سرنوشت انتخابات همواره به «وجدان عمومی» بستگی دارد و وجدان عمومی است که مشخص میکند چه کسانی باید قدرت را در اختیار داشته باشند. با این وجود در انتخابات اخیر نوعی هراس درباره اصولگرایان در بین مردم جامعه به وجود آمده بود و برخی این تفکر را به مردم القا میکردند که اگر اصولگرایان قدرت را به دست بگیرند کشور وضعیت خطرناکی پیدا خواهد کرد و منافع مردم به خطر خواهد افتاد. به نظر میرسد برخی به دنبال ارائه این پارادایم فکری به جامعه بودند که کاندیدای مورد نظر اصولگرایان ادامه دهنده راه احمدی نژاد است و جلد دوم کتاب احمدی نژاد به شمار میرود
به گزارش جماران؛ روزنامه آرمان امروز نوشت:
اصولگرایان از همه ظرفیت و امکانات خود استفاده کردند تا آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی دست پیدا نکند. بدون شک مهمترین دستاورد اصولگرایانی که از تشتت و چند دستگی رنج میبرند، جمنا بود که موفق شد پس از مدتها اصولگرایان با دیدگاههای مختلف را حول یک محور مشترک جمع کند. با این وجود اصولگرایان در انتخابات به موفقیت دست پیدا نکردند، اما موفق شدند با رأی قابل توجه۱۶میلیونی انتخابات را به پایان ببرند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی برنامهریزی جریان اصولگرایی با دکتر آلاسحاق وزیر سابق بازرگانی و یکی از موسسان جمنا گفتوگو کردیم. دکتر آل اسحاق با تحلیل و بررسی شرایط موجود کشور معتقد است: «در شرایط کنونی جمهوری اسلامی در وضعیت خاصی قرار گرفته که نیازمند بازیگرانی در زمینه داخلی، بینالمللی و همچنین توجه به آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی است. » وی در گفتوگو با آرمان خاطرنشان کرد: «اگر ما با یک نگاه جامع به شرایط کشور نگاه نکنیم در نهایت بازنده خواهیم بود. این وضعیت هیچ ارتباطی به روی کار آمدن آقای روحانی و یا هر شخص دیگری نیز ندارد. در فضای کنونی برخی بازیگران داخلی و خارجی حضور دارند که براساس منافع گروهی و یا ملی خود با جمهوری اسلامی دوستی یا دشمنی میکنند. به عنوان مثال نوع بازیای که چین با ایران در عرصه بینالمللی میکند آمریکا نمیکند و هر کدام براساس استراتژیای که برای خود تدوین کردهاند با جمهوری اسلامی برخورد میکنند. در نتیجه در شرایط کنونی جمهوری اسلامی در وضعیتی خاص قرار دارد و دارای جایگاه ویژهای در بین کشورهای منطقه وجهان است. به همین دلیل نیز اگر کشوری اراده خود را با اراده جمهوری اسلامی هماهنگ کند ممکن است به بسیاری از اهداف خود در منطقه و جهان دست پیدا کند.» در ادامه متن گفتوگوی دکتر یحیی آل اسحاق با «آرمان» را میخوانید.
چرا اصولگرایان در چهار انتخابات اخیر موفق نشدند به اهداف خود دست پیدا کنند؟ دلیل فاصلهگیری مردم از جریان اصولگرایی و نزدیک شدن به جریان اصلاحات چیست؟
سرنوشت انتخابات همواره به «وجدان عمومی» بستگی دارد و وجدان عمومی است که مشخص میکند چه کسانی باید قدرت را در اختیار داشته باشند. با این وجود در انتخابات اخیر نوعی هراس درباره اصولگرایان در بین مردم جامعه به وجود آمده بود و برخی این تفکر را به مردم القا میکردند که اگر اصولگرایان قدرت را به دست بگیرند کشور وضعیت خطرناکی پیدا خواهد کرد و منافع مردم به خطر خواهد افتاد. به نظر میرسد برخی به دنبال ارائه این پارادایم فکری به جامعه بودند که کاندیدای مورد نظر اصولگرایان ادامه دهنده راه احمدی نژاد است و جلد دوم کتاب احمدی نژاد به شمار میرود. کار حتی به جایی رسید که در مناظرات انتخاباتی آقای رئیسی نسبت به این مسأله که آقای روحانی ایشان را مخاطب نابسامانیهای دولت احمدی نژاد قرار میداد معترض شد و به آقای روحانی عنوان کرد اگر مسألهای با آقای احمدی نژاد دارید با خود ایشان مطرح کنید. نکته دیگر اینکه اصولگرایان پس از تلاطمهای دوران احمدی نژاد دچار چند دستگی و تشتت شده بودند و به همین دلیل ایجاد وحدت در بین طیفهای مختلف اصولگرایی کار ساده و راحتی نبود. با این وجود اصولگرایان با برنامهریزیای که در انتخابات ریاست جمهوری سال96 انجام دادند، موفق شدند16میلیون رأی به دست بیاورند که به نظر من رأی قابل توجهی است و میتواند اصولگرایان را به آینده امیدوار کند.
اصولگرایان چه برنامهای برای افزایش این 16 میلیون رأی در سال1400 دارند؟
اصولگرایان هنوز وارد جزئیات و مصادیق برنامهریزی در این زمینه نشدهاند. با این وجود به صورت کلی برای آینده و افزایش پایگاه رأی خود برنامهریزی کردهاند. بدون شک اصولگرایان از اشتباهات گذشته خود درس عبرت خواهند گرفت و از برنامهریزیهای موفق خود در انتخابات ریاست جمهوری96 در آینده نیز استفاده خواهند کرد. جریان اصولگرایی به عنوان یک جریان سیاسی ریشه دار دارای شخصیتهای تأثیرگذار برای ورود به انتخابات و همچنین اتاق فکر و تئوریسینهایی است که چشمانداز آینده رامورد بررسی قرار خواهند داد و با بهترین تصمیم وارد رقابتهای آینده خواهند شد.
آیا اصولگرایان روی گزینه خود در سال96 برای1400 برنامهریزی کردهاند یا اینکه به دنبال رویکرد جدیدی هستند؟
در این زمینه هنوز نمیتوان به صورت دقیق اظهار نظر کرد و نیاز به زمان بیشتری دارد. با این وجود جمنا همچنان به کار خود ادامه خواهد داد و اصولگرایان تلاش خواهند کرد با موضعی مشترک در صحنههای آینده حضور داشته باشند. به نظر من جریان اصولگرا نیازمند نگاهی جدید و نو است. از سوی دیگر اصولگرایان باید در استراتژیهای خود برای رسیدن به هدف نیز تغییر و تحول ایجاد کنند تا بتوانند اقشار مختلف مردم را با خود همراه کنند. اصولگرایان به هیچ عنوان در انتخابات ریاست جمهوری سال96 احساس شکست نمیکنند. هدف اصلی اصولگرایان از تشکیل جمنا انتخابات ریاست جمهوری سال96 نبود، بلکه اصولگرایان به دنبال پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال1400 بودند. جمنا حتی به آینده انقلاب اسلامی فکر میکند. به همین دلیل نیز در بیانیه نخستی که از سوی جمنا صادر شد هدف اولیه بسیج و هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی عنوان شد. نیروهای انقلاب اسلامی نیز تنها مختص به اصولگرایان نیست، بلکه اصلاحطلبان و دیگر جریانهای سیاسی که چهار شرط مورد نظر رهبر معظم انقلاب را قبول داشته باشند میتوانند در دایره گفتمان انقلاب اسلامی تعریف شوند. چهار شرط مورد نظر مقام معظم رهبری نیز اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، اعتقاد به ولایت فقیه، اعتقاد به قانون اساسی و اعتقاد به منافع مردم است. جمنا به هیچ عنوان یک جریان کوتاهمدت نیست و موسسان آن از ابتدا به دنبال پایداری و تأثیرگذاری آن در آینده بودند.
جریان اصولگرایی در سالهای اخیر به چه میزان از طیف رادیکال خود آسیب دیده است؟ چرا در برخی مقاطع که طیف رادیکال جریان اصولگرایی رهبری اصولگرایان را برعهده گرفته بود، عقلای جریان اصولگرایی برای این وضعیت چارهاندیشی نکردند؟
به نظر من آنچه به یک جریان سیاسی آسیب وارد میکند عدم تشخیص زمان و مکان است. برای پیشبرد اهداف سیاسی یک جامعه همواره دو گروه وجود دارند که تأثیرگذار هستند. نخست گروهای نخبه و مرجع هستند و دوم مردم هستند که در اغلب زمینهها تئوریهای گروههای مرجع را میپذیرند و به آن عمل میکنند. در نتیجه جامعه به دو گروه «هدایت کننده» و «هدایت شونده» تقسیم میشود. هرچه گروه هدایت کننده با توجه به خواستهها و دغدغههای گروه هدایت شونده اقدام کند بهتر میتواند یک جریان سیاسی را به اهداف خود برساند. در شرایط کنونی نیز مهمترین مسأله برای جریان اصولگرایی و همچنین جریانهای دیگر سیاسی این است که به چه نوع و شیوهای قصد دارند مسائل مردم را درک کرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهند. در نتیجه هر جریان سیاسی که بتواند مطالبات و دغدغههای مردم را بهتر تشخیص دهد و برای آن راهکار ارائه کند پیروز بزنگاههای سیاسی خواهد بود. در شرایط کنونی که اصلاحطلبان موفق شدند قدرت را بهدست بگیرند باید این نکته را در نظر داشته باشند که اگر نتوانند نیازها و دغدغههای مردم را به خوبی تشخیص بدهند و برای آن راه حل پیدا نکنند مردم این گروه سیاسی را کنار خواهند گذاشت و از گروه سیاسی دیگری حمایت خواهند کرد. این وضعیت برای اصولگرایان که قدرت را در اختیار ندارند نیز وجود دارد. اصولگرایان نیز اگر نتوانند برنامههای خود را متناسب با مطالبات و دغدغههای مردم تنظیم کنند مورد حمایت مردم قرار نخواهند گرفت و باید همچنان بیرون از قدرت قرار داشته باشند. این مسأله یکی از مهمترین ویژگیهای دموکراسی است. جریانهای سیاسی باید اقتضائات زمان و مکان را برای موفقیت در نظر داشته باشند تا بتوانند به موفقیت دست پیدا کنند.
در شرایط کنونی مهمترین اقتضائات زمانی و مکانی چیست که جریانهای سیاسی باید به آن توجه داشته باشند؟
واقعیتهای پیش روی جمهوری اسلامی را باید در مرحله اول به سه بخش تقسیم کرد؛ نخست آرمانها و اهداف داخلی نظام جمهوری اسلامی و مطالبات مردم، دوم وضعیت منطقه خاورمیانه و بحرانهای کشورهای این منطقه و سوم مهندسی جدید جهان که به دنبال تغییرات جدید در بین کشورهای جهان است. در نتیجه اگر ما با یک نگاه جامع به شرایط کشور نگاه نکنیم در نهایت بازنده خواهیم بود. این وضعیت هیچ ارتباطی به روی کار آمدن آقای روحانی و یا هر شخص دیگری نیز ندارد. در فضای کنونی برخی بازیگران داخلی و خارجی نیز حضور دارند که براساس منافع گروهی و یا ملی خود با جمهوری اسلامی دوستی یا دشمنی میکنند. به عنوان مثال نوع بازیای که چین با ایران در عرصه بینالمللی میکند آمریکا نمیکند و هر کدام براساس استراتژیای که برای خود تدوین کردهاند با جمهوری اسلامی برخورد میکنند. در نتیجه در شرایط کنونی جمهوری اسلامی در وضعیتی خاص قرار دارد و دارای جایگاه ویژهای در بین کشورهای منطقه وجهان است. به همین دلیل نیز اگر کشوری اراده خود را با اراده جمهوری اسلامی هماهنگ کند ممکن است به بسیاری از اهداف خود در منطقه و جهان دست پیدا کند. از سوی دیگر بازیگران داخلی وجود دارند که براساس منافع گروهی و جریانی خود در این زمین بازی بازیگری میکنند. در کنار این دو، آرمانها، اهداف، انضباط و فرهنگ نیز وجود دارد که مجموعه فضای کنونی را برای جمهوری اسلامی ایران شکل میدهد.
آیا در انتخابات ریاست جمهوری96 مردم بازیگران متناسب با این زمین بازی را انتخاب کردند؟ آیا آقای روحانی و گفتمان ایشان میتواند در این فضا به صورت مثبت بازیگری کند؟ چرا مردم به نوع بازیگری آقای رئیسی برای بازیگری در این فضا رأی ندادند؟
در انتخاب ریاست جمهوری96 مردم به این نتیجه رسیدند که نوع تفکر آقای روحانی برای این فضا مناسب است و به همین دلیل باید به انتخاب مردم احترام گذاشت. «وجدان عمومی» هیچگاه اشتباه نمیکند و در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز تصمیم درستی گرفته است. در نظر سنجیهای اخیری که توسط دانشگاه تهران انجام شده است اغلب مردم معتقدند آقای روحانی نمیتواند گام بلندی در وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم بردارد و با این وجود اغلب مردم عنوان کردهاند که از انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور رضایت دارند. این مسأله نشان میدهد که نوعی هراس در بین مردم برای روی کار آمدن رقیب سیاسی وجود داشته است که به نظر میرسد با «هنر» تیم انتخاباتی آقای روحانی در بین مردم شکل گرفته است. این در حالی است که اظهار نظرها و اقدامات برخی اصولگرایان نیز سبب تشدید این هراس شده است. آقای روحانی در شرایط کنونی باید با دو چشمانداز مسیر آینده خود را دنبال کند. نخست چشمانداز واقعیتهای جامعه و شرایط بینالمللی و دوم آرمانها و اهدافی است که جامعه از دولت مطالبه میکند. بدون شک آقای روحانی باید فارغ از نگاههای جریانی یک نگاه جامعنگر اقتصادی و سیاسی نسبت به شرایط موجود داشته باشد و به همین صورت باید راه حلهای متناسب با این شرایط را پیدا کند و کشور را جلو ببرد.
مهمترین چالشهای فضای کنونی کشور چیست؟ آیا این چالشها میتواند کارنامه کلی دولت آقای روحانی را تحتالشعاع قرار دهد؟
چالش اول این است که هنوز یک نگاه جامعنگر به شرایط و مشکلات کشور به وجود نیامده است و هنوز نمیتوان مدعی شد که مسائل جناحی به صورت کلی در نگاه مسئولان کشور از بین رفته است. مسئولان کشور هنوز به اولویتهای جامعه باور پیدا نکردهاند. از سوی دیگر هنوز به وضعیت زمان و مکانی کنونی نیز باور عمیق و کاربردی وجود ندارد. هنوز مسئولان کشور به این نتیجه نرسیدهاند که تصمیم گیرنده اصلی مردم هستند و مردم هستند که باید برای سرنوشت خود تعیین تکلیف کنند. براساس اصل110 قانون اساسی، رهبری نظام وظیفه تدوین سیاستهای کلی نظام و هماهنگیهای بین قوا را برعهده دارد. در نتیجه نه کسی باید جلوتر از رهبری حرکت کند و نه عقبتر.
به نظر شما میانهروها میتوانند فضای سیاسی و اقتصادی کشور را بهتر از اصولگرایان و اصلاحطلبان مدیریت کنند؟ آیا رویکرد مدیریت میانهروها در آینده نیز باید در کشور ادامه پیدا کند؟
اعتدال و میانهروی باید مبنای حرکت کشور در آینده قرار بگیرد. با این وجود این نکته را باید در نظر داشت که اعتدال به معنای نفی ارزشها نیست. مفهوم اعتدال هم در سیاست داخلی و هم در عرصه بینالمللی دارای کاربرد است. به نظر من جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی سه راه بیشتر پیش روی خود نمیبیند. ما یا باید در فضای بینالمللی «هضم» شویم یا «حذف» شویم و یا اینکه «تعامل» کنیم. به صورت طبیعی هضم شدن در فضای بینالمللی با سیاستهای جمهوری اسلامی همخوانی ندارد، حذف شدن نیز امکانپذیر نیست. ما نمیتوانیم دور کشور خود دیوار بکشیم و عنوان کنیم که با هیچ کشوری ارتباط برقرار نمیکنیم. تنها راه پیشروی جمهوری اسلامی تعامل با کشورهای جهان است. مقام معظم رهبری نیز به تازگی عنوان کردند که جمهوری اسلامی باید سطح تعاملات خود را با کشورهای جهان افزایش بدهد. تعامل در عرصه بینالمللی نیز به معنای انفعال نیست بلکه تعامل باید با حفظ عزت و احترام صورت بگیرد.
برخی از اصولگرایان در کمین نشستهاند که آقای روحانی شکست بخورد؟
در یک جریان سیاسی طیفهای مختلف فکری و سیاسی وجود دارد. این وضعیت در جریان اصلاحات نیز وجود دارد و تنها مختص به اصولگرایان نیست. متأسفانه برخی افراد در فضای سیاسی ایران حضور دارند که جز منافع خود و گروه سیاسی خود نمیتوانند منافع دیگران را ببینند. برای این افراد «من» بر «ما» چربش دارد. تا زمانی که من بر ما چربش داشته باشد نیز نمیتوان به بهبود اوضاع کشور امیدوار بود. به هر حال همه جریانهای سیاسی باید به این مسأله توجه کنند که آقای روحانی منتخب ملت است و همه باید از ایشان حمایت کنند. بدون شک موفقیت دولت آقای روحانی موفقیت نظام نیز خواهد بود.
چرا برخی از اصولگرایان دایره انقلاب اسلامی را محدود در نظر میگیرند و اجازه نمیدهند بقیه گروه که تاحدودی دارای اختلاف سلیقه هستند در این دایره قرار بگیرند؟ آیا این مسأله به شرایط کشور آسیب نمیزند؟
کسی نباید جلوتر از رهبری حرکت کند. اگر فردی نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول دارد کسی نمیتواند خط کشی ایجاد کند. دایره انقلاب اسلامی متعلق به انقلاب و نظام است و موضوع فردی و جناحی نیست. براساس قانون اساسی ولایت فقیه محور تصمیمگیری سیاسی در کشور است. متأسفانه اغلب روسای جمهور گذشته هنگامی که باآرای مردم مواجه میشوند دچار خود بزرگبینی میشوند و احساس میکنند باید به عنوان رهبر دوم در جامعه فعالیت کنند. امروز ما در شرایطی زندگی میکنیم که تهدیدهای کشور از سوی مسائل اقتصادی است. در نتیجه مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز به مسائل اقتصادی گره خورده است. به همین دلیل اگر مشکلات اقتصادی حل نشود به بخشهای دیگر نیز سرایت میکند و ممکن است پیامدهای اجتماعی و امنیتی در پی داشته باشد. در شرایط کنونی مسائل اقتصادی در اولویت نخست مشکلات کشور است و به همین دلیل باید بایدها و نبایدهای مسائل اقتصادی را در نظر گرفت و براساس آن عمل کرد. مهمترین اولویت در زمینه حل مسائل اقتصادی این است که باید از همه نیروها و استعدادهای کشور فارغ از هرگونه نگاه جریانی و سیاسی استفاده کرد. نمیشود در شرایطی مشکلات اقتصادی جامعه را حل کرد که یک جریان سیاسی به طرف شمال حرکت کند و جریان دیگری راه جنوب را در پیش بگیرد. همه احزاب و گروهها باید در یک مسیر حرکت کنند و کسی نباید برخلاف منافع جمعی و ملی حرکت کند.
مسائل اقتصادی در چه شرایطی وضعیت امنیتی به خود میگیرد؟
حل مشکلات اقتصادی نیازمند یک سازوکار فراقوایی است و به همین دلیل باید یک ستاد برای حل مشکلات مردم تشکیل شود که فراتر از قوای سهگانه در کشور تصمیمگیری کند. هر سه قوه نیز باید در زمینه حل مشکلات اقتصادی تابع دیدگاههای این نهاد فراقوایی باشند. پیشنهاد این نهاد نیز به مقام معظم رهبری ارائه شده و ایشان با این تصمیم موافقت کردهاند. با این وجود در دولت آقای احمدینژاد، ایشان معتقد بودند اغلب اعضای این نهاد باید از دولت انتخاب شوند که این مسأله با موافقت دیگر بخشها مواجه نبود. نکته دیگر اینکه اگر امکان تشکیل این نهاد فراقوایی وجود ندارد حداقل همه گروههای اقتصادی و سیاسی با سیاستهای اقتصادی دولت همراه شوند و کمک کنند که دولت بتواند سیاستهای اقتصادی خود را به نحو کامل اجرا کند. در شرایط کنونی دولت آقای روحانی با خطر امنیتی شدن مشکلات اقتصادی مواجه است و هر لحظه امکان دارد که مشکلات اقتصادی سبب افزایش اصطکاکهای اجتماعی و فرهنگی شود و فضای کلی جامعه را متشنج کند. به همین دلیل رسیدگی به مشکلات اقتصادی کشور اولویت نخست کشور است و آقای روحانی نیز باید این مسأله را به خوبی درک کند.