«استراتژی امریکاییها همانطور که اعلام کردهاند، جنگ اقتصادی علیه ملت ایران است. البته امریکاییها همزمان جنگهای تجاری با برخی از کشورهای جهان آغاز کردهاند. این اقدامات در واقع بیانگر این است که اقتصاد جهانی میتواند با اقداماتی که از سوی امریکا شروع شده، به بیثباتی کشیده شود.»
به گزارش جماران، اسحاق جهانگیری، معاوناول رئیسجمهوری هفته گذشته در نشست اتاق بازرگانی تهران که سفرا و نمایندگان اقتصادی از100 کشور جهان در آن حضور داشتند، چنین درباره اقدامات این روزهای امریکا صحبت کرد. اشاره صریح او به جنگ تجاری و ندانم کاریهای دونالد ترامپ بود که به خطر جدی نه تنها برای اقتصادهای کوچک و بزرگ دنیا که حتی برای اقتصاد خود امریکا تبدیل شده است. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز با لحنی قاطع حرفهای معاون اول را چنین با صحبت از عادت جدید امریکا تکمیل کرد: «دولتکنونی امریکا نمیداند چگونه با دنیا رفتار میکند و زیرپا گذاشتن توافقهای بینالمللی را بهعنوان یک روش استفاده میکند. این نه ربطی به برجام، نه ربطی به توافق پاریس، نه توافق نفتا و نه سایر توافقهای سیاسی و تجاری بینالمللی دارد، امریکا تمام این توافقها را زیر پا گذاشته و این رفتار برایش بهعنوان یک عادت درآمده است. لازم است این عادت متوقف شود. اگرنه آینده خوبی برای نظام بینالمللی بخصوص برای نظم اقتصادی جامعه جهانی وجود نخواهد داشت.» حالا تاریخ جهان به نقطهای رسیده است که نه تنها از مقامات عالی رتبه از چین و ترکیه گرفته تا سوئیس، کانادا، انگلیس و فرانسه با این تحلیلها موافق هستند، بلکه اعداد و ارقام نیز درباره اتفاقات پیش روی اقتصاد جهان سراسر هشدار و نگرانی هستند. آخرین گزارش صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که افزایش تنشهای تجاری بین ایالات متحده امریکا و بقیه کشورهای جهان، میتواند برای اقتصاد کل جهان هزینه 430 میلیارد دلاری داشته باشد.
جنگ تجاری چطور آغاز شد؟
«جنگهای تجاری خوب و بردن آنها آسان است.» حدود دو ماه پیش بود که ترامپ در توئیتی چنین از برنامههای جدیدش خبر داد. بهانه اصلی او برای شروع یک جنگ تجاری، کسری تراز تجاری امریکا و میزان صادرات و وارداتی بود که او آنها را ناعادلانه میدانست. در اولین روزهایی که رئیس جمهوری امریکا از یک جنگ تجاری صحبت کرد، بازارهای امریکا دچار تنش شدند اما سرمایهگذاران بر این باور بودند که ترامپ تنها استراتژی مذاکراتی به کار گرفته و واقعاً برای شروع یک جنگ تجاری اقدام نخواهد کرد. اما چنین نشد و رئیس جمهوری تازه کار امریکا، افزایش تعرفه واردات فولاد را امضا کرد و به این ترتیب تعرفه ۲۵ درصدی برای واردات فولاد و تعرفه ۱۰ درصدی برای واردات آلومینیوم را تصویب کرد. این مسأله دقیقاً به معنای شروع یک جنگ تجاری بود که واکنشهای جدی از مهمترین مقامات دنیا را به همراه داشت اما ماجرا برای چین از همه پررنگتر بود تا جایی که حتی این جنگ، جنگی بین امریکا و چین شناخته میشود. کانادا، برزیل، آرژانتین و ژاپن نیز بزرگترین صادرکنندگان فولاد به امریکا هستند که تمام آنها از این نظام تعرفهای متضرر خواهند شد. مقامات چین و سایر کشورهای جهان در یک بازه زمانی تقریباً 45 روزه تلاش کردند تا با استراتژیهای مذاکراتی این اقدامات ترامپ را متوقف کنند اما در نهایت گفتوگو راه به جایی نبرد و امریکا در 6ژوئیه تعرفههای 25درصدی به ارزش 34 میلیارد دلار بر واردات چین وضع کرد. همان زمان وزارت بازرگانی چین بسرعت بیانیه داد و اعلام کرد: «امریکا قوانین تجاری سازمان تجارت جهانی را نقض کرده و بزرگترین جنگ تاریخ اقتصاد را آغاز کردهاست.» البته ساعاتی بعد از آن نیز این کشور با اقدامی تلافی جویانه روی 545 کالای امریکا تعرفه وارداتی 25 درصدی وضع کرد که دقیقاً به ارزش همان 34 میلیارد دلار بود. ترامپ هم بیکار ننشست و یک روز بعد از این اقدام، روی 200 میلیارد دلار دیگر از کالاهای چین تعرفه وضع کرد، البته باز هم مقامات چینی اعلام کردند که همین اقدام را هم تلافی خواهند کرد. ترامپ به امریکاییها وعده داده که با این اقدامات ۸۰۰ میلیارد دلار کسری تجاری ایالات متحده را جبران میکند که ۳۷۵ میلیون دلار آن در تجارت با چین به وجود آمده است. اما به هر حال دامنه این اقدامات به اندازهای گسترده بود که پس از آن خبرگزاری رویترز درباره تأثیرات آن تیتر زد: «بازارها لرزیدند»
پیشبینی صندوق بینالمللی پول از تأثیرات جنگ تجاری بر اقتصاد جهان
«با افزایش تعرفهها، اقتصاد امریکا از همه آسیب پذیرتر خواهد بود.»
صندوق بینالمللی پول با اعلام این پیشبینی با کنایهای به دونالد ترامپ، اعلام کرد که تهدیدهای کنونی امریکا و شرکای تجاری آن، رشد اقتصاد جهانی را 0.5 درصد تا سال 2020 کاهش میدهد یا به عبارتی دیگر، 430 میلیارد دلار از اقتصاد جهان را از بین میبرد.اگرچه تمام اقتصادهای جهان از افزایش این تنشها رنج میبرند اما صندوق بینالمللی پول میگوید:«امریکا در مرکز تلافی جهانی قرار خواهد گرفت؛ با سهمی بالاتر از صادراتی که در بازار جهانی مشمول تعرفه و مالیات میشوند. به همین دلیل امریکا بسیار آسیب پذیر خواهد شد.»
موریس اوبستفلد، مشاوراقتصادی صندوق بینالمللی پول میگوید: «کشورها باید در برابر مسائل درونی مقاومتشان را بالا ببرند و درباره طیف وسیعی از مشکلات با منافع مشترک، بدانند که همکاری چندجانبه حیاتی است. فراتر از تهدیدهای آنی پایین آمدن مبادلات تجاری، استفاده بیشتر از اقدامات حمایت گرانه یک جانبه میتواند سرمایه گذاریهای تجاری را مختل کند. سرعت رشد تولیدات تکنولوژیک را کاهش دهد و قیمت کالاها را برای مصرفکننده بالا ببرد.»
بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول با وجود شدت گرفتن جنگهای تجاری جهان به رشد خود ادامه خواهد داد و در سالجاری و سال بعد از آن رشد جهانی بدون تغییر 3.9 درصد رشد خواهد کرد. با این حال کاهش شدید رشد اقتصادی در اتحادیه اروپا، انگلستان و ژاپن در میان افزایش تنشهای سیاسی اتفاق خواهد افتاد. چین نیز با وجود تمام اقدامات امریکا به رشد خود ادامه خواهد داد و امسال به رشد اقتصادی 6.6 درصدی خواهد رسید. امریکا نیز با وجودی که از جنگ تجاری بیش از همه آسیب میبیند اما به خاطر برنامههای مالیاتی ترامپ همچنان مطابق با پیشبینیهای قبلی رشد میکند و امسال به رشد 2.4 درصدی خواهد رسید.
چه کسی برنده و چه کسی بازنده خواهد بود؟
«ترامپ جنگ تجاری خودش را نفهمیده است. هنوز برای یادگیری آن فرصت هست اما عقربههای ساعت تیک تاک میکنند و جلو میروند.» بلومبرگ در تحلیلی سیاسی چنین از اقدامات اخیر ترامپ نوشته است.
مایکل شومان، خبرنگار و تحلیلگر تایمز در این باره مینویسد:«به طور چندان واضحی معلوم نیست که ترامپ از جنگ تجاری خود علیه چین و بقیه جهان چه میخواهد اما یک تئوری این است که او فکر میکند تعرفههایش آنقدر ضربه بدی وارد میکند که پکن مجبور شود تسلیم هرآنچه ترامپ میخواهد شود و از طرف دیگر هم اوضاع تجاری امریکا بهبود پیدا کند. اما این رویکرد به چین از روی بدفهمی بسیار بزرگی است. او ادامه میدهد:«در وهله اول، تعرفهها آسیب شدیدی به چین نمیرساند. دوم، تعرفهها فقط به چین ضربه نمیزند بلکه شرکتهای خارجی هم از آن صدمه میخورند که در میان آنها شرکتهای امریکایی هم فراوانند.(تازه تمام اینها پیش از آن است که بحثی درباره اقدامات تلافی جویانه به میان بیاید.) در آخر هم، تمام اینها باعث میشود که جای پای شی جینگ پینگ و پایگاه سیاسی او محکمتر شود.»
رامش پونوندرو تحلیلگر سیاسی نیز به بلومبرگ میگوید:«یکی دیگر از اشتباهات مفهومی ترامپ درباره جنگ تجاری این بود که فکر میکرد هیچ کس اقداماتش را تلافی نخواهد کرد. این باور بخشی از همان ایدهای بود که او زمانی در توئیتش نوشت: «بردن جنگهای تجاری آسان است.» این تنها یکی از اشتباهاتش بود. اشتباهات دیگر، ایجاد دردسر برای شرکتها و مصرفکنندههای کشور خودش، جنگ با هر کشوری حداقل برای یک بار و نامعلوم نگه داشتن خواستههایش است.» در نهایت بررسی «ایران» از تحلیلهای بینالمللی نشان میدهد که بیشتر تحلیلگران بر این باورند این جنگ یا برندهای نخواهد داشت یا در درازمدت، همه چیز چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی به نفع چین تمام خواهد شد.
بازارها در چه شرایطی هستند؟
حالا دو ماه است که یک علت تمام تحولات در تمام بازارهای جهان، جنگ تجاری است. بالا و پایین شدن قیمت طلا و دلار، افزایش قیمت نفت، ریزش شاخصهای بورسی آسیایی و امریکایی، ترس سرمایهگذاران و معامله گران، یک سر تمامشان به جنگ تجاری میرسد.
در این میان ایران اگرچه برای صادرات و واردات فولاد تأثیر چندانی از این جنگ جهانی نخواهد دید اما بازار سهام آن بیتأثیر نخواهد بود. بورس پس از دستیابی به رکورد تاریخی 115هزار واحدی در اوایل تیرماه، افت پیدا کرد و در انتهای هفته گذشته به کانال 107 هزار واحدی رسید. بر اساس گزارش ایرنا، نگاهی به روند تحولات بازار سرمایه نیز نشان میدهد که بورس ایران، با بازارهای کالا در عرصه بینالمللی ارتباط و وابستگی نزدیک دارد؛ یعنی با رشد بهای کالاها، بورس ایران رونق گرفته و با افت نرخ کامودیتیها، روندی نزولی را تجربه میکند. حالا نیز جنگ تجاری، سبب افت ارزش فولاد، مس، روی و... شده است.
اما در این میان، براساس گزارشی از بلومبرگ، فرانک سوئیس و ارز کشورهای اسکاندیناوی بیشترین آسیب را در جنگ تجاری میان چین و امریکا تجربه خواهند کرد. با توجه به اینکه این ارزها نشان دهنده اقتصادهای کوچک و باز و در معرض مستقیم تجارت با چین هستند، میتوانند آسیبپذیری جدی داشته باشند. بر اساس گزارش دانسکه بانک دانمارک، مجارستان نیز بهدلیل نوظهور بودن اقتصاد و بازارش حساسیت بالایی نسبت به قیمت فلزات نشان خواهد داد. جینس نویریمگ یکی از مدیران دانسکه بانک میگوید: «ارزهای اسکاندیناوی در مقابل شدت گرفتن جنگ تجاری بیش از همه آسیبپذیرند، چرا که اقتصاد آنها کوچک و باز است و در مورد مشخص دانمارک، بشدت وابسته به حمل و نقل جهانی است. فرانک سوئیس نیز هم در اقتصاد کوچک و باز است و هم بشدت به چین وابسته است.»