هرچند پیروزی در فاو باعث برتری ایران در جنگ شده بود، اما این برتری تنها تا فروردین 67 ادامه داشت و اواخر فروردین عراق توانست «فاو» را پس بگیرد.
به گزارش جماران؛ شرق نوشت: عملیات «رمضانالمبارک» به روایت عراق و سقوط فاو به روایت ایران؛ آنچه در روزهای پایانی فروردین 67 بر یکی از بزرگترین فتوحات ایران در جنگ هشتساله نقطه پایان گذاشت، همچنان محل مناقشه فرماندهان و مسئولان وقت است؛ هر کدام یک مورد را به عنوان دلیل اصلی سقوط جزیره فاو بیان میکنند؛ جزیرهای در داخل خاک عراق که سال 64 در عملیات «والفجر 8» رزمندگان ایرانی به داخل آن نفوذ کردند و در فروردین 65 کار فاو را یکسره کردند. هرچند پیروزی در فاو باعث برتری ایران در جنگ شده بود، اما این برتری تنها تا فروردین 67 ادامه داشت و اواخر فروردین عراق توانست «فاو» را پس بگیرد.
این بازپسگیری از سوی عراق، به محلی برای گفتن ناگفتههای جنگ تبدیل شده؛ در آخرین مورد، سردار «سیدیحیی رحیمصفوی»، از فرماندهان ارشد سپاه در زمان جنگ، به سؤالاتی در مورد سقوط فاو پاسخ داده؛ او به جمع دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش رفته بود و در پاسخ به سؤالی درباره چگونگی سقوط فاو گفته «از سال ۶۵ بنا بر تصمیم فرمانده جنگ آقای هاشمی استراتژی جنگ از جنوب به شمال غرب تغییر پیدا کرد. دلیل منطقیاش هم این بود که دیگر ما سرزمینی در جنوب نداشتیم که بشود در آن عملیات نظامی انجام داد».
صفوی: غافلگیر شدیم
صفوی در ادامه سقوط فاو را ناشی از کمک اطلاعاتی آمریکا و غافلگیری نیروهای ایرانی دانسته و گفته «در چنین شرایطی عراقیها فروردین سال ۶۷ با اطلاعاتی که از آمریکاییها درباره استعداد و وضعیت نیروهای ما گرفته بودند، ما را غافلگیر و برای بازپسگیری فاو حمله کردند». به گزارش «ایلنا» او با مقایسه تعداد نیروها و امکانات در زمان تصرف و سقوط فاو و کمشدن آنها در زمان سقوط گفت: «وقتی عراقیها به ما حمله کردند، ما عمده قوایمان در حلبچه و تمام فرماندهان اصلی هم در کرمانشاه بودند و در حقیقت همانطور که ما عراق را در تصرف فاو غافلگیر کردیم، آنها هم با اطلاعاتی که آمریکاییها به آنها دادند در بازپسگیری فاو ما را غافلگیر کردند. یعنی ما نفهمیدیم که عراق میخواهد فاو را پس بگیرد. بنابراین به طور مشخص فاو از سال ۶۴ تا ۶۷ در اختیار ما بود».
صفوی درباره دلایل بازپسگیری فاو توسط عراق گفت: «ارتش عراق با پشتیبانی اطلاعاتی آمریکاییها و سه برابر توان رزمی به نیروهای ما حمله کرده بود و علاوه بر پشتیبانی آتش توپخانه و هوایی از بمباران شیمیایی آن هم از نوع سیانور استفاده کرد. در جمعبندی، عملیاتهای پیروزی فاو در سال ۶۴ و پیروزی کربلای ۵ در شلمچه و رسیدن به پشت دروازه بصره توازن قوا به نفع ایران تمام شد و سرنوشت جنگ با صدور قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۶ که ایران آن را در سال ۶۷ پذیرفت، خاتمه یافت».
در بیمارستان امام حسی(ع) کرمانشاه
رحیمصفوی در ادامه به موردی اشاره کرد که خیلیها آن را عامل اصلی سقوط فاو میدانند؛ حضور فرماندهان سپاه در کرمانشاه. او گفته «وقتی عراق به فاو حمله کرد، همه ما فرماندهان در بیمارستان امام حسین(ع) کرمانشاه بودیم، آقای رضایی رو کرد به ما گفت کی حاضر است برود به فاو؟ بنده چون بیشتر از همه فرماندهان منطقه را میشناختم قبول کردم بروم، به اتفاق آقای مرتضی قربانی، آقای حاج قاسم سلیمانی، آقای اصغر صبوری و یکی دو تای دیگر از فرماندهان لشکرها از کرمانشاه با یک هلیکوپتر ۲۱۴ مستقیم به سمت فاو حرکت کردیم. از کرمانشاه به فاو در دزفول هلیکوپتر سوخت زد و هرچه بالگرد به سمت آبادان نزدیک شد، گفت سوخت من دارد تمام میشود، میگفتم برو؛ باید ما را به فاو برسانی و وقتی که در فاو نشست، دیگر یک قطره هم بنزین نداشت، بالگرد در فاو ماند تا اینکه فردا با گالن برایش سوخت آوردیم که بتواند برگردد. عراقیها در آن سهجادهای که نام بردم، داشتند حمله میکردند تا دو روز مقاومت شد و سپس عقبروی به سمت ایران صورت گرفت».
سقوط فاو به روایت روحانی
اما هستند افرادی که این مسئله را بیشتر باز کردهاند؛ به عنوان مثال «حسن روحانی» رئیسجمهوری فعلی که آن زمان فرمانده قرارگاه پدافند بود، سال 82 در مصاحبه با روزنامه «همشهری» از دلایل سقوط فاو گفت؛ به اعتقاد روحانی «موضوعات متعددی دست به دست هم داد تا فاو سقوط کرد». «جاسوسی منافقین» و همینطور «تغییر جبهه اصلی از جنوب به غرب» از جمله این دلایل بود.
او مسئله دیگر را اینگونه شرح داد: «مسئله سوم اینکه سپاه خودش را به امکانات پدافندی فاو اعم از سنگرها و خاکریزهای مهم دلخوش کرده بود که فاو قابل نفوذ نیست. مسئله چهارم هم اختلافات داخلی پشت جبهه بود».
او که در زمان مصاحبه دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، در ادامه میگوید: «سپاه یکی از ذهنیتهایش این بود که اگر تعدادی از نیروهای سپاه به مجلس بروند، مشکلات آنها بهتر حل میشود. پشتیبانی بهتری از جبههها میشود و لذا آمدند عدهای از مسئولان سپاه و سرداران را تشویق کردند تا کاندیدا شوند و خود آنها هم در این زمینه فعال شدند. لذا وقتی فاو سقوط کرد، سپاه سمیناری در کرمانشاه داشت و عمده فرماندهان در غرب بودند».
روحانی: رضایی گفت مگر اینکه بمب اتم بزنند
روحانی روایتی هم از روز سقوط فاو دارد؛ او گفته: «روزی که فاو سقوط کرد، روزی بود که آیتالله موسویاردبیلی برای آنها در سمینار سخنرانی داشت. اولین خبر را که «فاو در حال سقوط است»، من به آقای هاشمیرفسنجانی دادم و آنهم یک روز صبح خیلی زود، فرمانده نیروی هوایی به نقل از یکی از خلبانان پایگاه امیدیه تماس گرفت و گفت سپاه از ما تقاضای بمباران کرده و ما برای پشتیبانی در فاو، پرواز میکنیم و نیروهای ما در حال عقبنشینی از فاو هستند. صبح زود به آقای هاشمی اطلاع دادم وضعیت فاو خراب است. ایشان گفت بعید است خبر درست باشد. ایشان یک ساعت بعد تماس گرفت و گفت خبر شما درست نبوده. با آقای محسن رضایی صحبت کردم، ایشان گفت فاو سقوط نخواهد کرد، مگر اینکه عراق بمب اتمی به کار ببرد».
او ادامه داد: «نیمساعت بعد وقتی خلبانها برای بمباران رفته بودند، دوباره تماس گرفته و گفته بودند فاو از نظر ما سقوط کرده است. برای اینکه همه نیروها دارند به این طرف میآیند و سپاه خطی برای بمباران به ما میدهد که قبلا خط مقدم آنها بوده؛ معلوم است که خط اول را خالی کرده است. دوباره به آقای هاشمی گفتم فاو در حال سقوط است و ایشان گفت اشتباه میکنید؛ یعنی گزارش سپاه ایشان را مطمئن کرده بود. وقتی آقای رضایی میگفت مگر اینکه عراق بمب اتم بزند، معنایش این بود که خیلی مطمئن به دفاع فاو بودند. البته بعد از آن خیلی تلاش شد که بازپس بگیریم که نشد».
رضایی: گفتم که روحیه دشمن خراب شود
اما «محسن رضایی» که در زمان سقوط فاو در کرمانشاه به سر میبرد، درباره با سخنان روحانی گفته که «معلوم است! وقتی در تلفن از من سؤال میشود آیا فاو دارد سقوط میکند، بگویم که بله در حال سقوط است و وضع ما خیلی خراب است؟ آدم در صحنه جنگ که چنین چیزی نمیگوید؛ میگوید شما مطمئن باشید!».
رضایی همچنین میگوید جمله تاریخیاش که به هاشمی اطمینان داده فاو سقوط نمیکند مگر اینکه عراق بمب اتم بزند، برای تخریب روحیه دشمن بوده است. او در توضیحات خود گفته بود: «این برای تخریب روحیه طرف مقابل بود که روی شنود بیسیمهای ما بودند!».
روحانی در همان مستند، روایت میکند: «دو بار با هاشمی تماس گرفتم و هاشمی به استناد مکالمهاش با محسن رضایی، میگوید این اخبار دروغ است و تو گوش نکن!».
او ادامه داد: «من هم گفتم که خب اگر دروغ است که هیچی!». روحانی میگوید: «حدود ساعت 9 یا 9:30 صبح بود که باز هم با آقای هاشمی صحبت کردم که ایشان گفت مثل اینکه خبرهایی است! من هم گفتم به شما که گفتم! کسی باورش نمیشد فاو سقوط کرده؛ همه در شوک بودند. سقوط فاو یک دومینو بود؛ یعنی حرکتی بود که پشت آن حرکات بعدی را آورد؛ سقوط فاو به معنی ضربه اساسی به روحیه رزمندگان بود؛ اصلا خود فاو مهم نبود، شکستن روحیهها مهم بود». هاشمیرفسنجانی نیز در این مستند درباره سقوط فاو صحبت میکند: «آنچند نقطهای که پس گرفتند هم به عراقیها روحیه داده بود و به نیروهای ما آسیب روحی زده بود».
دلایل سیاسی؟ نمیگویم
اما بهجز روحانی، «محسن رفیقدوست»، وزیر سپاه وقت، نیز صحبتهایی مشابه روحانی داشته؛ البته با اشاراتی غیرمستقیم. مرداد سال 90، او در گفتوگو با هفتهنامه «پنجره»، دلیل سقوط فاو را «سیاسی» دانسته بود: «وقتی فاو سقوط کرد، ما در موضع ضعف بودیم؛ اما نه ضعفی که قطعنامه را بپذیریم؛ بنابراین مصلحت نبود. یکی از ناگفتههای جنگی این است که هنوز هم نمیگوییم؛ سقوط فاو سیاسی بود و فاو بر اثر بیتوجهی سقوط کرد، نه بر اثر ضعف نظامی ما. در داخل مملکت اتفاقاتی افتاد که فاو سست شد و ما عقب نشستیم. مناقشات سیاسی داخل کشور اثر داشت و علتش هم مجلس سوم بود. مثلا ما به فلان استان که نیروی اصلی ما را در سپاه و بسیج تشکیل میداد، میگفتیم آقا ما از فلان استان اینمقدار نیرو میخواهیم، اینها میگفتند صبر کنید انتخابات تمام شود، اینجا فعلا دو جناحی شده است. بهطور کلی مسائل سیاسی تأثیر گذاشت». با این اوصاف، به نظر میرسد هنوز ناگفتههای زیادی درباره پیروزهای و شکستهای زمان جنگ در صندوقچه اسرار فرماندهان باقی مانده باشد؛ صندوقچهای که اگر باز و بازخوانی شود، علل آن پیروزیها و شکستها در عملیاتها را شفافتر میکند؛ مثل والفجر 8، خیبر، بیتالمقدس، کربلای 4 و 5 و همین سقوط فاو.