نکته ای که شایان توجه جدی است، به نگاه و نگرش ایران درباره تغییر در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک منطقه قره باغ بر میگردد؛ به گونهای که با توجه به مسائل پیرامون بحران قره باغ و تحولات آن شاهد ترکیبی از تهدید و فرصت هستیم که در صورت عدم توجه به مسأله در زمانی که باید توجه صورت بگیرد امکان تبدیل فرصت به تهدید نیز کم نخواهد بود.
پایگاه خبری جماران: سال گذشته جنگ شش هفتهای میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه خودمختار قره باغ به مدت 6 هفته از 27 سپتامبر تا 10 نوامبر 2020 / 6 مهر تا 20 آبان 1399 در منطقه «ناگورنو-قره باغ» در قفقاز جنوبی به وقوع پیوست که جغرافیای سیاسی این منطقه را بعد از 30 سال تغییر داد. منطقه قفقاز جنوبی شامل سه کشور جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است که در همسایگی با سه کشور فدراسیون روسیه، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. اما با گذشت یک سال از تحولات جنگ دوم قره باغ آرایش سیاسی میان کشورهای منطقه به شکل بنیادینی تغییر کرده است.
اولین پیامد بحران قره باغ تداخل و مغایرت حوزه نفوذ و منافع استراتژیک سه کشور ایران، روسیه و ترکیه با یکدیگر در این منطقه است. امضای موافقت نامه آتش بس در تاریخ 10 نوامبر 2020 میان آذربایجان و ارمنستان، زمینه بازگشت مناطق «آغدام»، «لاچین»، «کلبجر»، «فضولی»، «جبرائیل»، «زنگیلان»، «قبادلی» و همچنین شهر «شوشا» که از موقعیت راهبردی و استراتژیک بالایی برخوردار است را پس از سه دهه به حاکمیت جمهوری آذربایجان فراهم کرد.
کریدور نخجوان-باکو مهم ترین دست آورد جمهوری آذربایجان از جنگ دوم قره باغ
مهمترین دست آورد جمهوری آذربایجان از این جنگ کسب امتیاز حق دسترسی به نخجوان که قسمت جدا افتاده از خاک آذربایجان است را برای این کشور فراهم کرد. امتیازی که در قیاس با الحاق منطقه قره باغ برای باکو از اهمیت بالاتری برخوردار است و وابستگی جمهوری آذربایجان به ایران را برای امکان ارتباط با نخجوان کاهش داد.
مسئله حائز اهمیتی که در اینجا مطرح می شود این است که کریدور نخجوان-باکو ارتباط ترانزیتی ایران با ارمنستان را قطع کرده است و با توجه به نقشه ترسیمی از این کریدور، ایران باید از طریق مسیر مرزی با نخجوان به محور کریدور نخجوان-باکو وارد شود.
این موافقت نامه 10 مادهای که به میزبانی روسیه به امضای رهبران سه کشور روسیه، آذربایجان و ارمنستان رسید، از لحاظ قانونی و حقوق بینالملل جایگزین موافقت نامه آتش بس «بیشکک» قرقیزستان در سال 1994 شد که در آن ارمنستان با برتری نسبت به آذربایجان توانسته بود امتیازات بسیاری را از آذربایجان به نفع خود کسب کند.
صلح موقت زمینه جنگ مجدد در آینده
از آن جایی که دو موافقت نامه «1994 بیشکک » و «2020 مسکو» در تضاد با یکدیگر و کاملا جهت عکس یکدیگر را دارند میتوان نتیجه گرفت که در عمل و معنا یک موافقت نامه صلحی دائمی و یا معتبر نخواهند بود و صرفا در شرایط برتری یکی از طرفین بر دیگری تحمیل شده است و صلح موقت در نهایت نقض خواهد شد و به نظر میرسد که در آیندهای نه چندان دور نیز شاهد وقوع درگیری مجدد بر سر قره باغ باشیم.
از مهم ترین مفاد این موافقت نامه میتوان به: «ایجاد مرکز نظارت بر آتش بس در قره باغ توسط روسیه»، «ایجاد کریدور لاچین برای تضمین امکان ارتباط زمینی ارامنه منطقه قره باغ کوهستانی به خاک ارمنستان»، «استقرار نیروهای حافظ صلح روسیه برای تضمین امنیت کریدور لاچین به مدت 5 سال»، «تعریف کریدور ارتباطی نخجوان-باکو»، «تضمین امنیت این کریدور توسط نیروهای حافظ صلح روسیه» و «تاکید بر رفع انسداد تمامی محورهای مواصلاتی حمل و نقل منطقه» اشاره کرد.
گسترش نفوذ مجدد روسیه در منطقه قفقاز
نقش روسیه در میانجی گری و انعقاد آتش بس میان طرفین درگیر در بحران قره باغ موجب تقویت جایگاه این کشور در معادلات منطقهای در قفقاز شد. روسیه در این مسأله عملا کوچکترین هزینه مالی و اقدام نظامی نکرد و تنها زمانی که برتری نیروهای آذربایجان بر ارتش ارمنستان مسجل شد در جهت مقابله با برتری کلی آذربایجان و همچنین جلوگیری از افزایش نفوذ ترکیه در منطقه، طرفین را ملزم به پایان درگیری و ایجاد آتش بس کرد.
به نظر میرسد که سیاست روسها در قبال بحران قره باغ بسیار حساب شده صورت گرفت. از آنجایی که وقوع بحران قره باغ همزمان با رقابتهای انتخاباتی در ایالات متحده آمریکا بود و تمرکز دولت مردان این کشور متوجه مسائل داخلی بود، روسیه ابتکار عمل را به دست گرفت و از فرصت ایجاد شده نهایت استفاده را کرد تا حضور خود را در منطقه قره باغ به صورت رسمی و قانونی زمینه سازی کند.
دالان ترک و رویای ترکیه برای دسترسی زمینی به حوزه دریای خزر
همچنین همکاری نظامی و اطلاعاتی ترکیه با جمهوری آذربایجان و پشتیبانی علنی و رسمی این کشور در جنگ سال گذشته موجب افزایش حوزه نفوذ ترکیه و نقش این کشور در منطقه قره باغ جنوبی شد. ترکیه در نظر دارد تا از طریق فرصت همسایگی با نخجوان و ایجاد کریدور «نخجوان-باکو» رویای قدیمی دسترسی زمینی به دریای خزر و منطقه قفقاز را تحقق بخشد. کریدوری که در ارمنستان به «دالان ترک» معروف شده است و اعتراضهای بسیاری از مردم ارمنستان را برانگیخته است. اشتیاق ترکیه به این مسأله به حدی بود که تنها شرکت کننده خارجی در رژه پیروزی نیروهای آذربایجان بعد از اعلام آتش بس رجب طیب اردوغان بود.
ارتباط رژیم صهیونیستی با جمهوری آذربایجان/ تشدید احساس بیگانه ستیزی در میان مردم منطقه
یکی دیگر از مولفههای جنگ قره باغ کمکهای مهم رژیم صهیونیستی به آذربایجان از طریق ترکیه بود که نفوذ این رژیم را در منطقه قره باغ بر جای گذاشت. نفوذ این رژیم در جمهوری آذربایجان بعد از جنگ دوم قره باغ به میزان چشمگیری افزایش یافت و در نقطه مقابل باعث شکل گیری احساسات ضد ترکی-صهیونیستی در میان مردم ارمنستان شد.
انزوای ژئوپلیتیکی و تضعیف موقعیت منطقهای گرجستان در محاصره روسیه
این تغییر و تحولات برای گرجستان همسایه شمالیِ قفقازِ جنوبی اثرات زیان آوری بر جای گذاشته است. در وضعیت کنونی حاکم بر مناسبات منطقه قفقاز نوع رویکرد و ملاحظات جمهوری گرجستان نیز حائز اهمیت بالایی است. گرجستان پس از جنگ آگوست 2008 که توسط روسیه برنامه ریزی شده بود، شاهد حضور نیروهای روسیه در سرزمینهای شمالی خود در مناطق «آبخازیای جنوبی» و «اوستیای جنوبی» است که ادعای پیوستن به فدراسیون روسیه را دارند.
لذا حضور نیروهای نظامی حافظ صلح روسیه که به مدت 5 سال در منطقه قفقاز جنوبی که در جنوب گرجستان واقع است عملا گرجستان را در دو محور شمال و جنوبِ قلمرو سرزمینی خود توسط روسها محاصره کرده است.
در 30 سال گذشته گرجستان از انسداد مرزهای ارمنستان با جمهوری آذربایجان و ترکیه نهایت استفاده را کرد و توانست در مدار تعداد زیادی از کریدورهای انتقال انرژی به اروپا قرار گیرد که این مسأله در بلند مدت تامین کننده منافع راهبردی و افزایش جایگاه این کشور در مناسبات منطقه است.
از این رو گرجستان نگران است که کریدور ارتباطی نخجوان به عنوان محور مواصلاتی باکو-آنکارا در بلند مدت اهمیت گرجستان را برای اروپا کاهش دهد و خطوط جدید انتقال انرژی کوتاه و به صرفه بتواند جایگزین مسیرهای انتقال انرژی در گرجستان بشوند.
از این رو احساس مشابهی در ایران و جمهوری گرجستان وجود دارد که بعد از تحولات سال گذشته در منطقه قره باغ موجبات تضعیف شدن جایگاه ترانزیتی ایران و گرجستان را در منطقه قفقاز جنوبی زمینه سازی کرده است.
پیامدهای تغییر جغرافیای سیاسی منطقه برای ایران
اما نکته ای که شایان توجه جدی است، به نگاه و نگرش ایران درباره تغییر در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک منطقه قره باغ بر میگردد؛ به گونهای که با توجه به مسائل پیرامون بحران قره باغ و تحولات آن شاهد ترکیبی از تهدید و فرصت هستیم که در صورت عدم توجه به مسأله در زمانی که باید توجه صورت بگیرد امکان تبدیل فرصت به تهدید نیز کم نخواهد بود.
باید به این نکته توجه کرد که الگوی رابطه و مناسبات میان کشورها یک شبه شکل نمیگیرد و در گذر زمان و با طی شدن یک روند میان کشورها به یک ثبات و الگو در مناسبات همه جانبه میان دو یا چند همسایه با یکدیگر میرسد. بدون شک تغییر در جغرافیای سیاسی منطقه قفقاز و تغییر یافتن مرزهای ایران با همسایگان عامل تغییر در مناسبات و الگوی رفتاری میان این همسایگان با یکدیگر خواهد شد.
طول مرزهای ایران با جمهوری آذربایجان حدود 757 کیلومتر است که 179 کیلومتر از آن مرز خاکی و 578 کیلومتر از آن مرز آبی است؛ در مقابل ایران با ارمنستان تنها دارای 45 کیلومتر مرز از طریق رود ارس است که تنها محور ارتباطی ایران با کشور ارمنستان به واسطه همین 45 کیلومتر مرز مشترک است.
بدون شک تغییر و تحولات مرزی میان این دو کشور که در همسایگی ایران قرار دارند تاثیر مستقیمی بر خطوط مواصلاتی ایران با همسایگان شمال غربی خود خواهد گذاشت.
تغییر موازنه ژئوپلیتیکی در قفقاز و امنیتی شدن مرزهای شمال غرب ایران
مشکلاتی مانند: «امنیتی شدن مرزها در منطقه شمال غرب کشور»، «نزدیکی میدان نبرد به منطقه صفر مرزی قلمرو سرزمینی جمهوری اسلامی ایران»، «ضعیف شدن موقعیت و جایگاه ترانزیتی ایران»، «افزایش نفوذ ترکیه در تعاملات منطقه قفقاز و متعاقب آن حوزه خزر»، «ایجاد پایگاه های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در پی کمکهای این رژیم به جمهوری آذربایجان در جنگ اخیر»، «حضور و انتقال نیروهای تروریستی و سلفی از سوریه به باکو توسط ترکیه برای کمک به جمهوری آذربایجان در جنگ با ارمنستان و قرارگیری آنها در پشت مرزهای شمال غربی خاک جمهوری اسلامی ایران که موجب افزایش ملاحظات امنیتی در مرزهای شمال غربی ایران شده است»، از مسائلی است که به صورت مستقیم و غیر مستقیم برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پیامدهای منفی و گرانی را در پی خواهد داشت.
جمهوری آذربایجان قربانی نیات رژیم صهیونیستی برای نزدیکی به مرزهای ایران
این احتمال دور از ذهن نیست که رژیم صهیونیستی تحت پوشش قرادادهای تجاری با جمهوری آذربایجان به ویژه در حوزههای مخابراتی و اطلاعاتی در فرایند همکاری جهت توسعه و بازسازی مناطق پس گرفته شده در جنگ سال گذشته حضور جدی داشته باشد که این امر میتواند در ابعاد جاسوسی، اطلاعاتی، امنیتی و شنود علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران هزینه هایی جدی را برجای بگذارد.
لذا ضرورت دارد در این راستا مسأله فعالیتها و حضور رژیم صهیونیستی با قاطعیت جدی توسط جمهوری اسلامی ایران پیگیری شود و جدیت ایران در این مسأله و پیامدهای تداوم سیاستهایی که مقامات جمهوری آذربایجان اتخاذ کرده اند به آنها اطلاع داده شود و این موضوع که مقامات جمهوری آذربایجان اجازه استقرار و فعالیت های اطلاعاتی جاسوسی به رژیم صهیونیستی نخواهند داد را نباید ساده انگارانه تلقی کرد.