عضویت مشترک در بریکس - و در آینده، احتمالاً در سازمان همکاری شانگهای – فرصت های بیشتری را برای فرآیند اعتمادسازی میان تهران و ریاض فراهم می کند.
سایت responsible statecraft در تازه ترین نوشتار به سراغ بررسی پتانسیل های حضور همزمان ایران و عربستان سعودی در بریکس رفته و می نویسد:
به گزارش جماران، این سایت نوشت:
یکی از جنبه های قابل توجه گسترش بریکس(برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) که در اجلاس سران در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی، این هفته اعلام شد، دعوت نامه برای پیوستن به این گروه است که به شکل همزمان برای ایران و عربستان سعودی - رقبای ژئوپلیتیکی در خلیج فارس- فرستاده شد.
پس از اینکه ایران در سال 2022 به عضویت کامل سازمان همکاری شانگهای (SCO) درآمد و عربستان سعودی «شریک گفتوگو» ی این مجمع امنیتی اوراسیا به رهبری چین (با چشمانداز عضویت کامل) شد، اکنون بریکس دومین پلتفرم چندجانبه است که تهران و ریاض همزمان در آن حضور خواهند داشت.
الحاق همزمان به بریکس و در آینده الحاق عربستان به سازمان همکاری شانگهای می تواند روند اولیه عادی سازی دوجانبه بین تهران و ریاض را تسریع کند. برخی کارشناسان مدعی ناکارآمدی بریکس در توضیح این بدبینی می گویند، بریکس بر خلاف اتحادیه اروپا یا ناتو، فاقد معیارهای واضح الحاق است و کشورهایی را که ظاهراً اشتراکات کمی دارند- به جز برخی نارضایتی مبهم از «نظم مبتنی بر قوانین» به رهبری ایالات متحده- دور هم جمع می کند.
با این حال، این انعطافپذیری و فقدان«قوانین» سفت و سخت میتواند بیشتر یک دارایی باشد تا یک نقص. برای ایران و عربستان سعودی، آنچه اهمیت دارد، یک مسیر است؛ چشم انداز عادی سازی بلندمدت به جای نتایج فوری و تعهدات و انتظارات غیر واقعی.
به عبارت دیگر، مجمعی مانند بریکس، که در آن هر دو کشور می توانند به طور مساوی با یکدیگر تعامل داشته باشند و همه تصمیمات با اجماع اتخاذ شود، می تواند عرصه مناسبی برای ایجاد اعتماد متقابل باشد. البته چنین چشماندازی اجتنابناپذیر نیست.
واکنشهای تهران و ریاض به دعوت برای پیوستن به بریکس از نظر لحن و ماهیت کاملاً متفاوت بود. در حالی که مقامات ایرانی از این چشمانداز خوشحال بودند، سعودیها بسیار محتاطتر بودند و به نیاز به مطالعه بیشتر جزئیات مربوط به عضویت قبل از تأیید قصد خود برای پیوستن اشاره کردند.
این نابرابری در موضع گیری ناشی از نیازهای متفاوت هر دو کشور است: برای ایران، غلبه بر آنچه تریتا پارسی، عضو مؤسسه کوئینسی، «نقش دروازه بانی» ایالات متحده در جامعه بینالمللی نامید، ضروری است. از این زاویه، پیوستن به بریکس از نظر دیپلماتیک برای ایران بسیار تاثیرگذارتر از سازمان همکاری شانگهای است.
بر خلاف شانگهای، بریکس واقعا جهانی است و نمی توان آن را به عنوان یک باشگاه متعلق به اوراسیا تعریف کرد. در میان اعضای آن دموکراسی وجود دارد - برزیل، هند، آفریقای جنوبی و در صورت تایید عضویت پس از انتخابات اواخر سال جاری، آرژانتین- هیچ یک از این کشورها را نمی توان در زمره کشورهای ضد آمریکایی طبقه بندی کرد. با این حال، روابط غربی و حکومت دموکراتیک آنها مانعی در موافقت با پیوستن ایران به بریکس نبود. تهران حق دارد که آن را یک موفقیت دیپلماتیک ببیند.
از سوی دیگر، عربستان سعودی نیازی به شکستن هیچ سقف دیپلماتیکی ندارد، بلکه برعکس، ایالات متحده برای تلاش برای جوش دادن معامله ای مورد محاکمه قرار می گیرد که ظاهراً شامل تضمین های امنیتی ایالات متحده به سعودی در ازای عادی سازی رابطه با اسرائیل می شود.
با این حال، پیوستن به بریکس در استراتژی گستردهتر عربستان برای تنوع بخشیدن به روابط خارجی و به ویژه ایجاد روابط نزدیکتر با چین قابل تعریف است. بنابراین، این احتمال وجود دارد که عربستان سعودی پس از یک مکث دیپلماتیک لازم، دعوت بریکس را بپذیرد.
البته ممکن است مسائل با پیوستن عربستان به سازمان همکاری شانگهای پیچیده تر شود، زیرا بنا بر گزارش ها، یکی از خواسته های بی سر و صدای ایالات متحده از عربستان سعودی در ازای مزایای امنیتی پیشنهادی، دور ماندن از مدار چین است. در این زمینه، عضویت کامل در سازمان همکاری شانگهای ممکن است پلی برای ریاض باشد. با این حال، چنین عضویتی قریب الوقوع نیست.
همزمان وضعیت «شریک گفتگو» ی سازمان همکاری شانگهای که سعودی در اوایل سال 2023 به دست آورد، پیوند دیگری را به ایران، به عنوان عضو دائمی، فراهم می کند. با این حال، در نهایت، پلتفرم هایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای تنها می توانند کمک کنند، اما نمی توانند جایگزین مسیر عادی سازی دوجانبه عربستان و ایران شوند.
در حالی که گفتوگوی تهران-ریاض با نشستهای بلندپایه وزرای خارجه و مقامات ارشد دفاعی پیش میرود، هنوز در مراحل اولیه خود است. با وجود برنامه های زمانی خوش بینانه، کار هیئت های دیپلماتیک در هر دو کشور هنوز به طور کامل از سر گرفته نشده است. مناقشات بر سر میدان گازی آرش که عربستان و کویت را در مقابل ایران قرار می دهد هنوز حل نشده است.
عربستان سعودی اصرار دارد که در درازمدت، ایران باید راهبرد دفاعی-منطقهای خود - یعنی اتکا به گروه های نیابتی و متحدان غیردولتی را که عربستان سعودی و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بهعنوان یک تهدید میبینند، بررسی کند، بدون اینکه مشخص کند چه امتیازهایی در ازای این مسأله به تهران خواهد داد.
پس از دههها تنش که به سال 1979 بازمیگردد، بیاعتمادی متقابل ایران و عربستان عمیق است و دلایل ریشه ای آن هنوز به قوت خود باقی است. در این مرحله، عربستان سعودی به صراحت اعلام کرده که به دنبال معافیت از تحریمهای آمریکا علیه ایران نخواهد بود، مگر اینکه نوعی توافق هستهای بین واشنگتن و تهران وجود داشته باشد؛ اتفاقی بعید با توجه به ورود ایالات متحده به فصل جدید انتخاباتی که در آن نه جمهوری خواهان و نه دموکرات ها نمی خواهند درگیر هزینه تعامل با ایران در داخل شوند.
نتیجه این است که منافع اقتصادی پیشبینیشده از نزدیکی عربستان و ایران ممکن است به کندی تحقق یابد. با توجه به این درگیریهای عمیق، این احتمال وجود دارد که روابط عربستان و ایران دچار افت و خیز بیشتری شود. اگر آنها دوباره به سمت تقابل بیشتری بروند، ممکن است بر انسجام بریکس تأثیر منفی بگذارد و هر دو طرف از هر اهرمی که دارند به ضرر طرف مقابل استفاده کنند. در این صورت، اعضای فعلی بریکس ممکن است از تصمیم وارد کردن رقابتهای ژئوپلیتیکی از خلیج فارس به گروه خود سرخورده شوند. این امر بهویژه برای خود بریکس بهعنوان انجمنی برای همکاریهای بیندولتی، بر خلاف نهادهای تحت سلطه غرب، مانند ناتو که بر اساس هژمونی ایالات متحده است، مضر است. با این حال لزوماً نباید چنین پیش بینی هایی درست از کار دربیاید.
روابط بین چین و هند نیز تا حدی به دلیل یک اختلاف مرزی طولانی مدت خالی از تنش نیست: در سال 2020، تعداد زیادی سرباز هندی و چینی در یک درگیری مسلحانه کشته شدند. هر دو کشور همچنین برای رهبری در جنوب جهانی رقابت می کنند. با این حال، پکن و دهلی نیز به دنبال حفظ گفت و گو و روابط نزدیک اقتصادی هستند. تا کنون، آنها اجازه ندادهاند که اختلافاتشان مانع از توسعه بریکس شده و یا بر عملکرد این بلوک تاثیر منفی بگذارد. دلیلی وجود ندارد که تهران و ریاض نتوانند اختلافات خود را به شیوه ای مشابه مدیریت کنند.
چین به عنوان یک قدرت پیشرو در بریکس و سازمان همکاری شانگهای، نقش مهمی در آغاز نزدیکی عربستان و ایران ایفا کرد و میتوان انتظار داشت که در این فرآیند سرمایهگذاری بیشتری کند. مه متر از همه، تهران و ریاض منافع ملی پایدار را در ادامه تنش زدایی و عادی سازی روابط می بینند. حداقل در آینده نزدیک به نظر می رسد که این مسیر با وجود مشکلاتی که در راه است، حفظ شود. عضویت مشترک در بریکس - و در آینده، احتمالاً در سازمان همکاری شانگهای – فرصت های بیشتری را برای فرآیند اعتمادسازی میان تهران و ریاض فراهم می کند.