درست در همان روزهایی که عربها با انگلستان در موضوع استقلال عرب مشغول مذاکره بودند و جزای انقلاب علیه ترکها و همکاری با متفقین مطرح بود، متفقین هم در میان خودشان برای تقسیم میراث دولت عثمانی یعنی همین بلاد عربی مذاکرات مخفیانه ای اینجام میدادند و توافقهایی هم حاصل نموده بودند
به گزارش جماران؛ اواخر قرن نوزدهم میلادی روح عربیت در قسمت عربی دولت عثمانی اوج گرفت... اعلان مشروطه در سال 1908 از طرف دولت عثمانی که حاوی آزادی هایی برای جمعیت ها بود شاط تازه ای به این روح عربی بخشید
روح خودخواهی و ترک پرستی ترکها که طبعا کس العمل شدیدی در میان افکار تحصیل کرده های عرب داشت، این فکر و روحیه را تقویت میکرد، این عوامل عربها را به فکر تشکیل جمعیتها و احزاب علنی و سری انداخت و نهضت عربی را شروع کردند
این نهضت ها ابتدا فقط بر محور مطالبه اصلاحات و رسمی شدن زبان عربی در مناطق عرب نشین بویژه در مدارس بود، ولی رفته رفته منجر به مطالبه استقلال گردید...
جنگ جهانی اول شروع شد، چشم آزادگان و احرار عرب برای رهبری انقلاب به "شریف مکه" (حسین بن علی) دوخته شده و افکار عرب متوجه او بود
شریف حسین در خفا با دولت انگلستان مشغول مذاکره شد و چندین نامه سری میان او و نایب شاه انگلیس در مصر "سر هانری مگکاهون" در مورد شرایط قیام و انقلاب عربها علیه حکومت عثمانی و همکاری "با متفقین" در جنگ با آن دولت دور میزد
یکی از شرایطی که شریف حسین روی آن پافشاری داشت این بود که دولت انگلستان منطقه وسیعی که مرز شمالی آن "مرسین واضه" (در ترکیه) و حد جنوبی آن "دریای هند" و طرف غربش "دریای مدیترانه" و مرز شرقی آن"خلیج پارس" بعنوان ملک عربی بشناسد، به استثنای "عدن" که از خود انگلیس باشد
مکماهون با تاکید فراوان راجع به ایکه انگلستان عاشق ! استقلال عرب است خواهش میکرد که بحث در تعیین منطقه ملک عربی مسکوت باشد و بوقت مناسب دیگری محول شود
حسین پافشاری و اصرار داشت که قبل از شروع انقلاب و همکاری، حدود ملک عربی باید تعیین گردد، سرانجام مکماهون آمادگی انگلستان را برای شناسایی استقلال عرب با حدود مذکور اعلان کرده ولی مشروط باینکه ناحیه ای در غرب "دمشق و حلب و حمات و حمص" واقع است بجهت اینکه فرانسه در آنجا منافعی دارد و این ناحیه دیگر منطقه عربی محض نیست، استثنا شود
شریف جواب داد: محال است که در مورد بیروت و سایر سواحل سوریه که استثنا شده از خواسته خود تنزل کندو اینکه ساکنان آن مسیحی یا مسلمان باشند در عربی بودن آن تفاوتی ندارد
بالاخر در بیستم ژانویه 1915 مکهامون رسما جواب داد که بریتانیا با عنایت! مخصوصی که به شما دارد آنها را پذیرفت و اضافه کرد انگلستان هیچگونه صلحی بدون شرایطی که استقلال و آزادی عرب را تامین می کند با کسی نخواهد نمود و هرجا که بخواهد صلح و پیمانی منعقد سازد، استقلال عرب را شرط خواهد نمود .بدین ترتیب عربها آماده انقلاب شدند
... لشکر متفقین از مصر به فلسطین پیشروی میکرد، از سینا گذشت و غزه را پس از جنگی سخت با سربازان عثمانی گرفت و از آنجا به طرف بیت المقدس بحرکت در آمد، الخلیل "بیت لحم" را از دست دولت عثمانی بیرون آورده و در 9 دسامبر 1917 وارد شهر "بیت المقدس" ش، داوطلبان عرب که فریب وعده های انگلیس را خورده بودند تحت تاثیر شدید حس استقلال طلبی و روح ناسیونالیسم عربی با عجله از اطراف، خود را به لشکر انقلابی میرسانیدند
پیشرفت دو سپاه ادامه داشت، لشکر بریتانیا از طرف غرب اردن و سپاه انقلابی در شرق اردن پیش میرفتند. سپاه بریتانیا با جنگ شدیدی "ناصره"، "بیسان"، "نابلس"، "حیفا" و "عکارا" را تصرف کرد و ارتش عرب "معان" و "درعا" را متصرف شد "و بدین ترتیب حکومت عثمانی پس از 4 قرن از بلاد شام رخت بربست"
با توجه به آنچه نوشتیم معلوم می شود که این انقلاب یک نهضت عمومی عربی بوده و مخصوص یک به یک یا چند اقلیم و ناحیه نبوده و لذا عربهای فلسطین و عراق و سوریه و لبنان در آن شرکت داشتند
ژنرال اللنبی فرمانده سپاه در گزارشی که به وزارت جنگ بریتانیا در تاریخ 28 ژوئیه 1918 نوشته است، تصریح نموده : در نتایج نهایی که از این جنگ بدست آورده ایم، سپاه عربی سهم بزرگی دارد و آنها در این راه مساعدتهای شایانی نموده اند
درست در همان روزهایی که عربها با انگلستان در موضوع استقلال عرب مشغول مذاکره بودند و جزای انقلاب علیه ترکها و همکاری با متفقین مطرح بود، متفقین هم در میان خودشان برای تقسیم میراث دولت عثمانی یعنی همین بلاد عربی مذاکرات مخفیانه ای اینجام میدادند و توافقهایی هم حاصل نموده بودند
رفته رفته پرده از روی توطئه های استعماری متفقین در مورد تقسیم بلاد عرب عقب رفت و نقشه هایی که با وعده انگلستان به عرب متناقض بود کشف گردید
قبل از همه قرارداد "سایگس بیگو" کشف شد، این قرارداد بین انگلستان و فرانسه به وسیله "مارک سایکس" در تاریخ بیست و ششم ماه مه 1915 منعقد شد و دولت روس تزاری هم آنرا امضا نمود
طبق این قرارداد بلادعربی از دولت عثمانی شده بود، بین دو دولت فرانسه و انگلیس تقسیم گردیده و نقشه طوری تنظیم شده بود که نگذارند این منطقه تحت قدرت و زیر یک پرچم در آید که مبادا روزی موی دماغ استعمار چیان شود، طبق همین حدودی که این قرارداد مشخص و ترسیم کرده بود، بعدا نقشه ی "هلال خصیب" دولتهای عربی روی کار آمدند
به مقتضای این تقسیم، ساحل سوریه از "ناقور" تا "اسکندریه" و منطقه موصل در عراق سهم فرانسه و بقیه عراق از شمال بغداد تا خلیج بصره و مابین بصره در منطقه ی فرانسوی و دو بندر "حیفا و عکا" سهم بریتانیا شد
با قید اینکه فرانسه و بریتانیا بطور مستقیم و غیر مستقیم حق حکومت بر منطقه اختصاصی خود را داشته باشند و قرار شد فلسطین "غیر از دو بندر حیفا و عکا در سهم انگلیس بود" تحت سلطه ی یک اداره ی بین المللی در آید
سرگذشت فلسطین - ترجمه آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی