آیتالله خامنهای به مدت 28 سال مدیریت عالیه ایران را درشرایطی بعهده داشته که کشور با شدیدترین تحریمها و فشارهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و تبلیغاتی آمریکا برای تغییر رژیم مواجه بوده است. با این وجود علاوه برحفظ ثبات و امنیت کشور، ایران به یک قدرت منطقه تبدیل شده است.
سیدحسین موسویان تحلیلگر مسایل بینالملل در یادداشتی در سایت لوبلاگ به بررسی و مقایسه ویژگی های رهبری ایران و عربستان پرداخت.
به گزارش جماران؛ متن این یادداشت به شرح زیر است:
محمد بن سلمان ولیعهد عربستان با تحکیم قدرت در ریاض، قصد دارد خود را درموقعیت قدرتمندترین رهبر تاریخ این کشور قرار دهد. او این روند را با تشدید دشمنی و حتی سردادن شعارجنگ با ایران شروع کرده است. درحالیکه تنش رهبران دوکشور درحال افزایش است ، تجربه و شیوه رهبری آیت الله سیدعلی خامنهای رهبر 78 ساله ایران و محمد بن سلمان ولیعهد 32 ساله سعودی نقش تعیین کننده ای درسرنوشت صلح و ثبات منطقه خواهد داشت.
قبل از انقلاب اسلامی 1979 در ایران، آیت الله خامنهای پانزده سال عمرخود را درمبارزه با رژیم دیکتاتوری شاه در زندان و تبعید و شکنجه گذراند. بعد از انقلاب، در سال 1981 بعنوان رییس جمهور انتخاب شد. در دوران تجاوز صدام درسال 1980 که با حمایت آمریکا و قدرتهای جهانی و عربی همسایه، به خاک ایران صورت گرفت، نیز هشت سال در سطح عالی مدیریت جنگ عراق علیه ایران نقش کلیدی ایفاء کرد. محمد بن سلمان در سال 1985 یعنی در نیمه پایانی چنین جنگی ، تازه بدنیا آمده وهیچیک از این تجربیات و اندوختهها را ندارد.
در دهه 80، ایران با شدیدترین موج ترورها مواجه بود بطوریکه فقط سازمان منافقین حدود 17000 نفر را به شهادت رساندند. آیت الله خامنهای خود ازجمله قربانیان این ترورهاست که دریک انفجارتروریستی، دستش معلول شد. مقابله با تروریسم، مسئولین ایران را به متخصصین حرفه ای مبارزبا تروریسم تبدیل کرد، اندوختهای که زمینه نقشآفرینهای موفق امروز آنها در جنگ با تروریسم درسطح منطقه را فراهم کرد. محمد بن سلمان در سال 2014 زمانی قدرت را بدست گرفت که نه تنها چنین تجربه ای نداشت بلکه طبق گزارش هیلاری کلینتون وزیر خارجه پیشین آمریکا، ریاض تامین کننده مالی و لجستیکی تروریستهای داعش بود.
آیتالله خامنهای به مدت 28 سال مدیریت عالیه ایران را درشرایطی بعهده داشته که کشور با شدیدترین تحریمها و فشارهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و تبلیغاتی آمریکا برای تغییر رژیم مواجه بوده است. با این وجود علاوه برحفظ ثبات و امنیت کشور، ایران به یک قدرت منطقه تبدیل شده است. تحریمها، فشار و جنگ، موجب شد که ایران امروز تنها کشور منطقه باشد که از نظر تامین امنیت به هیچ قدرت خارجی وابسته نیست. تئوری امنیت ملی رهبری ایران این است که مقاومت و مقابله با هژمونی آمریکا، منشاء قدرت، استقلال و امنیت و ثبات ایران است. درنقطه مقابل، عربستان از حمایت تمام عیار نظامی، امنیتی و سیاسی آمریکا برخوردار بوده و برای تامین امنیت خود کاملا به آمریکا وابسته است. محمد بن سلمان اخیرا بزرگترین قرارداد تسلیحاتی تاریخ آمریکا به مبلغ 350 میلیارد دلار را باترامپ امضاء کرد تا از حمایت کامل آمریکا در منطقه برخوردار شود.
ایران در منطقه با روسیه همکاریهای استراتژیک آغاز کرده و به درخواست دولتهای عراق و سوریه ، نقش کلیدی درمبارزه با داعش و حفظ تمامیت ارضی این دوکشور ایفاء کرده است. اما ارتش عربستان با وجود حمایتهای تمام عیار آمریکا، بعد از دوسال بمباران شبانه روزی و ایجاد بدترین فاجعه انسانی در یمن به گل نشسته، در پروژه تغییر رژیم در قطر و سوریه با شکست مواجهه شده، درطرح بی ثبات کردن دولت لبنان با واکنش منفی و شدید جامعه جهانی مواجه شده وبه مداخله پرخطردربحرین ادامه میدهد. چنین سیاستی باعث شده که طبق گزارش نیویورک تایمز، او بعنوان جوانی ناپخته، عجول و تشنه قدرت شهره شود.
یکی دیگر از ابعاد مهم استراتژی امنیتی ایران در بعد ملی و منطقه ای، تجربه موفق در سازماندهی نیروهای مردمی برای تقویت ارتش حرفه ای است. بعد از تجاوز صدام به خاک ایران در دهه 80 ، امام خمینی رهبروقت ایران، با ابتکاری تاریخی، اقدام به تشکیل ارتش مردمی در کنار ارتش رسمی کشور نمود که نهایتا تبدیل به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ونیروی بسیج شد. بعد از اینکه بخش وسیعی از خاک عراق توسط تروریستها اشغال شد، آیتالله سیستانی رهبر مذهبی عراق نیز با توجه به این مدل، فتوای تشکیل نیروهای مردمی عراق برای جنگ با داعش را صادر نمود که نقش تعیین کننده ای در پیروزیهای عراق علیه داعش ایفاء کرد. دولت سوریه هم با سرمشق از همین الگو، نیروی دفاع ملی مردمی تشکیل داد.
همچنین مخالفت با اسراییل، یکی از محورهای سیاست خارجی ایران است در حالیکه عربستان سعودی بسرعت در حال تحکیم روابط با اسراییل است تا با نفوذ ایران درمنطقه مقابله کند. چراغ سبز عربستان به ترامپ برای اعلام قدس بعنوان پایتخت اسراییل، به میزان قابل توجهی از مقبولیت و مشروعیت پادشاهی سعودی درجهان اسلام خواهد کاست و متقابلا زمینه را برای تاثیر گذاری ایران در جهان اسلام برای حمایت از فلسطین و مقدسات اسلام افزایش خواهد داد.
آیت الله خامنهای در سنگر رهبری توسط مجلس خبرگان که اعضاء آن با رای مستقیم مردم انتخاب میشوند، برگزیده شده و از موقعیت مستحکمی برخورداراست. اوعلاوه بر مشروعیت سیاسی، بعنوان مرجع تقلید دینی، هدایت میلیونها نفر در سطح جهانی را بعهده دارد. درحالیکه با توجه تسویه های داخلی اخیر، محمد بن سلمان هنوز با چالش داخلی برای قبضه قدرت بعد از فوت پدرش روبروست.
درحالیکه هر دو شخصیت با چالشهای اقتصادی در داخلی همچون فساد، بیکاری و قیمت پایین نفت مواجه هستند، ایران قدمهای مهمی در رفع سوبسیدها و متنوع کردن اقتصادش برداشته است.طبق گزارش بانک جهانی،بودجه ایران 30% اما بودجه عربستان 90% به نفت وابسته است. طبق گزارش صندوق بین المللی پول، کسری بودجه عربستان امسال نیز روند افزایشی خواهد داشت. باتوجه به اینکه پول، وسیله نفوذ منطقه ای عربستان است، این وضعیت به کاهش نفوذ منطقه ای عربستان نیز کمک خواهد کرد.
تظاهرات اخیر در شهرهای مختلف ایران که تعدادی کشته و زخمی داشته، اساسا بخاطر نارضایتی مردم از شرایط اقتصادی است. درعین حال اخیرا اشکار شد که امریکا و اسرائیل چهار کار گروه برای مقابله با ایران تشکیل دادهاند و محمد بن سلمان هم صریحا اعلام کرد که جنگ را به داخل ایران میکشاند. لذا میتوان حدس زد که بعد از شکست طرح های کودتا درترکیه و قطر و اردن و گروگانگیری نخست وزیر لبنان، اکنون اقدامات محور واشینگتن، ریاض ، ابوظبی و تل اویو برای ایجاد ناامنی در داخل ایران تشدید شده و در منحرف کردن تظاهرات اخیر از مسیر مسالمت به سمت ایجاد خشونت و اشوب استفاده کنند.
توجه به این نکته هم مهم است که رهبر ایران در یک خانواده فقیر بزرگ شده و بعد از انقلاب یک زندگی ساده داشته است. درحالیکه محمدبن سلمان از کودکی تا کنون درکاخهای طلایی زندگی کرده و هیچگاه مزه سختی و فقر را نچشیده است. او سال گذشته قایق تفریحی به ارزش 500 میلیون دلار خرید.
رهبری ایران با حدود نیم قرن تجربه سیاسی-نظامی-امنیتی از تبحر خاصی درتصمیم گیریهای استراتژیک و ژئوپولتیک برخوردار است ضمن اینکه کشور ایران هم از یک تمدن بزرگ برخوردار است و هم سیستم حکومتی نسبتا کارآمد تری دارد. بهمین دلیل در چالشهای منطقه، ایران با حداقل هزینه، حداکثر دستاورد راداشته باشد درحالیکه عربستان با حداکثر هزینه، دستاورد حداقلی هم نداشته است.
با این وجود محمد بن سلمان رهبری جوان و بلند پروازی است که قصد دارد اصلاحات بی سابقه ای در عربستان انجام دهد تا این کشور از جامعه ای بازتر برخوردار شده ضمن اینکه قدرت نهاد دینی وهابیت نیز مهار شود. عربستان دقیقا به چنین اصلاحاتی نیاز دارد. اگر او موفق شود میتواند نقش ثبات زدایی در منطقه و جهان عرب داشته باشد. نهایتا شکست عربستان موجب تشدید موج نا آرامی در خاورمیانه میشود.
بعد از بهار عربی 2011، تغییرات ژئوپولتیک در منطقه اجتناب ناپذیر شده است. روابط ایران و عربستان با حاصل جمع صفر، نه تنها برای ثبات منطقه خسارت بار خواهد بود بلکه چشم انداز اصلاحات در عربستان را تاریک خواهد نمود. همکاری بین ایران و عربستان بعنوان دو قدرت سنگین وزن منطقه، نه تنها عنصری کلیدی برای ایجاد نظم جدید در خاورمیانه است ، بلکه محمد بن سلمان را قادر خواهد کرد برچالشهای داخلی خود تفوق پیدا کند.