پایگاه خبری جماران: یک استاد ژئوپلیتیک دانشگاه و سفیر پیشین ایران در نروژ و مجارستان معتقد است ایران در نهایت به سمت مذاکره در راستای احیاء برجام پیش میرود، اما در عین حال قصد دارد به بهترین شکل از فرصت استفاده کند تا با فشار بیشتر به آمریکا بتواند امتیازهای مطلوب خود را از طرف مقابل بگیرد.
عبدالرضا فرجیراد در رابطه با مسائل مختلفی از جمله آینده برجام و رفتارهای دو طرف مذاکرات یعنی ایران و آمریکا، پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای و همچنین پشت پرده تفاهمنامه «آکواس» توضیحات متفاوتی را ارائه داد.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با وی در پی می آید:
تحلیل شما از نگاه کشورهای مرتبط با برجام چیست و به نظر شما آینده برجام به کدام سو می رود؟
در ابتدا باید عنوان کرد، سازوکاری به نام «برجام» ایجاد شد و در حال حاضر طرفین در انتظار مذاکره مجدد هستند تا یک راه حل پیدا شود. در مذکرات قبلی هم پیشرفتهای خوبی داشتیم اما انتخابات ایران مذاکرات را به تعویق انداخت و حالا هم هر دو طرف ایرانی و آمریکایی، اظهار میکنند آمادگی بازگشت به مذاکرات را دارند.
در مذاکرات چند ماه گذشته هر کدام از طرفین برای خود شروطی داشتند، هم اکنون دولت ایران تغییر کرده و ممکن است شروطش نیز دستخوش تغییر شود، اما در نهایت مسأله حتمی این است که باید دو طرف به توافق برسند و دلیلش آن است که ایران نمیتواند بدون رفع تحریم، مشکلات اقتصادی خود را حل کند؛ کشوری پر هزینه با 84 میلیون نفر جمعیت که بخش قابل توجهی از آن زیر خط فقر رفته و در انتخابات هم قول و قرارهایی به مردم داده شد که تحول در زمینه اقتصادی به وجود خواهد آمد.
با سیاستهای کنونی نمیتوان اقتصاد کشور را مدیریت کرد و ما از لحاظ توسعه، عقب مانده ایم، ضمن اینکه در خارج از مرزهای خود تعهداتی را پذیرفته ایم که آن ها نیز هزینه بر هستند؛ به عنوان مثال وقتی که یک لشکر در مرز قفقاز مستقر میکنیم، هزینه آن کم نخواهد بود و وقتی که پول نباشد طرف مقابل دست ما را خواهد خواند و فشار بیشتری وارد می کند. اگر کشور میخواهد رضایت مردم را جلب کند قاعدتا باید پول و سرمایه قابل توجهی در اختیار داشته باشد. به ویژه در حال حاضر که قیمت نفت 75 دلار است و پیش بینی میشود تا یک تا دو ماه آینده به حدود 90 تا 100 دلار افزایش پیدا کند.
آمریکا به دو دلیل شدیدا به برجام نیاز دارد
طرف مقابل هم به دو دلیل شدیدا به برجام نیاز دارد؛ یک دلیل این که میگویند: «ایران میزان غنی سازی را بالا برده و تعهدات خود را کنار گذاشته است، انباشت اورانیوم دارد و دوربینهای آژانس هم آن طور که باید و شاید مثل گذشته کار نمیکند و اطلاعاتمان از ایران زیاد نیست، بنابراین نمیدانیم که ایران در حال رسیدن به چه مرحلهای از غنی سازی است». آن ها از این بابت نگران هستند.
مسأله دوم که شاید اهمیت آن کمتر از بقیه مسائل نباشد، این است که دیگر آمریکا نمیخواهد در منطقه مناقشه داشته باشد و بجنگد و در حال خروج از منطقه است، اما نه اینکه کاملا منطقه را رها کند؛ آمریکا از افغانستان خارج شده و در مورد عراق در حال تجدید نظر است، سیستم دفاعی خود را از قطر و عربستان خارج کرده و شاید اقدامات بیشتری هم انجام دهد؛ چرا که دیگر نمیخواهد در منطقه درگیر باشد و معتقد است که نمی توان در تمام دنیا درگیر بود.
آمریکایی ها معتقدند یک دشمن و رقیب به نام چین دارند
آمریکایی ها معتقد هستند که هم اکنون یک دشمن و رقیب به نام چین دارند و اگر غفلت کنند در دهه آینده قدرت دوم خواهد شد. بنابراین اگر کسی در یک رقابت دوم و یا سوم شود به مرور در جایگاه پایینتری هم قرار خواهد گرفت. بنابراین، آمریکا علاقهمند به این است که مشکلاتش را حل کند اما در دو بعد داخلی و خارجی تحت فشار است و فشار بیرونی از سوی اسرائیل و کشورهای عرب منطقه وجود دارد.
بنده گمان می کنم که ایران به سمت مذاکره خواهد رفت، اما تصور این است که قصد دارد از فرصت استفاده کند تا فشارها به آمریکا بیشتر شود و بتواند امتیازهای مطلوب خود را در مذاکرات آینده از طرف مقابل بگیرد.
عضویت ایران در سازمان شانگهای ممکن است یک یا دو سال طول بکشد
به نظر شما ورود ایران به عنوان عضو دائم در سازمان همکاری شانگهای، تاثیر و خللی در مذاکرات آتی ایران با طرفین غربی برجام خواهد داشت؟
ایران هنوز عضو رسمی و دائمی این سازمان نشده و در واقع اجازه داده شده است که روند عضویت ایران طی شود و این روند عضویت ممکن است یک یا دو سال طول بکشد. همچنین ممکن است مانند ترکیه که حدود 20 سال است قصد دارد عضو اتحادیه اروپا باشد، روند عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای طولانی شود.
همچنین این امکان نیز وجود دارد که از سوی اعضای سازمان بهانههای مختلفی مطرح شود. این بهانهها میتواند در دو بعد مطرح شود؛ یکی در بّعد منطقهای و مسائل میان ایران و اعضای سازمان است. در بعد دیگر که بعد بینالمللی است، نپذیرفتن FATF توسط ایران و یا نتیجه نگرفتن مذاکرات هستهای میتواند موانع پیوستن ایران به این سازمان باشد.
اما باید بدانیم ایران نسبت به ماههای قبل به سازمان همکاری شانگهای نزدیکتر شده است و به عنوان عضو ناظر در تلاش است که عضو دائم و رسمی این سازمان شود.
در سازمانی که روسیه و چین محوریت آن را دارند، ایران به عنوان یک قدرت منطقهای میتواند در حوزه خود نقش مهمی داشته باشد. از آن جایی که آمریکاییها معتقد هستند در آینده رقابتها میان آن ها و چین شدت بیشتری خواهد گرفت، از اینکه ایران در این بلوک قرار بگیرد نگران هستند.
ضمن اینکه ایران در حوزه خلیج فارس و اقیانوس هند حضور دارد و به همین دلیل ممکن است در مذاکرات آینده طرفین غربی امتیازاتی را به ایران واگذار کنند، چرا که گمان میکنم که غربیها باورشان این است که ایران از نظر سیاسی تمایل به سمت شرق را انتخاب کرده است و در افغانستان هم شاهد هماهنگیهایی هستیم و کشورهایی مثل ایران، چین، پاکستان، روسیه و ازبکستان تقریبا سیاستهای هماهنگی را اتخاذ کرده اند.
با توجه به قرارداد چین با پاکستان تحت عنوان «سی-پک» و همچنین تفاهمنامه 25 ساله آنها با ایران به نام «نقشه راه»، به نظر شما نگرانی ایالات متحده از گرایش ایران به سمت محور شرق یا نگرانی اصلی آن ها از گسترش نفوذ چین در غرب است؟
وقتی ایران به روسیه یا چین نزدیک میشود، وزن ژئوپلیتیکی این محور افزایش پیدا میکند و در مقابل وزن ژئوپلیتیکی طرف مقابل کاهش پیدا میکند؛ به ویژه که ایران تواناییهایی را به دست آورده که این تواناییها در منطقه از چین و روسیه کمتر نیست. آن ها قدرت بزرگتری هستند، اما این یک واقعیت است که ایران در منطقه خودش یعنی خلیج فارس و دریای عربی و اقیانوس هند برای آمریکاییها اهمیت دارد. بنابراین، آمریکاییها به این مسأله حساس هستند و در آینده هم قصد دارند به عربهای منطقه فشار خود را افزایش دهند تا بتوانند در راستای کنترل چین، فروش نفت به این کشور را کنترل کنند اما ایران جای اعراب نفتیِ متحد آمریکا را برای چین خواهد گرفت. یعنی اگر زمانی فشار آمریکا به کشورهای عربی افزایش پیدا کند، طبیعتا کشوری مثل ایران که ذخایر قابل توجه نفت و گاز را در اختیار دارد جای آن ها را پر میکند.
بنابراین، نگاه غرب و مخصوصا آمریکاییها به ایران هم از نظر امنیتی و هم در چارچوب طرح «یک کمربند- یک راه» نگاهی اقتصادی و ژئوپلیتیکی است. ما شاهد هستیم که در کشورهای غربی مقالات بسیاری منتشر شد که ترامپ را مسئول گرایش ایران به شرق دانست. البته بنده اعتقاد دارم این توافق مسأله ای پیچیده است و همانطور که چینیها اعلام کردند، تا زمانی که مذاکرات منطقهای به نتیجه نرسد بعید میدانم چین رغبتی به نهایی شدن توافق 25 ساله داشته باشد؛ دلیلش هم این است که چینی ها فعالیت بالایی در منطقه دارند و در عربستان در حال توسعه فناوری هستهای و حتی تولید کیک زرد هستند. آنها همچنین در امارات و عربستان و عمان در حال ساخت شهرهای هوشمند هستند و صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری کردهاند و چین اگر بخواهند با ایران یک توافق 25 ساله داشته باشد، با ایران رابطهای راهبردی پیدا خواهد کرد و این دو مسأله در تضاد با آن روابط دیگر خواهد بود و به همین دلیل چینیها اصرار دارند که گفت و گوهای دیپلماتیک بین ایران و کشورهای عرب منطقه آغاز شود تا ایران روابطش را با همسایگان بهتر کرده و آن ها به چین فشار وارد نکنند. بنابراین تصور میکنم این مسأله کار سادهای نخواهد بود و امیدوار هستم گفت و گوهای ایران و عربستان به نتیجه برسد تا مسائل دیگر هم بهتر پیش بروند.
آمریکا ضمن این که اتحاد جدید را شکل میدهد، ناتو و اروپا را هم مدنظر دارد
در روزهای اخیر و با توجه به نشست اعضای سازمان همکاری شانگهای و بررسی عضویت ایران به صورت دائمی، شاهد تحولات امنیتی-ژئوپلیتیکی در گوشه دیگری از جهان بودیم و به فاصله دو روز مانده به نشست این سازمان، استرالیا توافق نامه نظامی خود با فرانسه که یک قدرت اروپایی است را لغو کرد و در یک تغییر جهت ناگهانی، توافقنامه ای نظامی-امنیتی با ایالات متحده و بریتانیا تحت عنوان «پیمان آکواس» در جهت گسترش فناوری تأسیسات زیردریاییهای هستهای منعقد کرد. بنابراین به نظر شما همزمانی این تحولات در دو بلوک قدرت در جهان ارتباطی با یکدیگر دارند؟
درباره «پیمان آکواس» برخلاف تمام نظرات مطرح شده، باید تا حدودی حق را به آمریکاییها داد چرا که با روی کار آمدن بایدن، آمریکا اعلام کرد در راهبردش، «چین» اولویت اول است و با دیگران فعالیت دیپلماسی خواهیم داشت و قصد نداریم وارد جنگ شویم، مگر آن که به خاک آمریکا حمله شود.
در مذاکرات با اروپاییها نیز به آنها گفتند که شما متحد آمریکا هستید، اما اروپاییها به این مسأله توجهی نکردند چون که نمیخواهند با چین درگیر شوند، همان طور که نمیخواهند با روسیه درگیر شوند. بنابراین، آمریکاییها مدتی صبر کردند و دیدند که اروپاییها در رابطه با برخورد با چین قصد همراهی ایالات متحده را ندارند.
اروپا چین را یک خطر میداند، اما علاقهای ندارد که به عنوان موضوع اول جهانی خودش با آنها درگیر باشد. از طرف دیگر، بریتانیا به عنوان متحد اصلی آمریکا از اتحادیه اروپا خارج شده است و اگر بریتانیا همچنان عضو اتحادیه بود دیگر نمیتوانست با آمریکاییها متحد شود و مجبور بود مقررات اتحادیه را رعایت کند. بنابراین، آمریکاییها مجبور شدند متحدان دیگری را در مقابل چین پیدا کنند و چهار گزینه بریتانیا، استرالیا، هند و ژاپن را انتخاب کردند؛ هر چهار کشور پذیرفتند با ایالات متحده اتحادی را شکل دهند، اما هند و ژاپن به این علت که بحث بر سر زیر دریاییهای اتمی برای چینیها بسیار حساس بود، نمیخواستند با چین درگیر شوند.
»»»پیمان آکوس چیست؟
هر زمانی که هندیها با چین تضاد پیدا میکنند، درگیریهای مرزی بین چین و هند ایجاد میشود و همیشه هم چین دست برتر را دارد و هندیها نگران بودند این مشکلات دوباره اتفاق افتد. ژاپن هم هر زمانی که با چینیها دچار مشکل میشود، تعداد موشکهایی که از کره شمالی و از بالای آسمان ژاپن و مناطق قلمرویی آن ها عبور میکند و در آب های آزاد فرود میآید بیشتر میشود و واقعیت این است که ژاپنیها از کره شمالی میترسند. بنابراین، آمریکا در منطقه آسیا-پاسیفیک یک اتحاد را با استرالیا و بریتانیا به وجود آورد تا بتواند مبنا و پایه یک همکاری امنیتی در آینده باشد؛ از طرف دیگر هم قصد ندارد که ناتو را به صورت کامل رها کند چون در طرفی دیگر هم روسیه قرار دارد.
آمریکا ضمن این که اتحاد جدید را شکل میدهد، ناتو و اروپا را هم مد نظر دارد، اما دیگر اولویت اول در سالهای آینده نخواهد بود و ناتو به موضوع دوم آمریکا تبدیل شده است، چرا که معتقد است روسها تا هر زمان که شده نمیتوانند رقیب ایالات متحده باشند، اما می دانند که اگر چین را رها کنند آمریکا در سالهای آینده در جایگاه دوم قرار خواهد گرفت.