در ادامه این مطلب آمده است: تغییر مالکیت تیمهای لیگ برتری رهاوردی جز نابودی تیمها نداشته است و نباید با انتقال تیم پارس جنوبی جم به شورای راهبردی پتروشیمی زمینه نابودی آن را فراهم کرد.
تنها دل خوشی جوانان جنوب استان بوشهر این روزها حال و روز خوشی ندارد. اگر چه مسئولین مشکلات مالی را مهمترین مشکل این روزهای پارس جنوبی جم معرفی می کنند، ولی بنظر می رسد مشکلات مالی خود ریشه در مسائل دیگری دارد.
تعامل سازنده بین ذینفعان در سطح کلان منطقه ویژه و شهرستان و خبرگی سیاسی مطمئن ترین راه حل مشکلات تیم است. تعاملی که شاید خیلی زودتر از اینها می بایست به آن پرداخته می شد و رایزنیها برای تحقق آن به این روزهای سخت واگذار نمی شد.
اگر امروز شاهد چندگانگی تصمیم گیری و رایزنی ها و پیشنهادات عجولانه برای حل مشکلات مالی تیم از طرف مسئولین هستیم بدلیل خلاء تعامل سازنده و اثرگذار است. نبود یک نگاه استراتژیک و راهبردی در اظهار نظرها، خطاهای راهبردی و دیدگاههای جزیرهای، موضوعاتی است که این روزها شاهد آن هستیم. یکی خبر از واگذاری تیم به شورای راهبردی پتروشیمیها میدهد و دیگری تغییر مالکیت باشگاه و واگذاری آن به نهادهای خدمت رسان دیگر.
فارغ از هر نتیجهای آنچه مشخص است واگذاری مالکیت تیم به شورای راهبردی پتروشیمیها بدون رفع ابهامات موجود اشتباهی استراتژیک است؛ چرا که تصمیمات شورای راهبردی افق زمانی محدودی دارد و امکان اجرایی نشدن این تصمیمات از طرف پتروشیمیها در دراز مدت وجود دارد.
با توجه به تغییر ترکیب سهامداران پتروشمیها بنظر میرسد حوزه نفوذ این شورا روز به روز محدودتر میشود و در آینده هیچگونه ضمانت اجرایی بابت اجرای کامل مصوبات این شورا وجود ندارد. از طرفی تغییرات حاشیه سود پتروشمی ها در سالهای اخیر و روند نزولی سود رسانی مجتمع های پتروشمی نیز موضوعی است که باید مد نظر قرار گیرد.
گذشته از همه این موارد شورای راهبردی زیرساختهای سخت افزاری و نرم افزار مورد نیاز تیم داری و آنهم در سطح لیگ برتر را ندارد. نگاهی به تجربه این شورا در امر ورزش پتروشیمیها به خوبی موید این موضوع است. این شورا حتی برای کوچکترین هزینهای مانند اعزام تیم شنای کودکان به مسابقات استانی، نیازمند تائیدیههای چندگانه نمایندگان و مدیران پتروشیمیها است.
اینکه چگونه ادعای تیم داری آنهم در سطح لیگ برتر را مطرح کرده است موضوعی است که می بایست به دیده تامل به آن نگاه شود. گذشته از این موارد با مرور سرنوشت تیمهای تغییر مالکیت داده شده در لیگ برتر در مییابیم که این تغییر مالکیتها رهاوردی جز نابودی تیمها نداشته است. استیل آذین، صبای قم، پاس بزرگ، شاهین بوشهر، نفت تهران و..... نمونههایی از این تغییر مالکیتها و تغییرات مدیریتی شوم هستند.
منطقه ویژه با دارا بودن زیرساختهای نرم افزاری و سخت افزاری مورد نیاز بهترین گزینه برای حفظ تیم در شرایط کنونی است. اما اینکه تامین مالی تیم چگونه صورت پذیرد موضوعی است که باید به آن پرداخته شود. نقش حاکمیتی منطقه ویژه و توانایی تامین مالی از منابعی غیر از منابع مستقیم وزارت نفت راه حلی است که قبلاً نیز انجام شده و موفقیت آمیز بوده است.
بخش عمده ای از منابع مالی شارژ شده به تیم پارس جنوبی جم در طی فصلی که گذشت از همین طریق تامین شده و امکان پذیری آن اثبات شده است. از طرف دیگر توانایی تامین منابع مالی حمایت کننده از طرقی مانند بازاریابی و تبلیغات، مسئولیت های اجتماعی و ... با توجه به پتانسیل های عظیم موجود در منطقه نیز راهکار دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. اگر چه محدودیت هایی در این زمینه وجود دارد ولی این محدودیت ها قابل تغییر و تعدیل است.
سخن آخر اینکه تغییر مالکیت تیم و انتقال به شورای راهبردی بدون در نظر گرفتن موارد مطرح شده، چشم انداز امیدوار کنندهای را ارائه نمیدهد و برای حل مشکل مالی تیم باید چاره ای دیگر اندیشید. چرا که تصمیم های احساسی و لحظه ای، ثبات پایدار را به دنبال نخواهند داشت.
بنظر می رسد این مشکل جز در سایه تعامل هستههای تاثیرگذار قدرت در شهرستان و منطقه ویژه حل نخواهد شد. در صورت تحقق این تعامل راه حل های متعددی برای حل مشکل مالی تیم با حفظ مالکیت آن وجود دارد و منطقه ویژه از طریق این موارد به راحتی قابلیت تامین مالی تیم را دارد. راه حل هایی که به بخشی از آنها در این نوشتار اشاره شد و بدلایلی از ذکر جزئیات آن معذوریم.
کوتاه سخن اینکه امیدواریم مسئولین شهرستان و منطقه ویژه در ارتباط با سرنوشت این تیم محبوب تصمیمی اتخاذ کنند که ضمن تضمین تامین مالی پایدار، مطابق با خواست هواداران این تیم بزرگ و مردم شریف استان بوشهر باشد. هوادارانی که دل خوشیها و آرزوهای آنها در به ساقهای بازیکنان این تیم گره خورده و تمام دل خوشی آنها در یک مفهوم خلاصه می شود. این مفهوم چیزی جز پارس جنوبی جم نیست.
6045
تنها دل خوشی جوانان جنوب استان بوشهر این روزها حال و روز خوشی ندارد. اگر چه مسئولین مشکلات مالی را مهمترین مشکل این روزهای پارس جنوبی جم معرفی می کنند، ولی بنظر می رسد مشکلات مالی خود ریشه در مسائل دیگری دارد.
تعامل سازنده بین ذینفعان در سطح کلان منطقه ویژه و شهرستان و خبرگی سیاسی مطمئن ترین راه حل مشکلات تیم است. تعاملی که شاید خیلی زودتر از اینها می بایست به آن پرداخته می شد و رایزنیها برای تحقق آن به این روزهای سخت واگذار نمی شد.
اگر امروز شاهد چندگانگی تصمیم گیری و رایزنی ها و پیشنهادات عجولانه برای حل مشکلات مالی تیم از طرف مسئولین هستیم بدلیل خلاء تعامل سازنده و اثرگذار است. نبود یک نگاه استراتژیک و راهبردی در اظهار نظرها، خطاهای راهبردی و دیدگاههای جزیرهای، موضوعاتی است که این روزها شاهد آن هستیم. یکی خبر از واگذاری تیم به شورای راهبردی پتروشیمیها میدهد و دیگری تغییر مالکیت باشگاه و واگذاری آن به نهادهای خدمت رسان دیگر.
فارغ از هر نتیجهای آنچه مشخص است واگذاری مالکیت تیم به شورای راهبردی پتروشیمیها بدون رفع ابهامات موجود اشتباهی استراتژیک است؛ چرا که تصمیمات شورای راهبردی افق زمانی محدودی دارد و امکان اجرایی نشدن این تصمیمات از طرف پتروشیمیها در دراز مدت وجود دارد.
با توجه به تغییر ترکیب سهامداران پتروشمیها بنظر میرسد حوزه نفوذ این شورا روز به روز محدودتر میشود و در آینده هیچگونه ضمانت اجرایی بابت اجرای کامل مصوبات این شورا وجود ندارد. از طرفی تغییرات حاشیه سود پتروشمی ها در سالهای اخیر و روند نزولی سود رسانی مجتمع های پتروشمی نیز موضوعی است که باید مد نظر قرار گیرد.
گذشته از همه این موارد شورای راهبردی زیرساختهای سخت افزاری و نرم افزار مورد نیاز تیم داری و آنهم در سطح لیگ برتر را ندارد. نگاهی به تجربه این شورا در امر ورزش پتروشیمیها به خوبی موید این موضوع است. این شورا حتی برای کوچکترین هزینهای مانند اعزام تیم شنای کودکان به مسابقات استانی، نیازمند تائیدیههای چندگانه نمایندگان و مدیران پتروشیمیها است.
اینکه چگونه ادعای تیم داری آنهم در سطح لیگ برتر را مطرح کرده است موضوعی است که می بایست به دیده تامل به آن نگاه شود. گذشته از این موارد با مرور سرنوشت تیمهای تغییر مالکیت داده شده در لیگ برتر در مییابیم که این تغییر مالکیتها رهاوردی جز نابودی تیمها نداشته است. استیل آذین، صبای قم، پاس بزرگ، شاهین بوشهر، نفت تهران و..... نمونههایی از این تغییر مالکیتها و تغییرات مدیریتی شوم هستند.
منطقه ویژه با دارا بودن زیرساختهای نرم افزاری و سخت افزاری مورد نیاز بهترین گزینه برای حفظ تیم در شرایط کنونی است. اما اینکه تامین مالی تیم چگونه صورت پذیرد موضوعی است که باید به آن پرداخته شود. نقش حاکمیتی منطقه ویژه و توانایی تامین مالی از منابعی غیر از منابع مستقیم وزارت نفت راه حلی است که قبلاً نیز انجام شده و موفقیت آمیز بوده است.
بخش عمده ای از منابع مالی شارژ شده به تیم پارس جنوبی جم در طی فصلی که گذشت از همین طریق تامین شده و امکان پذیری آن اثبات شده است. از طرف دیگر توانایی تامین منابع مالی حمایت کننده از طرقی مانند بازاریابی و تبلیغات، مسئولیت های اجتماعی و ... با توجه به پتانسیل های عظیم موجود در منطقه نیز راهکار دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. اگر چه محدودیت هایی در این زمینه وجود دارد ولی این محدودیت ها قابل تغییر و تعدیل است.
سخن آخر اینکه تغییر مالکیت تیم و انتقال به شورای راهبردی بدون در نظر گرفتن موارد مطرح شده، چشم انداز امیدوار کنندهای را ارائه نمیدهد و برای حل مشکل مالی تیم باید چاره ای دیگر اندیشید. چرا که تصمیم های احساسی و لحظه ای، ثبات پایدار را به دنبال نخواهند داشت.
بنظر می رسد این مشکل جز در سایه تعامل هستههای تاثیرگذار قدرت در شهرستان و منطقه ویژه حل نخواهد شد. در صورت تحقق این تعامل راه حل های متعددی برای حل مشکل مالی تیم با حفظ مالکیت آن وجود دارد و منطقه ویژه از طریق این موارد به راحتی قابلیت تامین مالی تیم را دارد. راه حل هایی که به بخشی از آنها در این نوشتار اشاره شد و بدلایلی از ذکر جزئیات آن معذوریم.
کوتاه سخن اینکه امیدواریم مسئولین شهرستان و منطقه ویژه در ارتباط با سرنوشت این تیم محبوب تصمیمی اتخاذ کنند که ضمن تضمین تامین مالی پایدار، مطابق با خواست هواداران این تیم بزرگ و مردم شریف استان بوشهر باشد. هوادارانی که دل خوشیها و آرزوهای آنها در به ساقهای بازیکنان این تیم گره خورده و تمام دل خوشی آنها در یک مفهوم خلاصه می شود. این مفهوم چیزی جز پارس جنوبی جم نیست.
6045
کپی شد