متاسفانه افزایش بی‌رویه قیمت دلار باعث شده قیمت سایر کالاهای وابسته به دلار نیز در بازار در فرصت‌های زمانی مناسبی بالا و پایین برود. دلار تنها به بازار فروش محدود باقی نمی‌ماند. افزایش نرخ ارز از طریق مختلفی بر سطح عمومی قیمت‌ها و در نتیجه تورم موثر است.

به گزارش جماران؛ برخی تحلیلگران اقتصادی معتقدند زمانی که وضعیت بازار ارز ناآرام باشد، باید مجموعه‌ای از راهکارها را در نظر گرفت تا بازار کنترل شود، وگرنه با یک سیاست آزادسازی یا بازار ثانویه به تنهایی نمی‌توان شرایط را کنترل کرد.

اقتصاد ایران از ابتدای امسال اسیر دلار و حاشیه‌های آن بوده است. از همان روزهای آغازین سال 1397 شاهد رکوردشکنی‌های پیاپی دلار بودیم که با هیچ منطق اقتصادی همخوانی نداشت. دولت حتی با وجود به‌کارگیری سیاست سرکوب قیمت‌ها نیز موفق نشد افسار رشد قیمت‌ها را بکشد. همین چند روز پیش دلار وارد کانال 11 هزار تومانی شد و عددی تاریخ‌ساز را در کارنامه خود ثبت کرد.

درباره چرایی این اتفاق می‌توان گفت که افزایش قیمت دلار بیش از آن‌که منشا اقتصادی داشته باشد، منشا سیاسی دارد. از یک‌سو باید فشارهای خارجی به کشور و دولت را مدنظر قرار داده و از سوی دیگر، افزایش قیمت آن به ضعف مدیریت و تدبیر داخلی برمی‌گردد. سیاست‌های ارزی در ماه‌های گذشته اغلب به شکل کوتاه‌مدت اتخاذ شده و به نظر می‌رسد که در این تصمیمات، رد پایی از کار کارشناسی نبوده است. از سوی دیگر، اصرارهای بی‌حاصل باعث بدتر شدن شرایط ارزی شده است.

پبا یک نگاه اجمالی به سیاست‌های اخیر تیم اقتصادی دولت متوجه می‌شویم که مشکلات تغییری نکرده و همان مشکلات است. در عین حال، راه‌حل‌هایی که دولت به دنبال آن بوده نیز تغییری نکرده است. اگر 70 سال پیش تصمیم اشتباهی گرفته شد، نباید مرتبا تکرار می‌شد. اما نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد که ما اشتباه‌ها را مرتبا تکرار کرده‌ایم. به نظر می‌رسد تکرار اشتباه‌ها نیز بیشتر به نگاه سیاستمداران برمی‌گردد. سیاسیون در هزینه فایده کردن یک سیاست‌گذاری بیشتر از آن‌که اهداف بلندمدت را مدنظر قرار دهند، به‌دنبال مطلوب‌هایی هستند که در کوتاه‌مدت و به سرعت جواب دهند.

پیروی از روش‌های آزمون و خطا؟

آزمون و خطا روشی قدیمی است برای دستیابی به راه‌حل یک مشکل که با این روش با تکرار آزمایش‌های گوناگون به موفقیت منتهی می‌شود. اما به نظر می‌رسد آزمون و فقط خطا، روشی است که برخی از سیاستمداران داخلی برای اتخاذ راه‌حل، برای چالش داخلی استفاده می‌کنند. در روش آزمون و فقط خطا، اصرار بر این است که از سیاست‌های شکست خورده قبلی حتما استفاده شود که شاید بتوان به نتیجه مورد نظر رسید.

به نظر می‌رسد که سیکل معیوب سیاست‌گذاری ارز و حتی سیاست‌گذاری در سایر حوزه‌ها نقطه پایانی ندارد. در نتیجه سیاست‌گذاران اقتصاد ایران در شرایط بحرانی به یک تصمیم مشخص روی می‌آورند و هر چقدر شرایط بحرانی‌تر می‌شود، علم خود را در تصمیم‌گیری نسبت به سایرین ارجح می‌دانند.

افزایش قیمت دلار که اخیرا شاهد آن بودیم، تا مقدار زیادی به اصطلاح بعد روانی دارد. یعنی به موضوع تحریم بازمی‌گردد. البته اگر در سال‌های گذشته در مقاطعی از زمان نرخ ارز سرکوب نمی‌شد و دولت اجازه می‌داد ارز متناسب با تورم داخل منهای خارج به قیمت فروش برسد و در واقع قیمت دلار افزایش پیدا می‌کرد، قطعا دیگر این شرایط پیش نمی‌آمد.

تاثیر ارز بر تورم

متاسفانه افزایش بی‌رویه قیمت دلار باعث شده قیمت سایر کالاهای وابسته به دلار نیز در بازار در فرصت‌های زمانی مناسبی بالا و پایین برود. دلار تنها به بازار فروش محدود باقی نمی‌ماند. افزایش نرخ ارز از طریق مختلفی بر سطح عمومی قیمت‌ها و در نتیجه تورم موثر است. طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، افزایش نرخ ارز قیمت کالاها و خدمات نهایی سبد مصرفی خانوار را افزایش می‌دهد. ضریب اهمیت مهم‌ترین کالاها و خدمات سبد خانوار که به طور مستقیم تحت‌تاثیر ارز قرار می‌گیرد، می‌تواند افزایش قیمت این محصولات را طی چند روز آنده نشان دهد. برای مثال، حدود یک درصد از هزینه‌های خانوار مربوط به برنج خارجی می‌شود که با افزایش 10 درصدی نرخ ارز، 0.1 درصد نرخ تورم مصرف‌کننده از این محل افزایش خواهد یافت. ضمن این‌که با توجه به این‌که تولید داخلی برخی کالاها مثل وسایل صوتی و تصویری، دارو و... سهم بالایی از مصرف داخلی این کالاها از محل واردات تامین می‌شود و بنابراین تحت‌تاثیر افزایش نرخ ارز قرار خواهند گرفت.

بر این اساس، از دلایل افزایش قیمت‌ها در ماه‌های اخیر، علاوه بر تاثیر نرخ ارز بر شاخص قیمت تولیدکننده، تاثیر مستقیم آن بر شاخص قیمت مصرف‌کننده نیز هست. به طور کلی انتظار بر آن است که به ازای افزایش 10 درصدی نرخ ارز، از محل افزایش کالاها با ضریب اهمیت بالا، تورم حدود یک درصد افزایش یابد.

تاثیر ارز بر قیمت کالاهای وارداتی

تاثیر افزایش قیمت دلار تنها به همین جا ختم نمی‌شود. از طریق افزایش قیمت کالاای وارداتی، واسطه‌ای و سرمایه‌ای، هزینه‌های تولید و در نتیجه قیمت کالاها و خدمات وابسته به واردات را افزایش می‌دهد. با توجه به این‌که دولت اقداماتی در این حوزه داشته، ارز صادراتی می‌دهد، قاچاق را کنترل کرده و سایر کالاها، تا این اندازه درخواست و تقاضا برای دلار اصلا منطقی نیست.

این‌که اعلام شده بالاخره کالاهای گروه دو هم به بازار ثانویه می‌رود و با ارز آزاد فروخته شود، به بازار فشار می‌آورد. تغییر مرتب سیاست‌های ارزی خود مساله‌ساز است. تند شدن فضای سیاسی کشور بسیار مهم است؛ وگرنه هیچ اتفاق اقتصادی خاصی در کشور رخ نداده که بگوییم ارز به خاطر آنها دو برابر و یا بیشتر شده است. بنابراین بخش اصلی ماجرا، به نگرانی‌هایی بازمی‌گردد که در جامعه وجود دارد. بخشی از ماجرا هم ناشی از دخالت‌هایی است که از بیرون در بازار ارز صورت می‌گیرد.

دولت برای این‌که التهاب بازار ارز را بخواباند، باید بخشی از ارز نفتی خود را به بازار تزریق کند. وقتی شرایط کشور ناآرام باشد، باید مجموعه‌ای از راهکارها را در نظر گرفت تا بازار کنترل شود، وگرنه با یک سیاست آزادسازی یا بازار ثانویه به تنهایی نمی‌توان شرایط را کنترل کرد.

از طرف دیگر، دولت باید با دیپلماسی درست به مردم نشان دهد که چشم‌انداز و اتفاقات بهتری را به چشم خود خواهند دید و به آینده اقتصاد ایران امیدوار شوند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 979944
  • منبع: خبرآنلاین
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.