احزاب و شخصیتها - حجت الاسلام مسیح مهاجری می گوید: خاطرات آیتالله هاشمی جامع، جالب و قابل اعتماد است و برخی نقدها به این خاطرات بخاطر ترس افرادی است که ممکن است با این خاطرات منافع شان به خطر بیفتد
به گزارش جماران، رفیق سال های دور آیت الله هاشمی بوده است، از ایام مبارزات انقلابی تا روزهایی که علم تاسیس حزب جمهوری اسلامی برپا شد، آیت الله که به پاستور رفت و بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد باز هم از جایگاه مشاور همراه او بود. آن جلسات یک روز در هفته در روزگاری که هاشمی در مجمع تشخیص و مجلس خبرگان عهده دار مسئولیت بود باز هم ادامه یافت تا آن آخرین چهارشنبه ای که آخرین دیدار رقم خورد و چند روز بعد خبر فوت آیت الله دهان به دهان چرخید.
شاید از همین روست که وقتی از حجت الاسلام مسیح مهاجری می پرسیم این روزهایی که آیت الله در قید حیات نیست با چه کسی درد و دل می کنی، با کمی تامل و مکث می گوید «هیچ کسی دیگر مثل ایشان نمی شود»
بهانه دیدارمان با حجت الاسلام مسیح مهاجری در دفتر روزنامه جمهوری اسلامی، سالگرد فوت آیت الله هاشمی بود، از فضای سیاسی بعد از فوت آیت الله، انتخاباتی که بدون او برگزار شد تا زمزمه های مشکوک بودن فوت هاشمی و وصیت نامه سیاسی که خبری از آن نیست به گپ و گفت پرداختیم.
در بخشی از این گفتگو که مشروح آن طی روزهای آینده منتشر خواهد شد، گریزی به خاطرات آیت الله هاشمی و برخی شبهه افکنی ها درباره آن زدیم. خاطراتی که بنا به گفته این سیاستمدار و روزنامه نگار کهنه کار، متقن هستند و قابل اعتماد. مهاجری تاکید دارد بخشی از خاطرات محرمانه آیت الله هنوز منتشر نشده است. وقتی صحبت از انتقادات از خاطرات هاشمی می شود می گوید برخی بخاطر اینکه منافع شان به خطر می افتد از این خاطرات نگران هستند و می ترسند.
مشروح این بخش از گفتوگو را در ادامه بخوانید:
آقای مهاجری! خاطرات آقای هاشمی در خیلی موارد محل بحث بوده و بعضی جاها هم باعث اختلاف سیاسی شده. خودتان چقدر این خاطرات را قابل نقد میدانید؟ و اینکه اصلا بخش محرمانهای هم خاطرات آیتالله داشته است؟
درباره خاطرات، باید دو سه نکته بگویم که مهم است. یکی اینکه خاطرات ایشان روزانه بود نه به معنای اینکه هر روز یک مطلبی داشت، به معنای اینکه هر روز مینوشت. بعضی هستند که بعد از یک هفته ده روز فرصتی پیدا میکنند و مینویسند، آقای هاشمی هر شب مینوشتند. خیلی کم اتفاق میافتاد که یکی دو روز به دلیل کثرت کار نرسیده باشند بنویسند ولی بعد از دو روز حتما مینوشتند. این نکته را برای این گفتم که بگویم خاطرات متقن است به این معنا که انسان بعد از دو سه روز، پنج روز، ده روز یا یک ماه ممکن است خیلی دقیق نتواند بنویسد اما ایشان هر روز مینوشتند و این دقیقتر است. مخصوصا که آقای هاشمی حافظه خیلی خوبی هم داشتند.
یک نکته دیگر هم مربوط به سفر است. خاطرات سفرهای ایشان را من هم نوشتم و در قالب کتاب هم منتشر شد. خاطرات سفرهای مکه، عراق، سوریه، کویت و چند کشور آسیایی یا کشورهای منطقه که با ایشان بودم. ایشان در سفرها هم حتی خاطراتشان را به روز مینوشتند یعنی صبر نمیکردند از سفر برگردند بعد بنویسند. نکته دیگر اینکه خاطرات را مختصر مینوشتند یعنی شرح نمیدادند درباره اینکه الان امروز فلان کس آمد، فلان مطلب را مطرح کرد، این مطلب چه سابقهای دارد بعدها چه شد و... علتش هم این بود که کثرت کار ایشان اجازه نمیداد این قدر وقت بگذارند که مفصل بنویسند. به همین اختصار که مینوشتند اصل مطلب را بیان میکردند. آقای فلانی آمد؛ ولی چرا آمد هم در آن بود. یعنی موضوع اصلی بود. این خودش نشان دهنده سیر حوادث کشور در سطح بالای مسوولین در آن زمان بود و نکته چهارم هم این که ایشان به نوشتن خاطرات سیاسی اکتفا نمیکردند، خاطرات مردمی، خانوادگی و... را هم مینوشتند.
حتی نوع غذا را هم مینوشتند. مثلا یک جا نوشتند پاسدارها امشب عدس پلو آوردند و...
بالاتر از این؛ «مثلا امروز رفتیم کنار آب، کاهو خوردیم... عفت امشب میهمان بود من تنها غذا خوردم.» اینها یک چیزهایی هست که حذف نشده و این هم باز نشان دهنده جنبه جامعیت خاطرات ایشان است. من از مجموع این نکاتی که گفتم میخواهم این نتیجه را بگیرم که این خاطرات، جامع، جالب و قابل اعتماد است.
البته عدهای سعی میکنند این خاطرات را زیر سوال ببرند و ایراد بگیرند. خب ایراد گرفتن و نقد کردن حقشان است ولی کسانی هم در دفاع میتوانند بگویند که به دلیل این ویژگیها خاطرات منحصربفردی است و تاریخ انقلاب است و البته بعضی از انتقادها و ایرادها هم به دلیل نگرانیهایی است که بعضیها دارند.
چون آقای هاشمی بزرگ بود و از کسی حساب نمیبرد و ترسی نداشت، برای همین هم همه چیز را مینوشت و چیزی را پنهان نمیکرد. البته این را هم اضافه کنم که این چیزهایی که در این کتابها منتشر شده، همه مواردی نیست که ایشان نوشتند. بعضی از مطالب را به ملاحظاتی که مربوط به این زمان است در تدوین و انتشار جدا کردند. حذف نکردند به این معنا که نابود کنند و در آینده اصلا نباشد. جدا کردند و گذاشتند برای زمان مناسب منتشر کنند. الان به دلیل ملاحظات این کار را نکردند اما اینها شاید دو درصد هم نباشد. خود این هم نشان میدهد که ایشان در نگارش ملاحظه کسی را نمیکردند. به همین دلیل این خاطرات خیلی باارزش است و آنهایی که از این خاطرات میترسند یا نگران هستند به خاطر همین است که ایشان ملاحظه کسی را نکرده و همه چیز را نوشته است.
شما اطلاع دارید که این بخش محرمانه و منتشرنشده خاطرات هنوز هم در دسترس خانواده ایشان است یا جز همان گمشده هاست؟
هست. اینها جزء مطالبی است که در نوشتههای ایشان موجود است. مثلا صفحه ده خط پنجم و ششم را چاپ نکردند بقیه را چاپ کردند. برای این چاپ نکردند که در شرایط فعلی ملاحظه کسی یا چیزی را بکنند بعدها قابل انتشار است.
بخش زیادی از خاطرات آقای هاشمی، خاطراتی است که ایشان تنها راوی آن خاطرات است. چه در جلسات خصوصی با امام یا جلساتی که حاضرین در قید حیات نیستند و چون ایشان تنها راوی بودند باعث میشود عدهای این را نپذیرند و نسبتهای تلخی مثل حاجی خاطره به ایشان بدهند و بگویند چه کسی میتواند این را تایید کند. از نظر شما چطور میشود به اینها پاسخ داد؟ و اینکه شما اطلاع دارید که افراد دیگری هم آیا راوی این خاطرات هستند که بعدها مثلا خاطراتشان منتشر شود؟
جلسات خاصی که شما گفتید شاید کسی نباشد، آن جلسات خیلی محدود بود ولی در سطوح دیگر، کسانی هستند که خاطراتی را نوشتند، منتشر نکردند، در آینده منتشر خواهد شد. افراد متعدد هم هستند. یک نکته دیگر هم صحبت شما بود که درباره کسانی گفتید که ایراد میگرفتند، من در صحبت قبلی گفتم که آنها نگران این هستند که بخشی از خاطرات به منافعشان مربوط میشود منتشر شود.
البته باید به آنها هم اجازه داد که حرفشان را بزنند و نقد کنند. هر کس هم در اینباره حرف دیگری دارد و جوابی دارد، جواب هم بدهد که من شخصا معتقدم جواب این حرفها این است که آقای هاشمی توسط بزرگانی مثل امام توثیق شدند. حداقل این است که احتمال خطا یا احتمال نادرست بودن صحبت ایشان نزدیک به صفر میرسد. بنابراین این خاطرات بهترین نگارش تاریخ ما به صورت اختصاری است.