رسانه آمریکایی نوشت: بسیاری از مقامات آمریکایی اخیرا حمایتشان را از ایده تغییر رفتار ایران ابراز داشتهاند.
به گزارش جماران؛ فارین افیرز در گزارشی تحلیلی نوشت: عادیسازی روابط با ایران در دوران احمدینژاد ممکن نبود. آمریکا باید بپذیرد ایران یک قدرت منطقهای است که در معضلات امنیتی منطقه جایگاه مهمی دارد.
مجله سیاست خارجی «فارین افیرز» آمریکا در گزارشی با طرح این سوال که «چرا اتخاذ سیاستی که از محبوبیت کمتری در عالم سیاست برخوردار است، بهترین گزینه برای آمریکاست؟» نوشت: در حلقه سیاست خارجی آمریکا این رویکرد که دولت ایران ماهیتا با منافع آمریکا خصومت دارد یک منطق رایج است. بر اساس این مکتب فکری، اختلافات کمی میان نیروهای سیاسی ایرانی تحت عنوان «میانهرو» و «تندرو» وجود دارد و همه سیاستمداران ایرانی در مورد سیاستهایشان در قبال آمریکا همنظر هستند. آنها معتقدند روی کار آمدن حسن روحانی نه تغییری در سیاستهای ایران ایجاد کرده و نه با این تغییر حمایتهای ایران از بشار اسد کم شده است. از سوی دیگر رویکرد ایران در خلیج فارس علیه ناوهای آمریکایی نیز تغییری نداشته و ایران به توسعه برنامههای موشکی خود ادامه میدهد. این واقعیتها از نظر مخالفان، به این معناست که ایران آمادگی پذیرش یک تعهد بینالمللی را ندارد.
این رسانه آمریکایی در ادامه، سیاست دولت کنونی آمریکا را انزوای ایران و استفاده از اختلافهای قومی و مذهبی به سرکردگی عربستان و تحریمهای اقتصادی و نظامی آمریکا برای این منظور خواند و نوشت: بسیاری از مقامات آمریکایی اخیرا حمایتشان را از ایده تغییر رفتار ایران ابراز داشتهاند.
نویسنده این گزارش مدعی شده آمریکا سه گزینه در ارتباط با ایران در سالهای پیش رو دارد؛اول اینکه سعی کند با استفاده از تحریمها و ائتلاف به رهبری عربستان فشارها را بر ایران افزایش دهد. دوم پیگیری رویکرد تغییر رفتار در ایران است و سوم رویکرد عادیسازی روابط و تنشزدای با ایران است.
این رسانه آمریکایی در توضیح رویکرد سوم نوشت: این یک گزینه سیاسی است که در آمریکا محبوبیت چندانی ندارد و بیش از سایر گزینهها طول میکشد تا تاثیراتش را نشان دهد.
فارین افیرز مدعی شد: آمریکا میتواند با یک سنگ دو پرنده را هدف بگیرد. با استفاده از ترس کشورهای منطقه از هژمونی ایران مخالفتها را با تهران افزایش دهد اما چنین سیاستی تنها در سه حالت کارساز خواهد بود؛ اول اینکه یک ائتلاف از کشورهای منطقه باید علیه ایران با هم متحد باشند. دوم اینکه تحریمهای اقتصادی باید برای تضعیف اقتصاد ایران با استفاده از انسداد دسترسی ایران به بازار سرمایه بینالمللی تشدید شوند و سوم اینکه اگر تنشهای منطقه ای به اختلافات جدی تبدیل شد، اختلافها باید محتاطانه ادامه داشته باشد.
بر اساس ادعای نویسنده این گزارش، هر سه این شرایط سوال برانگیزند. با توجه به حضور بن سلمان در راس قدرت در عربستان و برنامههای جاهطلبانه او برای اصلاحات اقتصادی و فرهنگی که به تغییرات مهمی در جامعه عربستان نیازمند است، به نظر میرسد مقاومتهایی از سوی جامعه وهابیت ایجاد شود. از این گذشته عربستان همچنان در مناطق شمال شرقی و نفتخیز که محل تمرکز اقلیت شیعه عربستان است، آسیب پذیر است. از سوی دیگر اختلافات در جهان اهل تسنن با بحران قطر عمیقتر شده است. به نظر میرسد بعید است که یک ائتلاف منطقهای بدون دخالت ترکیه قابل شکلگیری باشد و این کشور نیز با توجه به رویکردهای جدیدش علیه تجزیهطلبان کرد و نزدیکی به ایران در این حوزه، پیوستن به چنین ائتلاف ضدایرانی را در اولویت خود نمیداند.
نویسنده این گزارش مدعی شده تحریمهایی که به توافق هستهای منجر شد به این دلیل کارساز بود که از حمایت بینالمللی برخوردار بود. این تحریمهای کارساز ماحصل فضای فکری بود که محمود احمدینژاد رییسجمهور سابق ایران در خصوص این کشور ایجاد کرده بود. این احساس که ایران در پی دستیابی به سلاح هستهای است، نتیجه سیاستهای احمدینژاد بود . اما امروز چنین حمایتی از سوی جامعه بینالمللی علیه ایران وجود ندارد؛ چرا که ایران به تعهداتش در برجام پایبند است. دولت روحانی به طور عاقلانهای باب ارتباط با جهان بین الملل را باز کرده و تحریمهای ثانویه برداشته شده است. این اختلافنظر میان کشورهای اروپایی و آمریکا احتمال همراهی اروپاییها با تحریمهای جدید اقتصادی علیه ایران را کمتر کرده است. از همه مهمتر اینکه حتی اگر واشنگتن بتواند حمایتهای بینالمللی را به دست آورد، تحریمهای اقتصادی شدیدتر اصلاحطلبان را در ایران تضعیف خواهد کرد و به نفع تندروها خواهد بود.
نویسنده مدعی شده در نهایت یک رویارویی منطقهای با ایران میتواند به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود. این رویارویی از هر درگیری در منطقه خاورمیانه میتواند دامنهدارتر باشد؛ چرا که ایران در سراسر منطقه نیروهای نیابتی دارد که میتواند بر اقتصاد جهانی اثری باور نکردنی داشته باشد.
فارین افیر در ادامه نوشت: عادیسازی روابط با ایران در دوران احمدینژاد ممکن نبود. پیشنهاد تنشزدایی حتی اگر ایران توانایی رسیدن به سلاح هستهای را داشت هم دور از ذهن به نظر میرسید. زمینههای این امر در دوران اوباما با ایجاد کانالهای پشت پرده روابط با ایران فراهم شد اما دولت ترامپ به نظر میرسد در زمانی که بیشترین پتانسیل برای رسیدن به وضعیت تنشزدایی جدی با ایران وجود دارد، قصد بیاثر کردن این تلاشها را دارد. تغییر در رویکرد ایران و امریکا در قبال یکدیگر، تنها زمانی کارساز است که هر دو طرف در رفتارشان تغییراتی اعمال کنند. آمریکا باید بپذیرد ایران یک قدرت منطقهای است که در معضلات امنیتی منطقه جایگاه مهمی دارد. ایران هم باید بداند که حضور فعال آمریکا در خاورمیانه اجتنابناپذیر است.
نویسنده در پایان نوشت: سیاست تنشزدایی میان ایران و آمریکا در آمریکا و در میان برخی جریانها در ایران رویکرد محبوبی نیست. حتی اگر به این سیاست هم برسند، اختلافات اساسی میان این دو حل نخواهد شد. رقابتهای میان ایران و ترکیه و کشورهای عربی به قوت خود باقی خواهد ماند و روابط ایران و اسرائیل همچنان خصمانه خواهد بود.