شش فروند هواپیمای 130-C و شش فروند هلی کوپتر در محل مورد نظر واقع در صحرای طبس در تاریکی شب فرود آمدند. یکی دیگر از هلی کوپترها در حال سوخت گیری برای اجرای مرحله ی بعدی عملیات، دچار نقص فنی شد. با از کار افتادن این هلی کوپتر، تمام برنامه های امریکایی ها به هم خورد زیرا با محاسباتی که انجام داده بودند، برای انجام مرحله بعدی عملیات حداقل به شش فروند هلی کوپتر نیاز داشتند

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«اَلَمْ تَرَ کَیفَ فَعلَ رَبّکَ بِاَصحابِ الْفیل، اَلم یَجعلْ کَیدهُمْ فی تَضلیلٍ و أرْسَلَ عَلیهمْ طیراً اَبابیلَ، تَرمیهمْ بِحجارةٍ مِنْ سِجیلٍ فَجعلهُمْ کَعصْفٍ مَأْکولٍ.»(1)

آیا ندیدی که پروردگارت با صاحبان فیل چه کرد؟ آیا کید و تدبیری که برای خرابی کعبه اندیشیدند خراب نکرد؟ و بر هلاک آنها مرغان ابابیل را فرستاد تا آن سپاه را به سنگ های سجیل (دوزخی) سنگباران کردند و تنشان را چون برگ های خرد شده گردانید.

 

مقدمه:

به راستی که انقلاب اسلامی گستره ی شگرفی از تاریخ است که در بستر آن سنّت های الهی با اعجازی خاص تجلی می یابند و قانون های تاریخی در آن عرصه، نمود و نمایش می یابند؛ تا همگان به چشم دل دریابند که:

«هرگز برای سنت خداوندی تبدیل و تغییری نیست.»

عبرت گرفتن از تاریخ که در قرآن به آن توصیه و تأکید شده است یک ضرورت است؛ اما این امر در ذهن تحلیل گران غرب که قدرت را، محور حرکات سیاسی خویش قرار داده اند و در محاسبات خویش توازن اسباب مادی را در پدیده های هستی اصل می دانند نمی گنجد. تاریخ عرصه ی پیروزی حق بر باطل است. به مصداق آیه «وَ مَکرُوا مکْراً و مَکَرْنا مکراوهُمْ لا یَشْعرونَ»(2) تمامی کیدهاو فریب ها به سوی خود آنان بر می گردد. چرا که همه ی جریانات به طرفی واحد که جهت حق است حرکت می کند، عدم درک حقانیت حق مثل سرنوشت یاران فیل است که به سنگ های سجیل گرفتار آمدند و چونان برگ های خرد شده بر زمین افتادند.

قرآن هدف از بیان سرگذشت پیشینیان را این می داند که نتایج آنها مورد تفکرو جمع بندی قرار گیرد (فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعلَّهُمْ یَتفکَّرونَ)(3). لذا واقعه طبس می تواند عظمت الهی و امدادهای غیبی را برای مردم آشکار کند. ماجرای طبس یکی از رسواترین و افتضاح ترین توطئه های شکست امپریالیسم امریکا علیه انقلاب اسلامی ایران است. بدون شک ماجرایی که در طبس به وقوع پیوست و با شکست مزدوران امریکایی مواجه شد، یکی از معجزات بزرگ قرن به حساب می آید؛ زیرا شیطان بزرگ امریکا با تمامی توان و با سود بردن از دقیق ترین و پیچیده ترین امکانات نظامی و با تدارک همه جانبه و هماهنگی کلیه ی عوامل داخلی و خارجی به بهانه ی آزادی جاسوسان خود در ایران، و در حقیقت نابود ساختن نظام جمهوری اسلامی ایران، تهاجم خود را آغاز کرد

 

سران کاخ سفید و مقامات پنتاگون از موفقیت این عملیات کمال اطمینان را داشتند، و به زعم باطل خود هیچ عامل و نیرویی را در شکست عملیات خود دخیل نمی دانستند؛ اما از آنجایی که خداوند همواره حافظ این ملت و انقلاب بوده است، در طبس نیز امدادهای غیبی او عینیت یافت تا بار دیگر ثابت شود که اراده ی الهی بر هر چیزی تعلق بگیرد، شدنی است.

 

انگیزه ها و زمینه های تجاوز امریکا:

 

1- پس از انقلاب دوم (فتح لانه ی جاسوسی) و شکست توطئه های مزورانه ی امریکا در نفوذ به صف استوار انقلاب اسلامی و نهایتاً مسخ آن از درون و افشاء دست های خیانت بار همکار با شیطان بزرگ و به اسارت گرفتن آنها، تهدیدات نظامی و تحریم اقتصادی از ابتدایی ترین اقدامات جهت غلبه بر این پیروزی بزرگ و شکست دادن این نصر الهی بود. تمام هم کیشان شیطان بزرگ در این توطئه ها با امریکا همدلی و همکاری داشتند.

تبلیغات به منظور اجرای این دو توطئه، نخست بر روی مداخله ی نظامی تمرکز یافت و چون نتیجه ای گرفته نشد، به تشدید تبلیغات بر سر مسأله ی تحریم اقتصادی و بسط آن توسط سایر کشورهای هم پیمان پرداخت و این، به دو علت بود:

اول آن که آخرین حیلت دشمن بود، دوم انحراف اذهان و افکار عمومی از احتمال حمله ی نظامی. تا این که زمینه ی ذهنی مردم از مسأله منحرف و دشمن خارجی فراموش شود و توجهات به مشکلات داخلی و مسائل اقتصادی معطوف شود.

 

2- از اهم زمینه هایی که موجبات این تهاجم را فراهم ساخت، می توان شکست کوشش های دیپلماتیک و طرح های امریکا جهت آزادسازی جاسوسان خود را نام برد (مأموریت افرادی چون رمزی کلارک، هانس، حبیب شطی، بنی صدر و قطب زاده).

3- در خلال تلاش های دشمن، عوامل و ایادی امریکا، یعنی گروهک های چپ و راست و منافق، این بار نیز به خاطر حفظ سنگر دانشگاه و مخالفت با تعطیل شدن آن و تقابل با انقلاب فرهنگی، با راه انداختن هیاهوی بسیار به جنگ و جدال، خونریزی و سنگربندی مشغول شدند و آن چنان ماهرانه جو را آماده ساختند که گویی این بخش نیز جزیی از طرح کلی تجاوز نظامی بوده است.

4- آتش افروزی های رژیم بعث عراق در مرزهای خود با ایران و غائله کردستان، شگفتی ماجرای تجاوز وقتی روشن می شود که بدانیم نیروهای امریکایی در رابطه با چنین مأموریتی متجاوز از 5 ماه در صحراهای آریزونا (جایی که تقریباً شرایط کویر ایران را داراست) تعلیمات پیچیده و فشرده ای را آموزش دیده و تمرینات سختی را نیز کماندوهای مأمور طی کرده و با استفاده پیچیده ترین فنون نظامی و برخورداری از تسلیحات نظامی مدرن و بودجه نامحدود برای این عملیات آماده شده بودند.

 

سازمان هواشناسی امریکا وضع جوی ایران بخصوص منطقه ی فرود در صحرای طبس، را کاملاً مورد پیش بینی علمی قرار داده بود و به علت این که هوای آن شب مهتابی بود، ورود هر نوع هوایِ غیر مطلوب و وقوع طوفان بعید به نظر می رسید.

 

شرح ماجرا:

 

تسخیر لانه ی جاسوسی امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و به اسارت گرفتن 53 نفر امریکایی در 13 آبان که به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) انقلاب دوم نامیده شد، یکی از بزرگ ترین اقداماتی بود که پس از پیروزی انقلاب علیه امریکا انجام پذیرفت.

مهم ترین نتیجه ی این اقدامِ انقلابی و شجاعانه این بود که تمام محرومان و مستضعفان سراسر جهان که جرأت نفس کشیدن نداشتند و خیال نمی کردند که می شود با امریکا درافتاد، جرأت پیدا کردند علیه منافع استکباری و ضد انسانی شیطان بزرگ بپا خیزند. گویاترین تعبیر در این باره فرمایش حضرت امام (ره) است که فرمودند:

«عمده این است که این خوف هایی که این ها ایجاد کردند در دل ملت ها، این شکسته شود... ارزش این عمل این است که شکسته شد آن بت بزرگی که برای ملت ها تراشیده بودند.»

از آنجایی که این عمل شجاعانه و بزرگ حیثیت ابرقدرتی امریکا را زیر سؤال برد، و ابهت این بت بزرگ شکسته شد، سردمداران کاخ سفید بلافاصله پس از اطلاع از تسخیر لانه ی جاسوسی، به موازات کوشش های دیپلماتیک، مسأله ی طرح تجاوز نظامی را در دستور کار خود قرار دادند. برژینسکی که در آن زمان مشاور امنیت ملی جیمی کارتر رییس جمهور وقت امریکا بود، در این باره گفته است:

«اگر چه از ابتدای گروگان گیریِ افرادمان، تا اتخاذ تصمیم نهایی برای نجات آنها، حدود پنج ماه به طول انجامید، اما برنامه ریزی جهت انجام یک عملیات نجات، به زودی پس از ماجرا آغاز شد . درست 2 روز بعد از واقعه، مرحله ی اول عملیات با تلفنی که من به هارولد براون وزیر دفاع کردم، شروع گردید. من از او خواستم که به رییس ستاد مشترک ارتش دستور دهد تا یک برنامه جهت عملیات نجات طرح ریزی کند.»

در راستای پیاده شدن دستور یاد شده، یک ماه پس از فتح لانه جاسوسی، نود نفر از کماندوهای امریکایی به ایالت آریزونای امریکا اعزام شدند تا آخرین مرحله ی تمرین و آموزش خود را تحت شرایط موقعیت مشابه ایران بگذرانند. از سوی دیگر گروه های ویژه ی سری که برای پشتیبانی و تدارک وسایل تکمیلیِ طرح، در نظر گرفته شده بودند، مخفیانه وارد ایران شدند و با گروهک های ضد انقلاب تماس گرفتند.

نظامیان آموزش دیده امریکایی، در اواخر آذرماه 1358 عازم کشور مصر شدند و در پایگاهی در نزدیکی قاهره استقرار یافتند.   

برژیسنکی می گوید:

«روز اول آوریل (22 فروردین) جیمی کارتر از من خواستارتشکیل جلسه ی اضطراری شورای امنیت ملی شد وگفت که به نظر وی زمان اقدام فرا رسیده است.»

 

 

کارتر جلسه یاد شده را با این سخنان آغاز کرد:

«به نظرم امکان خلاصی گروگان ها بسیار بعید به نظر می رسد و ما بایستی حاکمیت خود را اعمال کنیم و حالا وقت آن است که عمل مناسب انجام پذیرد و جدول زمانی آن هم تهیه شود.»

و ادامه داد:

«ما باید برای آزادی گروگان ها وارد عمل شویم و عملیات در اولین فرصت ممکن باید آغاز شود.»

رییس ستاد مشترک ارتش ژنرال جونز، تاریخ 4 اردیبهشت را مناسب ترین زمان شروع عملیات اعلام کرد.

بدین ترتیب غروب روز پنج شنبه 4 اردیبهشت 1359 تعداد شش فروند هواپیمای 130-C امریکایی، نود نفر کماندوی این عملیات را که امریکایی ها نام آن را «نور سبز» یا «دلتا» انتخاب کرده بودند، از قاهره  به ناو هواپیمابر نیمیتز NIMITZ در دریای عمان و نزدیک آب های ایران منتقل کردند.

نیمه شب پنجشنبه 4 اردیبهشت هواپیماهای مذکور و هشت فروند هلی کوپتر نفربر از عرشه ی ناو هواپیما برNIMITZبرخاستند و با پرواز در ارتفاع کم، راهی ایران شدند.   

 

طبق نقشه هواپیماها و هلی کوپترها باید در فرودگاه شماره ی 1 واقع در صحرای طبس فرود آیند، سپس هلی کوپترها، کوماندوها را به اطراف تهران منتقل کنند تا از آنجا با کامیون ها و خودروهایی که از قبل توسط عمال داخلی و نفوذی امریکا آماده شده بود، به اطراف جاسوسخانه (ساختمان سفارت سابق امریکا) انتقال یابند.

پس از ورود به حریم ایران اسلامی، یکی از هلی کوپترها در 120 کیلومتری شهر راور کرمان دچار نقص فنی شد و ناگزیر فرود آمد. سرنشینان این هلی کوپتر به هلی کوپتر دیگری منتقل شدند که پس از طی مسافتی دستگاه هیدرولیک این هلی کوپتر نیز از کار افتاد، اما توانست خود را به ناو هواپیمابر نیمیتز برساند.

در هر صورت، شش فروند هواپیمای 130-C و شش فروند هلی کوپتر در محل مورد نظر واقع در صحرای طبس در تاریکی شب فرود آمدند. یکی دیگر از هلی کوپترها در حال سوخت گیری برای اجرای مرحله ی بعدی عملیات، دچار نقص فنی شد. با از کار افتادن این هلی کوپتر، تمام برنامه های امریکایی ها به هم خورد زیرا با محاسباتی که انجام داده بودند، برای انجام مرحله بعدی عملیات حداقل به شش فروند هلی کوپتر نیاز داشتند. موقعیت به ناو نیمیتز و از آنجا به کاخ سفید گزارش شد و از رییس جمهور کسب تکلیف شد. کارتر دستور توقف عملیات و عقب نشینی را صادر کرد؛ اما سپاه شیطان در چنگال عذاب الهی گرفتار شد. آن هنگام که امریکایی ها قصد بازگشت کردند، توفانی از شن برخاست، هواپیماها و هلی کوپترهای امریکایی، در حال برخاستن از زمین دچار مشکل شدند. یک هواپیما و یک فروند هلی کوپتر با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند. در اثر حادثه، هشت تن از امر یکایی ها در آتش عذاب الهی سوختند و بقیه ی پرنده های جنگی نیز از خاک ایران اسلامی فرار کردند

 

 

برژینسکی حالت کارتر را پس از صدور دستور توقف عملیات و عقب نشینی و آتش گرفتن هواپیما و هلی کوپتر امریکایی چنین توصیف کرده است:

«وی سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روی میز گذاشت. من فوق العاده دلم برای وی سوخت! همین طور برای کشورم! ساعت 5:15 (پنج و پانزده دقیقه) بود که کارتر خبر دیگری مبنی بر برخورد یک هلی کوپتر با یک هواپیمای 130-C و آتش گرفتن آنها از ژنرال جونز دریافت کرد.این برخورد همراه با تلفات جانی بوده است. کارتر با شنیدن این خبر به مانند مار زخمی به خود  پیچید و آثار درد و نگرانی بر تمامی صورت او آشکار شد.»

 

صدور دستور بمباران هلی کوپترهای به جا مانده توسط بنی صدر

 

پس از فرار امریکایی ها و صدور اعلامیه توسط کاخ سفید مبنی بر شکست عملیات و این که اسنادی سری و مهمی در درون هلی کوپترها به جای مانده است. به دستور مستقیم بنی صدر که در آن زمان سمت فرماندهی کل قوا را داشت، هلی کوپترهای به جا مانده بمباران شدند و اسناد سری و مهم باقی مانده در آتش سوختند و محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران یزد که از هلی کوپترها حفاظت می کرد، به شهادت رسید.

بهانه ی بنی صدر برای انهدام هلی کوپترها این بود که امریکایی های جامانده، فرصت مجدد استفاده از آنها را به دست نیاورند! در حالی که حتی اگر چنین احتمالی می رفت، باز کردن وسایل و قطعات حساس پروازی کافی بود که آنها را از پرواز باز دارد.

 

از بین بردن اسناد و مدارک مربوط به ادامه ی طرح و برنامه های امریکایی ها پس از انجام مرحله ی اول عملیات و هم چنین اسامی عوامل مزدور داخلی و جاسوسانی که می بایست طی این عملیات با امریکایی ها همکاری کنند، خود امری مهم و قابل بررسی است.

 

نکات برجسته ی دیگر درباره ی حمله نظامی امریکا

 

نکات مهم دیگری که از مطالعه ی اسناد و مدارک به دست آمده و گزارش ها و مقالات نوشته شده حاصل شده است، به شرح زیر می باشد:

1- امریکا در واقعه ی طبس از آخرین امکانات نظامی و فنون جنگی استفاده، و از طرف کنگره امریکا بودجه هنگفتی برای اجرای این عملیات در نظر گرفته شده بود.      

2- هلی کوپترهایی که برای آزادی جاسوسان امریکایی در نظر گرفته شده بود، از بهترین نوع هلی کوپترها و از آخرین مدل آنها بود. بنابراین، مسأله ی از کار افتادن آنها در جریان عملیات کاملاً غیر مترقبه بوده است.

3- شبی که عملیات در آن به وقوع پیوست مهتابی بود و معمولاً در این شب ها از توفان و بادهای تند خبری نیست و افزون بر این، بر اساس پیش بینی های علمی اداره ی هواشناسی امریکا، در شب عملیات، هوای کویر توفانی نبوده است!

4- بر اساس ارزیابی کارشناسان، احتمال پیروزی عملیات از نود درصد به بالا پیش بینی شده بود.

5- تهیه کننده وسایل نقلیه ای که می بایست امریکایی ها را از اطراف تهران به لانه ی جاسوسی جابه جا کند، یک مزدور به نام علی اسلامی وابسته به حزب منحله ی خلق مسلمان بوده است.

6- کشورهای مصر، عربستان سعودی، ترکیه، عمان و پاکستان در طی این عملیات امکانات خود را در اختیار امریکا قرار داده بودند.

7- با توجه به حساسیت دولت اتحاد جماهیر شوروی (سابق) در باره ی تحرکات امریکایی ها در منطقه و زیر نظر داشتن دائم آنها، بدون شک این عملیات با توافق وهماهنگی آنها انجام شده بود.

8- جهت فرود اضطراری هلی کوپترها وهواپیماهای 130-C ، چهارده منطقه در تهران و حوالی آن، در نظر گرفته شده بود.

9- در شب حادثه ی طبس، چراغ های ورزشگاه شهید شیرودی روشن بوده است.

10- علی اسلامی تهیه کننده ی اصلی کامیون ها جهت حمل امریکایی ها به تهران، قبل از اشغال لانه ی جاسوسی در رابطه با به راه اندازی تظاهرات علیه امام(ره) و انقلاب اسلامی با سفارت امریکا همکاری نزدیکی داشته است.

11- مزدوران رژیم صهیونیستی در این جریان نقش بسیار فعالی داشته اند. به طوری که از تجربیات طراحان نقشه ی حمله به فرودگاه انتبه در اوگاندا از جمله شیمون پرز، استفاده فراوانی شده بود.

 

به هر حال آنچه در طبس واقع شد، بدون شک مصداقی دیگر از سوره ی مبارکه فیل بود و پنجم اردیبهشت 1359 عام الفیل دیگر و کارتر مظهر استکبار جهانی ابرهه ای دیگر بود و عنایت، لطف و مرحمت خداوندی مثل همه ی زمان های تاریخ بر مؤمنان رخ نمود. آنچه گذشت نه تنها یک واقعه ی ساده و زودگذر و فراموش شدنی نبود، بلکه تمثیلی و ذکری است همیشگی و ماندنی برای کسانی که با چشم دل خویش جز آنچه هست می بینند و تذکر دیگری است بر اثبات قدرت فائقه و تامه ی الهی و بر وهن و سستی کید و مکر دشمنان خدا.

پی نوشت ها:

1- سوره فیل

2- سوره ی نمل، آیه 50

3- سوره اعراف آیه 176

 

تبیان

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.