روابط امارات با اسرائیل که سالهاست به شکل پنهانی ادامه یافته بود اکنون علنی شده است و بن زاید مهندس این اقدام که شخصیتی محبوب نبود اکنون تبدیل به شخصیتی منفور شده است.
به گزارش جماران، در اینکه امارات و به ویژه شیخ نشین دوبی به دلیل جایگاه اقتصادی اش در منطقه، محل رفت و آمد افراد از اقصی نقاط جهان بوده و حضور اتباع صهیونیست و صد البته جاسوسانش هم از این قاعده مستثنی نیستند، شکی وجود ندارد. همچنین در اینکه سالیان درازی است که حتی بدون آمریکا و مدت ها قبل از شناخته شدن «دونالد ترامپ» در سطح سیاسی جهان، روابط پشت پرده ای با یکدیگر داشتند نیز تردیدی وجود ندارد. با این حال این پرسش همچنان مطرح است که چرا باید در این برهه زمانی خاص ابوظبی عادی سازی اصولا تحقق یافته خود با تل آویو را عملی کند؟ آیا این اقدام برای افزایش محبوبیت دونالد ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سایه نتایج فاجعه بار نظرسنجی ها علیه او صورت گرفته است؟
آیا این اعلام طناب نجاتی برای نتانیاهو جهت خروج از گردابی است که داخل سرزمین های اشغالی گرفتار آن شده است، محسوب می شود؟ یا آنکه با این اقدام «محمد بن زاید» بلیت حاکمیت خود را بر شیخ نشین های امارات اوکی کرده و بعد از این حتی زودتر از «محمد بن سلمان» ردای رهبری یکی از اعضای شورای همکاری و شاید جلوتر از محمد بن سلمان ریاست شورای همکاری را به دست خواهد گرفت؟ به اعتقاد کارشناسان، می توان به نوعی همه طرف ها را در این شوی رسانه ای ذی نفع دانست.
این اقدام یقینا آینده خاورمیانه را که اکنون دچار موقعیتی دشوار و متزلزل است، دستخوش تغییرات عمیقی خواهد کرد.
امتیازات محمد بن زاید را نباید از این معامله نادیده گرفت.
از محمد بن زاید آل نهیان در ادبیات رسانه های غربی به «ام بی زد» (MBZ) یاد می شود، همان طور که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی به «ام بی اس» (MBS) شناخته می شود.
بر پایه دغدغه های مشترک، نظرات این شاهزاده اماراتی مورد توجه آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی است.
او دشمن اخوان المسلمین و منتقد سیاست های ایران است. او «مغز متفکر کودتا در مصر» و «بازیگر اصلی جنگ داخلی لیبی» است و از بنادر کشورش برای حضور در شاخ آفریقا استفاده می کند و برای قدرت دهی و تبلیغ برای فرزند «علی عبدالله صالح» رئیس جمهور پیشین یمن تلاش کرده و سعودی ها را به جنگ یمن سوق می دهد. وی در راه اندازی محاصره قطر نقش موثری داشت و محمد بن سلمان که زمانی یک شاهزاده ناشناس عربستان بود را به تیم ترامپ معرفی کرد.
به اعتقاد کارشناسان، بن زاید که در یمن، لیبی و چند نقطه دیگر منطقه شکست سختی را از جانب سیاست های خود گرفته و در بهترین شرایط با پشت کردن به متحدان خود دست خالی از این کشورها خارج شده، در پی آن است که کمی از تزلزل جایگاه خویش در منطقه بکاهد و از این رو بهترین راهکار را تکیه بر حامی سنتی خود یعنی آمریکا یافته و بهترین راه برای رسیدن به گوش و دل رئیس جمهور آمریکا را هم تل آویو یافته است.
برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند که محمد بن زاید برنامه حساب شده ای را تا به امروز در منطقه به اجرا گذارده است و با خسته کردن رقبای منطقه ای خود به ویژه مهم ترین رقیبش یعنی محمد بن سلمان توانسته در بهترین فرصت از او برای رسیدن به بهترین جایگاه در کاخ سفید سبقت گرفته وحداقل طی چند ماه آینده و در شرایطی که بن سلمان با پرونده های محاکمه در آمریکا و شکست های متوالی در منطقه و جنگ داخلی عربستان مواجه است، در حوالی مراکز تصمیم گیری دولت ترامپ یکه تازی کند.
هدف استراتژیک دیگر امارات متحده عربی، سامان دادن به ائتلافی علیه ترکیه است که می تواند در این چارچوب تل آویو را در کنار ابوظبی قرار بدهد.
فارغ از دلایل و چشمداشت های سیاسی این فرایند، اخبار زیادی طی چند سال گذشته در رابطه با تلاش امارات جهت ورود به کلوپ کشورهای ثروتمند جهان منتشر شده است و حتی این مساله به عنوان یکی از بهانه های استقبال و میزبانی از سرمایه گذاران صهیونیست در امارات به ویژه شیخ نشین دبی اعلام می شود. این همکاری به جایی رسید که شماری از مهم ترین سرمایه گذاران معروف صهیونیست ویزای الماسی دبی را گرفته و درحین ورود به این شیخ نشین که با هویت اصلی اسراییلی شان انجام می شود، همانند دیپلمات ها و سفرا با آنها رفتار می شود.
بر اساس گزارش برخی رسانه ها، طی چند سال گذشته امارات به عنوان ایستگاهی برای انتقال کالاهای تولید شده در فلسطین اشغالی جهت صدور مجدد آن به کشورهای عربی و اسلامی تبدیل شده که گاهی با برند تقلبی از مبدا به این نقطه منتقل شده و گاهی حتی با برند اصلی صهیونیستی خود وارد بازارهایی حتی در عربستان شده اند.
سیر قدرت یابی محمد بن زاید
محمد بن زاید که در سال 1961 در ابوظبی به دنیا آمده، سال 1979 از مدرسه نظامی سلطنتی «سندهرست» در انگلیس فارغالتحصیل شده و از جمله آموزش خلبانی بالگرد دیده است.
در سال 1991، یعنی 20 سال پس از شکل گیری امارات، محمد بن زاید که در آن موقع 29 ساله بود و فرماندهی نیروی هوایی بسیار کوچک ارتش امارات را برعهده داشت، به آمریکا سفر کرد. یکی از اهداف این سفر، خرید تسلیحات بود. او قصد داشت نیروی نظامی امارات را تقویت کند.
در آن دوران، هنوز «صدام حسین» رئیس جمهور معدوم عراق در قدرت بود و چند ماهی نیز از اشغال کویت توسط ارتش عراق می گذشت.
اعضای کنگره آمریکا که تازه تجربه یک جنگ در خاورمیانه را پیش روی خود داشتند، چندان به درخواست محمد بن زاید برای خرید تسلیحات نظر مثبتی نداشتند. اما پنتاگون از این کار استقبال می کرد.
محمد بن زاید به عنوان یک افسر در گارد امیری، خلبان نیروی هوایی امارات متحده عربی، فرمانده نیروی هوایی و دفاع هوایی امارات متحده عربی و به عنوان معاون رئیس ستاد نیروهای مسلح فعالیت داشته است.
او در سال 2005 به عنوان جانشین فرمانده کل نیروهای مسلح امارات متحده عربی انتخاب شد و متعاقباً درجه او به سپهبد ارتقاء یافت.
در نوامبر 2003، پدرش زاید بن سلطان، او را به سمت نایب ولیعهد ابوظبی منصوب کرد.
با درگذشت پدرش، محمد بن زاید در سال 2004 ولیعهد ابوظبی شد. از دسامبر 2004 تاکنون، او رئیس شورای اجرایی ابوظبی بوده که مسئول توسعه و برنامه ریزی امارت ابوظبی است.
«امانوئل ماکرون» در سال 2018 محمد بن زاید را به پاریس دعوت کرد تا در مورد راهبردهای مقابله با افراطگرایی و تدوین نقشه راه دوجانبه جهت همکاریها در آینده، تبادل نظر کنند. بیانیه مشترک آن نشست شامل بندهایی در جهت افزایش همکاری و تبادل در زمینه مسائل مرتبط با آموزش، فرهنگ، میراث فرهنگی، اقتصاد، سرمایه گذاری، انرژی، فضا، صلح منطقه ای و امنیت، همکاری دفاعی، مقابله با افراط گرایی و مبارزه با تغییرات آب و هوایی و غیره بود.
در سال 2019، ولیعهد ابوظبی در مراسم انعقاد قرارداد مشارکت جامع میان سنگاپور و امارات متحده عربی شرکت کرد که به موجب آن دو کشور توافق کردند تا همکاری های خود را در بخش کسب و کار، تأمین مالی، سرمایه گذاری، دفاع، توسعه و آموزش تقویت کنند.
محمد بن زاید، سومین فرزند «شیخ زاید بن سلطان آل نهیان» بنیانگذار و حاکم وقت ابوظبی و رئیس وقت امارات، جایگاه ویژه ای در میان دیگر فرزندان داشت.
برادر بزرگ او، «خلیفه بن زاید» که در سال 2004 با مرگ شیخ زاید جانشین پدر شد، اکنون امیر ابوظبی و رئیس امارات است و برادر کوچکش، «عبدالله بن زاید» وزیر کنونی خارجه امارات است.
او پس از سکته مغزی خلیفه بن زاید در سال 2014، عملاً زمام حکومت را در دست دارد.
اما محمد بن زاید با وجود رابطه بسیار نزدیک با کاخ سفید می خواهد حتی مستقل از قدرت های جهانی، سیاست خاص خود را در بسیاری از مسائل، بحران ها و درگیری های منطقه ای به پیش ببرد.
امارات متحده عربی اکنون یکی از پشتیبانان ژنرال «خلیفه حفتر» در شرق لیبی و مخالف حضور نظامی ترکیه در لیبی است. اخیرا که تنش میان دو جناح اصلی قدرت در لیبی شدت گرفته، یکی از مشاوران محمد بن زاید، در توئیتر نوشت: «طرابلس اولین پایتخت عربی است که به اشغال ترکیه درآمده است.»
کودتایی که محمد بن زاید برای سرنگونی «محمد مرسی» رئیس جمهور متوفی مصر در سال 2013 به راه انداخت؛ دیکتاتورهایی مانند محمد بن سلمان در عربستان سعودی، «عبدالفتاح السیسی» در مصر و خلیفه حفتر در لیبی را خلق کرد که همه آنها انتخابات آزاد را به تمسخر گرفته و مانند فرعونی ها زندگی می کنند. این دیکتاتورها در جهان عرب به دلیل تأمین مالی و یا تأمین اسلحه برای دستیابی به قدرت، مدیون محمد بن زاید هستند.
اما محمد بن زاید برای پیشبرد دیپلماسی و اهداف سیاسی خود فقط از قدرت نظامی بهره نمی برد، او ابزارهای دیگری را نیز به کار انداخته تا در جغرافیای گسترده تری عمل کند.
بن زاید می تواند تصمیمات کاخ سفید را دستکاری کند زیرا نادانی و طمع شخصی اعضای کاخ سفید را به خوبی رصد کرده و در همین راستا مستقیماً پول در جیب آنها حواله می کند. بن زاید با مهارت می تواند در تصمیم گیری های حساس در هنگام هرج و مرج مؤثر باشد.
از سوی دیگر، امارات، پیش از هر چیز، بر توان اقتصادی غیرنفتی خود تکیه کرده است.
سیاست ها و برنامه هایی که بن زاید دارد، در میان رهبران کشورهای عربی بسیار شبیه محمد بن سلمان است. به همین دلیل است که بسیاری محمد بن زاید و محمد بن سلمان را کنار هم قرار می دهند.
در چنین احوالی امارات و رژیم صهیونیستی در کنار یکدیگر بوده و از هم پشتیبانی میکنند؛ اما این بدان معنی نیست که این پروژه همکاری پایدار و بلند مدت است. رژیم صهیونیستی ممکن است فهمیده باشد که بازی و بکارگیری خودخواهی بن زاید برای خدمت منافع خود و در راستای نگهداشتن فلسطینی ها در اشغال دائمی فایده بخش است. اما صهیونیست ها منافعشان را در اولویت می دانند و اطلاع دارند که فقط یک پلیس در منطقه می تواند حضور پیدا کند. رژیم صهیونیستی قصد ندارند که این نقش را با یک عرب با ایده هایی بالاتر از اندازه خود به اشتراک بگذارد.
مشکل دوم در مأموریت بن زاید متحدان عرب سنی این کشور هستند. وقتی سعودی ها و ارتشی های مصر متوجه شوند که منافع ملی و تجاری آنها ضرر خواهد دید به ماجراهای آتش بازی ولیعهد امارات نگاه دیگری خواهند داشت.
یکی از اسناد انتشار یافته توسط سایت ویکی لیکس از وجود رابطه شخصی عمیق و بسیار نزدیک شیخ «عبد الله بن زاید»، وزیر خارجه امارات با «تزیپی لیونی»، وزیر خارجه وقت رژیم صهیونیستی پرده برمی دارد.
در نوامبر 2013 میلادی «توماس فریدمن» در مقاله ای نوشت که بر این باور است، «شیمون پرز»، رئیس وقت رژیم صهیونیستی به صورت ویدئو کنفرانس با شماری از مسئولان حکومت های عربی و اسلامی در نشست امارات گفت و گو کرده است.
خبری که مدتی بعد روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارانوت» نیز آن را منتشر کرد و توضیح داد که پرز با نماینده 29 کشور عربی و اسلامی از جمله وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس گفت و گو کرده است.
در قبال انتشار این خبر نیز هیچ نفی و تکذیب رسمی از سوی کشورهای عربی شرکت کننده در این کنفرانس و همچنین تل آویو صورت نگرفت.
تاریخچه روابط امارات و رژیم صهیونیستی
امارات نمونه ای از کشورهای عربی است که تا پیش از این رابطه مخفی با رژیم صهیونیستی داشته ولی هم اکنون این رابطه به سمت علنی شدن در حرکت است.
مسئله ایران
پس از مراسم تحلیف «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا در سال 2009 ، سفرای رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی در آمریکا در جلسه ای با حضور مشاور دولت آمریکا در امور خاورمیانه وارد شده ، خواستاراعمال خط مشی سختگیرانه تر آمریکا در قبال ایران شدند. اوباما پس از امضای برجام در سال 2015 تحریم های ایران را لغو کرد.
در سپتامبر 2012، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر خارجه امارات متحده عربی در نیویورک ملاقات کرد.
اگرچه آنها در مورد به اصطلاح تهدید ایران توافق کردند، اما امارات متحده عربی از بهبود روابط عمومی بدون پیشرفت در روند صلح رژیم صهیونیستی و فلسطین خودداری کرد.
در سال 2015 ، «ران درمر» سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا به «یوسف العطیبه» همتای خود در امارات مراتب مخالفت رژیم صهیونیستی با برجام را اعلام کرد و از امارات متحده عربی خواست تا نقش فعالی تری در مخالفت با این توافقنامه داشته باشند.
نزدیک به پایان دوره دوم اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا، سازمان های اطلاعاتی آمریکا از ارتباط تلفنی بین مقامات دو کشور از جمله بین نتانیاهو و یک رهبر ارشد امارات و جلسه ای بین نتانیاهو و یک مقام ارشد رهبری امارات در قبرس و رایزنی در مورد همکاری علیه ایران مطلع شدند و این موضوع مورد توجه قرار گرفت.
پس از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، هم رژیم صهیونیستی و هم امارات متحده عربی برای توسعه روابط بین آمریکا و روسیه برای مهار نفوذ ایران در سوریه لابی کردند.
در ژوئن سال 2017 ، ایمیل هایی همکاری امارات و عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی علیه ایران را فاش کرد.
روابط نزدیکی بین امارات و بنیاد دفاع از دموکراسی ها - به عنوان یک اندیشکده نومحافظه کار طرفدار رژیم صهیونیستی که به دلیل تأثیرگذاری بر دولت ترامپ هم مشهور است - به منظور یافتن راه هایی برای جلوگیری از قابلیت های ایران برای همکاری تجاری با شرکت های بزرگ در سراسر جهان شکل گرفت.
در ژوئیه سال 2017، امارات واسطه گفت و گو میان سازمان جاسوسی صهیونیستی و خلیفه حفتر که در جنگ داخلی دوم لیبی از سوی امارات پشتیبانی می شود، شد تا درباره کمک های نظامی رژیم صهیونیستی به نیروهای حفتر گفت و گوهایی صورت گیرد.
در مارس 2018 ، نتانیاهو با عطیبه و سفیر بحرین در آمریکا در رستورانی در واشنگتن دی سی در مورد موضوع ایران بحث و گفت و گو کردند.
در 10 اکتبر 2018 ، درمر و عطیبه در ضیافت شام سالانه موسسه یهودی برای امنیت ملی آمریکا پشت یک میز نشستند و با یکدیگر صحبت کردند.
بازدیدهای رژیم صهیونیستی
در 16 ژانویه 2010 ، «اوزی لاندائو» وزیر زیرساخت های ملی رژیم صهیونیستی در یک کنفرانس انرژی تجدید پذیر در ابوظبی شرکت کرد. او اولین وزیر صهیونیست بود که تا آن زمان به ابوظبی سفر کرده ابود.
در ژانویه سال 2016 ، وزیر انرژی رژیم صهیونیستی از دفتر مرکزی آژانس انرژی های تجدید پذیر در ابوظبی بازدید کرد.
در سپتامبر سال 2018 ، امارات متحده عربی میزبان مذاکرات پنهانی در ابوظبی بین مقامات صهیونیست و ترکیه ای به منظور گفت و گو در مورد احیای روابط بین آن دو کشور بود.
در آوریل سال 2019 ، رژیم صهیونیستی اعلام کرد که برای شرکت در نمایشگاه نوآوری 2020 دبی از این رژیم دعوت شده است.
توافق 2020
در 13 اوت، رژیم صهیونیستی و امارات موافقت نامه ای را با وساطت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا امضا کردند.
طبق این توافق به اصطلاح صلح، رژیم صهیونیستی و امارات روابط دیپلماتیک کامل برقرار خواهند کرد و امارات متحده عربی سومین کشور عربی می شود که رژیم صهیونیستی را به رسمیت می شناسد. به عنوان بخشی از توافق، رژیم صهیونیستی موافقت کرد که برنامه های الحاق دره اردن را به حالت تعلیق درآورد.
حوادث
ترور «محمود المبحوح» در دبی در 19 ژانویه 2010 باعث شد امارات متحده عربی خواستار دستگیری «میر داگان» رئیس موساد از طریق اینترپل شود. رژیم صهیونیستی دخالتش را نه تأیید و نه تکذیب کرد. پس از این حادثه، امارات متحده عربی بعداً پیشنهاد داد که روابط پنهانی خود با رژیم صهیونیستی را از طریق معامله ای که رژیم صهیونیستی می توانست هواپیماهای بدون سرنشین مسلح را برای آنها فراهم کند، ترمیم کند ، اما رژیم صهیونیستی به دلیل نگرانی از مخالفت با آمریکا، آن را رد کرد.
محدودیت های سفر
در زمانی که امارات رژیم صهیونیستی را به رسمیت نشناخت، امارات به شهروندان اسرائیلی یا کسانی که مظنون به شهروند صهیونیست هستند از جمله دارندگان گذرنامه اسرائیلی، اجازه رفت و آمد نداد. با این حال ، اتباع شخص ثالث دارای تمبر یا ویزای اسرائیلی در گذرنامه های خود اجازه ورود داشتند.
هیچ پرواز مستقیمی بین رژیم صهیونیستی و امارات انجام نشد، بنابراین همه پروازها باید در یک کشور بی طرف خنثی (مانند اردن) ، متوقف می شد. و هیچ هواپیمای صهیونیستی اجازه ورود به حریم هوایی امارات را نداشت.
چنین محدودیت هایی در سرزمین های اشغالی اعمال نمی شد، اگرچه امارات متحده عربی شهروندان و هواپیماهای خود را از ورود به سرزمین های اشغالی منع می کرد.
محدودیت ها درمورد ورود شهروندان اسرائیلی به دنبال ترور مبحوح در دبی تشدید شد.
با این حال ، مهاجران یهودی در امارات، و اسرائیلی هایی با تابعیت دوگانه وجود دارند که به عنوان شهروندان سایر کشورها در امارات زندگی می کنند. برخی از شرکت های صهیونیست به طور غیر مستقیم از طریق اشخاص ثالث در امارات فعالیت می کنند. در ژوئن سال 2020 اسرائیل در مدیریت مقابله با همه گیری کووید 19 همکاری خود را با امارات اعلام کرد.
همکاری نظامی
در اوت سال 2016، خلبانان نیروی هوایی رژیم صهیونیستی و امارات با خلبانان پاکستان و اسپانیا، در نوادا در ایالات متحده در یک تمرین مشترک شرکت کردند.
در سال 2017 ، نیروی هوایی رژیم صهیونیستی و نیروی هوایی امارات متحده عربی با یونان آمریکا و ایتالیا یک تمرین مشترک در یونان برگزار کردند.
یکی دیگر از آموزش های هوایی مشترک در سال 2019 در آتن برگزار شد.
امارات و رژیم صهیونیستی به طور فعال در جانبداری از دولت مصر در درگیری ها در سینا با یکدیگر شرکت می کنند.
همکاری دارویی
در ژوئیه سال 2020 ، صنایع هوایی رژیم صهیونیستی و سیستم های دفاعی پیشرفته رافائل با شرکت فن آوری اماراتی گروه 42 توافق نامه ای را امضا کردند تا «راه حل های مؤثر» را برای همه گیری کووید19 ارائه دهند.
گزارش «معاریو» از 15 سال روابط ابوظبی و رژیم صهیونیستی
روزنامه صهیونیستی معاریو با انتشار گزارشی ابعاد تازه ای از 15 سال روابط سیاسی و امنیتی اسرائیل و امارت ابوظبی را فاش کرد.
«یوسی میلمن» تحلیلگر امور امنیتی روزنامه معاریو نوشته است که منافع مشترک باعث شده که این روابط روز به روز گسترش یابد و افزوده که امارت ابوظبی مستقل از کشور امارات متحده عربی برای تقویت این روابط تلاش می کند.
این روابط شامل قراردادهای خرید سلاح و نیز ابزارهای تجسس هم می شود و شرکت صنایع نظامی «البیت» اسرائیل روابط بسیار نزدیکی با ابوظبی دارد ضمن اینکه روابط نزدیک ترامپ با محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی باعث شده که امریکا به اسرائیل اجازه فروش سلاح های دارای فناوری امریکایی به ابوظبی را بدهد.
شرکت فناوری سایبری «NSO» هم که در زمینه فعالیت های تجسسی و سایبری در سطح جهان فعالیت می کند و مقر آن در شهر هرتسل در شمال تل آویو است برنامه «پگاسوس» را در اختیار امارت ابوظبی قرار داده است. گفتنی است که این شرکت بخشی از وزارت جنگ رژیم اسرائیل است و همه قراردادهای آن باید به تأیید وزارت جنگ اسرائیل برسد.
این گزارش افزوده که اسرائیل این تجهیزات تجسسی را در حالی در اختیار ابوظبی قرار داده که کاملا اطلاع دارد که این تجهیزات در مسائل ضد حقوق بشری استفاده خواهد شد.
ابوظبی همچنین مشتری محصولات شرکت اسرائیلی «ورنت» هم هست که ابزارهای جاسوسی و دستگاه های شنود تولید می کند.
در این گزارش آمده که روابط محرمانه ابوظبی با اسرائیل از 15 سال پیش و در سکوت کامل خبری آغاز شده است و «متای کوخاوی»، فعال اقتصادی اسرائیلی، عامل برقراری این روابط بوده است. کوخاوی اخیرا در سخنرانی ای در سنگاپور به نقش خود در این باره افتخار کرد.
کوخاوی که مالک شرکت «لاجیک» است گفت که این شرکت ابزارهایی برای تأمین امنیت چاه های نفت و مرزهای ابوظبی در اختیار این امارت قرار داده و ژنرال های ارتش و دستگاه امنیت اسرائیل برای مشاوره به ابوظبی به کار گرفته شده اند.
او گفت که «عاموس مالکا»، رئیس اسبق شعبه امنیت نظامی، و «ایتان بن الیاهو»، فرمانده اسبق نیروی هوایی اسرائیل، در قالب شرکت وی در ابوظبی فعالیت کرده اند و افزود که یک هواپیمای اختصاصی افسران نظامی و اطلاعاتی اسرائیل را به ابوظبی منتقل کرده است و هرکدام به مدت یک تا دو هفته در منطقه ای ویلایی در ابوظبی اقامت داشته اند.
اسرائیلی ها همچنین در قراردادهای خرید سلاح ابوظبی به این امارت مشاوره می دهند و در حال حاضر «داوید مدان»، مسئول سابق بخش کارگزینی موساد، و «آوی لؤومی»، بنیان گذار شرکت «اورانیتکوس» که شرکت تولیدکننده پهپاد است، در عرصه مشاوره نظامی به ابوظبی فعالیت می کنند.
در لیبی هم نمایندگانی از سوی ژنرال «خلیفه حفتر»، با مقاماتی از موساد دیدار داشته اند.
به طور کلی بررسی تاریخ نشان داده است که پروژه هایی مانند پروژه بن زاید برای توافق با تل آویو منفعتی به بار نیاورده و به شکست محکوم شدند. زیرا هر کشور عربی که با رژیم صهیونیستی همکاری کرده و یا آن را به رسمیت شناخته است امروز ضعیف تر و بیشتر دچار تفرقه شده است. این امر برای مصر و اردن که صلح با رژیم صهیونیستی را نجات بخش دانستند، صدق می کند.
نزدیکی بین رژیم صهیونیستی و امارات محکوم به شکست است و این نزدیکی روندی فردی است نه مطلوب مردم یک کشور؛ توطئه ها و ترفندهای بن زاید، زاده شخص اوست و ملت و مردم کشورش در آن نقشی ندارند. پروژه بن زاید برای منطقه مهلک است.