• کدخبر: 938843
  • منبع: روزنامه اطلاعات
  • نسخه چاپی

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

بر گرفته از کتاب «اسرار عبادات» به قلم دکتر فاطمه طباطبایی؛

اسرار روزه

سخن دربارة جایگاه و پاداش روزه بود که به شرح و توضیح دو حدیث قدسی که معرکة آرای اهل معرفت بوده است، رسید. حدیث اول این بود که خداوند فرمود: «روزه برای من است و من خود پاداشش هستم» که توضیحش گذشت. اینک ادامه مطلب به نقل از کتاب «اسرار عبادت».

پایگاه خبری جماران، همچنان‌که ژرف‌بینان به ظاهر امور بسنده نمی‌کنند و می‌کوشند عمق مطالب را دریابند، عارفان و اهل معنا نیز فراتر از کالبد اعمال و اذکار دینی، تلاش می‌کنند هم از باطن و اسرار آن آگاه شوند و هم به آن برسند. این است که رسایل متعددی در این موارد نگاشته‌اند. یکی از تازه‌ترین کتاب‌ها در این حوزه، «اسرار عبادات» به قلم سرکار بانو دکتر طباطبایی است که از خاندان علم و تقوا برخاسته و خود بدان آراسته است و فرزندانی مزین به دین و دانش تربیت کرده است. کتاب حاضر افزون بر پیشگفتار و مقدمه و کتابنامه و نمایه، در هفت فصل جداگانه تدوین شده است: نیت، طهارت، نماز، روزه، زکات، حج و جهاد. این کتاب به همت پژوهشکده امام‌خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در دسترس عموم قرار گرفته است. به مناسبت ماه مبارک، بخش روزه (با اندک تلخیص و حذف برخی مآخذ) تقدیم می‌شود.

***

ای دوست، روزهای تنعم به روزه باش

باشد که درفتد شب قدر وصال دوست

(سعدی)

روزه (صوم) در لغت به معنای خودداری کردن از خوردن و آشامیدن و مفطرات دیگر است. در معنای خاموشی و سکوت اختیار کردن نیز آمده است. و شریعت آن را یکی از ارکان پنج‌گانة اسلام دانسته و احکام و زمان انجام آن را بیان کرده است. ابن‌عربی از معنای لغوی صوم استفاده کرده و روزه را افزون بر معانی ذکر شده، به معنای رفعت مقام نیز گرفته است و آن را در بیان وجه تسمیة روزه موثر می‌داند و می‌نویسد: همان‌طور که دربارة روز به گاه بالاآمدن گفته می‌شود: «صام النهار»، این عبادت نیز چون از دیگر عبادات بالاتر و رفیع‌تر است، «صوم» نامیده شده است.۱

حقیقت و سرّ روزه

خداوند در قرآن کریم روزه را یکی از راههای حصول تقوا دانسته، خطاب به مومنان می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا کُتب علیکم الصیام کما کُتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون».۲ از این رو شاید بتوان حصول تقوا را یکی از اسرار روزه بیان کرد. با استناد به سخن پیامبر(ص) که فرمودند: «الصوم جُنّه من النار»۳ یعنی روزه سپری در برابر آتش است و به لحاظ قرابتی که با معنای تقوا دارد ـ از وقایه اخذ شده ـ تناسبی میان روزه و تقوا برقرار است.

پیامبر(ص) روزه را امانت الهی دانسته و فرمودند: «انما الصوم امانه».۴ و براساس آیة: «ان الله یأمرکم ان تودوا الامانات الی اهلها…»۵ انسان مأمور به حفظ امانت و رد آن به صاحبش می‌شود، از این رو بر انسان مؤمن لازم است روزه را که به فرمودة پیامبر(ص) امانت الهی است پاس بدارد و به صاحبش که خداوند است بازگرداند.

همچنین پیامبر(ص) رمضان را اسمی از اسمای الهی دانستند و توصیه کردند که با احترام از آن یاد شود: «لاتقولوا رمضان، فانّ رمضان اسم من اسماء الله تعالی». و در آغاز ماه رمضان به یاران خود می‌فرمودند: «انّه قد اقبل الیکم شهرالله»: ماه خدا به شما رو کرده است. در این حدیث، ماه رمضان به خدا نسبت داده شده است یعنی اگر چه همة ماهها ماه خداست، اما هیچ یک از ماههای سال جز ماه رمضان به خدا نسبت داده نشده است. امام صادق(ع) فرمودند: روزة ماه رمضان بر هیچ یک از امتهای پیشین واجب نبوده و فضیلتی است که خداوند به پیروان و امت پیامبر خاتم(ص) هدیه کرده است: «ففضل الله به هذه الامه، و جعل صیامه فرضاً علی رسول الله صلی الله علیه و آله، و علی امّته».۶

امام رضا(ع) دربارة اسرار و حکمت روزه فرموده‌اند: روزه اسراری دارد و انسان به چشیدن سختی، گرسنگی و تشنگی، خاضع و شکیبا می‌شود و با تمرین شکیبایی برای سختی‌های آخرت آماده می‌گردد؛ همچنین روزه واعظ و بیدارکنندة انسان است و او را بر نیازهای دنیایی و آخرتی‌اش آگاه می‌کند.۷

از مجموع سخنانی که دربارة روزه گفته شده، می‌توان چنین نتیجه گرفت:

ـ روزه عبادتی سرّی است که غیر از خداوند، به کس دیگری تعلق ندارد؛ از این رو خداوند برای آن جزایی بی‌نهایت قرار داده است: «چون ماه رمضان درآید، درهای بهشت بگشایند و درهای دوزخ دربندند و شیاطین را دربند کنند و منادی آواز کند: ای طالب خیر، بیا که وقت توست؛ و ای جوینده شر باز ایست که نه جای توست.»۸

ـ روزه عبادتی است که همة موارد نهفته در طریقت را داراست و کمترین درجة آن گرسنگی است که این گرسنگی، طعام خداوند در زمین خوانده شده است: «الجوع طعام ‌الله فی ‌الارض»،۹ اهل معرفت کم‌خوری و جوع را از ارکان سلوک می‌دانند و بر این باورند که این ویژگی در میان همة مردم دنیا امری پسندیده است.

ـ روزه وصول به بقایی است که از شکستن نفس و بازداشتن ظاهر و باطن از گناه و خرق حجاب بشری حاصل می‌شود: «روزه همای سعادت است که بال جلال بر هامة احوال سالک می‌گستراند… چون سالک، بدین زاد گرسنگی سو راحلة تشنگی، قطع منازل و مراحل کند، و از لباس بشریت برهنه شود و قدم در حرم خاص خانه قربت خاص احدیت نهد، از ظلمت وجود برسته و به بقای هست مطلق هست شد.»۱۰

ـ روزه برخلاف عبادات دیگر، وصفی سلبی و امری عدمی به معنای ترک مفطرات (باطل‌کنندة روزه) است که شیئیتی ندارد تا متصف به امر وجودی گردد. از این رو اطلاق «عمل» به روزه، نوعی تسامح در بیان است.۱۱

ـ روزه صفتی صمدانی است که عبارت از تنزّه و بی‌نیازی نسبت به خوردن است. و این صفت خاص خداوند است و انسان به اعتبار مقیدشدن به قید تنزیه به روزه‌داری متصف می‌شود و مطلق تنزیه در خور جلال و عظمت خداوند است. در این صورت است که روزه‌دار مظهر اسم «صمد»۱۲ خداوند شده و هم صفت با خدا می‌گردد.

با استناد به سخن پیامبر(ص) که فرمودند: «علیک بالصّوم فانّه لا مثل له»۱۳ نتیجه گرفته می‌شود که خداوند نیز خود را به صفت «لیس کمثله شئ…»۱۴ توصیف فرموده پس روزه با صفتی همچون «نفی مثلیت» و بی‌نظیر بودن، به خدا همانند می‌گردد. از این رو وجه برتری و رفعت مقام روزه، «نفی مثلیت» آن است. با این نگاه افطاردهنده مظهر اسم «فاطر» خداوند است.۱۵

ـ روزه برطرف‌کنندة حجاب از دیدة دل انسان است، توضیح آنکه: روح انسان از عالم ملکوت است و حجاب شهوت و غضب، او را از اتصال به عالم اعلای ارواح و نیز از گفتگوی با ساکنان عالم قدس و مناجات با حضرت صمدیت بازمی‌دارد. روزه حجاب‌های ذکر شده را از دیدة دل انسان می‌زداید و او را به سرّ و رازهای ملکوت آسمان و زمین بینا می‌گرداند. گفتار حضرت رسول(ص) که فرمودند: «اگر شیاطین در اطراف قلوب بنی‌آدم گردش نکنند، انسان توانایی آن را دارد که به ملکوت آسمان‌ها بنگرد»، گواه و شاهد این مطلب است.۱۶

از گفتار رسول اکرم(ص): «انّ الشیطان یجری من ابن آدم مجری الدم، فضیّقوا» و سخن حضرت عیسی(ع) به حواریون در باب سرّ روزه که فرمودند: «جوعوا بطونکم، و اعروا اجسادکم و عطشوا اکبادکم؛ لعل قلوبکم تری الله». روشن می‌گردد که انسان می‌تواند با روزه، راههای ورود شیطان را به سوی خود تنگ کند تا قلب بتواند خداوند را رؤیت کند.۱۷

ـ روزه در سلطه و سیطرة عقل بر شهوت تأثیر دارد؛ زیرا روزه عملی است که قدرت شهوت را می‌شکند و مانع غلبة شهوت بر عقل انسان می‌گردد. همچنین امکان نفوذ دشمنان خداوند را در وجود انسان ضعیف می‌کند و راههای ورود لشکر ابلیس را بر وجود او مسدود می‌کند.۱۸

ـ روزه تنها عبادتی است که از نفی حاصل شده درحالی که عبادات دیگر از امور وجودی شکل گرفته‌اند و یا افعال وجودی در آنها دخالت دارد. افعال وجودی برای اظهار عبودیت عبد و ربوبیت پروردگار کامل نیستند؛ زیرا در همة آن اعمال «انیت» انسان ظاهر است و از آنجا که در اعمال وجودی امکان «ریا» وجود دارد، غیر خدا نیز از آن مطلع می‌شود، اما نفی، فقط بین عبد و رب است و کسی از آن آگاه نمی‌گردد.

ـ‌ روزه انقطاع و اجتناب از لذایذ دنیوی است که این اجتناب به طور کلی همان انقطاع الی الله می‌باشد.۱۷ و مانند عبادات دیگر ستایش معبود است از این رو روزه‌دار نیز با روزة خود معبود مطلق را ستایش می‌کند، هرچند از کیفیت ثنای خود آگاه نباشد و نداند که چه ثنایی می‌کند و چه اسمی از اسمای خداوند را می‌خواند؛ زیرا ثناگوی حقیقی ذات مقدس الهی است که خود را ثنا فرموده و ما را امر فرموده به این نحو ثنا کنیم.۱۸ با استناد به حدیث: «ایها الناس انه قد اقبل الیکم شهرالله… و قد دُعیتم فیه الی ضیافه الله»، همة انسان‌ها به مهمانی خداوند فراخوانده شده‌اند. بدیهی است برای ورود به این مهمانی باشکوه، مقدماتی لازم است. ورود به این آداب صوری و ظاهری روزه از آنِ مبتدیان است، ولی آداب روزه برای مردان الهی ـ که رسیدن به معبد عظمت الهی را خواستارند ـ‌ بیش از اینهاست.۱۹

روزه نیز همچون عبادات دیگر باید از هرگونه شرک، عجب، ریا، سُمعه و حبّ دنیا عاری باشد؛ در غیر این صورت سبب تباهی و خواری انسان می‌شود.۲۰

جایگاه روزه و پاداش آن

دربارة جایگاه و پاداش روزه به شرح و توضیح دو حدیث قدسی که معرکة آرای اهل معرفت بوده است، می‌پردازیم.

حدیث اول: پیامبر(ص) دربارة جایگاه روزه و پاداش آن از قول خداوند فرمودند که روزه برای من است و من خود پاداش او هستم: «الصومُ لی و انا اَجزی به».

در نحوه قرائت و معنای این حدیث نظرات مختلفی وجود دارد: بدین‌ترتیب که اگر «اَجْزی» به فتح همزه و به شکل فعل معلوم خوانده شود، معنای آن این است که خداوند می‌فرماید «من به او پاداش خواهم داد»؛ ولی اگر «اُجْزی» خوانده شود (یعنی به ضم همزه و به شکل فعل مجهول) معنای این گفتار نورانی این می‌شود که «من جزای آن هستم». براساس این معنا، خداوند باطن و سرّ روزه خواهد بود. بزرگان معرفت در شرح این حدیث نکاتی ذکر کرده‌اند؛ از جمله: غزالی درباره انتساب روزه به خداوند می‌نویسد: «از عظیمی فضل وی آن است که این عبادت را با خود نسبت کرد و گفت: الصّومُ لی و أنا أجْزی به. اگرچه همه عبادات وی راست؛ چنان‌که کعبه را خانه خود خواند، اگرچه همه عالم مُلک وی است.»۲۱

همچنین درباره این نسبت به چند مطلب اشاره می‌کند:۱ـ روزه، پاسخ منفی به خواهش‌های نفسانی است و برخلاف برخی از عبادات، کسی غیر از خداوند به آن امر باطنی و صبر بر آن آگاه نمی‌شود؛ ۲ـ روزه شیطان را که دشمن خداست، شکست می‌دهد؛ زیرا شهوات ایادی و لشکریان شیطانند و با امساک در خوراک، تضعیف می‌شوند؛ بنابراین روزه از آن‌رو که شیطان (دشمن خدا) را سرکوب می‌کند، یاری‌کننده خداوند به شمار می‌آید. وی می‌افزاید: «هرگاه تغییر و تحول مثبتی در نفس، نتیجه سرکوب کردن شهوات است؛ زیرا شهوت چراگاه شیطان است و تا این چراگاه‌های سرسبز و پرجاذبه وجود دارد، آمد و شد شیاطین ممکن است و در چنین شرایطی، انسان از تجلیات کبریایی محروم می‌گردد.»۲۲

۳ـ راز و سرّ اینکه خداوند فرمود: «الصّومُ لی، و أنَا أجزی به» روزه از آن من است و من جزای آن هستم؛ آن است که روزه عبادتی سرّی است و غیر را در آن بهره‌ای نیست و جزای آن نیز بی‌نهایت است؛ زیرا گفته‌اند: «دخول بهشت خلق را به رحمت است و درجات به عبادت و خلود به جزای روزه‌ زیرا خداوند فرمود: «إنَا أجزی به».۲۳

۴ـ همه عبادات به جز روزه با یکی از حالات آدمی مناسبت دارد؛ برای مثال: نماز عبادتی همراه با حرکت است و حرکت از ویژگی‌های انسان است؛ اما انسان با روزه به صفت حق‌تعالی که بی‌نیازی از خوردن و آشامیدن است، متصف می‌شود. به همین جهت روزه به خدای سبحان نسبت داده شده، در حالی که همه عبادات از آن خداست.

۵ـ از آنجا که پیامبر مثلیت را از روزه نفی نکرده و خداوند نیز خود را به «لیس کمثله شئ…»۲۴ توصیف نموده است، راز «الصّومُ لی» آشکار می‌گردد و معلوم می‌شود که چگونه به رغم تعبد و اتصاف بندگان به روزه، خداوند آن را از روزه‌داران سلب کرده و به خود نسبت داده است و پاداش کسی را که به ‌آن متصف شود و شکیبایی ورزد، به دست خویش قرار داده و فرموده است: «و أنا أجزی به».۲۵

۶ـ انسان هر ظلمی که انجام دهد با رد مظالم اثر آن ظلم از او سلب می‌شود، مگر روزه؛ زیرا خداوند فرمود: «الصّوم لی، و أنَا أجزی به» همچنین گفته شده علت اضافه روزه به خداوند آن است که روزه‌دار به زینت اخلاق صمدی خود را آراسته می‌کند. پس علت این اضافه آن است که روزه از اعمال پنهانی است که هیچ کس از آن آگاه نمی‌شود و هرکس که روزه‌ بگیرد، از همه ایمان بهره‌مند شده است؛ زیرا نیمی از ایمان صبر است و نصف دیگر شکر و صبر و شکر هر دو در روزه جمع است.۲۶ و در تفسیر آیه «یُوفّی الصابرون أَجرَهم بغیر حساب»۲۷ گفته‌اند که این ثواب بی‌شمار و روشنایی چشمی که خداوند در آیه: «فلا تَعْلم نفْس ما أُخفیَ لهم…»۲۸ وعده فرموده است، پاداش روزه‌داران است.۲۹

۷ـ خداوند روزه را به خود اختصاص داد؛ زیرا غیر از او کسی بر این عبادت آگاهی پیدا نمی‌کند و هر عبادتی که از نگاه دیگران پنهان باشد، به خلوص نزدیکتر و نزد خداوند از اجر و پاداش بیشتری برخوردار است.۳۰

ادامه دارد

پی‌نوشت‌ها:

۱٫ رک: ابن عربی‌، الفتوحات‌المکیه، ج۱، ص۷۲۵٫

۲٫ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، روزه داشتن بر شما مقرر شد، همچنان که بر کسانی که پیش از شما بوده‌اند مقرر شده بود، تا پرهیزکار شوید (بقره، ۱۸۳).

۳٫ فیض کاشانی، محجه‌البیضاء ج۲، ص۱۲۳

۴٫ رک: شهاب‌الدین سهروردی، عوارف‌المعارف، ص۱۴۱٫

۵٫ خدا به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانشان بازگردانید… (نساء: ۵۸).

۶٫ میزان‌الحکمه، ج۷، ح۱۰۹۰۸٫

۷٫ میزان‌الحکمه، کتاب‌الصوم، ح۱۰۹۱۳، ص۳۲۰۷٫

۸٫ غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۲۰۷٫

۹٫ رسول اکرم(ص) فرمودند: «گرسنگی طعام خدای است در زمین» (نقل در هجویری، کشف‌المحجوب، ص ۴۱۳).

۱۰٫ سهروردی، عوارف‌المعارف، صص ۱۴۰ـ۱۳۹٫

۱۱٫ رک: ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص ۷۲۸٫

۱۲٫ رک: همان.

۱۳٫ بر تو باد روزه که آن را مثل و مانندی نیست. نسائی از ابی امامه نقل کرده از رسول خدا(ص) درخواست کردم مرا دستوری فرما! ایشان در پاسخ فرمودند: «علیک بالصوم فانّه لا مثل له»(ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص ۷۲۶).

۱۴٫ شوری: ۱۱٫

۱۵٫ ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۷۸۴٫

۱۶٫ رک: ابوالحقایق محمدبن احمد جوینی، مناهج السیفیه، به اهتمام نجیب مایل هروی، تهران: مولی، ۱۳۶۳، ص۷۹٫

۱۷٫ همان، صص۸۰ـ۷۹٫

۱۸٫ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ص۴۳۰٫

۱۷٫ امام خمینی، جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج دوازدهم، ۱۳۸۳، ص۲۴٫

۱۸٫ رک: امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۳۴٫

۱۹٫ رک: همو، جهاد اکبر، ص۲۵٫

۲۰٫ رک: همو، آداب الصلوه، ص۵۰٫ او متذکر می‌شود سرّ آنکه پیامبر(ص) نفرمودند روزه‌دار به لقای پروردگارش مسرور است بلکه فرمودند به روزه خویش مسرور است این است که در این مقام حق‌تعالی چشم روزه‌دار گردیده است و کسی که حق‌تعالی دیده و چشم او شود خودش را جز به چشم حق نمی‌بیند.

۲۱ ـ غزالی،کیمیای سعادت،‌ج۱، ص۲۰۷٫

۲۲ ـ همان،‌صص ۵۰۸ ـ ۵۰۷

۲۳ ـ هجویری، کشف‌المحجوب، ص ۴۱۳

۲۴ـ هیچ چیز مانند او نیست…(شورا: ۱۱)

۲۵ـ رک: ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، صص۴۲۵ ـ ۷۲۶٫

۲۶ ـ سهروردی، عوارف المعارف، ص ۱۳۸

۲۷ ـ مزد صابران بی‌حساب و کامل ادا می‌شود(زمر:۱۰).

۲۸ـ و هیچ کس از آن مایه شادمانی خبر ندارد (سجده: ۱۷)

۲۹ـ سهروردی، عوارف المعارف، ص۱۳۸

۳۰ ـ مصباح‌الشریعه، باب التشهد، ص۹۳


بخش دوم و پایانی

سخن دربارة جایگاه و پاداش روزه بود که به شرح و توضیح دو حدیث قدسی که معرکة آرای اهل معرفت بوده است، رسید. حدیث اول این بود که خداوند فرمود: «روزه برای من است و من خود پاداشش هستم» که توضیحش گذشت. اینک ادامه مطلب به نقل از کتاب «اسرار عبادت».

حدیث دوم

امام صادق(ع) در حدیث دیگری پاداش روزه را سرور و شادمانی معرفی کرده و می‌فرماید: «للصّائمِ فَرحَتان، یفرحُ بهما: إذا أفطرَ فرحَ بفطره، و اذا لَقی رَبه فرحَ بصَومه»۳۱ روزه‌دار از دو نشاط و سرور برخوردار می‌گردد:‌

۱ـ وقت افطار که از افطارش مسرور می‌شود؛

۲ـ هنگامی که پروردگارش را ملاقات می‌کند.

ابن‌عربی در شرح این حدیث و ارتباط آن با اسم «فاطر» خداوند می‌نویسد: علت سرور روزه‌دار، ملحق شدن به درج? نفی مماثلت است و خوشحالی او به گاه افطار از آن‌روست که نفس حیوانی خود را که طالب غذاست، غذا می‌‌دهد؛ و خود را در این حال متصف به صفت جود و بخشش خداوند می‌بیند؛ از این‌رو روزه‌دار به افطارش شادمان می‌گردد آن‌چنان که با روزه‌اش به هنگام لقای پروردگار مسرور می‌شود.

بنابراین فرح و نشاط او نیز در این مرتبه به دلیل اتصافش به درجه نفی مماثلت است. در این مقام روزه‌دار فعل و صفت را از خود نمی‌بیند؛ زیرا به صفت حق تعالی متصف شده، بلکه با چشم او می‌بیند و با گوش او می‌شنود و با دست او عطا می‌کند و در حقیقت به «قرب نوافل» نایل می‌گردد. بدین ترتیب روزه‌دار، فرح و نشاط را از خداوند می‌داند نه از ذات خود و چون این مقام را با روزه‌ خویش کسب کرده به روزه خود شاد است.۳۲

اقسام و مراتب روزه

انسان دارای قوا و مراتبی است و هر یک از آن قوا و مراتب، روزه مخصوص به خود را دارند و انسان با سیر انفسی و ریاضت مستمر، مراتب و ساحات درونی خویش را درک می‌کند و قوای خود را از اموری که نهی شده، باز می‌دارد و سپس روزه را به همه آن مراتب ساری می‌کند. بدین ترتیب حواس ظاهری و باطنی انسان نیز متعلق امر روزه‌ واقع می‌شود. از این‌رو روزه‌ از جهات گوناگون مورد توجه قرار گرفته و مراتب و اقسامی برای آن مطرح شده است؛ برای مثال، پیامبر(ص) یکی از اقسام روزه‌ را «روزه تطوع» (داوطلبانه) نامیده‌اند و پاداش آن را اجر کامل و آمرزش و بخشش خداوند دانسته‌اند.

امام علی(ع) نیز از سه مرتبه روزه یعنی روزة قلب، زبان و شکم یاد کرده و روزه قلب را برترین مرتبه آن دانسته‌اند: «صوم القلب خیرٌ من صیام اللسان، و صیام السان خیرٌ من صیام البطن».۳۳ در گفتار دیگری از روزة‌تن، نفس و دل یاد کرده و روزه تن را خودداری و امساک اختیاری و ارادی از منهیات با انگیزه ترس از کیفر و رغبت به پاداش؛ روزه نفس را نگه‌داشتن حواس پنج‌گانه از امور نهی شده و روزة دل را امساک از هر آن چیزی دانستند که او را از حق بازدارد.۳۴

اقسام روزه به لحاظ حواس ظاهری و باطنی

الف) روزه حواس ظاهری

ـ امساک زبان است از زیادی کلام و از هر چیزی که مخالف رضای خداوند باشد، چنانچه خداوند به حضرت مریم می‌فرماید: «فقولی انّی نذرتُ للرحمن صوما فلن اُکلّم الیوم انسیّا».۳۵ همچنین رسول‌الله(ص) فرمود: «من صمَتَ نجا»؛۳۶ زیرا سکوت ظاهر، سبب نطق و گویایی قلب می‌شود. به همین دلیل سکوت حضرت مریم سبب سخن گفتن عیسی(ع) در گهواره شد.

ـ خودداری از دیدن امور نهی شده و حتی خودداری از دیدن امور مباح و حلال مگر به قدر ضرورت؛ زیرا بازگرفتن چشم در حفظ فروج، از بین‌برندة ریشه هر فساد و شری است و خداوند نگهدارنده آن را در زمره صالحان و خاشعان قرار داده است.

ـ نگاه داشتن گوش از شنیدن آنچه خداوند بر روزه‌دار حرام کرده است؛ مانند شنیدن غنای حرام یا کلام گمراهان و بدعت گذاران که سبب انحراف از دین حق می‌شود.۳۷

ـ امساک حس بویایی از بوهای پاکیزه و ناپاک؛ چرا که رایحه‌های خوب سبب تحریک شهوت و بوی‌های بد سبب ایجاد نفرت و همچنین اختلال در مغز می‌شود.

ـ امساک و خودداری قوّه چشایی از چشیدن چیزهایی که انسان را به شهوت می‌کشاند یا عقل را زایل می‌سازد؛ مانند مسکرات.

ـ امساک و خودداری قوه لامسه از لمس و تماس با چیزهایی که انسان را به حرام و یا حلال مفرط جذب کند.۳۸

ب) روزه در مرتبه حواس باطنی

ـ امساک و خودداری از تفکر در اموری که برای انسان نفعی ندارد و یا فقط به مصلحت معاش و زندگی دنیوی می‌باشد. بدیهی است تفکر در اموری که انسان برای آن آفریده شده، سزاوارتر و مفیدتر است.

ـ امساک و خودداری از حفظ اطلاعات متنوع و گوناگون، مگر اطلاعاتی که در جهت تعالی و تکامل خلقت انسان می‌باشد؛ مانند حفظ معارف الهی و براهین عقلانی و مانند آن. در این صورت چنین روزه‌داری در زمره حافظان حدود الهی قرار می‌گیرد که درباره آنان گفته شده است: «التائبون العابدون الحامدون السّائحون الرّاکعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود الله و بشّر المؤمنین».۳۹

ـ امساک و خودداری قوّه متخلیه از تخیل اموری که برای آن آفریده نشده است. وظیفه قوه خیال، تصور صورت‌های جزئی است و چون قوه خیال، هر لحظه صور متنوعی را نمایش می‌دهد، انسان را از تخیل در اموری که به آفرینش و کمال خلقت او مربوط می‌شود باز می‌دارد. همان‌گونه که ساحران در برابر موسی(ع) سحر کردند و او به گمان آنکه ریسمان‌ها و عصاها راه می‌روند، احساس ترس کرد.۴۰

سیدحیدر آملی در شرح روزة قوة خیال از آیة: «سنریهم آیاتنا فی‌الافاق و فی انفسهم»۴۱ چنین استنباط می‌کند که آفاق همان «خیال مطلق» و انفس «خیال مقید» می‌باشد. وی همچنین به سخن ابن‌عربی در کتاب التدبیرات الالهیه فی اصلاح المملکه الانسانیه می‌پردازد که او اعضا و جوارح انسان را از کارگزاران نفْس به شمار می‌آورد که در راس آنها حسی قرار دارد که همه این اعضا و حواس با اعمالشان به آن حس بازمی‌گردند. آن حس نیز به نوبه خود تحت سلطنت خیال است و خیال ـ با هر آنچه از صحت و فساد در اوست ـ ‌تحت ریاست و سلطنت «ذکر» می‌‌باشد؛ زیرا در اندیشه ابن‌عربی قوه ذاکره تحت سلطنت «فکر» و فکر نیز تحت سیطرة «عقل» و عقل وزیر انسان و انسان همان «روح» است؛ بنابراین روزه حقیقی در مرحله خیال، آنگاه حاصل می‌شود که قوه خیال تحت سلطنت «ذکر» قرار گیرد.۴۲

روزه قوه خیال، امساک و خودداری قوه وهمیه، آن است که از اظهار و ابراز دشمنی با دوستان خدا پرهیز کند و از تعلق به غیر خدا در تمام لحظات دوری کند؛ در غیر این صورت، نفس از استقامت در طریق مستقیم و توجه به دین ثابت و استوار که همان توحید حقیقی است، باز می‌ماند؛ بنابراین روزة حقیقی در مرتبة «وهم» آن است که انسان از مرتبه نفس امّاره خارج شده و به مرتبه نفس مطمئنه برسد.

سیدحیدر آملی در مقام توضیح این مطلب می‌افزاید نفس اماره به کمک دو قوّة غضب و شهوت به دنبال دشمنی و دوستی است؛ اما کسی که به مقام نفس مطمئنه رسیده است، از این گونه امور بری است و استحقاق رجوع به رب خویش را داراست؛ چرا که او به مقام شهود ذات و افعال حق‌تعالی نایل گشته است. بدین‌ترتیب روزه‌دار حقیقی دارای نفس مطمئنه است و مصداق آیة: «یا ایتها النفس المطمئنّه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه. فادخلی فی عبادی. و ادخلی جنتی»۴۳ می‌باشد؛ بنابراین چنین انسان‌هایی به دخول و ورود به جنت خاص خداوند فراخوانده می‌شوند.

سیدحیدر راز سخن خداوند را که فرمود «روزه از برای من است و من پاداش آن هستم»، چنین توجیه می‌کند و پاداش بنده روزه‌داری می‌داند که خداوند در مظاهر آفاقی و انفسی مشاهده کرده است. رسول خدا(ص) به روزه‌داران فرمودند: به‌زودی پروردگار خود را می‌بینید چنان‌که ماه را در شب بدر مشاهده می‌کنید.۴۴

امساک و نگاه‌داری حس مشترک که جامع وهم و خیال است: روزه چنین حسی مراقبت از صورت و معنایی است که بر نفس عرضه می‌شود تا مبادا مانع سلوک او گردد؛‌ زیرا هر کس که به صور حسی و صور جزئی خیالی مشغول باشد، از صور معنوی محجوب می‌ماند و آن کس که به معانی جزئی «وهمی» مشغول باشد، از معانی عقلی حقیقی، محجوب می‌گردد و محجوب، محجوب است چه به یک حجاب و چه به هزار حجاب.۴۵

اقسام روزه بر اساس معرفت انسان

روزه عوام یا عموم (کسانی که به ظاهر دین اکتفا می‌کنند)، ترک اموری است که به ظاهر باطل‌کننده روزه می‌باشد و با ده چیز باطل می‌شود و احکام و آداب آن در کتاب‌های فقهی آمده است. البته در این کتاب‌ها از مفطرات معنوی مانند غیبت نیز یاد شده است.

روزه خصوص یا خواص (روزه کسانی که از حقیقت دین بهره‌مندند)، روزه صالحان است و آن حفظ همه اعضا و جوارح از هر گونه خطا و گناهی است. چنین روزه‌ای با امور شش‌گانه‌ای باطل می‌شود که عبارتند از:

الف) نگاه داشتن چشم از امور ناشایست[...]؛

ب) حفظ زبان از بیهوده‌گویی، دروغ گفتن و سخن‌چینی [...]؛

ج) حفظ گوش از شنیدن سخنان ناشایست[...]؛

د) محافظت سایر جوارح از مکروهات و رعایت آداب روزه‌داری؛

هـ) باز کردن روزه با غذای حلال و اندک؛

و) همواره در خوف و رجا بودن.

روزه خصوص خصوص یا خواص خواص (روزه کسانی که به مرتبه کمال دین راه یافته و به قرب الهی رسیده‌اند)، روزه پیامبران و صدیقان و مقربان است و عبارت است از حفظ دل از تمنیّات و خواسته‌های پست. این روزه‌داران، توجه به غیرخدا، حتی تفکر درباره دنیا و توجه به قیامت را مبطل روزه می‌دانند. این روزه مراقبت از خواطر و حفظ باطن از توجه به غیر خداست. این گروه از روزه‌داران در زمرة فقرا قرار دارند که توشه آنان در سلوک راه خداوند، فنا و نیستی است و چنانچه فنای آنان به نحو کمال حاصل نشده باشد، روزه آنان نیز به مرتبه کمال نخواهد رسید و چون کمال فنا تحقق یابد، نام و نشانی از آنان نمی‌ماند و سرّ و راز عبادت از پرده عزت بیرون می‌‌آید: «اذا تَمّ الفقیر فهو الله».

از منظر دیگری روزه به روزه شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم می‌شود:

روزه اهل شریعت: امساک و خودداری از چیزهایی است که شرع شرایط آن را ذکر کرده و با نیت صحیح آغاز می‌شود و جایز است نیت در هر روز مقدم بر روزه باشد.

در نگاه اهل شریعت مراد از رؤیت، در حدیث: «صوموا لرؤیته و افطروا لرؤیته» رؤیت هلال ماه است؛ یعنی با دیدن هلال ماه رمضان، روزه بگیرند و با دیدن هلال ماه شوال، از گرفتن روزه خودداری کنند.

روزه اهل طریقت: پس از قیام به روزه اهل شریعت است و آن عبارت است از: امساک و خودداری از هرچه مخالف رضای خداوند باشد، چه در گفتار و کردار و چه در علم و عمل. به بیان دیگر، روی گرداندن از ماسوی‌الله است که زمان معین و محدود ندارد، بلکه زمان آن سراسر عمر انسان است و روزه گشودن چنین روزه‌داری هنگام ورود به بهشت و ملاقات با ربّ خویش است. در نگاه اینان معنای «صوموا لرؤیته و افطروا لرؤیته» به معنای آن است که روزه گرفتن و افطار کردن برای دیدار با خداست. روزه‌داران در مرتبه شریعت، تن به روزه می‌دهند و از بامداد تا شامگاه روزه دارند و میدان روزه ایشان یک روز است؛ اما در مرتبه طریقت، دل به روزه می‌دهند و از اول عمر تا آخر عمر روزه دارند و میدان روزه آنان یک عمر است.۴۷

به نظر می‌رسد پاداشی که خداوند برای روزه‌دار معین فرموده و دیدار خود را جزا و پاداش روزه دانسته،‌ چنین روزه‌ای باشد.

روزه اهل حقیقت: خودداری از مشاهده غیر حق تعالی به‌طور مطلق است که پس از قیام به دو روزه شریعت و طریقت تحقق می‌یابد و نیز نگاه‌داشتن باطن و سرّ از مشاهده غیر خداست. در باور اینان در عالم وجود، غیر از خدای تعالی و اسما و صفات و افعال او چیزی نیست. پس هر چه هست، اوست و به اوست و از اوست و به سوی اوست. به همین دلیل برای اهل حقیقت، محبت غیرخدا یکی از مبطلات روزه، به‌شمار می‌رود.

پی‌نوشت‌ها:

۳۱ ـ میزان‌الحکمه، ج۷،ح ۱۰۹۳۶، ص۳۲۱۰٫

۳۲ـ رک: ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱،ص۷۲۶٫

۳۳ـ روزه دل بهتر از روزه زبان و روزه زبان نیک‌تر از روزه شکم است. غررالحکم و دررالکلم، ترجمه تحقیق و تصحیح محمد رحمتی شهرضا،ح۵۴۶۲٫

۳۴ـ میزان الحکمه، ج۷، ح۱۰۹۵۱ ـ ۱۰۹۵۰٫

۳۵ـ بگوی: برای خدای رحمان روزه نذر کرده‌ام و امروز با هیچ بشری سخن نمی‌گویم (مریم: ۲۶).

۳۶ـ سکوت، موجب نجات است (فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج۵، ص ۱۹۲).

۳۷ـ و چون سخن لغوی بشنوند، از آن اعراض کنند…(قصص: ۵۵).

۳۸ـ رک: سیدحیدر آملی، انوار الحقیقه، صص ۶۲۴ـ۶۲۳٫

۳۹٫ توبه کنندگانند، پرستندگانند، ستایندگانند، روزه‌دارانند، رکوع کنندگانند، سجده‌کنندگانند، امرکنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکرند و حافظان حدود خدایند. و مومنان را بشارت ده (توبه: ۱۱۴).

۴۰٫ طه: ۶۷ ـ‌۶۶

۴۱٫ فصلت: ۵۳٫

۴۲٫ رک: سیدحیدر آملی، انوارالحقیقه، صص۶۳۵ ـ ۶۳۴٫

۴۳٫ ای روح آرامش یافته، خشنود و پسندیده به سوی پروردگارت بازگرد، و در زمرة بندگان من داخل شو، و به بهشت من درآی (فجر: ۳۰ـ‌ ۲۷).

۴۴٫ رک: سیدحیدر آملی، انوارالحقیقه، ص۶۳۵٫

۴۵٫ همان.

۴۶٫ رک: جوینی، مناهج‌السیفیه، صص ۷۹ـ۸۲٫

۴۷٫ میبدی، کشف‌الاسرار، ج۱، ص۴۹۴٫

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
  • کدخبر: 938843
  • منبع: روزنامه اطلاعات
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.