در ادامه این مطلب آمده است:معصومه ابتکار معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده در نشست با احزاب و تشکل های غیردولتی چندین شهرستان و استان های کشور ،یکی از جدی ترین دغدغه های جامعه ایرانی را به چالش برد. 'چرا گفتگو نمی کنیم؟'
براساس مطالعاتی که انجام شده برای داشتن خانواده ای سالم، در طول شبانه روز باید 1500 کلمه بین اعضای خانواده مبادله شود در حالیکه اکنون به 500 کلمه کاهش یافته و این رقم در استان ها متفاوت است.در مطالعه دیگری گفته شده در 10 سال پیش تا کنون گفت و گوی بین اعضای خانواده ایرانی از 2 ساعت به 20 دقیقه کاهش یافته است.معاون رئیس جمهور با استناد به این آمار پیشنهادی را نیز مبنی بر' طرح ملی گفت و گوی خانواده ' با هدف تقویت مهارت های ارتباطی، انسجام وهمگرایی بیشتر در درون خانواده و کاستن از اختلال ارتباطی، در چند استان کشورعملیاتی نموده است.در توضیح چگونگی اجرای طرح اطلاعات زیادی در اختیار جامعه قرار داده نشده است. ما تنها می دانیم که طی اجری این طرح، مهارت ارتباطی و گفتگو از فرد شروع میشود و بعد این مهارت ارتباطی در بین اعضای خانواده و در سطح جامعه و بعد در سطح جهان گسترش می یابد.
عبارات مشابه ای هم در گذشته شاهد بوده ایم و بارها توسط کارشناسان مورد تحلیل قرار گرفته است. مانند اینکه چرا کودکان و نوجوانان ایرانی پرسش گر نیستند؟ یا اینکه چرا میزان مطالعه در کشور ما پایین است ؟ و حالا پرسشی مهم تر . 'چرا گفتگو نمی کنیم؟' اگر بپذیریم فردی که اهل پرسش و سوال نیست و نمی تواند مطالعه ، فکر و اندیشه داشته باشد،یقینا نمی تواند اهل گفت و گو هم باشد ،پس همه این عوامل با هم مرتبط هستند.لذا ' طرح ملی گفت و گوی خانواده ' اگر می خواهد معطوف به هدف شود باید ابتدا به پرسش های جدی تری پاسخ دهد. چه بسا پاسخ اینکه چرا گفتگو نمی کنیم در پرسش ها و دغدغه هایی پیشین تر و جدی تر نهفته باشد.
به هر حال چالش کاهش گفتگو در میان خانواده های ایرانی یک آسیب مهمی قلمداد میشود. همین آسیب، زمینه ساز طلاق های عاطفی زیادی نیز در جامعه ایران شده است. وقتی گفته میشود از هر دو ازدواج یک ازدواج در مرحله طلاق عاطفی است بدان معنی است که خانواده ها گفتگو نمی کنند. زوجها در کنار هم زندگی میکنند، ولی ارتباط کلامی و عاطفی بین آنها کم رنگ است و یا وجود ندارد.
دفتر آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی نیز در این زمینه بارها هشدارهای لازم را داده است.نظام خانواده در ایران یکی از نظام های قدیمی در شکل دهی سنت ها، آداب و رسوم اجتماعی و خانوادگی بوده و صمیمت بین اعضا یکی از موارد مهم در خانواده های موفق است.ارتباط نزدیک، گفتگوی صمیمانه و رفع مشکلات با گفتگو از بهترین راه حل های رسیدن به تفاهم در میان خانواده ها و لذت برن از کانون گرم خانواده است.فراگیری مهارت و هنرگفتگو بسیار مهم است چراکه در جامعه امروزی ایران پایین آمدن نرخ گفتگو بحرانی است که گریبانگر خانواده های ایرانی شده است.بسیاری از آسیب هایی که متوجه یک خانواده می شود در اثر عدم رسیدن به نقطه تفاهم ایجاد می شود، تفاهم از گفتگو بین اعضا خانواده شکل می گیرد و همه افراد باید یاد بگیرند که هر مساله ای را چه مثبت و منفی با گفتگو حل و به راه حل مسالمت آمیز دست یابند. جلایی پور یکی از جامعه شناسان این حوزه اعتقاد دارد در زمان حاضر خانواده های ایرانی روز به روز از خانواده ی سنتی فاصله می گیرند و به سمت خانواده ی مدنی پیش می روند.در این شرایط گذار ' گفتگو و شنیدن های با کیفیت'یکی از ضرورت های جامعه و خانواده های ماست.
اساسا مهارت گفتگو را باید از کودکی تمرین کرد. اما متاسفانه نظام آموزشی ما دانش آموزان را به عنوان افراد گفتگو محور تربیت نکرده و این مساله یک معضل و بحران است که در کشور شکل گرفته و موجب بحران سکوت در خانواده ها شده است.افشین طباطبایی، نویسنده و پژوهشگر این حوزه نیز اعتقاد دارد مهارت گفتگو به دوران کودکی انسان برمیگردد، اما متاسفانه در بسیاری از خانوادههای ایرانی پدرومادر این امکان را برای فرزندان فراهم نمیکنند که خواستهها و مشکلاتشان را ازطریق گفتگو حل کنند. بهترین روش برای حل مشکلات استفاده از گفتگو و مذاکره با طرف یا طرفهای مقابل است. وقتی افراد این توانایی را نداشته باشند، به کارهای دیگر دست میزنند.
مدیرکل ثبت احوال استان بوشهردر مصاحبه ای که تنها چند روز پیش از نوشتن این یادداشت با خبرگزاریها داشته است روند طلاق در این استان را تصاعدی ذکر می کند. ' در سال 1397 حدود هزار و 72 مورد طلاق در استان بوشهر ثبت که نسبت به سال گذشه 25.8 درصد افزایش دارد و این آمار مربوط به زوجینی است که حدود یک تا دوسال از زمان ازدواج آنها می گذرد و به ازای هر چهار ازدواج یک ازدواج به طلاق منجر شده است. حالا مدیر کل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری بوشهر با اشاره به عدم تاب آوری زوجین بویژه زوجهای جوان خبر از افتتاح اولین 'خانه گفتوگو 'با هدف پیشگیری از طلاق را در این استان داده است.
فردریش نیچه در کتاب 'انسانی بسیار انسانی' می گوید وقتی تصمیم می گیری یک احساس را به سرانجامی به نام ' ازدواج ' برسانی ،اولین حرکت مفید این است که از خودت بپرسی ..آیا واقعاً باور داری که تا سنین پیری از سخن گفتن با این زن ، لذت خواهی برد ؟سخن گفتن ' و نه ' هم خوابگی !!تمامی مسائل دیگر در ازدواج موقت و گذرا است ...تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند،می شود به عمر ارتباطشان امید داشت.
پس آنچنان که نیچه اشاره می کند عنصر شنیدن نیز در ' گفت و گو' عامل بسیار مهمی است. ما ایرانی ها عموما شنیدن هم مانند گفتگو کردن نیاموختیم.ما در گفتگو خودخواه و خود محور هستیم . ما دوست داریم مرکز توجه باشیم و در گفتگو بیش از دیگران مرکز توجه قرار بگیریم وحرف زدن باعث میشود به این هدف برسیم. به همین دلیل هم است که ما بیش تر از آنکه بشنویم دوست داریم حرف بزنیم.همه ما می شنویم .گوش دادن و شنیدن طبیعت ماست.اما بسیاری از شنیدن های ما،اگر آنها را به حال خود رها کنیم و بر آنها نظارت نکنیم نتیجه عکس گرفته میشود.ولی نکته اینجاست که شنیدن ما بر کیفیت زندگی و نتیجه کارهایمان مستقیما تاثیر می گذارد.بی کیفیت شنیدن زیان های فراوانی به ما می رساندو بر کل زندگی مان تاثیر منفی می گذارد. بنابراین، یکی از کارهایی که شاید هر انسانی باید انجام دهد این است که 'کیفیت شنیدن' خودش را ارتقاء دهد. ' طرح ملی گفت و گوی خانواده ' توامان باید' کیفیت در شنیدن' هم مورد هدف قرار دهد.
تراکم گفتگو نکردن و شنیدن های بی کیفیت و آسیب هایی که به دنبال دارد تنها مخصوص نهاد خانواده وفرزندان نیست. این آسیب در عرصه های عمومی و سازمان های ما نیز زیاد است. مدیرانی که تحمل وحوصله شنیدن صدای کارمندان را ندارند و کارگرانی که در طول سال امکان گفتگوهای موثر با کارفرما برای آنان مقدور نیست و خشونتی که به جای گفتگو در عرصه های عمومی نشسته است و این فضا را بیشتراز هر زمان دیگرمورد تهدید قرار داده است. 'هابرماس' حوزه عمومی را در اطلاق به عرصه ای اجتماعی به کار می برد که در آن افراد از طریق مفاهمه و استدلال مبتنی بر تعقل و در شرایطی عاری از هرگونه فشار، زور و در شرایط برابر برای تمام طرف های مشارکت کننده مجموعه ای از رفتارها، مواضع و جهت گیری های ارزشی و هنجاری را تولید می کند. در حقیقت حوزه عمومی،عرصه فکر،گفتگو،استدلال وزبان است و جامعه ایرانی این روزها به شدت بیشتر، با این عرصه ای که کمتردر طول تاریخ با آن مانوس بوده، فاصله می گیرد.
بر این اساس می توان گفت ایران گرفتار جامعه ای 'بی گفتگو وشنیدن های بی کیفیت' شده است که افراد در آن مونولوگ وار روز را و شب را سپری می کنند و در حوزه های عمومی کنشگری فعال و اثرگذاری ندارند. اگر بخواهیم مشکلات جامعه ایرانی را به طور بنیادین بررسی کنیم، بی گمان فقدان فرهنگ گفت و گو وشنیدن های بی کیفیت، یکی از مهم ترین و اساسی ترین چالش های است که باید در اولویت ترمیم و اصلاح قرارگیرد. حالا که خرورای از نگرانی ها ،هر روز جامعه و خانواده هایمان را آزار می دهد باید از آغاز شروع کرد و تمرین کنیم شنیدن را و گفتن را .
براساس مطالعاتی که انجام شده برای داشتن خانواده ای سالم، در طول شبانه روز باید 1500 کلمه بین اعضای خانواده مبادله شود در حالیکه اکنون به 500 کلمه کاهش یافته و این رقم در استان ها متفاوت است.در مطالعه دیگری گفته شده در 10 سال پیش تا کنون گفت و گوی بین اعضای خانواده ایرانی از 2 ساعت به 20 دقیقه کاهش یافته است.معاون رئیس جمهور با استناد به این آمار پیشنهادی را نیز مبنی بر' طرح ملی گفت و گوی خانواده ' با هدف تقویت مهارت های ارتباطی، انسجام وهمگرایی بیشتر در درون خانواده و کاستن از اختلال ارتباطی، در چند استان کشورعملیاتی نموده است.در توضیح چگونگی اجرای طرح اطلاعات زیادی در اختیار جامعه قرار داده نشده است. ما تنها می دانیم که طی اجری این طرح، مهارت ارتباطی و گفتگو از فرد شروع میشود و بعد این مهارت ارتباطی در بین اعضای خانواده و در سطح جامعه و بعد در سطح جهان گسترش می یابد.
عبارات مشابه ای هم در گذشته شاهد بوده ایم و بارها توسط کارشناسان مورد تحلیل قرار گرفته است. مانند اینکه چرا کودکان و نوجوانان ایرانی پرسش گر نیستند؟ یا اینکه چرا میزان مطالعه در کشور ما پایین است ؟ و حالا پرسشی مهم تر . 'چرا گفتگو نمی کنیم؟' اگر بپذیریم فردی که اهل پرسش و سوال نیست و نمی تواند مطالعه ، فکر و اندیشه داشته باشد،یقینا نمی تواند اهل گفت و گو هم باشد ،پس همه این عوامل با هم مرتبط هستند.لذا ' طرح ملی گفت و گوی خانواده ' اگر می خواهد معطوف به هدف شود باید ابتدا به پرسش های جدی تری پاسخ دهد. چه بسا پاسخ اینکه چرا گفتگو نمی کنیم در پرسش ها و دغدغه هایی پیشین تر و جدی تر نهفته باشد.
به هر حال چالش کاهش گفتگو در میان خانواده های ایرانی یک آسیب مهمی قلمداد میشود. همین آسیب، زمینه ساز طلاق های عاطفی زیادی نیز در جامعه ایران شده است. وقتی گفته میشود از هر دو ازدواج یک ازدواج در مرحله طلاق عاطفی است بدان معنی است که خانواده ها گفتگو نمی کنند. زوجها در کنار هم زندگی میکنند، ولی ارتباط کلامی و عاطفی بین آنها کم رنگ است و یا وجود ندارد.
دفتر آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی نیز در این زمینه بارها هشدارهای لازم را داده است.نظام خانواده در ایران یکی از نظام های قدیمی در شکل دهی سنت ها، آداب و رسوم اجتماعی و خانوادگی بوده و صمیمت بین اعضا یکی از موارد مهم در خانواده های موفق است.ارتباط نزدیک، گفتگوی صمیمانه و رفع مشکلات با گفتگو از بهترین راه حل های رسیدن به تفاهم در میان خانواده ها و لذت برن از کانون گرم خانواده است.فراگیری مهارت و هنرگفتگو بسیار مهم است چراکه در جامعه امروزی ایران پایین آمدن نرخ گفتگو بحرانی است که گریبانگر خانواده های ایرانی شده است.بسیاری از آسیب هایی که متوجه یک خانواده می شود در اثر عدم رسیدن به نقطه تفاهم ایجاد می شود، تفاهم از گفتگو بین اعضا خانواده شکل می گیرد و همه افراد باید یاد بگیرند که هر مساله ای را چه مثبت و منفی با گفتگو حل و به راه حل مسالمت آمیز دست یابند. جلایی پور یکی از جامعه شناسان این حوزه اعتقاد دارد در زمان حاضر خانواده های ایرانی روز به روز از خانواده ی سنتی فاصله می گیرند و به سمت خانواده ی مدنی پیش می روند.در این شرایط گذار ' گفتگو و شنیدن های با کیفیت'یکی از ضرورت های جامعه و خانواده های ماست.
اساسا مهارت گفتگو را باید از کودکی تمرین کرد. اما متاسفانه نظام آموزشی ما دانش آموزان را به عنوان افراد گفتگو محور تربیت نکرده و این مساله یک معضل و بحران است که در کشور شکل گرفته و موجب بحران سکوت در خانواده ها شده است.افشین طباطبایی، نویسنده و پژوهشگر این حوزه نیز اعتقاد دارد مهارت گفتگو به دوران کودکی انسان برمیگردد، اما متاسفانه در بسیاری از خانوادههای ایرانی پدرومادر این امکان را برای فرزندان فراهم نمیکنند که خواستهها و مشکلاتشان را ازطریق گفتگو حل کنند. بهترین روش برای حل مشکلات استفاده از گفتگو و مذاکره با طرف یا طرفهای مقابل است. وقتی افراد این توانایی را نداشته باشند، به کارهای دیگر دست میزنند.
مدیرکل ثبت احوال استان بوشهردر مصاحبه ای که تنها چند روز پیش از نوشتن این یادداشت با خبرگزاریها داشته است روند طلاق در این استان را تصاعدی ذکر می کند. ' در سال 1397 حدود هزار و 72 مورد طلاق در استان بوشهر ثبت که نسبت به سال گذشه 25.8 درصد افزایش دارد و این آمار مربوط به زوجینی است که حدود یک تا دوسال از زمان ازدواج آنها می گذرد و به ازای هر چهار ازدواج یک ازدواج به طلاق منجر شده است. حالا مدیر کل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری بوشهر با اشاره به عدم تاب آوری زوجین بویژه زوجهای جوان خبر از افتتاح اولین 'خانه گفتوگو 'با هدف پیشگیری از طلاق را در این استان داده است.
فردریش نیچه در کتاب 'انسانی بسیار انسانی' می گوید وقتی تصمیم می گیری یک احساس را به سرانجامی به نام ' ازدواج ' برسانی ،اولین حرکت مفید این است که از خودت بپرسی ..آیا واقعاً باور داری که تا سنین پیری از سخن گفتن با این زن ، لذت خواهی برد ؟سخن گفتن ' و نه ' هم خوابگی !!تمامی مسائل دیگر در ازدواج موقت و گذرا است ...تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند،می شود به عمر ارتباطشان امید داشت.
پس آنچنان که نیچه اشاره می کند عنصر شنیدن نیز در ' گفت و گو' عامل بسیار مهمی است. ما ایرانی ها عموما شنیدن هم مانند گفتگو کردن نیاموختیم.ما در گفتگو خودخواه و خود محور هستیم . ما دوست داریم مرکز توجه باشیم و در گفتگو بیش از دیگران مرکز توجه قرار بگیریم وحرف زدن باعث میشود به این هدف برسیم. به همین دلیل هم است که ما بیش تر از آنکه بشنویم دوست داریم حرف بزنیم.همه ما می شنویم .گوش دادن و شنیدن طبیعت ماست.اما بسیاری از شنیدن های ما،اگر آنها را به حال خود رها کنیم و بر آنها نظارت نکنیم نتیجه عکس گرفته میشود.ولی نکته اینجاست که شنیدن ما بر کیفیت زندگی و نتیجه کارهایمان مستقیما تاثیر می گذارد.بی کیفیت شنیدن زیان های فراوانی به ما می رساندو بر کل زندگی مان تاثیر منفی می گذارد. بنابراین، یکی از کارهایی که شاید هر انسانی باید انجام دهد این است که 'کیفیت شنیدن' خودش را ارتقاء دهد. ' طرح ملی گفت و گوی خانواده ' توامان باید' کیفیت در شنیدن' هم مورد هدف قرار دهد.
تراکم گفتگو نکردن و شنیدن های بی کیفیت و آسیب هایی که به دنبال دارد تنها مخصوص نهاد خانواده وفرزندان نیست. این آسیب در عرصه های عمومی و سازمان های ما نیز زیاد است. مدیرانی که تحمل وحوصله شنیدن صدای کارمندان را ندارند و کارگرانی که در طول سال امکان گفتگوهای موثر با کارفرما برای آنان مقدور نیست و خشونتی که به جای گفتگو در عرصه های عمومی نشسته است و این فضا را بیشتراز هر زمان دیگرمورد تهدید قرار داده است. 'هابرماس' حوزه عمومی را در اطلاق به عرصه ای اجتماعی به کار می برد که در آن افراد از طریق مفاهمه و استدلال مبتنی بر تعقل و در شرایطی عاری از هرگونه فشار، زور و در شرایط برابر برای تمام طرف های مشارکت کننده مجموعه ای از رفتارها، مواضع و جهت گیری های ارزشی و هنجاری را تولید می کند. در حقیقت حوزه عمومی،عرصه فکر،گفتگو،استدلال وزبان است و جامعه ایرانی این روزها به شدت بیشتر، با این عرصه ای که کمتردر طول تاریخ با آن مانوس بوده، فاصله می گیرد.
بر این اساس می توان گفت ایران گرفتار جامعه ای 'بی گفتگو وشنیدن های بی کیفیت' شده است که افراد در آن مونولوگ وار روز را و شب را سپری می کنند و در حوزه های عمومی کنشگری فعال و اثرگذاری ندارند. اگر بخواهیم مشکلات جامعه ایرانی را به طور بنیادین بررسی کنیم، بی گمان فقدان فرهنگ گفت و گو وشنیدن های بی کیفیت، یکی از مهم ترین و اساسی ترین چالش های است که باید در اولویت ترمیم و اصلاح قرارگیرد. حالا که خرورای از نگرانی ها ،هر روز جامعه و خانواده هایمان را آزار می دهد باید از آغاز شروع کرد و تمرین کنیم شنیدن را و گفتن را .
کپی شد