روابط نوین ایران و روسیه 3 رکن اساسی دارد: روسیه نوین، ایران در دوره جمهوری اسلامی و شرایط نوین جهانی. اگر ما تعریف درستی از این 3 رکن داشته باشیم میتوانیم برداشت درستی از روابط ایران و روسیه بکنیم. واقعیت این است که ویژگی اصلی سیاستگذاری در روسیه یک پراگماتیسم در دوره حاضر است، یعنی عملگرایی است و قاعده هزینه و فایده برقرار است. در مورد ایران هم ما یک نظام مستقل هستیم که سیاست خارجی مستقلی داریم و چارچوب سیاست خارجی ما کاملاً تدوین شده و روشن است و وابسته به روسیه نیست. منظور این است که ما هم عناصر مختلفی در سیاست خارجی خود داریم که بخشی از آن روابط با روسیه است اما شرایط متغیر جهانی هم بسیار مهم است.
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی روابط این دو کشور وارد فاز تازهای شد و با وجود خصومتها از سوی آمریکا، روابط با روسیه از اهمیت بیشتری برخوردار شد. این روابط نوین سیاسی، همکاریهای تازهای را سبب شد که به دلیل مخالفت روسیه با هژمونی آمریکا در خاورمیانه و اشتراکات مبنایی با ایران قوت گرفت. در گفتگو با دکتر مهدی سنایی، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران و نماینده مردم نهاوند در مجلس شورای اسلامی در خصوص این اشتراکات به گفتگو نشستهایم. سنایی که پیش از این نیز رایزن سفارت در قزاقستان و روسیه بوده است، باور دارد که باید از روابط محدود و فضای تئوریک دوره جنگ سرد خارج شد و به روابط نوین بین ایران و روسیه نگریست.وی تاکید میکند حرکت سیاست در روسیه در قبال ایران بر چرخهای منافع ملی قرار دارد.
***
آقای دکترسوالی که در سطح کلان و راهبرد ی مطرح است اینست که با توجه به تحولات پس از جنگ سرد و تغییراتی که در نظام بین الملل رخ داد روسیه تا چه اندازه می تواند متناسب با تحولات بین المللی در سیاست خارجی و پرونده هسته ای تهران تاثیر گذار باشد؟
آنچه روشن است اینکه روسیه نقش تعدیل کننده را در مسئله هسته ای ایران بازی می کند یعنی مثل زمان جنگ سرد نیست که شوروری میتوانست در حل و فصل نهایی یک موضوع تاثیر گذار باشد .
روسیه به دلائل مختلف به نقش جدید رسیده است اول به خاطر اینکه نظام بین الملل در حال حاضر نظام متغییری است و شکل ثا بتی ندارد و تاثیر کشورها حتی امریکا نیز در عرصه معادلات بین المللی نسبی است، روندها سیال است و ساختار نظم بین الملل ، ساختاری است که بعد از نظام دو قطبی هنوز شکل آن نهایی نشده است،بنا براین روسیه از آن توان شوروی برخوردار نیست که یکدفعه به حل و فصل موضوعی کمک کند.
از سوی دیگر روسیه از توان محدودی برخوردار است و در برابر فشارهای که به او وارد می شود از ظرفیت مقاومت محدودی برخوردار است.
درچنیین شرایطی روسیه مشکلات زیادی هم دارد که بدنبال حل آنها هم هست و اولویت های در سیاست خارجی دارد که رعایت ان اولویت ها و حل مشکلات می تواند کمک زیادی به ارتقاء جایگاهش در عرصه بین المل بکند.این سه فاکتور را اگر کنار هم بگذاریم نشان می دهد، روسیه یک نقش تعدیل کننده و نه یک نقش حل و فصل کننده نهایی رابر عهده دارد، و در چنین شرایطی اگر ایران با طرفهای ذیربط به سمت رسیدن به توافق گام بردارد روسیه هم در این بین می تواند فشارها را کمتر کند و به پیشرفت مذاکرات کمک کند اما اگرمذاکرات به مشکلات جدی بر بخورد طبیعتا روسیه هم به سمت اولویت ها و حل مشکلات خودش در سیاست خارجی متمایل می شود.
بر این اساس آیا می توان اینگونه تحلیل کرد که سیاست روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران با شوروی سابق تحول ماهوی پیدا کرده است؟
ببینید سیاست خارجی روسیه در گذشته یک سیاست خارجی ایدولوژیک بود یعنی بر اساس هزینه فایده و ثبات نبود بلکه بر اساس باورها، در سیاست خارجی هزینه می کرد اما در دوره حکمرانی روسیه جدید بویژه در 10 سال اخیر سیاست عملگرانه ای بر ین کشور حاکم است و معنای آن این است که روسیه حمایت از ایران را از دریچه نگاه خودش می بیند، در این شرایط تا جایی که حمایت از ایران با سیاست خودش همخوانی داشته باشد ایران را همرهی می کند.از سوی دیگر روسیه برای روابط خود با ایران ارزش قائل است، بهر حال روسیه، ایران و چین سه کشور بزرگی در منطقه هستند و همکاریشان حائز اهمیت است و روسیه هم برای این همکاری اهمیت قائل است، منتهی به شکلهای مختلف هم تا بحال اعلام کرده است که در برابر فشارهای امریکا و غرب توان محدودی دارد.
از سوی دیگر ما نباید خیلی هم در برداشت از سخنان اخیر "مدوودف" رئیس جمهور روسیه مبالغه کنیم آنچه مسلم است مدوودف و "پوتین" دو روی یک سکه هستند که رویکردهای مختلفی را دنبال می کنند لذا یک تحول اساسی را ما در سیاست خارجی روسیه شاهد نیستیم بلکه تغییراتی را در روند تحولات شاهدیم.
حال سوال اینست که جمهوری اسلامی که طی سالها به شناخت کاملی از روسیه رسیده است همواره در سیاست خارجی بیش از آنچه روسیه ظرفیت دارد بر حمایت مسکو ازمواضع ایران و بویژه فعالیت هسته ای تاکید کرده به نحوی که در مواقع حساس عملا شاهد بوده ایم که روسیه پشت ایران را خالی گذاشته است تحلیل شما از این موضوع چیست؟
ما باید به صحنه سیاست خارجی واقع بینانه نگاه کنیم؛ وقوع انقلاب اسلامی و دوران پس از آن هم به شکلی بوده است که روبط با امریکا و بعضا اروپایی غربی با جمهوری اسلامی را نا هموار کرده است. بخشی از این مسئله به ماهیت انقلاب اسلامی و ارزشهایی که انقلاب اسلامی در زمینه حقوق بشر و مبانی حقوق بین الملل و ساختار ناعادلانه سازمان ملل و نظام بین الملل و شورای امنیت به آن پایبند بود برمی گردد؛ منتهی بخشی از آن هم به عملکرد سیاست خارجی ما برمی گردد. این عوامل در سالهای اخیر باعث شد که ما بیشتر روی نگاه به شرق متمرکز شویم و به کم کاری با غرب روی آوریم.
فروپاشی شوروی و ادعای امریکا برای برقراری نظم نوین و سلطه طلبی امریکا بویژه در زمان بوش این موضوع را تشدید کرد و طبیعی است که در این شرایط همکاری با روسیه و چین برای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت است و فواید زیادی هم در بر داشته است؛ منتهی در بحث همکاری با روسیه ما باید واقع بینانه نگاه کنیم، ممکن است ما به روسیه اعتماد کنیم، اما در عرصه سیاست خارجی واژه ای به اسم "اعتماد" وجود ندارد.واقعیت این است که آنچه در عرصه بین الملل و معادلات معنا می یابد بحث قدرت و منافع است که از این منظر جمهوری اسلامی ایران و روسیه در روابط فیمابین بدنبال کسب منافعشان هستند.
روابط تاریخی میان ایران و روسیه نشان میدهد ایران همواره به عنوان یک میانجی برای اهداف روسیه از سوی این کشور در نظر گرفته میشود در حال حاضر شما به عنوان رئیس گروه دوستی ایران و روسیه روابط ایران و 2 کشور را چگونه میبینید؟
درباره روابط کنونی ایران و روسیه دیدگاههای مختلفی وجود دارد. در ایران ما میتوانیم این دیدگاهها را به 3 دسته تقسیم کنیم. یکی گروهی هستند که خیلی به روابط بین ایران و فدراسیون روسیه خوشبین هستند و استدلالاتی هم میآورند، عمده استدلال این است که روسیه در مجموع با ما همراه است و در شرایطی که میان ایران و یالات متحده آمریکا خصومت هست و از سوی دیگر، ایران در روابط خود با کشورهای اروپایی مدام دغدغه و مناقشه دارد، طبیعتا روابط با روسیه حائز اهمیت است و استدلال هم میکنند که کشورهای اروپایی و آمریکایی هیچگاه فناوری و صنعت برتر را در اختیار ایران قرار نمیدهند.گروه دیگر که واقع در مقابل اینها قرار دارند به روابط ما با روسیه بسیار بدبین هستند که این بدبینی مبتنی بر 2حقیقت است یکی بر روانشناسی تاریخی روسها در ذهن ایرانیان یا روانشناسی تاریخی ذهنیت ایرانیان نسبت به روسها که معتقدند روسها سابقه خوبی در کشور ما ندارند.اما نظر سومی هم داریم. اینکه این دو نگاه پیشین به روابط ایران و روسیه، هم خیلی کلی و هم اینکه خیلی کلاسیک و سنتی است و چارچوب این نگاه سیاست و فضای حاکم بر روابط بینالملل در دوران جنگ سرد است. ما باید از این محدوده و از این فضای تئوریک دوره جنگ سرد بیرون بیایم و به روابط نوین میان ایران و روسیه نگاه کنیم.
یعنی شما قائل به این دیدگاه سوم هستید؟
بله روابط نوین ایران و روسیه 3 رکن اساسی دارد: روسیه نوین، ایران در دوره جمهوری اسلامی و شرایط نوین جهانی. اگر ما تعریف درستی از این 3 رکن داشته باشیم میتوانیم برداشت درستی از روابط ایران و روسیه بکنیم. واقعیت این است که ویژگی اصلی سیاستگذاری در روسیه یک پراگماتیسم در دوره حاضر است، یعنی عملگرایی است و قاعده هزینه و فایده برقرار است.
در مورد ایران هم ما یک نظام مستقل هستیم که سیاست خارجی مستقلی داریم و چارچوب سیاست خارجی ما کاملاً تدوین شده و روشن است و وابسته به روسیه نیست. منظور این است که ما هم عناصر مختلفی در سیاست خارجی خود داریم که بخشی از آن روابط با روسیه است اما شرایط متغیر جهانی هم بسیار مهم است.
در وضعیت کنونی ما در رابطه با روسیه دو موضوع اساسی را دنبال می کنیم یکی همراهی روسیه با ایران درپرونده هسته ای و دیگری راه اندازی نیروگاه بوشهر و تحویل "سامانه موشکی S300 "به ایران است که متاسفانه در هر دو مورد روسیه یک کارنامه سوال برانگیزی را از خود به جای گذاشت نظر شما دراین خصوص چیست؟
در اینجا ما دو بحث داریم یکی بحث نیروگاه بوشهر است که در آنجا ما باید این واقعیت را در نظر بگیریم که اینطوری نبوده که 10 کشور جلو نیروگاه بوشهر صف بکشند که برای ما نیروگاه بزنند و ما در مناقصه، روسیه را برنده کرده باشیم. پیش از این آلمانی ها و ژاپنیها قرار بود با ایران همکاری کنند که عملا کار را نیمه تمام گذاشتند و رفتند و نهایتا روسیه آمد.
البته از جهت فنی هم اگر یک نیروگاه جدید ساخته می شد هزینه ها و فرصت کمتری برای آنچه که برای بازسازی این نیروگاه صورت گرفت را نیاز داشتیم.
اما در مورد پرونده هسته و اینکه روسیه چقدر می تواند تکیه گاه مناسبی باشد باید گفت که روسیه در مواردی در صدور قطعنامه ها ایران را همراهی کرده است و در مواردی هم مقاومت کرده است که این هم ناشی از ظرفیت محدود روسیه است. همچنین باید به خاطر داشت که ایران تنها موضوع در سیاست خارجی روسیه نیست و اولویت های دیگری هم در سیاست خارجی این کشور وجود دارد که روسیه در جمع بندی مسئله ایران به آنها می پردازد و اینجا بیشتر از آنکه اشکال به روسیه وارد باشد اشکال به سیاست خارجی ما وارد است، ما باید در سیاست خارجی امان ظرفیت سازی بیشتری بکنیم و "همه تخم مرغها را در یک سبد نگذاریم" و تلاش کنیم که ضمن گسترش روابطمان با روسیه حوزه های دیگر را هم ایجاد کنیم و خودمان را محدود نکنیم ، متاسفانه در چند سال گذشته ما بیشتر در سیاست خارجی خودمان محدویت ایجاد کردهایم.
به طور مثال شما ببینید در حال حاضر ما متحد روسیه هستیم و ترکیه رقیب روسیه در ظاهر است اما براحتی روابط خودش را هم با غرب تنظیم کرده است و هم روابطش با روسیه را گسترش داده است به نحوی که حجم مبادلات ترکیه با روسیه 5 برابر حجم مبادلات روسیه با ایران است.
البته ما نباید این موضوع را هم از نظر دور داشته باشیم که روابط ایران و روسیه بیشتر بر روی موضوعات اسثراتژیک و حساس استوار است و فکر می کنم روابط ایران برای روسیه هم مهم است و از روسیه هم توقع می رود که به تعهداتش در نیروگاه هسته ای بوشهر عمل کند چرا که عدم تعهدات به وجهه روسیه هم ضربه خواهد زد.
آیا شما فکر میکنید آخرین قول روسیه برای تکمیل نیروگاه عملی است؟
آغاز به کار نیروگاه بوشهر طبیعتا با تاخیر مواجه است که تحتالشعاع 3مساله بوده است، اول آن که مسائل فنی بوده و هر پروژهای ممکن است با تاخیر مواجه باشد بخصوص طرحی با این عظمت و این کارکرد. از جمله این دلایل فنی این است که بعضی قطعات از یک کشور ثالث تهیه میشده که این خود زمانبر است. عامل دوم مسائل فی مابین 2کشور بوده، مسائل مالی. ممکن است ایران در پرداختها تاخیر داشته باشد که این را شرکتهای روسی بهانه قرار داده اند در عین حال روسها میخواهند چرخه سوخت وابستگی به ایران داشته باشد و نیروگاه وابسته به روسیه بماند. در واقع سوخت نیروگاه همیشه از طرف روسیه تامین شود و برگردد. یعنی چرخه تامین سوخت در ایران نباشد اما در ایران تلاش بر این است که چرخه کامل در ایران برقرار شود. عامل سوم و اصلیتر آن این است که هر اقدامی در روابط 2 کشور تحت تاثیر شرایط بینالملل و روابط روسیه با آمریکا نیز هست. آمریکاییها با حساسیت ویژهای این پروژه را دنبال کرده و به دلیل این همکاریهای هستهای تحریمهای زیادی را علیه روسیه و شرکتهای این کشور وضع کردهاند. روسیه هم تحت این فشارهاست و سعی کرده است در هر مرحلهای امتیازاتی از آمریکا بابت همکاریهای با ایران بگیرد که این مجموعا شرایطی را پدیده آورده است که این طرح با تاخیر مواجه شده است، البته روسها اطمینان میدهند که تجهیزات نهایی این طرح در حال ارسال است و در نیمه اول سال 2009 این نیروگاه آغاز به کار میکند همتای من هم رئیس گروه دوستی روسیه با ایران هم این موضوع را به جدیت دنبال میکرد و اطمینان میداد که کارها در حال انجام است.
با وجود تنش در روابط آمریکا با روسیه، مسکو سعی کرده است با گروکشی ایران امتیازاتی از واشنگتن دریافت کند. با روی کار آمدن اوباما فضای رابطه ایران با روسیه در این گیر و دار چگونه خواهد بود؟
این موضوع بستگی دارد که در روابط روسیه با آمریکا تغییری ایجاد شود یا نه. رقابت میان آمریکا و روسیه یک رقابت راهبردی است و ممکن است که فراز و فرود داشته باشد، ولی 2 کشور همچنان به رقابت خود ادامه میدهند چون بحث گسترش ناتو، اروپای شرقی و خاورمیانه، حضور آمریکا و تعریف مرزهای امنیتی آمریکا بسیار دورتر از مرزهای خودش یک تعریف گسترده و یک کمپلکس پیچیده است مگر اینکه یک تغییر شگرفی در سیاست خارجی آمریکا روی دهد که چنین قرائن و اعلامی وجود ندارد طبیعتا رقابت در دو کشور افزایش پیدا میکند. در رابطه با ایران نیز همان شرایط و روال قبلی تداوم پیدا خواهد کرد اما بعضی از تحلیلگران معتقدند که ممکن است آقای اوباما پیشنهادهای تطمیع کننده خیلی جدیای به روسیه عرضه کند برای اینکه از همکاری با ایران دست بردارد، اما فکر میکنم با توجه به این که رقابت میان روسیه و آمریکا یک رقابت راهبردی است، اینها مقطعی و گذرا خواهد بود و طبیعتا نباید منتظر اتفاق خیلی ویژهای در این عرصه باشیم.
به نظر شما تاثیر استقرار سپر موشکی درنزدیکی مرزهای روسیه درلهستان و چک چه تاثیری در روابط روسیه با آمریکا دارد؟ شنیده شده آمریکا در مذاکراتی به روسیه پیشنهاد کرده است که چنانچه روسیه از همکاریهای هستهای با ایران دست بردارد، آمریکا نیز از استقرار سپر موشکی خود در این دو کشور خودداری میکند. نظر شما در این باره چیست؟
در این که یکی از مهمترین اقدامات آمریکا که روسیه را عصبانی کرده است، ایجاد سپر دفاع موشکی است، تردیدی نیست ایجاد سپر موشکی و گسترش ناتو به شرق مهمترین عوامل تشدید بحران میان آمریکا و روسیه در تشدید بحران است. در جنگ گرجستان روسیه لحن خیلی تند و قاطعتری در این زمینه گرفت و در واقع ورود و حمله روسیه به گرجستان اعلام این نکته بود که روسیه به هیچ وجه به عضویت اوکراین و روسیه در ناتو تن نمیدهد و همزمان با این هم اعلام کرد که سپردفاع موشکی را بر نخواهد تابید. بعضیها در این رابطه منتظر یک معامله هستند و معتقدند که آقای اوباما ممکن است در حوزه سیاست خارجی ابتکاری را که به خرج میدهد معامله کردن با روسیه در مورد سپر دفاع موشکی و برنامه انرژی هستهای ایران باشد. این یکی از احتمالات است. اگر این اتفاق هم رخ دهد، طبیعتا باعث چرخش خیلی گستردهای در شرایط موجود نمیشود به این علت که رقابت بین روسیه و آمریکا راهبردی است روسیه و آمریکا نمیتوانند از قالب 2 رقیب خارج و در قالب 2 متحد ظاهر شوند؛ چون مبانی این کار وجود ندارد. در آمریکا یک چرخش تمام عیار در حوزه سیاست خارجیاش رخ نمیدهد، ضمن اینکه شرایط موجود جهانی نیز برای چنین رویدادی فراهم نیست.
ایران به عنوان یک محور در حل موضوع قفقاز، گرجستان و قره باغ مطرح است. همکاری ایران با روسیه در حل بحرانها در چه مرحلهای قرار دارد و اهمیت این همکاریها از منظر روسیه کجاست؟
ما اگر انتظار داشته باشیم روسیه و چین کاملا در مقابل آمریکا بایستند یا قطعنامهها را علیه ایران وتو کنند انتظار بجایی نیست
در مجموع بر عکس آن تصور اولیه و نگرانی که نسبت به ایران در آسیای میانه و مرکزی وجود داشت به ایران به عنوان یک عامل ثبات در این منطقه نگاه میشود. مذاکرات تاجیکستان و قره باغ نیز این موضوع را نشان داد و روسیه بر عکس آن تصور اولیه که ایران به دنبال صدور اسلام و انقلاب است، الان دیدگاه خیلی مثبتی نسبت به ایران و سیاست خارجی تهران در منطقه دارد و نگران حضور ایران در این مناطق نیست. از سوی دیگر ایران و روسیه در رفع تهدیدات، منافع مشترک دارند، از جمله گسترش ناتو به شرق و تهدید حضور نیروهای بیگانه خزر. در دیدارهایی که من طی ماههای گذشته با مقامات روسیه داشتم احساس کردم، آنها به مشارکت ایران در زمینه ایجاد صلح در منطقه و قفقازمایل هستند و دیدگاههای دو کشور در بحث تامین امنیت به هم نزدیکتر شده است.
تاثیر مخالفتهای چین و روسیه بر موضوع تحریمهای ایران چقدر است؟
ما اگر انتظار داشته باشیم روسیه و چین کاملا در مقابل آمریکا بایستند یا قطعنامهها را علیه ایران وتو کنند، انتظار بجایی نیست. این دو کشور به میزان زیادی شریک آمریکا هستند و منافع خیلی زیادی در روابط با آمریکا دارند و در محدود کردن ایران دارای نگاه مشترکی با آمریکا هستند؛ یعنی اینکه میخواهند از تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقهای برتر و یک قدرت بینالملل جلوگیری شود. منتها واقعیت این است که این دو کشور رقیب آمریکا هستند و سیاستهایشان در تقابل با سیاستهای آمریکاست. روابط این کشورها چارچوب مشارکت و مقاومت است به این معنا که نمیخواهند آن مشارکت و همکاری را از دست بدهند و هم اینکه نمیخواهند راه را کاملاً برای آمریکا باز کنند، پس مقاومت میکنند. درنتیجه این کشورها در به تاخیر انداختن و محدود کردن تحریمها علیه ایران تاثیر دارند. ما باید ضمن اینکه تنوع بیشتری در بازیهای سیاست خارجی خود به کار میگیریم، بازی ظریفتر و متنوعتری انجام دهیم و حرکتمان باید در جهت تشدید تقابل میان این کشورها با آمریکا باشد.
برخی موانع در روابط 2 کشور؟
در اینجا میتوان به برخی موانع توسعه روابط 2کشور نیز اشاره کرد؛ در حالی که روابط ایران و روسیه طی دو دهه اخیر به صورت مداوم در حال گسترش بوده، همیشه یک نوع تلقی منفی نیز در میان برخی ناظران و تحلیلگران روابط در دو کشور وجود داشته است. به صورت عملی نیز موانعی بر سر توسعه روابط دو کشور وجود داشته است. یکی از این موانع، نبود روابط و همکاری روشن میان بانکهای آنهاست که تجار و کارفرمایان را با مشکلات زیادی برای انجام معاملات مواجه مینماید و بسیاری از توافقات عمده مدتهای زیادی برای حل مشکل بانکی و افتتاح حساب مربوط معطل میمانند.
مانع دیگر اطلاعات اندک و در برخی موارد نادرست تجار و کارفرمایان دو کشور از بازار کشور مقابل است. در حالی که امکان گستردهای برای همکاری تجار دو کشور در سطح ملی و مناطق آنها وجود دارد، اما نداشتن شناخت تاریخی کارفرمایان دو کشور و همچنین نبود مراکز اطلاعرسانی صحیح در این زمینه مانعی برای توسعه روابط آنها بوده است. در حالی که نمایندگی بازرگانی نیز نزد سفارتخانههای هر دو کشور فعال است.
یکی دیگر از موانع عمده توسعه روابط دو کشور که شاید از جانب ایران بیشتر محسوس باشد، نبود کادر متخصص در این زمینه است. متاسفانه بیشتر نهادهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تجاری در ایران با مشکل نبود یا کمبود متخصص مسلط به زبان روسی و آشنا با حوزههای کاری در کشور مقابل مواجهند. البته اقداماتی صورت پذیرفته است و سازمانهای مختلف دانشگاهی و خصوصی در این زمینه فعالیتهایی را آغاز کردهاند که باید به صورت جدی مورد توجه و حمایت دولت قرار گیرد.با توجه به آنچه ذکر شد، میتوان چنین نتیجه گرفت روابط دو کشور در بخشهای مختلف اگر چه دارای جنبههای متفاوت است و تناسب تأثیرپذیری آن از ضرورتهای همکاری میان دو کشور و فشارهای جهانی یکسان نیست، اما این واقعیت را به اثبات میرساند که فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی ایران زمینههای لازم برای همکاری دو جانبه و گسترش آن را دارند و در مسائل منطقهای و جهانی نیز بیش از گذشته از تفاهم برخوردارند. در این شرایط گسترش جدی و همهجانبه مبادلات دو کشور و افزایش حجم مبادلات ضروری است و میتواند به پایداری بیشتر روابط دو کشور کمک کند.