سخنان ذوالنور درباره نگاه شورای نگهبان به احمدینژاد در انتخابات سال ٨٨، در شرایطی است که نهتنها هیچ سندی مبنی بر تمایل اعضای شورای نگهبان بر رد صلاحیت احمدینژاد دیده نمیشد، بلکه برعکس همه رفتارها و سخنان حاکی از تمایل صددرصد اعضا به ادامه ریاستجمهوری احمدینژاد بود.
روزنامه شرق در گزارشی نوشت:
مجتبی ذوالنور، نماینده اصولگرای مجلس، گفته است شورای نگهبان سال ٨٨ سندی به دستش نرسید که بخواهد احمدینژاد را رد صلاحیت کند؛ اما معتقد بودند محمد خاتمی صلاحیت ریاستجمهوری در دور دوم را نداشته است. او گفته: «اعضای شورای نگهبان آن زمان (سال ٨٠) به اتفاق آرا معتقد بودند که خاتمی صلاحیت ریاستجمهوری در دوره دوم را ندارد؛ اما معتقد بودند که تأییدنکردن او بحرانی را برای کشور درست میکرد؛ یعنی تأیید خاتمی بد بود و تأییدنکردنش برای کشور بدتر». او گفته: «اگر رئیسجمهور منتخب را در دوره دوم رد صلاحیت میکردند، مشکل و ضعف قانونی برای ادامه کار ایجاد میشد؛ چون شورای نگهبان باید ناظر بر وضع موجود نظر دهد. اگر بخواهد رئیسجمهور مستقر را رد صلاحیت کند، عملا ادامه کارش در هشت ماه باقیمانده تا تحویل به دوره بعدی معنایی نخواهد داشت.
از طرف دیگر، شورای نگهبان نمیتواند بر اساس آینده نظر دهد. اگر قرار باشد رئیسجمهوری برکنار شود، باید او را عزل کنند». آن زمان برخی اصلاحطلبان مانند عباس عبدی معتقد بودند محمد خاتمی نباید دوباره نامزد بشود. خاتمی اما آمد و در روز ثبتنام بغض کرد و گفت: «من با اندیشه و منشهای خاصی چهار سال پیش آمدم و این برنامهها مورد پذیرش ملت بزرگ ایران قرار گرفت و کوشیدهام بر عهدی که با ملت بستهام، همچنان استوار باشم».
محمدرضا عباسیفرد، حسن حبیبی، سیدرضا زوارهای، احمد علیزاده، علی آراد و محمدرضا علیزاده در آن سالی که ذوالنور درباره آن صحبت میکند، یعنی سال ٨٠، عضو حقوقدان شورای نگهبان بودند. احمد جنتی، رضا استادی، محمد مؤمنقمی، غلامرضا رضوانی، حسن طاهریخرمآبادی و محمد یزدی نیز عضو فقهای شورای نگهبان بودند.
سراغ محمدرضا عباسیفرد رفتیم تا از او بپرسیم آیا این روایت ذوالنور درباره توافق و تمایل اعضای شورای نگهبان مبنی بر رد صلاحیت محمد خاتمی در دور دوم صحت دارد یا خیر. عباسیفرد که سال ٨٢ از عضویت شورای نگهبان استعفا داد، ابتدا پاسخ صریحی به ما نداد و صرفا گفت: «من بررسی میکنم و بعد پاسخ شما را میدهم. در این سالها سعی کردهام که از سیاست کناره بگیرم». در تماس دوم و اصرار «شرق» به شوخی گفت: «ترجیح میدهم این مسئله را از مرحوم دکتر حبیبی که آن زمان معاوناول آقای خاتمی و عضو حقوقدان شورای نگهبان بودند، سؤال کنید». «شرق» در پاسخ عباسیفرد گفت: «ولی ایشان که فوت شده است». عباسیفرد نیز پاسخ داد: «ایشان از نظر فیزیکی فوت شده و ما هم از نظر سیاسی جزء فوتیها هستیم!».
مادرم به خوابم آمد و گفت به احمدینژاد رأی بده
سخنان ذوالنور درباره نگاه شورای نگهبان به احمدینژاد در انتخابات سال ٨٨، در شرایطی است که نهتنها هیچ سندی مبنی بر تمایل اعضای شورای نگهبان بر رد صلاحیت احمدینژاد دیده نمیشد، بلکه برعکس همه رفتارها و سخنان حاکی از تمایل صددرصد اعضا به ادامه ریاستجمهوری احمدینژاد بود. آیتالله احمد جنتی در خطبههای ١٧ آبان ٨٧ حمایتی تمامقد از دولت احمدینژاد داشت و گفت: «ریختهاند به جان دولت هرچه میخواهند میگویند. کور خواندهاند که یک روزی مردم مملکت را دو دستی تقدیمشان میکنند». او همچنین در خطبههای نماز جمعه تهران درباره نامه احمدینژاد به اوباما گفت: «این نامه (نامه احمدینژاد به رئیسجمهور آمریکا) فوقالعاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود... توصیه میکنم این نامه را بچهها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صداوسیما نیز مکرر آن را بخواند... اینگونه حرفزدن، الهام خداوند است».
او سال ٨٤ هم در یکی دیگر از خطبههایش میگوید: «مردم با اشک و نذر و نیاز و توسل به خدا در سوم تیر یکی از همقدهای خود را انتخاب کردند. کمک خدا در حادثه، مشهود است.
یکی از دوستان نقل میکرد آن زمان سوار تاکسی شده بود و راننده تاکسی گفته بود من میخواهم به آقای احمدینژاد رأی بدهم؛ زیرا مادرم که چندسالی است مرده دیشب به خوابم آمده و گفته به احمدینژاد رأی بده... غالبا مواضع و شاخصههای وجودی رئیسجمهور را میپسندم؛ مانند سادهزیستی، تواضع، پرکاری، عدالتخواهی صادقانه، علاقه به خدمت به محرومین، شهامت و شجاعت در اقدام به کارهای سنگین و احیانا خطرناک، مبارزه با ظلم و فساد و استکبار و سلطهطلبان زورگو در حد تحقیر آنها و برخورد از موضع قدرت با آنها، ابتکار در عمل که همیشه حرف اول را مبتکران میزنند. این مجموعه خصالی است که من در هر که باشد او را دوست دارم و از او حمایت میکنم و این خصال در افراد گذشته وجود نداشته و یا کمتر وجود داشته است و مردم هم به همین دلیل، آن آرای بالا را به او دادند».
یکی دیگر از فقهای شورای نگهبان؛ یعنی آیتالله مؤمن هم در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال ٨٨ وارد میدان حمایت از محمود احمدینژاد شد «او در یکی از گفتوگوهای خود در حمایت از احمدینژاد گفته بود: «من آقای احمدینژاد را از سه نامزد دیگر بهتر میدانم. باید فردی از سوی مردم انتخاب شود که صلاحیت لازم را برای اداره مملکت داشته باشد و خواسته و دستورات پیامبر(ص) و امامان(ع) را برآورده سازد».
آیتالله محمد یزدی نیز در جریان انتخابات ٨٨ از احمدینژاد حمایت و در بیانیهای اعلام کرد که نظر جامعه مدرسین در انتخابات ٨٨ احمدینژاد است. در بخشی از این بیانیه آمده بود: «جناب آقای احمدینژاد در مقایسه با سایر افراد به ارزشهای اسلامی توجه بیشتری داشته و شاخصهای موردنظر امام و رهبری را رعایت مینماید. نظر شخصی بنده بهعنوان یکی از اعضای جامعه مدرسین قبلا اعلام شده است و مجددا عرض میکنم بههیچوجه مجوز شرعی برای عبور از آقای احمدینژاد را ندادیم و البته این نظر شخصی بنده میباشد».
همین حمایتها باعث شد تا جریان مقابل احمدینژاد، شورای نگهبان را متهم به جانبداری از احمدینژاد کند.
در همین ارتباط محسن اسماعیلی، از حقوقدانان شورای نگهبان، در گفتوگو با برنامه شناسنامه در روز جمعه در واکنش به این اظهارنظر و طرفداری از یک نامزد خاص در انتخابات ریاستجمهوری ٨٨ گفت: «من این صحبت را قبول ندارم، اما ایکاش این اظهارنظرها انجام نمیشد. این اظهارنظرها به معنای دخالت در نتیجه انتخابات نبود. بدون رودربایستی عرض میکنم که بعضی از اعضای شورای نگهبان (که البته من جزء آنها نبودم) شیفته آقای احمدینژاد بودند و به ایشان حسن ظن داشتند».
از میان حقوقدانان شورای نگهبان نیز بودند کسانی که شیفته محمود احمدینژاد بودند. غلامحسین الهام و ابراهیم عزیزی، دو حقوقدان شورای نگهبان، بهترتیب در دولت نهم عهدهدار وزارت دادگستری و معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور بودند. عزیزی و الهام در میتینگ تبلیغاتی رئیسجمهور در مصلای تهران حضور پیدا کردند. غلامحسین الهام بعد از گذشت هشت ماه از حضورش در میتینگ تبلیغاتی محمود احمدینژاد در مصلای تهران، پذیرفت که حضورش در آن مراسم بهعنوان یک عضو حقوقدان شورای نگهبان برخلاف قانون بوده است. او گفت: «بنده سخنگوی ایشان بودم و مردم مرا نیز با این سمت میشناختند، اما من اعتراف میکنم که اشتباه کردم، ولی اضطرار بود».