دفتر کارش در خیابان پاستور است،خیابانی که نهاد ریاست جمهوری نیز در آن حضور دارد و هنوز مشخص نیست که او در اندیشه نقل مکان به ساختمان مهم این خیابان در آینده است و یا خیر

به گزارش جماران، روزنامه آرمان نوشت:  عزت ا... ضرغامی روزی در جناح راست وبه اصطلاح اصولگرایی قرارداشت، به مرور زمان در طیف میانه قرار گرفت و امروز در طیف چپ اصولگرایی قرار گرفته با مواضعی که به اصلاح طلبان نزدیک شده است. درگفت وگو  با مهندس ضرغامی موضوعات مختلفی مورد بررسی قرار گرفت که در ادامه متن این گفت وگو را از نظر می‌گذرانید.

آیا دولت‌های پس از انقلاب اسلامی در شرایط برابر و با ابزارها و امکانات برابر اهداف خود را دنبال کرده‌اند؟

در طول تاریخ انقلاب اسلامی همه دولت‌ها با توجه به شرایط داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی از امکانات و اختیارات قانونی کافی برخوردار بوده‌اند. با وجود این نحوه استفاده از این امکانات و اختیارات به رویکرد هر دولت و قدرت رئیس جمهور بستگی داشته که به چه صورت از این اختیارات استفاده کرده است. به عنوان مثال در دولت آقای هاشمی رابطه مقام معظم رهبری با ایشان رابطه‌ای صمیمی و نزدیک بود. حتی در مواردی که در برخی از رویکردهای دولت اختلاف سلیقه‌هایی نیز وجود داشت هیچگاه این رابطه صمیمی از بین نرفت.این وضعیت در دولت اصلاحات نیز وجود داشت. در دولت اصلاحات هر زمان که رئیس دولت اصلاحات به حمایت مقام معظم رهبری نیاز داشت این حمایت صورت می‌گرفت. حتی در مقاطعی که خلاف قانون بوده و دولت تنها با حکم «ولی فقیه» می‌توانسته برنامه‌های خود را اجرا کند این حمایت صورت گرفته است. این وضعیت در دولت آقای احمدی‌نژاد نیز وجود داشت.مقام معظم رهبری در دولت اول آقای احمدی‌نژاد که ایشان با شعارهای عدالت خواهانه روی خدمت به مردم تمرکز زیادی داشتند و تلاش می‌کردند از حاشیه‌ها دوری کنند، به صورت جدی از دولت حمایت می‌کردند. با این وجود در سال‌های پایانی دولت آقای احمدی‌نژاد که ایشان از شعارهای خود فاصله گرفتند و وارد حاشیه‌هایی شدند به صورت طبیعی فاصله حاکمیت نیز با ایشان بیشتر شد.مقام معظم رهبری تا زمانی که روسای جمهور در چارچوب و هنجارهای انقلاب و نظام حرکت کنند به صورت جدی از آنها حمایت کرده اند.

پس چرا این شائبه در بین افکار عمومی وجود دارد که شرایط و ابزارها برای دولت‌ها به صورت برابر وجود ندارد و دولت‌های اصولگرا از حمایت بیشتری نسبت به دولت‌های اصلاح طلب برخوردار هستند؟

هرکسی با توجه به دغدغه‌ها و سلایق سیاسی خود، فضای سیاسی کشور را تحلیل می‌کند.به همین دلیل نیز ممکن است این شائبه در بین افکار عمومی وجود داشته باشد که به عنوان مثال آقای احمدی‌نژاد نسبت به آقای روحانی بیشتر مورد حمایت مقام معظم رهبری قرار داشته است.این در حالی است که امروز برخی از طرفداران آقای احمدی‌نژاد نسبت به حمایت بخش‌های مختلف حاکمیت از دولت آقای روحانی انتقاد جدی دارند و عنوان می‌کنند این حمایت‌ها از دولت آقای احمدی‌نژاد صورت نگرفته است.این وضعیت برای طرفداران دولت اصلاحات نیز وجود داشت و این افراد نیز عنوان می‌کنند که دولت اصلاحات با فشارهای زیادی مواجه بوده است. با این وجود ما باید بپذیریم که رهبری طراز و «شاقول» انقلاب است.بنده در دولت اصلاحات یک روز در محضر رهبر معظم انقلاب بودم. ایشان در این دیدار عنوان می‌کردند که بنده در رویکرد دولت‌ها تنها به کارآمدی در تحقق مطالبات مردم توجه می‌کنم و خط کشی‌های سیاسی و جناحی برای بنده اهمیت ندارد.رهبری حساسیت زیادی روی «متن» و«حاشیه» دارند و آنجا که احساس می‌کنند دولت‌ها متن را رها کرده و وارد حاشیه شده‌اند تلاش می‌کنند با هدایت‌های خود دولت را به مسیر اصلی خود بازگردانند.

رویکرد مقام معظم رهبری همواره نسبت به دولت‌ها برابر و حمایتی بوده و در این مسأله تردیدی وجود ندارد. با این وجود برخی از نهادهای حاکمیت برخلاف منش و روش رهبری رویکرد یکسانی نسبت به دولت‌ها نداشته‌اند و مثال‌های زیادی می‌توان در این باره ذکر کرد. شاید به همین دلیل نیز بوده که شائبه حمایت بیشتر برخی از نهادهای قدرت از اصولگرایان به وجود آمده است. به نظر شما این قبیل رویکردها و شائبه‌ها سبب فاصله گرفتن بخش‌هایی از جامعه از این نهادها نشده است؟

به نظر من اگر این شائبه هم در بین افکار عمومی به وجود آمده باید آن را اصلاح کرد.رهبر معظم انقلاب تا زمانی که دولت‌ها در مسیر خود حرکت کنند از آنها حمایت می‌کند.به عنوان مثال در موضوع توافق هسته‌ای ایشان حمایت قاطع و جدی از تیم مذاکره کننده هسته‌ای و آقای ظریف انجام دادند و من کمتر مشاهده کرده بودم که رهبری برای کسی تا به این اندازه مایه بگذارند.اینکه جهت گیری افکار عمومی در این زمینه به چه صورت است به وظیفه رسانه‌ها و کسانی باز می‌گردد که دارای تریبون هستند.مهم ترین مسأله برای مقام معظم رهبری حرکت دولت‌ها در مسیر تحقق مطالبات مردم بوده است. در نتیجه اینکه این مسأله شکل دیگری به خود گرفته به دلیل تغییر رویکرد دولت‌ها بوده است.

چرا نسل دوم و سوم انقلاب اسلامی دیدگاه‌های جدیدی نسبت به نسل ابتدایی انقلاب پیدا کرده‌اند؟آیا نسل جدید درحال فاصله گرفتن از مبانی گفتمان انقلاب اسلامی است؟

خیر؛من معتقد به فاصله گرفتن نسل جدید از نسل گذشته نیستم.در شرایط کنونی چهل سال از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد و ما مشاهده می‌کنیم که انقلاب در چارچوب‌ها و راهبردهای کلان رویکرد ثابت و جدی داشته و حتی حرکت انقلاب نسبت به گذشته بهتر نیز شده است.این مسأله نشان می‌دهد که نسل جدید که مدیریت انقلاب را به دست گرفته،همچنان با انقلاب همراهی دارند.امروز قدرت ایران در منطقه خاورمیانه غیرقابل انکار است و هیچ اتفاقی در منطقه بدون تأثیرگذاری ایران رخ نمی‌دهد.امروز جنبه‌های انترناسیونالیستی انقلاب تحقق پیدا کرده و ما با دو جهان مواجه شده ایم.نخست جهان «استکبار» به رهبری آمریکا و دوم جهان «مقاومت» به رهبری جمهوری اسلامی ایران.این مسأله که ظاهر،ادبیات،خلق و خو وحجاب دختران تغییر پیدا کرده و شکل متفاوتی به خود گرفته به معنای فاصله گرفتن جوانان از مسیر انقلاب نیست.در نسل جدید امثال شهید حججی‌ها نیز فراوان هستند که با تمام توان در خدمت اهداف انقلاب و نظام هستند.اگر ما به انتخابات در جمهوری اسلامی نگاه کنیم متوجه می‌شویم که میزان مشارکت مردم در انتخابات مختلف از بسیاری از کشورهای جهان بیشتر بوده است. این در حالی است که ما از این نظر در منطقه خاورمیانه و در شرایطی که کشورهای منطقه بویی از انتخابات نبرده‌اند بی رقیب هستیم. از توصیه‌های همیشگی رهبر معظم انقلاب به بنده تلاش برای حضور حداکثری مردم در پای صندوق‌های رأی بوده است.نکته قابل توجه اینکه برای ایشان اینکه نتیجه انتخابات چه کسی باشد اهمیت ندارد و من تاکنون ندیده ام که ایشان در انتخابات مختلف نظر خاصی نسبت به کسی داشته باشند و به دیگران نیز توصیه کنند.با این وجود بنده اعتقاد دارم که نسل جدید مطالبه و اعتراض دارد و به بسیاری از اهداف اقتصادی که مورد نظر نظام بوده نرسیده است.این در حالی است که نسل جدید مانند نسل اول انقلاب با صراحت و شجاعت حرف خود را می‌زند.در نتیجه اگر فاصله‌ای افتاده ما نسل‌های قدیم احساس می‌کنیم چنین فاصله‌ای افتاده است. نسل جدید به کشور و نظام علاقه دارد و اگر در برخی از مسائل افراد دغدغه‌های متفاوتی دارند به معنای فاصله گرفتن نیست.

رفتارشناسی سیاسی شما در زمانی که ریاست صداوسیما را برعهده داشتید با امروز متفاوت شده است. شما که روزی در طیف راست اصولگرایی قرار داشتید به مرور زمان وارد طیف میانه و در نهایت طیف چپ اصولگرایی شدید و در برخی مقاطع به رویکردهای اصلاح طلبانه نزدیک شده‌اید. بیرون آمدن از دایره گذشته و گام گذاشتن در فضای فراتر از گذشته معطوف به چه تصمیمی در آینده خواهد شد؟آیا شما به ریاست جمهوری فکر می‌کنید؟

افراد تا زمانی که در یک سازمان فعالیت می‌کنند مواضعی که اختیار می‌کنند باید متناسب با جایگاه سازمانی خود باشد.این در حالی است که فرد باید سازمانی که در آن فعالیت می‌کند را قبول داشته باشد. در نتیجه رئیس سازمان صداوسیما نمی‌تواند دغدغه‌های شخصی خود را از موضع رئیس رسانه ملی عنوان کند.رئیس صداوسیما باید دارای اجتهاد رسانه‌ای باشد و نسبت به مطالبات مردم و همچنین دستگاه حاکمیتی پاسخگو باشد. با این وجود دوستانی که از نزدیک بنده را می‌شناسند به خوبی به این نکته آگاهی دارند که مواضع امروز من با دیروز هیچ تغییری نکرده و تنها به دلیل سمتی که در صداوسیما داشتم از بیان آن خودداری می‌کردم و آن را تنها در جلسات خصوصی عنوان می‌کردم. اگر امروز من با آقای ابطحی، نقویان، زم، حسین کروبی، سید نظام موسوی، فردوسی پور، مسعود کیمیایی و ... صحبت می‌کنم به دلیل این است که علاقه دارم قرائت‌های آنها را نسبت به پدیده‌های موجود در جامعه بشنوم. برای بنده مهم است که چرا سرنوشت فرزند آقای زم که یک شخصیت فرهنگی برجسته کشور است به اینجا کشیده شده است.من دوست دارم قرائت آقای زم را هم در کنار قرائت امنیتی که از این مسأله وجود دارد بشنوم.از سوی دیگر هنگامی که قرائت آقای ابطحی از وضعیت زندان در مدت شش ماهی که در زندان بودند را می‌شنوم متوجه می‌شوم که این قرائت با قرائتی که مطرح شده با هم تفاوت دارد. به همین دلیل نیز این تفاوت‌ها ذهن من را واقعی تر و سالم تر می‌کند.امروز برخی از اصلاح طلبان از «گفت‌وگوی ملی» و «آشتی ملی» سخن می‌گویند که به نظر من صحیح نیست. مردم و جریان‌های سیاسی با یکدیگر قهر نیستند که کشور به «آشتی ملی» نیاز داشته باشد. با این وجود ما هنوز نمی‌توانیم با هم حرف بزنیم. کسی جلوی گفت‌وگوی ملی را نگرفته است. اگر منظور این افراد گفت‌وگوی آقای(ایکس) از یک جریان سیاسی با آقای (ایگرگ) در جریان سیاسی دیگر است که نمی‌توان این را به آحاد مردم تعمیم داد. بنده امروز در وسط حاکمیت قرار دارم.

چرا چنین فکری می‌کنید؟

به دلیل اینکه بنده خودم را عین حاکمیت می‌دانم و احساس می‌کنم باید نسبت به حاکمیت پاسخگو باشم.امروز برای مردم تفاوت نمی‌کند که به فرض آقای روحانی رئیس جمهور است و یا آقای احمدی‌نژاد. مردم نسبت به مشکلات خود دغدغه دارند و به دنبال پاسخگویی مسئولان هستند. در نتیجه من باید از حاکمیت دفاع کنم و به مردم پاسخگو باشم.قرائت‌های مختلف سوءتفاهم‌های یکدیگر را از بین می‌برد. با این وجود ما هنوز با هم حرف نمی‌زنیم و بیشتر از طریق رسانه‌ها با هم مجادله می‌کنیم.من در طول دوران ریاست جمهوری آقای روحانی تنها یک بار با ایشان ملاقات داشتم که در این دیدار به ایشان گفتم روحیه شما به شکلی است که می‌توانید همه گروه‌های سیاسی را دور هم جمع کنید.با این وجود ایشان چنین رویکردی در پیش نگرفت و نه تنها در راستای اجماع گروه‌های سیاسی پیش نرفت و بلکه در تریبون‌های مختلف سیل ناسزا را خطاب به منتقدان خود روانه کرد.

آیا بهتر نبود زمانی که رئیس صداوسیما بودید رفتار امروز خود را نشان می‌دادید و با طیف‌های مختلف فکری تعامل بیشتری می‌کردید؟آیا اگر در آن مقطع زمانی چنین رویکردی در پیش می‌گرفتید واقعی‌تر و تأثیرگذارتر نبود؟

بحث‌های چالشی،نگاه‌های متفاوت و حتی متخاصم نسبت به یکدیگر تنها مختص به مسائل سیاسی نیست.صداوسیما نیز به دلیل اینکه باید پاسخگوی مردم باشد در حوزه‌های مختلف چنین رویکردی در پیش گرفته بود.به عنوان مثال در حوزه ورزشی، سینمایی، علمی و اجتماعی همه کسانی که صاحب‌نظر بودند تریبون رسانه ملی در اختیار آنها قرار گرفته است. بنده روزی نبود که در جلسه هیأت دولت شرکت کنم و از طرف آقای احمدی‌نژاد و رحیمی مورد مواخذه قرار نگیرم.این برخورد تا روزهای آخر دولت با بنده وجود داشت.این وضعیت در دولت آقای‌روحانی نیز وجود داشت. با این وجود باید عنوان کنم که بیشترین تعامل و ظرفیت را رئیس دولت اصلاحات در مقابله با برنامه‌های انتقادی صداوسیما از خود نشان می‌داد و ایشان بیشترین تعامل را با صداوسیما داشتند. در دولت آقای احمدی‌نژاد و به خصوص در چهار سال مشکلات صداوسیما ودولت در بیشترین حالت خود قرار گرفت به شکلی که بیت رهبری پادرمیانی و وساطت کردند.آقای الهام در این زمینه مستندسازی کرده بودند و برخی از اعضای نهادرهبری نیز با ایشان همراهی می‌کردند. امروز هم برخی از این افراد که بنده را می‌بینند عنوان می‌کنند که ما نسبت به دولت آقای احمدی‌نژاد انتقاد جدی داریم اما صداوسیما نیز در چهار سال اول دولت احمدی‌نژاد به شدت دولت را نقد می‌کرد.این وضعیت برای آقای روحانی هم وجود داشت وهرچه ما به آقای روحانی خدمت می‌کردیم و شرایط بیشتری برای ایشان در نظر می‌گرفتیم انتظارات ایشان افزایش پیدا می‌کرد.نکته جالب درباره آقای روحانی این است که هنگامی که با ایشان صحبت می‌کنید و برای ایشان دوساعت استدلال می‌کنید، هنگامی که جلسه تمام می‌شود انگار که با این بشقاب صحبت کرده‌اید و هیچ تغییری در رویکرد ایشان مشاهده نمی‌کنید.این وضعیت حتی در چهره ایشان نیز وجود ندارد و چهره ایشان به شکلی نیست که انسان علاقه به ادامه دادن داشته باشد. بنده به هیچ عنوان نمی‌گویم که همه عملکرد من در صداوسیما قابل قبول بوده است. با این وجود باید این نکته را نیز در نظر داشت که قضاوت‌های پسینی درباره رویدادهای تاریخی همواره صحیح نیست. در دوران مدیریت بنده در صداوسیما در زمینه ورزش و به خصوص فوتبال تزاحم‌ها و رویکردهای متضاد فوتبالی همواره دررسانه ملی به تصویر کشیده می‌شد. این وضعیت درباره سینما نیز وجود داشت. در دوران مدیریت بنده بود که برنامه «هفت» شکل گرفت که با مخاطبان زیادی نیز در زمینه سینما مواجه شد.در موضوع رفتن آقای جیرانی از این برنامه نیز بنده مخالفت کردم و به ایشان گفتم اجازه ندارید برنامه را ترک کنید. با این وجود با توجه به هجمه‌های تند برخی از اصولگرایان آقای جیرانی به این نتیجه رسیده بودند که اگر برنامه را ترک کنند بهتر است و در نهایت نیز این کار را انجام دادند.این وضعیت برای آقای فردوسی پور نیز وجود داشت و هنگامی که دعوا‌های فوتبالی و سیاسی در این برنامه شدت پیدا می‌کرد ایشان تنها با حمایت مدیریت سازمان به کار خود ادامه می‌دادند و دلگرم می‌شدند. با این وجود در زمینه سیاسی وضعیت به این شکل نبود و حساسیت‌های بیشتری وجود داشت.به عنوان مثال هنگامی که مذاکرات سعدآباد انجام شد و پس از این مذاکرات وزرای خارجه سه کشور اظهارنظرهای نامناسبی درباره این مذاکرات انجام دادند صداوسیما به این نتیجه رسید که در این زمینه یک مستند بسازد. هنگامی که این مستند ساخته شد آقای روحانی نسبت به پخش این مستند به دفتر رهبری گلایه کردند. بنده بارها به آقای روحانی که در آن مقطع زمانی عضو شورای امنیت ملی بود عنوان کردم که تریبون در اختیار شماست و هر زمان که تمایل داشتید می‌توانید به شائبه‌ها دراین زمینه پاسخ بدهید.به همین دلیل نیز برنامه«شناسنامه» در این زمینه و با گفت وگو با آقای روحانی برای پاسخگویی به شائبات درباره مذاکرات سعدآباد تولید شد و بعدا با همین عنوان ادامه پیدا کرد.از سوی دیگر ما پس از اتفاقات سال88 برخی از اصلاح‌طلبان را برای موضوعات خاص به صداوسیما دعوت می‌کردیم و از آنها می‌خواستیم که تنها درباره آن موضوع دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. به عنوان مثال به مناسبت روز13 آبان ما از آقای اصغرزاده و خانم ابتکار که در تسخیر لانه جاسوسی حضور داشتند دعوت کردیم که دیدگاه‌های متفاوت خود را درباره این واقعه عنوان کنند.البته این کار برای ما هزینه‌های زیادی داشت و برخی از رسانه‌ها که نام نمی‌برم و شما می‌شناسید عنوان می‌کردند که چرا به جای جوانان انقلابی یک پیرزن پشیمان را به صداوسیما دعوت کرده‌اید.با این وجود هنگامی که آقای اصغرزاده و خانم ابتکار در برنامه زنده تلویزیونی حضور پیدا کردند به جای اینکه درباره واقعه13 آبان صحبت کنند به بازخوانی فتنه سال88 و دفاع از سران فتنه برخاستند و وارد مباحثی شدند که صداوسیما براساس مصوبات شورای عالی امنیت ملی دارای ملاحظاتی است.

این مسأله به دلیل این نبود که تریبون در اختیار این افراد قرار نداشت و به همین دلیل نیز از فرصت ایجاد شده در جهت بیان حقایق استفاده کردند؟

بله،اینچنین بوده است ومن هم موافق هستم.بنده می‌دانستم که آقای اصغرزاده و خانم ابتکار قرائت متفاوتی نسبت به فتنه سال88 دارند. با این وجود به دلیل اینکه این افراد که در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی نقش داشتند فراموش نشوند و نسل جدید قرائت آنها را نیز درباره این واقعه بشنود این افراد را به صداوسیما دعوت کردم.این در حالی بود که این افراد سادگی کردند و شرایط را مدیریت نکردند.بنده تمایل داشتم تا آنجا که امکان داشت طیف‌های مختلف فکری و سیاسی در تلویزیون حضور داشته باشند و دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. با این وجود اگر در جایی این امکان وجود نداشته دیگر واقعا نمی‌شده است و جا برای مانور بیشتر نبوده است.

چرا در سال88 به صورت برابر تریبون صداوسیما را در اختیار طرفین دعوا قرار ندادید؟شاید اگر این کار را انجام می‌دادید پیامدهای این اتفاق به این گستردگی نبود.در این زمینه چه دغدغه‌ای داشتید؟

این دیدگاه را آقای یامین پور نیز در گفت وگو با بنده عنوان کردند و ایشان نیز با شما هم عقیده بودند.با این وجود برای پاسخ به سوال شما من از شما یک سوال می‌پرسم.اگر امروز شما رئیس سازمان صداوسیما بودید و آقای احمدی‌نژاد از شما درخواست می‌کرد که تریبون صداوسیما را در اختیار ایشان قرار بدهید تا همه دیدگاه‌های خود را مطرح کند شما چه پاسخی به ایشان می‌دادید؟

من مطمئنا پاسخ منفی می‌دادم

اگر آقای رحیمی از شما درخواست کند که در چند جلسه به سخنان آقای جهانگیری واکنش نشان بدهد آیا به ایشان این فرصت را می‌دادید؟

شاید می‌دادم

شاید در ظاهر عنوان کنید که موافقت می‌کردید؛ اما در واقعیت این اتفاق رخ نمی‌داد و شرایط برای چنین کاری مهیا نبود.آیا در شرایط کنونی اگر وزیر خارجه دولت آقای احمدی‌نژاد را به یک برنامه تلویزیونی دعوت کنید، تا سیاست خارجی دولت آقای روحانی را نقد کند آقای روحانی اجازه چنین کاری به شما می‌دهد؟بدون شک دولت چنین اجازه‌ای به شما نخواهد داد.امروز آقای جلیلی دارای دیدگاه‌های مختلفی در زمینه مدیریت کشور است. با این وجودهیچ تریبونی در اختیار ایشان نیست و به جز محیط‌های محدود دانشگاهی ایشان هیچ تریبونی برای بیان دیدگاه‌های خود در اختیار ندارد.

درباره آقای جلیلی شائبه ریاست جمهوری وجود دارد.

به این دلیل نیست. این وضعیت برای آقای اسحاق جهانگیری نیز وجود داشت.همه می‌دانستند که آقای جهانگیری، که صداوسیما هر روز درباره ایشان برنامه پخش می‌کرد، درانتخابات ریاست جمهوری کاندیدا خواهد شد. این درحالی است که برخی به شورای نگهبان انتقاد وارد می‌کنند که تأیید آقای جهانگیری برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری غیرقانونی بوده است. دلیل این مسأله نیز این است که ایشان از ابتدا اصلا قصد ریاست جمهوری نداشتند و تنها برای دفاع از دولت و آقای روحانی در انتخابات ثبت نام کردند.

این وضعیت برای آقای قالیباف در مقابل آقای رئیسی نیز وجود داشت

اختلافات آقای قالیباف و رئیسی تا لحظه آخر پا برجا بود و هیچ جریانی نمی‌توانست این اختلاف را از بین ببرد.حتی «جمنا» نیز نتوانست این اختلافات را پایان بدهد و همه چیزبه48 ساعت آخر کشیده شد.این در حالی است که آقای قالیباف با تصمیم فردی خود از انتخابات کناره گیری کردند و هیچ کس ایشان را وادار به چنین کاری نکرد. برخی از اصولگرایان بر این باور بودند که هر دو این کاندیداها باید در انتخابات حضور داشته باشند تا آرای بیشتری از مخالفان دولت آقای روحانی به سبد اصولگرایان ریخته شود.در نتیجه آقای قالیباف وآقای رئیسی دو کاندیدای کاملا مستقل بودند.با این وجود آقای جهانگیری به صورت رسمی معاون اول رئیس جمهور بود و ازابتدا مشخص بود که برای تقویت آقای روحانی درانتخابات حضور پیدا کرده است.آقای قالیباف و رئیسی در برخی مسائل با هم اختلافات جدی داشتند اما در فضای انتخابات فاصله خود را افزایش دادند تا با هم تقابل پیدا نکنند.این در حالی بود که آقای روحانی و جهانگیری در فضای انتخابات با هم پاس کاری می‌کردند و آقای جهانگیری به صورت کامل در زمین آقای روحانی بازی می‌کرد.در نتیجه اگر آقای جلیلی در تلویزیون حضور پیدا کند و دیدگاه‌های خود را مطرح کند به معنای تبلیغ برای حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری نیست.از سوی دیگر اگر مدیران دولت گذشته درتلویزیون حضور پیدا کنند و سیاست‌های دولت آقای روحانی را نقد کنند با واکنش جدی آقای روحانی مواجه خواهند شد.آقای روحانی اصلا چنین رویکردی را برنمی‌تابد.

چرا در دوران ریاست شما بر سازمان صداوسیما خبرهای مرحوم آیت ا... هاشمی نمایش داده نمی‌شد؟

بنده از جمله افرادی هستم که در طول دوران انقلاب موفق شده‌ام آقای هاشمی را خوب درک کنم. به همین دلیل نیز به شما قول می‌دهم که یک مصاحبه مشروح و تفصیلی درباره آقای هاشمی با شما انجام بدهم.بنده زمانی یک جوان انقلابی بودم وبا رفتار سیاسی آقای هاشمی به خوبی آشنا بودم، در نماز جمعه‌های ایشان شرکت می‌کردم. این در حالی است که در دولت ایشان در معاونت سینمایی حضور داشتم و ایشان رفتار فوق‌العاده‌ای در این زمینه داشتند.شرایط به شکلی بود که بزرگ‌ترین حامی من در سینما آقای هاشمی بود.به همین دلیل نیز بود که من در مدت یک سال و نیم موفق شدم کارهای بزرگی در سینما انجام بدهم.آقای‌هاشمی خدمات زیادی به کشور انجام داده است. با این وجود بنده معتقدم خطاهای راهبردی نیز در رویکرد ایشان وجود داشته است.به همین دلیل نیز نیاز می‌بینم که یک گفت وگوی مفصل درباره آیت‌ا... هاشمی با شما انجام بدهم.

هنگامی که در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری سال88 احمدی‌نژاد عکس خانم رهنورد را از جیب خود بیرون آورد به عنوان رئیس سازمان صداوسیما چه احساسی داشتید؟

به نظر من اگر این کار را انجام نمی‌داد، بهتر بود.

هنگامی که احمدی‌نژاد در برنامه زنده تلویزیونی به آیت ا... هاشمی و آقای ناطق نوری توهین کرد چه احساسی داشتید؟

برخی عنوان می‌کنند که هزینه‌ای که براثر مناظره‌های سه انتخابات ریاست جمهوری88،92 و 96 به نظام وارد شد بسیار زیاد بوده و من نیز با این دیدگاه موافق هستم. با این وجود معتقدم تخریب‌هایی که در مناظرات سال96 انجام گرفت به مراتب از سال88 بدتر و مخرب تر بود.در سال88 آقای احمدی‌نژاد از عبارت «خس و خاشاک» استفاده کرد که منظور ایشان به همه حامیان انتخاباتی رقیب نبود. ایشان حتی چند بار درباره این مسأله توضیح دادند و عنوان کردند منظور ایشان کسانی بوده که فضا را تعمدا متشنج کرده بودند.با این وجود در آن مقطع زمانی استفاده از این عبارت تأثیر خود را بر جای گذاشت.بنده با استفاده از لفظ«آشغال» درباره اعتراض کنندگان اخیر نیز مخالفم. کسی نباید با چنین ادبیاتی با اعتراض کنندگان صحبت کند.

آیا در سال88 در پشت صحنه پس از مناظره احمدی‌نژاد و کروبی جنگ لفظی بین این دو کاندیدا به وجود آمد؟

خیر، در پشت پرده روابط عادی و همراه با احترام بود. این وضعیت بین آقای احمدی‌نژاد و موسوی نیز وجود داشت.

در سال92 نیز به همین صورت بود؟

بله؛در سال92 نیز وضعیت به همین شکل بود.در سال92 من قبل از مناظرات به میان کاندیداها می‌رفتم و با آنها درباره شیوه مناظره صحبت می‌کردم. به همین دلیل نیز مشاهده می‌کردم که در پشت صحنه بین کاندیداها بگو وبخند وجود دارد و روابط محترمانه است.ماجرای جالب در سال92 این بود که ما به دلیل طولانی شدن مناظرات قصد داشتیم به کاندیداهای ریاست جمهوری چای و شیرینی بدهیم.به همین دلیل نیز این مسأله را باهمه کاندیداها مطرح کردیم و عنوان کردیم ما تصمیم داریم در زمانی که دوربین روی شما نیست به شما چای و شیرینی بدهیم. البته نوع شیرینی را نیز بنده قبلا مشاهده کرده بودم که مثلا شیرینی ناپلئونی نباشد که هنگام خوردن روی صورت،ریش و یا عبای کاندیداها بریزد و بعدا از ما گلایه کنند. هنگامی که شیرینی خریداری شد من شخصا شیرینی را آزمایش کردم تا مشکلی وجود نداشته باشد.با این وجود هنگامی که این مسأله را با کاندیداها در میان گذاشتیم همه استقبال کردند به جز آقای روحانی و عارف که به شکل مشکوکی به هم نگاه می‌کردند.بنده مجددا تأکید کردم که ما قصد چنین کاری داریم که آقای عارف در پاسخ به بنده عنوان کردند «شما که ریش و قیچی دست خودتان است هر کاری دوست دارید انجام بدهید».

آخرین بار چه زمانی با آقای احمدی‌نژاد دیدار داشتید؟

سه هفته قبل.

محل ملاقات کجا بود؟

منزل آقای احمدی‌نژاد که ایشان به ما شام هم دادند که این دیدار در حدود چهار ساعت به طول انجامید.

به جز شما افراد دیگری نیز در این دیدار حضور داشتند؟

دو نفر دیگر هم بودند که از ذکر نام آنها معذورم.

چه مباحثی در این دیدار مطرح شد؟

بحث‌های ما خصوصی است و بیشتر بین خودمان است؛البته چارچوب این مباحث حفظ و پیشبرد اهداف انقلاب و نظام و حفظ آقای احمدی‌نژاد در فضای سیاسی کشور بود.دغدغه‌هایی که ما در این دیدار مطرح کردیم بیشتر دلسوزی‌هایی بود که نسبت به یکدیگر داشتیم.نکته دیگر اینکه من دوست داشتم دیدگاه‌های آقای احمدی‌نژاد را پس از دستگیری آقای مشایی و بقایی بشنوم و به همین دلیل نیز در این زمینه صحبت کردیم.مطالبی هم بنده با ایشان درمیان گذاشتم که احساس می‌کردم ایشان نسبت به آنها اشراف ندارند. این مسائل بیشتر درباره فضای رسانه‌ای جهانی بود.بنده تلاش کردم در این دیدار شرایط مصالحه و برطرف کردن برخی از سوءتفاهم‌ها را مهیا کنم.

آیا شما به صورت مستقل با آقای احمدی‌نژاد دیدار کردید و یا اینکه از طرف شخص خاصی به این دیدار رفته بودید؟

من مستقل به این دیدار رفته بودم.

در این دیدار استدلال‌های آقای احمدی‌نژاد را پذیرفتید؟

من در این دیدار مانند همه دیدارهایی که انجام می‌دهم نه همه استدلال‌های ایشان را پذیرفتم و نه ایشان چنین رویکردی داشت. با این وجود استدلال‌هایی که برای یکدیگر مطرح می‌کردیم می‌توانست برای هم مفید باشد و راهی برای جلوگیری از واگرایی‌های که هم می‌توانیم خودمان عامل آن باشیم و هم اینکه از بیرون به ما تحمیل شود.من دلم برای هاشمی دهه 60 و احمدی نژاد 83 تنگ شده است.

مهم ترین مانع رفع حصر چیست؟

حصر یک مجازات نبود بلکه یک اقدام امنیتی برای حفظ امنیت و آرامش مردم بود.این در حالی است که نظام هیچ برنامه‌ای به عنوان حصر نداشت و به همین دلیل پس از20 ماه این اتفاق رخ داد.با این وجود و در جریان بیداری اسلامی که در برخی از کشورهای منطقه رخ داد این افراد مردم را به راهپیمایی دعوت کردند که این مسأله حتی با موافقت رئیس دولت اصلاحات نیز همراه نشد. به همین دلیل نیز اعضای شورای عالی امنیت ملی به صورت متفق القول «حصر» را تصویب کردند و بنده به خاطر ندارم که کسی با این مصوبه مخالفت کرده باشد.امروز نیز اگر اعضای شورای امنیت ملی به این نتیجه برسند که می‌تواند گشایش‌هایی در زمینه حصر صورت بگیرد این اتفاق رخ خواهد داد.در نتیجه این تصمیم از ابتدا در شورای امنیت ملی گرفته شده و تا انتها نیز در اختیار شورای عالی امنیت ملی است و هیچ عامل بیرونی در این زمینه تأثیرگذار نیست.به نظرمن شورای عالی امنیت ملی این تصمیم را بگیرد تا مشخص شود که آیا این موضوع با فشارهای بیرونی مواجه خواهد شد و یا خیر.

اگر شرایط برای حضور شما در انتخابات ریاست جمهوری مهیا شود آیا در انتخابات آینده کاندیدا خواهید شد؟

من به این نتیجه رسیده ام که انتخابات به بلای جان ما تبدیل شده است.در ابتدا احساس می‌کردم انتخابات بلای جان اصولگرایان شده است. دلیل این مسأله هم این بود که اصولگرایان احساس می‌کنند مدافع انقلاب و نظام هستند. با این وجود امروز به این نتیجه رسیده‌ام که انتخابات بلای جان همه ما شده است.متأسفانه ما هنوز نتوانسته‌ایم رقابت سیاسی سازنده را نهادینه و ترویج کنیم و شخصیت‌های سیاسی در این زمینه ناموفق بوده اند. به همین دلیل نیز من آسیب‌های انتخابات را بلای جان کشور می‌دانم. البته سخن من به معنای این است که ما باید تلاش کنیم آسیب‌های انتخابات را کاهش بدهیم وگرنه اصل انتخابات را یک امر ضروری و کتمان ناپذیر می‌دانم.به همین دلیل نیز مسأله اصلی من انتخابات نیست.به نظر من شکستن کلیشه رقابت جریان‌های سنتی و نخ نمای سیاسی برای فضای جدید و متفاوت نسبت به اصل انتخابات اولویت دارد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.