طی یک سالی که از شورش مزدوران واگنر می گذرد رئیس جمهور روسیه مجبور شده است تغییرات زیادی را انجام دهد.
به گزارش جماران، یورونیوز در گزارشی نوشت: زمانی که یوگنی پریگوژین، رئیس شبه نظامی روسیه، مزدوران واگنر خود را در یک شورش کوتاه مدت به سمت مسکو فرستاد، رئیس جمهور ولادیمیر پوتین ضعیف و آسیب پذیر به نظر می رسید.
اما تنها یک سال پس از جدیترین چالش داخلی او در تقریبا ربع قرن حضور در قدرت، جایگاه رهبر کرملین اکنون امنتر از همیشه به نظر میرسد.
پریگوژین دو ماه پس از شورش در یک سانحه هوایی کشته شد که هنوز هم پرسشهای بسیاری بر سر آن حادثه یا عملیات خرابکاری و عامدانه بودن آن حادثه باقی است. پس از آن، پوتین قانون جدیدی را به اجرا در آورد و بر اساس آن دیگر هیچ کس اجازه نخواهد داشت به چنین سطحی از خودمختاری دست یابد.
نیکولای پتروف، یکی از اعضای اندیشکده چتم هاوس در این خصوص به خبرگزاری فرانسه میگوید: «تا زمان ظهور پریگوژین، ما هیچ موردی نداشتیم که فرمانده یک واحد نظامی بتواند همزمان منابع مالی، سیاسی و رسانهای داشته باشد. این موقعیت منحصر به فردی است که او توانسته بود به دست بیاورد.
پوتین به پریگوژین اجازه داد که همه این اهرمها را در اختیار داشته باشد، نه تنها به دلیل روابط نزدیک شخصی آنها، بلکه به این دلیل که او به نیروی انسانی واگنر برای حمله به اوکراین نیاز داشت.
پتروف در ادامه میگوید: «این یک خطای پرهزینه بود و در نتیجه پوتین را وادار کرد که در تخصیص منابع، کنترل و وفاداری را در اولویت قرار دهد و او کنترل مستقیم و دائمی بر اکثر نیروهایش اعمال میکند.»
بعد از کنار رفتن واگنر پوتین تصمیم گرفت سرگئی شویگو وزیر دفاع را برکنار کند و چند تن از مقامهای ارشد نظامی خود را هم به اتهام فساد دستگیر کرد.
به گفته پتروف، پوتین اقتصاددان تکنوکرات، آندری بلوسوف را به جای یک مرد قدرتمند نظامی، به عنوان وزیر دفاع خود منصوب کرد. این تغییر در حالی رخ داد که یک سال پیش پوتین از فرماندهان نظامی خود در برابر اتهامات پریگوژین به فساد گسترده، ناتوانی استراتژیک و ناکام گذاشتن تهاجم اوکراین حمایت کرده بود.
حالا هرچند پوتین آن تغییراتی که پریگوژین گفته بود اعمال کرده اما فرق آن این است که این تصمیمات را نه با فشار سیاسی که به دلیل ضرورت انجام داده است.
نایجل گولد دیویس، کارشناس ارشد روسیه و اوراسیا در مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی در این رابطه میگوید: «این واقعیت که او میتواند این گامها را بردارد و منافع شخصیتهای ارشد نظامی را به چالش بکشد، نشاندهنده قدرت او است، نه ضعف او».
پوتین همچنین با پیروزی قاطع ۸۷ درصدی در انتخابات ریاست جمهوری مارس، بدون مخالف واقعی قدرت خود را به نمایش گذاشت. هرچند او تمام رقبای بالقوه را از حضور در انتخابات محروم کرد اما با این حال او تسلط خود بر جامعه و قدرت در روسیه را نشان داد.
گولد دیویس میگوید: «این رای نشان داد که پوتین میتواند هر چیزی را که میخواهد بسازد و مردم را مجبور به پذیرش آن کند. این بیانگر تسلط و قدرت اوست.»
پتروف هم معتقد است که نتیجه منتشر شده از انتخابات جنبه نمادین داشته است: «حاشیه پیروزی اغراق آمیز به این دلیل نبود که پوتین دوست دارد تا حد امکان رای بیشتری کسب کند، بلکه او باید نشان می داد که محبوبیت او بسیار بیشتر از قبل از جنگ است.»
تنها رقیب سیاسی واقعی پوتین، الکسی ناوالنی، در ماه فوریه در زندانی در قطب شمال در حالی که محکومیت ۱۹ ساله خود را سپری می کرد درگذشت و قدرت پوتین بیش از پیش تقویت شد.
گولد دیویس میگوید: «او در کنار سایر اقدامات سرکوبگرانه و احکام زندان که بر افراد دیگر تحمیل شده است، اکنون بخش بزرگی از مردم را مرعوب و هراسان کرده است. با این حال این بدان معنا نیست که حمایت از کرملین عمیق است.»