جنوب جهانی به طور فزاینده ای از ائتلاف های رو به رشد شرق-جنوب مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای (SCO) استقبال می کند، نه به این دلیل که با نقش اصلی ایالات متحده در جهان مخالف است بلکه به این دلیل که به دنبال محافظت از خود در برابر تغییرات جهان و کمرنگ شدن نظم تک قطبی و ایجاد نهادهای جایگزین برای رفع کمبودهای نظم فعلی است.
به گزارش جماران، سارنگ شیدور مدیر مطالعات و پژوهشگر ارشد موسسه کوئینسی و عضو ارشد غیر مقیم شورای ریسک های استراتژیک است. او همچنین عضو هیئت علمی دانشگاه جورج واشنگتن است و در آنجا کلاسی در زمینه ژئوپلیتیک تغییرات آب و هوایی تدریس می کند. حوزه های تحقیق و تحلیل او ریسک ژئوپلیتیک، استراتژی کلان، و امنیت انرژی/اقلیمی، با تاکید ویژه بر آسیا است. او در تازه ترین نوشتار برای ریسپانسیبل استیت کرافت به بررسی پتانسیل های گروه بریکس و تهدید آن برای جایگاه جهانی ایالات متحده پرداخته و می نویسد:
در حالی که رهبران بریکس برای پانزدهمین اجلاس خود در ژوهانسبورگ گرد هم می آیند، ایالات متحده با دقت این تحول را رصد می کند. در واقع، ترکیب این گروه کمی تناقض دارد – با رقبای سرسخت واشنگتن، روسیه و چین، اما همچنین شرکای قوی این کشور مانند هند، برزیل و آفریقای جنوبی.
بسیاری از ناظران در واشنگتن و برخی از پایتختهای غربی به طور سنتی بریکس را جدی نمی گیرند و آن را تنها باشگاهی برای گفتگو با تأثیر کمی بر سیاست خارجی ایالات متحده میدانند. حتی برخی خواستار انحلال آن شده اند. این نگاه ها و تحلیل ها اشتباه است. بریکس به تدریج در حال تاثیرگذاری و نمایش قدرت است. اخیرا 20 کشور دیگر برای عضویت در بریکس ابراز تمایل کرده اند و وقتی یک جمع یا باشگاه چنین لیست انتظاری برای ورود دارد به سختی می توان آن را نامربوط دانسته یا با چنین عبارت هایی آن را توصیف کرد. کشورها می خواهند به بریکس بپیوندند نه به این دلیل که آنها را یک شبه به بازیگران قدرتمند تبدیل می کند، بلکه به این دلیل که آنها آن را تلاشی جدی برای پر کردن خلاء در نظم جهانی به رهبری ایالات متحده می دانند. آنها دیگر ایالات متحده و ظرفیت های آن را پاسخگوی خوبی برای نیازهای خود نمی دانند. این کشورها همچنین در حال آماده شدن برای نظم جهانی آینده هستند که در آن نظم تک قطبی بسیار کاهش یافته یا به کلی ناپدید شده است.
بریکس را می توان با گروه دیگری که معمولاً توجه بیشتری را به خود جلب می کند یعنی گروه هفت که ایالات متحده آن را رهبری می کند، مقایسه کرد. گروه هفت متشکل از ثروتمندترین کشورهای جهان است که همگی متحدان اصلی ایالات متحده هستند.
بیایید بیانیه های مشترک حاصل از نشست اخیر گروه هفت در هیروشیما و اجلاس سران بریکس 2022 در پکن را با هم مقایسه کنیم . تفاوت اصلی بین این دو در اوکراین است. در حالیکه گروه هفت به شدت مسکو را محکوم می کند و به طور معمول خواستار معکوس کردن تجاوز روسیه می شود، بریکس ضمن توجه به مواضع داخلی و ملی کشورهای عضو خود در مورد این مناقشه، صراحتاً خواستار گفتگو بین اوکراین و روسیه (در حالی که اصل تمامیت ارضی را نیز تأیید می کند) است . بریکس همچنین به وضوح به تغییرات آب و هوایی از نظر اصل مسئولیت مشترک اما متمایز سازمان ملل (که بر مسئولیت بیشتر کشورهای ثروتمند برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و کمک به اقدامات جهانی آب و هوا تأکید می کند) اشاره می کند. در این بیانیه خواهان سهم دهی بیشتر به کشورهای در حال توسعه در موسسات مالی تحت رهبری ایالات متحده مانند بانک جهانی شده و حمایت از برجام را اعلام کردند. این بیانیه همچنین خواستار بازگرداندن قدرت نهادهای چندجانبه مانند سازمان تجارت جهانی شده است.
گاهی اوقات از بریکس به مثابه گردهمایی مهم کشورهای آفریقایی-آسیایی در باندونگ در سال 1955 یا جنبش غیرمتعهدها که در سال 1961 تاسیس شد، صحبت شده است. هر دو این تجمعات یا به اصطلاح باشگاه ها روابط خوبی با واشنگتن نداشتند که آن هم به این دلیل بود که ایالات متحده از همان ابتدا دیدگاهی بدبینانه یا حتی انتقادی نسبت به این ابتکارات داشت. به عنوان نمونه جان فاستر دالس وزیر امور خارجه ایالات متحده در سال 1956 شکل گیری جنبش عدم تعهد را غیراخلاقی دانست. در طول دهههای اولیه پس از جنگ سرد، واشنگتن با ابتکارات کشورهای جنوبی مانند طرح مشترک ترکیه و برزیل در سال 2010 برای حل بحران هستهای ایران مخالفت کرد و عموماً به روشهای مداخله جویانه و تهاجمی برای تضمین تسلط خود در خاورمیانه و جاهای دیگر متوسل شد. با این حال، این بار به نظر می رسد که ایالات متحده موضع منطقی تری اتخاذ کرده است. مقامات دولت بایدن بارها در آسیای جنوب شرقی و جاهای دیگر اعلام کردهاند که از کشورهای به اصطلاح واقع شده در جنوب جهان نمیخواهند بین ایالات متحده و رقبای این کشور یکی را انتخاب کنند.
اما سوال اینجاست که ایالات متحده چگونه باید به ابتکارات رو به رشدی مانند بریکس پاسخ دهد؟ در مرحله نخست اشاره با حسن نیت به اینکه کشورهای دوست ایالات متحده مجبور به انتخاب نیستند، واکنش اولیه خوبی محسوب می شود. شاید این روش چندان کارساز به نظر نرسد اما عدم تحمیل فشار بر کشورهایی که الزاما متحد امریکا حساب نمیشوند تعبیر به حسن نیت شده و قدرت نرم آمریکا را در این پایتختها حفظ میکند.
ایالات متحده همچنین باید ناراحتی بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی را در قبال خواسته های سنگینی که از نظر آنها تضعیف حاکمیتشان می شود، جدی بگیرد. این خواستهها که معمولا از سوی ایالات متحده مطرح می شود ترویج دموکراسی در برابر چیزی است که امریکایی ها نظام سیاسی مستبد می دانند و تلاش برای جهانی کردن ارزش های خود. به کارگیری این ارزش ها در خارج از کشور به شدت با ناهماهنگی و برخورد دوگانه همراه بوده و باعث می شود چنین تلاش هایی اعتبار خود را از دست بدهند. برخی از این ارزشهای بیان شده در حوزه داخلی خود ایالات متحده نیز به شدت مورد مناقشه قرار میگیرند. بنابراین، درخواست همنوایی سایر کشورها با آنها یک خطای راهبردی و (در واقع) یک خطای اخلاقی است. در نهایت، واشنگتن باید حداقل به برخی از خواسته های توسعه محور که ائتلاف هایی مانند بریکس به آنها توجه دارند، دقت بیشتری کند.
جنوب جهانی به طور فزاینده ای از ائتلاف های رو به رشد شرق-جنوب مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای (SCO) استقبال می کند، نه به این دلیل که با نقش اصلی ایالات متحده در جهان مخالف است بلکه به این دلیل که به دنبال محافظت از خود در برابر تغییرات جهان و کمرنگ شدن نظم تک قطبی و ایجاد نهادهای جایگزین برای رفع کمبودهای نظم فعلی است. بهترین راه برای واشنگتن برای پاسخ دادن به این پیام این است که در این زمین منفعل نبوده و بازی خود را داشته باشد.