انگلیس در حال حاضر به نقطه فروپاشی رسیده است. انبوه رسوایی های بوریس جانسون به وخامت اوضاع افزوده است.
به گزارش جماران، سی ان ان در گزارشی نوشت: در حال حاضر زندگی برای «بوریس جانسون» خیلی سرگرم کننده نیست. علی رغم موفقیت واکسن کووید 19 در انگلیس و چشم انداز مثبت برای لغو محدودیت ها، نخست وزیر انگلیس کمتر از یک هفته قبل از برگزاری انتخابات حساس خود را درگیر رسوایی ها می بیند.
«دومینیک کامینگز» مشاور ارشد سابق وی، اخیراً دولت جانسون را متهم کرد که در «منجلاب رفتار غیراخلاقی، پارتی بازی و رسوایی گرفتار شده است.»
مقامات دولتی نگران این هستند که کامینگز، که در ماه نوامبر و در میان جنگ قدرت دولت را ترک کرد، آماده باشد تا انتقام خود را دقیقاً همزمان با برگزاری این انتخابات، بگیرد. هفته گذشته رسوایی های بی شمار بوریس جانسون مردم را از بزرگترین موفقیت وی از زمان روی کار آمدن - واکسیناسیون کرونا - منحرف کرده است.
یک مکان که می تواند به جانسون آسیب زیادی برساند اسکاتلند است.
نخست وزیر از قبل می داند که شانس کمی دارد که رای دهندگان اسکاتلندی چیزی به جز اکثریت پارلمانی را به نفع استقلال اسکاتلند انتخاب کنند. تنها سوال این است که احزاب اتحادگرا، از جمله خود محافظه کاران، که مایل به ماندن در انگلیس هستند، چقدر ضرر می کنند.
در حالی که جانسون واقعاً برای پیروزی در انتخابات عمومی به آراء اسکاتلندی ها احتیاج ندارد، اما هرگونه افزایش تقاضا برای استقلال برای شخصی که به خود لقب «وزیر اتحادیه» را داده بسیار شرم آور است.
برای اینکه اسکاتلند واقعاً مستقل شود، جانسون باید به همه پرسی رضایت دهد، همانطور که در سال 2014 اتفاق افتاد وقتی اسکاتلندی ها با 10٪ اختلاف به نفع ماندن در انگلیس رأی دادند.
جانسون تاکنون از برگزاری همه پرسی دوم امتناع کرده و به حزب ملی اسکاتلند (SNP)، که بر سیاست اسکاتلند مسلط است، یادآوری می کند که رای گیری سال 2014 یک رویداد تکرار نشدنی است. با این حال، هرچه کنترل حزب ملی اسکاتلند و احزاب جدایی طلب دیگر تنگ تر باشد، نادیده گرفتن ساده خواسته آنها مشکل سازتر می شود.
اما اگر اسکاتلند بخواهد انگلیس را ترک کند، عوارض اجتناب ناپذیری وجود خواهد داشت.
«نیکولا مک ایون» استاد سیاست های ارضی دانشگاه ادینبورگ می گوید: «در مورد برگزیت، این روند با قدم های مندرج در ماده 50 پیمان اتحادیه اروپا هدایت شد. در قانون اساسی انگلیس هیچ فرآیند معادلی وجود ندارد.»
این بدان معناست که در صورت رای گیری برای استقلال، دولت انگیس و دولت های اسکاتلند احتمالاً به کارمندان دولت دستور می دهند که چارچوبی برای مذاکرات، یک بازه زمانی تعیین کنند و در مورد چگونگی انجام گفت و گوها توافق کنند.
با این حال، همانطور که مک یوون اشاره کرد، رهبری سیاسی هر دو طرف باید به این روند احترام بگذارند؛ جایی که همه چیز ممکن است بهم ریخته باشد.
وی می گوید: «البته موافقت با روند مذاکرات به معنای آسان بودن کار نیست. روابط ممکن است کمتر از صمیمیت باشد و هر دو طرف منافع خود را برای محافظت در مذاکرات و در عرصه سیاسی گسترده تر خواهند داشت.»
این احتمال وجود دارد که هرگونه مذاکره با دولت اسکاتلند برای ارائه بهترین ایده برای تقسیم دارایی های مشترک بر اساس جمعیت و سایر ملاحظات عملی آغاز شود - به عنوان مثال، بسیاری از زیردریایی های هسته ای در آب اسکاتلند هستند که در جای دیگری مکان اسکانی ندارند.
بعید است دولت انگلیس حداقل در زمان جانسون این مسئله را بپذیرد. «راب فورد» استاد سیاست در دانشگاه منچستر می گوید: «این دولت پر از طرفداران برگزیت است. آنها از اینکه این بار نقش مانع را بازی کنند، بسیار خوشحال خواهند شد.»
مخالفان استقلال استدلال می کنند که این امر اسکاتلند را در معرض یک دولت متخاصم در وست مینستر قرار می دهد، بدون هیچ تضمینی در مورد سوالات اساسی مانند اینکه از چه ارزی استفاده می کنند، چه دارایی ها و موسساتی را می توانند حفظ کنند و چه نوع مرزی با انگلیس وجود دارد.
«ادی بارنز» مدیر سابق ارتباطات محافظه کاران اسکاتلندی می گوید: «استقلال فقط به دلیل اقتصاد و هزینه اجتناب ناپذیر یک راه حل اشتباه برای اسکاتلند نیست، بلکه به این ادعای دروغین بستگی دارد که مردم اسکاتلند با انگلیسی ها وجه تمایز بیشتری در مقایسه با وجه تشابه ها دارند.»
اما طرح اصلی استدلال حزب ملی اسکاتلند این است که سرانجام پس از خروج انگلیس می تواند به اتحادیه اروپا بپیوندد. «کیت فوربس» از حزب ملی اسکاتلند می گوید اسکاتلند «برخلاف میل ما از اتحادیه اروپا و بازار بزرگ اروپا - که هفت برابر انگلیس است - خارج شده است.» وی معتقد است که «با کنترل کامل قدرت هایی که همراه با منابع فراوان استقلال به دست می آیند، می توانیم از موفقیت کشورهای مستقل با اندازه مشابه مانند دانمارک تقلید کنیم.»
به عنوان رهبر مبارزات برگزیت در سال 2016 و فردی که خود را حامی اتحاد خوانده، تحقیری بدتر از خروج اسکاتلند از انگلیس و پیوستنش به اتحادیه اروپا برای جانسون وجود ندارد.
جنبش استقلال دیگر همانطور که یک مشاور ارشد حزب ملی اسکاتلند آن را توصیف کرد، فقط یک «توده» طبقه کارگر و ضد استقرار نیست، بلکه خانه سیاسی جدیدی برای بسیاری از رای دهندگان ثروتمند و برون گرای اسکاتلند است.
مشاور حزب ملی اسکاتلند گفت: در سال 2014، محافظه کاران به اسکاتلندی ها گفتند که رأی «نه به استقلال» تنها راه تضمین تابعیت اتحادیه اروپا است. در حال حاضر ، ما حزب مسئول نسبت به شهروندان هستیم.»
در حالی که «نیکولا استورجن» رهبر حزب ملی اسکاتلند و پیاده سربازان وی عاقلانه وعده پیوستن مجدد را می دهند، اما وقتی حتی برای رای دادن به مجوز جانسون احتیاج دارند، آن را باید یک رویا در دور دست ببینند.
موضوعی که کمتر مورد بحث قرار گرفته این است که آیا بروکسل مایل است اجازه بازگشت به آنها را بدهد یا خیر. فوربس خوش بین است که روند الحاق برای اسکاتلند از اکثر کشورها آسان تر است.
این استدلال جای بحث دارد، زیرا مشخص نیست که اسکاتلند از معیارهای اتحادیه اروپا برای کاندیداتوری برخوردار باشد. با این حال، بروکسل می تواند در نهایت یک تصمیم سیاسی بگیرد و سایر موانع سیاسی را نادیده انگارد.
با این حال ، مقامات اتحادیه اروپا به طور خصوصی می گویند که حماسه برگزیت که با بازگشت بخشی از انگلیس به پایان می رسد، روایت جذابی است که برای کسانی که می خواهند جانسون را تحت فشار قرار دهند، بسیار وسوسه انگیز است. برخی حتی فکر می کنند که داشتن یک هسته ای دیگر به غیر از فرانسه در اتحادیه اروپا یک مزیت است، زیرا این اتحادیه در تلاش است تا در مورد سیاست دفاع مشترک توافق ایجاد کند.
بنابراین، در حالی که رویای اروپایی استورجن کمی پیچیده تر از آن است که برخی ممکن است ادعا کنند، ممکن است به اندازه کافی خصومت اتحادیه اروپا با انگلیس وجود داشته باشد که ائتلافی از دشمنان جانسون می تواند صدمه جدی به میراث مردی بزند که کار خود را با چرخش گلوله های خرابکارانه در بروکسل انجام داده است.
بدیهی است که این همه فرضیه تا زمانی که جانسون رای گیری اسکاتلندی ها را رد کند، به صورت همان فرضیه باقی می ماند. اما درصورتی که پس از انتخابات هفته آینده پارلمان اسکاتلند واقعاً تحت سلطه احزاب طرفدار استقلال قرار گیرد، دشوار است پیش بینی کنید که چه بر سر نخست وزیر می آید.
فورد می گوید: «تا انتخابات بعدی در سال 2024 هنوز مسیری طولانی در پیش است و بدون اتحادیه اروپا، جانسون به دشمن جدیدی احتیاج دارد که از پایگاه او استفاده کند. اسکاتلند تقریباً عالی است، زیرا بسیاری از رای دهندگان انگلیسی فکر می کنند اسکاتلندی ها از اتحادیه خارج می شوند و شکایت را کمی آزار دهنده می دانند.»
مک یوون معتقد است، این مسئله همچنین می تواند جانسون را از نظر سیاسی در معرض دید قرار دهد، زیرا این مسئله قرار نیست ناپدید شود.
او می گوید: «این احتمال وجود دارد که در انتخابات عمومی بعدی انگلیس به طور برجسته ای ظاهر شود. اگر حزب ملی اسکاتلند بار دیگر اکثریت قریب به اتفاق کرسی های اسکاتلند را در آن انتخابات به دست آورد، می تواند یک نیروی قابل توجه در مجلس عوام باشد و نادیده گرفتن آنها بسیار دشوارتر است، به ویژه در یک سناریو جایی که آنها توازن قوا را برقرار می کنند.»
البته، با توجه به اخراج اخیر کارکنانی که به طور خاص روی این سوال کار می کردند، همه اینها دور از ذهن است و احتمالاً در ذهن جانسون نیست. با این حال، حتی اعضای دولت خودش نیز به طور خصوصی نگرانند که اقدامات جانسون، حزب اتحادگرا که به دنبال اتحاد ملت پس از برگزیت بود، می تواند زنجیره ای از حوادث را آغاز کند که منجر به جدایی اسکاتلند از انگلیس شود.