اگر تلفات سنگین نظامی جنگ اوکراین و تاثیر آن بر خانوادههای کشتهشدگان و مجروحان نیروهای روسی نیز به ناتوانی اقتصاد در تامین مالی جنگ اضافه شود، پوتین با چالشهای بیسابقه و بزرگی مواجه خواهد شد و گزینه سوم غرب برای محدود کردن قدرت مسکو، نتیجه خواهد داد.
به گزارش جماران به نقل از سى ان ان، در حالی که جنگ در اوکراین به سومین ماه خود می رسد، چشم انداز هر نوع صلح از طریق مذاکره هرگز دور از دسترس به نظر نمی رسید. لفاظی های مقامات آمریکایی و روسیه در حال داغ شدن است. درگیری روی زمین بدتر می شود. و نبردی که با استفاده از ابزار جنگ اقتصادی انجام می شود نشانه ای از کند شدن را نشان نمی دهد.
رویدادهای چند روز گذشته روشن کرده است که شکاف بین مسکو و دشمنانش در حال گسترش است و چشمانداز دیپلماسی را کم رنگ میکند. به نظر می رسد که اوکراین و حامیان غربی آن در حال از دست دادن اندک صبر خود با روسیه هستند، زیرا روسیه به تهاجمی ادامه می دهد که در صورت موفقیت، نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم را تهدید می کند.
عملیات نظامی گسترده مسکو در شرق اوکراین به آرامی اما با موفقیت ادامه دارد و کی یف اذعان کرد که چندین شهر در حال سقوط به دست روسها هستند. گزارش های بیشتر و بیشتری از جنایات جنگی آشکار همچنان منتشر می شود. و مقامات منصوب روسیه در حال تدارک یک "رفراندم ساختگی" در شهر اشغالی خرسون هستند، تلاشی وقیحانه برای مشروعیت بخشیدن به تهاجم.
ایالات متحده و اتحادیه اروپا قبلاً چندین دور تحریم را به منظور آسیب رساندن به اقتصاد روسیه به عنوان مجازاتی برای تهاجم وضع کرده اند، اما تلاش جدید برای ارسال تسلیحات بسیار مورد نیاز به اوکراین در حال افزایش است. نمایندگانی از 40 کشور این هفته در پایگاه هوایی رامشتاین در آلمان گرد هم آمدند تا به سازماندهی و هماهنگی تحویل تسلیحات کمک کنند.
لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا روز دوشنبه گفت: «ما هیچ زمانی برای تلف کردن نداریم». ما باید با سرعت جنگ حرکت کنیم. و من میدانم که همه رهبران امروز مصممتر از همیشه برای حمایت از اوکراین در مبارزه با تجاوزات و جنایات روسیه، ترک میکنند. آستین گفت که چندین کشور موافقت کرده اند که از اوکراین حمایت بیشتری کنند. از جمله آلمان است که از پایان جنگ جهانی دوم نسبت به ارسال تسلیحات به کشورهای دیگر محتاط بوده است اما اکنون تسلیحات سنگین را به کی یف تحویل خواهد داد.
به گفته آستین، هدف واشنگتن این است که ببیند "روسیه تا حدی ضعیف شده است که نمی تواند کارهایی را انجام دهد که در حمله به اوکراین انجام داده است"، یک تغییر مهم و تهاجمی تر در سیاست دولت بایدن پس از بیان قبلی. تنها به دنبال کمک به اوکراین برای دفاع از خود بود.
تغییر استراتژی غرب در چند هفته گذشته رخ داده است، که نشان از تحمل فزاینده در برابر افزایش خطر با ارسال تسلیحات پیچیده تر دارد و بازتاب این باور است که اگر پوتین موفق شود اهداف او در اوکراین محقق نخواهد شد. یک دیپلمات بریتانیایی گفت که برای تصرف بخشی از اوکراین، همانطور که پس از الحاق کریمه در سال 2014 انجام ندادند.
کسانی که در کرملین گوش میدهند، احتمالاً بیانیه آستین را دلیلی میدانند که واشنگتن و غرب به دنبال محاصره روسیه هستند و از ظهور مجدد آن به عنوان یک ابرقدرت جهانی مانند دوران جنگ سرد جلوگیری میکنند، همانطور که پوتین مدتها وعده داده بود.
سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه روز سه شنبه گفت: به نظر میرسد که آنها واقعاً علاقهای به مذاکره ندارند، و آنهایی که از روسیه میخواهند که برنده نشود و از دیگران میخواهند روسیه را شکست دهند و روسیه را بشکنند تا روسیه را نابود کنند، این همان کاری است که آنها با پمپاژ کردن اوکراین با اسلحه و تعداد زیادی سلاح انجام می دهند. اگر این روند ادامه پیدا کند، به نظر نمی رسد که مذاکرات سازنده باشد.
رئیس جمهور ولادیمیر پوتین نیز به نظر می رسد در مورد اینکه آیا مذاکرات دیپلماتیک می تواند به جلو حرکت کند یا خیر، تردید ایجاد کرد. روز سهشنبه، پوتین مدعی شد که مذاکرهکنندگان در جریان گفتگوهای ماه گذشته با اوکراین در استانبول به "پیشرفت جدی" دست یافتهاند، اما پس از اتهاماتی مبنی بر اعدام غیرنظامیان توسط نیروهای روسی و رها کردن اجساد در خیابان در شهر بوچا در شمال اوکراین، پیشرفتها از مسیر خارج شد.
کرملین ارتکاب چنین جنایاتی را رد کرده و ادعا کرده است که تصاویر ماهواره ای و پهپادی که آنها را تایید می کند جعلی هستند.
تلاشهای مسکو برای جنگ اقتصادی اکنون فراتر از تحریمهای تلافیجویانه است. غول انرژی دولتی روسیه، گازپروم، روز چهارشنبه اعلام کرد که محموله های گاز طبیعی به لهستان و بلغارستان را متوقف خواهد کرد، ظاهراً به این دلیل که دو کشور از پرداخت به روبل خودداری کرده اند. در واقع، این بدان معناست که روسیه اکنون صادرات انرژی را به سلاح تبدیل می کند.
ماتئوش موراویسکی، نخست وزیر لهستان، این اقدام را «حمله مستقیم» خواند، در حالی که اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا آن را «باجخواهی» خواند. هر دو رهبر گفتند که مقامات برای این سناریو آماده شده بودند.
الکساندر نیکولوف وزیر انرژی بلغارستان گفت: واضح است که در حال حاضر گاز طبیعی بیشتر به عنوان یک سلاح سیاسی و اقتصادی در جنگ فعلی استفاده می شود.
روسیه با وجود موضع تهاجمی تر غرب، نشانه های کمی از عقب نشینی را نشان می دهد. لاوروف حتی هشدار داد که خطر جنگ هسته ای "واقعی است و نمی توان آن را دست کم گرفت."
تصمیم برای تسلیح بهتر اوکراین در نهایت می تواند به پیروزی این کشور در جنگ کمک کند. اما از آنجایی که نیروهای روسی با سلاح های غربی مورد اصابت گلوله قرار می گیرند، پوتین ممکن است تمایلی به شکایت برای صلح نداشته باشد.
شایان ذکر است رفیق خورى در مقاله ایى با عنوان رویارویی روسیه و غرب در اوکراین و افشا شدن توانایی واقعی قدرتهای بزرگ نوشت: غرب در رویارویی با حمله روسیه به اوکراین بدون اینکه خود را بهطور مستقیم وارد درگیری نظامی کند، بر سه گزینه که شامل ارسال سلاح به اوکراین، مقاومت اوکراینیها و عواقب تحریمها و فشارها بر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه است، تاکید میکند.
مسکو نیز در واکنش به تحریمهای غرب همان سیاستی را به کار گرفته است که تهران از چند دهه پیش آن را دنبال میکند. جمهوری اسلامی در بزرگنمایی قدرت خود و ناتوانی مخالفانش اغراق میکند، از تحریمهای آمریکا شکایت میکند سپس مدعی میشود که تحریمها «فرصتی» را برایش فراهم کرده است تا به خودکفایی برسد و اقتصاد خود را تقویت کند. مسکو با محدودیتهای قدرت متعارف خود مواجه شد و در مورد تواناییهای نظامی اوکراین اشتباه محاسباتی کرد، اما همچون سایر قدرتهای بزرگ حاضر به عقبنشینی نشد و تصمیم گرفت تا آخرین حد ممکن به مبارزهاش ادامه دهد.
در همین راستا، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه گفت که تحریمهای غرب، روسیه را قویتر خواهد کرد. همچنین دیمیتری مدودف، رئیسجمهوری پیشین روسیه معتقد است که دولتهای غربی به دلیل تاثیرهای نامطلوب تحریمها، کمبود گاز، نفت، گندم و افزایش قیمت سایر کالاها دچار مشکل شدهاند، زیرا مردم کشورهای یادشده به زودی از دولتهای خود تقاضا خواهند کرد که پیامدهای سنگین افزایش قیمتها را بر عهده بگیرند.
با این حال، غرب در حال افزایش عرضه تسلیحات کشنده به اوکراین است. غرب با این تصور که اقتصاد «پاشنه آشیل» پوتین است، عمل میکند. پل مایکل کندی، نویسنده کتاب «ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ» میگوید که اساس همه راهبردها را «قدرت و ثروت» تشکیل میدهد؛ قدرت از ثروت محافظت میکند و ثروت، قدرت را تامین مالی میکند و هرگونه نبود تعادل در این روند منجر به سقوط راهبرد میشود.
پروژه «جنگ ستارگان» که رونالد ریگان، رئیسجمهوری سابق ایالات متحده آن را دنبال میکرد باعث شد میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی به یک مسابقه تسلیحاتی با آمریکا سوق داده شود؛ در حالی که اتحاد جماهیر شوروی اقتصادی ضعیف داشت. به همین دلیل، «پرسترویکا» یعنی روند بازسازی و اصلاحات اقتصادی که گورباچف آن را برای نجات شوروی از چالشهای اقتصادی اعلام کرده بود، در بحبوحه شتاب جنبش «گلاسنوست» (شفافیت، کاهش سرکوب و کنترل حزب کمونیست) تکمیل نشد و درنتیجه، اتحاد جماهیر شوروی از درون فروپاشید.
در حال حاضر، در پایتختهای کشورهای غربی تصور عمومی این است که تحریمهای فراگیر و همهجانبه احتمالا اقتصاد ضعیف روسیه که به نفت و گاز وابسته است و تولید ملی آن برابر با تولید ملی اسپانیا است را دچار بحران شدیدی میکند. اگر تلفات سنگین نظامی جنگ اوکراین و تاثیر آن بر خانوادههای کشتهشدگان و مجروحان نیروهای روسی نیز به ناتوانی اقتصاد در تامین مالی جنگ اضافه شود، پوتین با چالشهای بیسابقه و بزرگی مواجه خواهد شد و گزینه سوم غرب برای محدود کردن قدرت مسکو، نتیجه خواهد داد.
تیموتی فرای، رئیس دانشکده علوم سیاسی در دانشگاه کلمبیا در تحلیل خود در مجله «فارن افرز» نوشت که پوتین همچون تمام خودکامههای دیگر، با تهدیدی دولایه یا دوگانه مواجه است: کودتا از سوی نخبگان پیرامونش و طغیان عمومی از پایین. پوتین نخبگان اطراف و نزدیکانش را با امتیاز دادن خشنود میکند و به آنها اجازه فساد و کسب ثروت میدهد و در عین حال سعی میکند با بهبود وضعیت اقتصادی و مبارزه با برخی از موارد فساد که به زیان نخبگان تمام میشود، مردم را خشنود کند؛ اما هزینههای سنگین جنگ و تحریمهای اقتصادی مانع از دستیابی به هر دو گزینه مورد نظر میشود و چنین به نظر میرسد که یا پوتین تایید و حمایت نخبگان را از دست میدهد، یا اینکه با انقلاب مردمی از سوی ملت خشمگین روسیه مواجه خواهد شد، بدون توجه به اینکه دولت با چه ابزارهای سرکوب و خشونتی برای پایان دادن به اعتراضهای مردمی تلاش کند.
مسکو برخلاف این تصور، معتقد است که انگیزه میهنپرستی روسیه و حمایت کلیسای ارتدکس که پوتین بر آن تکیه کرده است، همچنان به قدرت خود پابرجا است و همه میدانند که اغلب شهروندان روسیه از پوتین در جنگ برای بازگرداندن شکوه و عظمت روسیه و برجسته کردن نقش آن در میان کشورها حمایت میکنند.
البته دور از انتظار نیست که در برخی از موارد، محاسبههای ژئوپلیتیکی بر محاسبههای اقتصادی اولویت داشته باشند. پوتین در یک مستند به صراحت گفت: «چرا دنیایی بدون روسیه میخواهیم؟» اما سوال دیگر این است که روسیه بدون اینکه مردمش از زندگی مناسبی برخوردار باشند، چه ارزشی دارد؟
کارل مارکس، روسیه تزاری را «زندان ملل» مینامید. استالین، همانطور که پروفسور برژینسکی گفت آن را به «قبرستان ملل» تبدیل کرد و با روی کار آمدن گورباچف این کشور به «آتشفشان ملل» تبدیل شد. اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا پس از آنکه روسیه به دلیل لشکرکشی به اوکراین به کشوری «منفور» مبدل شده است، پوتین در آینده چگونه آن را به جایگاه برتر در صحنه بینالمللی باز خواهد گرداند؟