یکی از روشهای توازن با غرب از طریق پیشنهادهای میانجیگری است که چین ارائه میدهد، با این مزیت که ثبات منطقهای را کاهش نمیدهد.
به گزارش جماران؛ از نظر ژئوپلیتیک، پکن خاورمیانه را به عنوان یک منطقه حیاتی در تحقق ابتکار یک کمربند-یک جاده میداند. از سال 2005 تا 2022، چین بالغ بر 273 میلیارد دلار در خاورمیانه سرمایهگذاری کرده و در سال 2021 یک توافق استراتژیک 25 ساله با ایران امضا کرد. خاورمیانه یک قطب مهم قارهای برای گسترش شبکه راهآهن چین است.
اهداف چین در خاورمیانه کدام است؟
حضور معاصر چین در خاورمیانه عمدتا بر پایه واردات انرژی برای حفظ تولید، حمل و نقل و کشاورزی داخلی بوده است. چین به عنوان بزرگترین خریدار نفت خام جهان، بیش از 50 درصد نفت وارداتی خود را از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، تامین میکند و سهم عربستان سعودی از آن 18 درصد است. در سال 2021، تجارت چین با شورای همکاری خلیج فارس 330 میلیارد دلار بود و با 126 میلیارد دلار پروژههای ساختمانی در این کشورها، به بزرگترین سرمایهگذار در منطقه تبدیل شده است.
پیش بینیها نشان میدهد تا سال 2030، چین 77 درصد نفت خام مورد نیاز خود را از خاورمیانه وارد خواهد کرد. خاورمیانه همچنین هدف دیپلماسی قدرت نرم چین است. رژیمهای این منطقه عمدتا اقتدارگرا و به دنبال کمکهای توسعهای هستند که با طرح کمربند و جاده چین همخوانی دارد. برخلاف اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد، چین به دنبال ثبات است و بنابراین به دنبال جایگزینی یا براندازی روابط منطقه با ایالات متحده و اروپا نیست. در مقابل، روابط چین با اسرائیل بر واردات فناوریهای پیچیده، از جمله بیش از 1 میلیارد دلار در نیمه هادیها متمرکز شده است.
نتایج میانجیگری چین برای عادیسازی روابط ایران و عربستان سعودی فراتر از نمادگرایی
رقابت ایران و عربستان، بهویژه به دلیل نظارت تاریخی ایران از تنگه هرمز که حوزه ژئوپلیتیکی طبیعی ایران به حساب میآید در مقابل تلاش کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای کاهش نقش تو نفوذ تاریخی ایران در این منطقه زمینه نگرانی چین در صورت بروز یک چالش جدی در منطقه را فراهم کرده بود.
میانجیگری چین بین تهران و ریاض همچنین فرصتی را برای پکن فراهم کرد تا نفوذ اقتصادی خود را گسترش و زمینه ثبات و همگرایی منطقهای را فراهم کند.
ریاض همچنین ارزیابی کرد که دیپلماسی ثباتگرایی چین میتواند امنیت بهتری را برای تأسیسات آرامکو نسبت به داراییهای دفاع هوایی ایالات متحده ایجاد کند. بیشتر کشورهای عربی نیز ترجیح میدهند روابط خود با غرب را با ایجاد توازن دیپلماتیک از طریق روسیه و شرق و جنوب آسیا تکمیل کنند.
در این راستا وانگ ونبین؛ سخنگوی وزارت امور خارجه چین گفت: «این توافق الگویی عالی برای حل مشکلات و اختلافات بین کشورها از طریق گفتگو و مشورت است. مهم نیست که مسائل چقدر پیچیده یا چالشها چه میزان جدی هستند، مهم این است که گفتگوی بر اساس احترام متقابل به راه حل قابل قبولی منجر خواهد شد.»
ارتباط ژئواستراتژیک خاورمیانه در ابتکار امنیت جهانی (GSI) و ابتکار کمربند و جاده (BRI)
مزیت دیپلماسی مشارکت محورِ چین، افزایش قدرت و اعتبار ژئوپلیتیکی آن است که تا حد زیادی مسئول میانجیگری آن در توافق تهران-ریاض بود.
مداخله غرب در افغانستان در سال 2001 و تهاجم سال 2003 به عراق، در جریان به اصطلاح جنگ علیه تروریسم و تلاش متعاقب آن برای خرابکاری در پیروزیهای سیاسی اسلامگرایان در طول بهار عربی طی سالهای 2010 تا 2012، به ویژه امارات و عربستان سعودی را به دنبال تعادلی در برابر نفوذ ایالات متحده به ویژه پس از خودداری ایالات متحده از فروش جنگنده پیشرفته F-35 به امارات و فشار واشنگتن بر عربستان سعودی در مورد پرونده قتل جمال خاشقجی صادق بود.
چین به دنبال سرمایهگذاری در تاسیسات و فناوری انرژی هستهای است. مقامات ایرانی رویکرد پکن در خاورمیانه را بر خلاف واشنگتن که مداخله جویانه تلقی می شود، از نظر اقتصادی و استراتژیک مداخلهگرایانه نمیدانند.
اگرچه عملیات حماس در فلسطین اشغالی چالشی برای اهداف ثبات چین در خاورمیانه است، پکن نگران خطر تحریم نفتی مانند سال 1973 در صورت محکومیت حماس یا مقاومت فلسطین است و بنابراین از حمایت از اسرائیل خودداری کرده است. این بدان معناست که نه تنها عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل به تعویق خواهد افتاد، بلکه پیشنهاد چین برای میانجیگری در بحران فلسطین با چالشهای جدی مواجه خواهد شد.
چین از تبعیت خود از نهادهای بینالمللی غربی در نظم کنونی نظام بینالملل راضی نیست. اول، پکن از مداخله غرب در قلمرو سنتی چین ناراضی است. دوم، چین معتقد است که با مشارکت در رویههای تجاری که توسط سازمان تجارت جهانی اداره میشود، آسیب دیده است. بنابراین یکی از روشهای توازن با غرب از طریق پیشنهادهای میانجیگری است که چین ارائه میدهد، با این مزیت که ثبات منطقهای را کاهش نمیدهد.
با این وجود، مشارکت ایالات متحده، اروپا و آسیای شرقی در خاورمیانه قابل توجه است. در سالهای 2017 تا 2021، ایالات متحده، فرانسه و آلمان بزرگترین صادرکنندگان تسلیحات به منطقه بودند و در این سالها، حدود 47 درصد از فروش تسلیحات ایالات متحده به خاورمیانه هدایت شد. فروش تسلیحات آمریکا به عربستان سعودی تنها در سال 2017 بالغ بر 110 میلیارد دلار بوده است. بنابراین از منظر استراتژیک، افزایش نفوذ چین در خاورمیانه منجر به اختلال در منافع استراتژیک غرب خواهد شد.