برای چندین دهه، عربستان سعودی توسط ائتلافی بین خاندان سلطنتی و شورای علمای فوق محافظه کار رهبری می شد. محمد بن سلمان اما این فرمول را نابود کرده است.
به گزارش جماران، «سایمون هندرسون» مدیر برنامه برنشتاین در زمینه خلیج فارس و سیاست انرژی در مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور در یک وبینار در مورد خاورمیانه در مورد ظهور«محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی سخنرانی کرد.
وی در این سخنرانی گفت: «در طول شش سال به عنوان ولیعهد و عملاً حاکم عربستان سعودی، نحوه اداره این پادشاهی «در هم شکسته است». به نظر می رسد (به دور از قطعیت نمی باشد) ولیعهد 35 ساله با فوت پدرش رسماً به تاج و تخت خواهد رسید.
ناظران خارجی در مورد اینکه محمد بن سلمان «ناجی» این پادشاهی خواهد بود یا تهدیدی برای «ثبات» عربستان سعودی و شاید ... [برای] منافع آمریکا در خاورمیانه، با یکدیگر اختلاف دارند. »
هندرسون ارزیابی خود از محمد بن سلمان را از نظر تأثیر اجتماعی ولیعهد جوان، سیاست اقتصادی، دیدگاه ها در مورد توسعه فناوری ، قاعده سیاسی و روابط دیپلماتیک ارائه داد.
برای چندین دهه، عربستان سعودی توسط ائتلافی بین خاندان سلطنتی و شورای علمای فوق محافظه کار رهبری می شد. محمد بن سلمان این فرمول را از دو نظر نابود کرده است - علما به حاشیه رانده شده اند و بسیاری از بقیه خانواده سلطنتی سعودی، که زمانی با اجماع حاکم بودند، به حاشیه رانده شدند و تصمیم گیری را عمدتا در اختیار محمد و پدرش قرار دادند. ملک سلمان هم بیمار است و عملا قدرت به دست پسرش افتاده است. به دستور محمد بن سلمان، اصلاحات عمده فرهنگی-اجتماعی از محدود کردن قدرت پلیس مذهبی تا پیشبرد حقوق زنان و گشودن کشور در برابر تأثیرات خارجی، اعمال شده است.
در حالی که عربستان سعودی بیشترین ذخایر نفتی را دارد که به راحتی در جهان قابل دسترسی است، محمد بن سلمان در تلاش است تا با ایجاد تنوع در اقتصاد، وابستگی پادشاهی به تولید نفت را کاهش دهد. وی تأکید بیشتری بر نقش توسعه مهارت فن آوری اهداف خود دارد. از آنجا که محمد بن سلمان برای تأمین مالی این طرح که به «چشم انداز سعودی 2030» معروف است، به درآمدهای نفتی متکی است و قیمت های نفت در سال های اخیر پایین بوده است، چشم انداز دستیابی به هدف وی مبنی بر اینکه عربستان سعودی به یکی از پیشرفته ترین کشورها از نظر فن آوری در خاورمیانه تبدیل شود، همچنان نامشخص است.
یکی از پروژه های جاه طلبانه محمد بن سلمان، احداث برنامه ریزی شده شهر «آینده نگرانه» نئوم در شمال غربی عربستان سعودی به عنوان قطب گردشگری و «نقطه اتصال فناوری برای سرمایه گذاری از سراسر جهان» است. محمد بن سلمان امیدوار است بتواند سرمایه گذاری جهانی برای جبران هزینه 500 میلیارد دلاری شهر پیشنهادی انجام دهد، اما هندرسون معتقد است که این ایده «تخیلی ... [و] بزرگ» ولیعهد است.
جاه طلبی محمد بن سلمان برای باقی ماندن به عنوان تنها قدرت در پادشاهی به این بستگی دارد که تا چه اندازه جمعیت جوان عربستانی با تحصیلات و شاغل با درآمد بالا از تصمیم گیری ها رضایت داشته باشند.
محمد بن سلمان همچنین سیاست خارجی عربستان سعودی را تغییر داده است، به ویژه در مورد رژیم اسرائیل ، که به نظر او یک متحد بالقوه ارزشمند در برابر ایران است. علاوه بر این او معتقد است که بخش فن آوری نوآورانه اسرائیل، با تحقق بخشیدن به چشم انداز اقتصادی وی برای این پادشاهی، آن را «یک شریک طبیعی» برای همکاری و تجارت با عربستان سعودی می کند. اگرچه عربستان سعودی هنوز به طور رسمی روابط دیپلماتیک با رژیم اسرائیل برقرار نکرده است، اما سکوت وی به جنگ اخیر رژیم اسرائیل علیه حماس تأکید می کند که در روابط عربستان و اسرائیل چه تغییراتی صورت گرفته است.
از جنبه های دیگر، سرپرستی سیاست سعودی توسط محمد بن سلمان شاهد کاستی هایی بوده است. او هنگامی که پادشاهی خود را به مداخله در جنگ داخلی در همسایگی یمن هدایت کرد، در سال 2015 «ماجراجویی ناگواری» را آغاز کرد. محمد بن سلمان پیش بینی می کرد که مداخله تحت هدایت عربستان سعودی به «پیروزی سریع» بر ضد حوثی ها منجر شود، اما در عوض وی مدت شش سال است که درگیر جنگ داخلی خود است و پایانی برای آن وجود ندارد.
دخالت عربستان در قتل «جمال خاشقجی» مخالف تبعیدی در اکتبر 2018 در استانبول روابط محمد بن سلمان را با ایالات متحده بسیار تیره و تار کرد و جایگاه بین المللی وی را خدشه دار کرد.
هندرسون نتیجه گرفت که اگرچه نکات مثبت کمی در دوران محمد بن سلمان وجود داشته است، اما نکات منفی «نسبتاً زیادی» هم وجود داشته است و «چالش های» متعددی برای ولیعهد و پادشاهی در پیش است. 50 سال بعدی حاکمیت محمد بن سلمان همچنان «یک علامت سوال» است و «بر روند پیشرفت بقیه خاورمیانه تاثیرگذار خواهد بود.»