همین طور جلو پیش می روم و دروغ نباشد نزدیک به نیمی از این کیسه زیتون کوچک که تقریبا در ربع کیلویی بسته بندی شده، غیر قابل خوردن و خراب است. هم پول از دست رفته هم لذت.
مطلب زیر را کریم بنی اسدی از تهران برای باشگاه مخاطبان جماران ارسال کرده است:
امروز صبح پسر سه ساله ام که علاقه زیادی به زیتون دارد و این ویژگی را برخلاف ویژگی های دیگر به خوبی از من به ارث برده، هوس زیتون کرد و زمانی که داشتم می رفتم نان تازه برای صبحانه بگیرم از من خواست تا برایش زیتون بخرم.
پس از آن که نانوا نان داغ را از تنور به دستم می دهد، می روم به مغازه سر کوچه تا به خواسته پسرم جامه عمل بپوشانم. از ردیف زیتون هایی که هر کدام شان در بسته ای و شیشه ای قرار دارد و داد می زند بیا مرا بخور، زیتونی که داخل کیسه کوچک است، چشمم را می گیرد و آن را می خرم و می آورم با خود به خانه.
زیتون از آن زیتون هایی است که داخل کیسه های کوچک می گذارند، شناور در آب و نمک یا آب و سرکه یا... بسته بندی اش شیک و قیافهاش فریبنده است؛ از آن هایی که وقتی در تلویزیون تبلیغ می کنند آدم دلش می خواهد با کله برود توی تلویزیون و آن را بیرون بکشد و بخورد.
با اشتیاق زیاد که به خواسته فرزندم جامه عمل پوشانده ام کیسه کوچک زیتون را باز می کنم و زیتون ها از کیسه آزاد می شوند و خودشان را شیرجه زنان پرت می کنند داخل یک بشقاب. حالا نوبت به خوردن شان می رسد اما وقتی به اولین زیتون دست می زنم تا طعمش را بچشم کامم تلخ می شود و مجبور می شوم آن را دور بریزم. دومی بد نیست آن را به پسرم می دهم. سومی باز هم توی ذوقم می زند و مجبور می شوم آن را دور بریزم. چهارمی هم بد نیست آن را هم می دهم به فرزندم. بالاخره دوران، دوران فرزند سالاری است و آدم دوست دارد هر چیزی که بهتر است را بدهد به فرزندش حتی به قیمت نخوردن و نبردن خودش. همین طور جلو پیش می روم و دروغ نباشد نزدیک به نیمی از این کیسه زیتون کوچک که تقریبا در ربع کیلویی بسته بندی شده، غیر قابل خوردن و خراب است. هم پول از دست رفته هم لذت.
«باشگاه مخاطبان» پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران آماده دریافت خبر، عکس، فیلم و سوژه های مخاطبان گرامی است. تمامی مخاطبان می توانند از طریق پست الکترونیکی News@jamaran.ir با جماران در ارتباط باشند.
بیشتر مواقع تصور می کنیم که مواد غذایی بسته بندی شده سالم تر و کامل تر و بی نقص است اما زهی خیال باطل. تازه قبلا همه فکر می کردند یکی از مشکلات بخش اقتصادی کشورمان ضعف بسته بندی خوب مواد غذایی و غیر غذایی است. ولی الان بسته بندی اگر هم خوب شده مشکل دیگری به دنیا آمده که از مشکل اولی بدتر است و آن کیفیت بد محصولات است.
حالا مانده ام چه کنم با این وضعیتی که در آن قرار گرفته ام!؟ فحش دادن که دردی را دوا نمی کند و باد هوا می شود. برگردم به مغازه و اعتراض کنم؟ این هم نمی شود بیچاره مغازه دار که تقصیری ندارد، برایش محصول را از شرکت های مختلف می آورند البته پس از آن که بازاریاب ها داستانی طولانی از شکل و شمایل و کیفیت و عطر و بویش برایش تعریف می کنند. شاید اگر کمی انصاف وجود داشت این مشکل به وجود نمی آمد.
تنها راه این می ماند که دیگر از این نوع محصول نخرم و چاره ای دیگر مانند خرید فله ای که هم ارزانتر است و هم کیفیتش بهتر است، بیندیشم. و البته مطلبی هم بنویسم، شاید مدیری یا مسئولی ببیند و تلنگری به مغزش زده شود...