در حقیقت بایدن دست به مهندسی غریبی در سیاست خارجی آمریکا در پنج دهه گذشته در قبال چین زده است.

 

به گزارش جماران، اکونومیست در گزارشی نوشت: خوش بینان مدت ها امیدوار بودند که استقبال از چین در اقتصاد جهانی، این کشور را به عنوان «یک ذینفع مسئول» تبدیل کند و اصلاحات سیاسی ایجاد کند. دونالد ترامپ در دوره ریاست جمهوری اش این موضوع را ضعیف اعلام کرد. اکنون جو بایدن با تاکید بر مشی دونالد ترامپ، دکترین چینی اش را دارد روی میز می آورد، مبارزه ای بین سیستم های سیاسی رقیب که به گفته وی، تنها یک برنده دارد. ترامپ و بایدن چشمگیرترین وقفه در سیاست خارجی آمریکا در پنج دهه از زمان رفتن ریچارد نیکسون به چین را ایجاد کرده اند. در حقیقت ترامپ و بایدن دست به مهندسی غریبی در سیاست خارجی آمریکا در پنج دهه گذشته زده اند. عکس جو بایدن «با عینکی با شیشه های سرخ و ستاره های زرد» این نظریه می گوید.

 

download (4)

 

بایدن و تیمش دکترین خود را بر این اساس بنا نهاده اند که چین «کمتر به همزیستی، و بیشتر به سلطه علاقه مند است». پس وظیفه سیاست آمریکا این است که بلندپروازی های چینی را کمرنگ کند. آمریکا با چین در زمینه های مورد علاقه مشترک مانند تغییرات آب و هوایی همکاری خواهد کرد، اما با جاه طلبی های آن در جاهای دیگر مقابله خواهد کرد. این به معنای ایجاد قدرت در داخل، و همکاری در خارج از کشور با متحدان است که می تواند ضوابط اقتصادی، فنی، دیپلماتیک، نظامی و اخلاقی آن را تکمیل کند.

بسیاری از بخش های دکترین جدید بایدن منطقی است. مورد خوش بینانه برای تعامل در واقعیت های قدرت چین فرو ریخته است. چین با هدایت رئیس جمهور شی جین پینگ، دریای چین جنوبی را در پادگانی قرار داده، حاکمیت حزب را بر هنگ کنگ تحمیل کرده، تایوان را تهدید کرده، با هند درگیر شده و سعی در براندازی ارزش های غربی در نهادهای بین المللی دارد. بسیاری از کشورهای غربی از دیپلماسی چین نگران هستند.

اما جزئیات دکترین بایدن نگران کننده است - از جمله اینکه بعید به نظر می رسد موثر باشد. یک مشکل این است که بایدن چگونه تهدید را تعریف می کند. از آنجا که سیاست در واشنگتن در هم شکسته است، به نظر می رسد او احساس می کند که برای کمک به احیای حس هدف ملی به روح «پرل هاربر» نیاز دارد. اما این یک محاسبه غلط است.

این درست است که جمهوری خواهان به هر آنچه که می توانند به چین نسبت می دهند (حتی اگر زمانی که می گویند انتخابات ریاست جمهوری دزدیده شده است، آن را پروپاگاندای چینی می دانند). با این حال، بعید است جمهوری خواهان از دستور کار داخلی بایدن حمایت کنند فقط به این دلیل که روی جلد آن عبارت «چین» مهر شده است.

بدتر از آن ، هرچه بایدن از لفاظی های تند استفاده کند تا آمریکایی ها را جلب کند، وظیفه اش را در زمینه ایجاد متحدان و قدرت های بزرگ نوظهور مانند هند و اندونزی سخت تر می کند. او با طرح این رابطه به عنوان یک مسابقه با مجموع صفر، به جای جستجوی همزیستی، یک مبارزه بین دموکراسی و خودکامگی را به آنها ارائه می دهد. افسوس، در این مورد او نفوذ آمریکا را بیش از حد ارزیابی می کند و میزان متحدین بالقوه خود را با پشت پا زدن به چین از دست می دهد.

با بسیاری از اقدامات اقتصادی، هر کاری که آمریکا انجام دهد، چین به یک نیروی مسلط تبدیل خواهد شد. این کشور بزرگترین اقتصاد جهان را خواهد داشت و در حال حاضر بزرگترین شریک کالاهای تجاری تقریباً دو برابر بیشتر از آمریکا است. آلمان، نیروگاه صادراتی اروپا، به دنبال آن است که حتی با روابط سیاسی پیچیده، روابط تجاری خود را با چین حفظ کند. در جنوب شرقی آسیا بسیاری از کشورها برای تامین امنیت خود به آمریکا، و برای موفقیت خود به چین می نگرند. اگر مجبور به انتخاب بین ابرقدرت ها شوند، برخی ممکن است چین را انتخاب کنند.

بایدن به جای تحمیل تصمیم به کشورهای دیگر، باید پیروز این کشورها باشد. و بهترین شانس وی در این زمینه این است که آمریکا نشان دهد که می تواند در داخل کشور رونق بگیرد و رهبر یک اقتصاد موفق و باز جهان باشد.

در اینجا نیز جزئیات طرح بایدن نگران کننده است. دولت به جای اینکه از نقاط قوت آمریکا به عنوان قهرمان قوانین جهانی استفاده کند، از تهدید چین برای پیشبرد برنامه داخلی خود استفاده می کند. دکترین بایدن پر از سیاست های صنعتی، مداخلات دولت، برنامه ریزی و کنترل است. بسیار ناخوشایند است که جدا سازی توسط خود چین دنبال شود.

یک مشکل اساسی تر، محافظت گرایی نرم دکترین چین است. این مساله طرفداران فعلی را نسبت به رقبا ترجیح می دهد و به احتمال زیاد اقتصاد را به جای فشار بیش از حد، در مسیر پیشرفت قرار می دهد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.