینکه حمله بعدی ممکن است به این راحتی دفع نشود. تحلیلگران اسرائیلی خوشحال بودند که انتقامجویی اسرائیل -حمله هوایی محدود به پایگاه نظامی ایران در اصفهان که پدافند هوایی ایران را هدف قرار داد- توانایی اسرائیل را برای هدف قرار دادن دقیق اهداف در داخل ایران، از جمله سایتهایی که در مجاورت تاسیسات هستهای ایران قرار دارند، نشان داد. اما مقامات دفاعی اسرائیل لزوماً از اینکه حمله ای را انجام داده و به اصطلاح بازدارندگی خود را نشان دهند اما مسئولیت این حمله را نپذیرند، خوشحال نیستند. البته این رویه ای است که آمریکایی ها ترجیح می دهند.
از نظر این مقامات، دفاع آوریل از اسرائیل موفقیت کاملی نداشت، زیرا در نهایت ائتلاف دفاعی مانع از حمله نشد، بلکه فقط آسیب را محدود کرد. برنامه ریزان دفاعی اسرائیل بازدارندگی از طریق مجازات را ترجیح می دهند، به گونه ای که به دشمنان نشان دهند که حملات عواقبی را در پی خواهد داشت. بسیاری از تحلیلگران امنیتی اسرائیل نگران موقعیت منطقهای در حال فرسایش اسرائیل هستند. آنها نگران این هستند که ایران و متحدانش در حال افزایش قدرت هستند و اگر تهران معتقد باشد که به اندازه کافی قادر به بازدارندگی اسرائیل از طریق روش های متعارف نیست، ممکن است انگیزه بیشتری برای دستیابی به قابلیت های هسته ای خود داشته باشد. یکی دیگر از مقامات دفاعی سابق می گوید که اسرائیل در حال از دست دادن قدرت بازدارندگی است؛ به حدی که تاکنون هرگز رخ نداده بود. با این حال، رهبری سیاسی اسرائیل همچنان به مردم خود می گوید که آنها در حال پیروزی هستند.
حمله ایران در آوریل، درک اسرائیلی ها از تغییر اساسی در «روح» خاورمیانه را عمیق تر کرد. آنها معتقدند که دشمنان اسرائیل ممکن است اکنون فکر کنند که نابودی این کشور در واقع یک هدف واقعی است. این نگرانی ممکن است اغراق آمیز باشد، چرا که اسرائیل پیشرفته ترین قابلیت های نظامی را در منطقه حفظ کرده و همچنان از حمایت قوی ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی در مبارزه با ایران برخوردار است. اما تحلیلگران هوشیار اسرائیلی اکنون احساس تهدید وجودی را ابراز می کنند که از سال 1948 تاکنون به این شکل وجود نداشته است.
نویسنده این مطلب در ادامه می نویسد: یکی از مقامات سابق دولتی اسرائیل به من گفت که «زمین زیر پای ما در حال تغییر است.» از برخی جهات، این درست است: در برخی دیگر، این یک تصور است، تصویری معکوس از تصور بیش از حد اعتماد به نفسی که اسرائیلیها قبل از 7 اکتبر داشتند. این احتمال وجود دارد که اسرائیل وضعیت تهاجمی خود را در منطقه حفظ کند، حتی اگر خطر یک جنگ منطقه ای گسترده تر را افزایش دهد. پس از ترومای 7 اکتبر، پذیرش خطر و اشتهای اسرائیل برای اقدامات تهاجمی نیز ممکن است بیشتر شود.
اما اسرائیل بدون هیچ استراتژی سیاسی به سمت شکست می رود. بعید است که اعتقاد به نیروی نظامی بی رحم برای بازگرداندن بازدارندگی و دو برابر کردن رویارویی با ایران و متحدانش بدون برنامه سیاسی یا استراتژیک، پویایی نوظهور منطقه ای را تغییر دهد. بعید است که اعضای «محور مقاومت» را بازدارد.
پایان دادن به جنگ در غزه مطمئناً به کاهش تهدیدهای دلهرهآوری که اکنون اسرائیل با آن روبهرو است کمک میکند، اگرچه دور فعلی تشدید تنش بعید است که به توافق آتشبس یا آزادی گروگانهای اسرائیلی باقیمانده منتهی شود.
اما حتی پایان دادن به مناقشه غزه در نهایت معضل استراتژیک بزرگ اسرائیل را حل نخواهد کرد. اگر اسرائیل همچنان بر این باور است که ادغام کامل تر خود در خاورمیانه از طریق بستن قراردادهای عادی سازی با همسایگان عرب، گروه های تحت حمایت ایران را به حاشیه خواهد برد و دشمنی با این کشور را کاهش می دهد، باید با این واقعیت کنار بیاید که درگیری خود او با فلسطینی ها اساسی ترین تهدید وجودی آن را تشکیل می دهد. عملیات نظامی تاکتیکی چشمگیر ممکن است توهم پیروزی را ایجاد کند، اما تنها صلح پایدار با فلسطینی ها می تواند امنیت واقعی را به ارمغان بیاورد.