همانطور که امام خمینی بارها تأکید کردند عملکردها به معنای عدم کارائی اسلام و نظام نیست و ما به این واقعیت بشدت معتقد هستیم که نظام اسلامی اگر به درستی پیاده شود سعادت مردم را چه در زمینه مادی و چه در زمینه معنوی تأمین خواهد کرد و این یعنی کارائی نظام دینی
به گزارش جماران؛ مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
درست تحلیل کردن وضعیت امروز جامعه ایران، یک هنر است که هر کسی ندارد.
دیروز مقالهای خواندم که نویسندهاش اصرار داشت چون تعداد شرکت کنندگان در نماز عید قربان امسال در تهران، کم بود پس معلوم میشود رویکرد دینی مردم کاهش یافته است!
گاهی افرادی را میبینیم که میگویند چون تعداد اعتکافیها هر سال بیشتر میشود و تکیههائی که برای محرم میبندند رو به افزایش است، پس معلوم میشود اقبال به دین زیاد شده است.
کسانی هم هستند که میگویند چون میزان بدحجابیها بیشتر شده و حتی بعضی از زنها و دخترها در داخل خودروهایشان روسری از سرشان بر میدارند، باید به این نتیجه رسید که بیدینی زیاد شده است.
واقعیت این است که هیچیک از اینها تحلیلهای درستی نیستند و نمیتوان این رویدادها را معیار و ملاک افزایش یا کاهش گرایش مردم به دین دانست. اولاً اینها معلولند و ثانیاً اشکال این تحلیلها این است که دین را در ظواهر خلاصه میکنند و از پوسته ظاهری به عمق نمیروند. شاید روشنترین مثال برای فهم دقیق این نکته میزان بسیار بالای حافظان و قاریان قرآن در کشور مصر باشد. در مصر بیشتر از هر کشور اسلامی دیگر حافظ و قاری قرآن وجود دارد بطوری که این کشور همه ساله تعداد زیادی قاری قرآن به کشورهای دیگر اعزام میکند و در خود مصر نیز یکی از سرگرمیهای عمومی مردم برگزاری جلسات قرآن اعم از قرائت و تجوید و از برخوانی و انواع و اقسام فنون مربوط به آنست. با اینحال، کشور مصر علیرغم منابع خوبی که برای درآمدزائی دارد و علیرغم سابقه تمدنی و علم و تفکر و تاریخ که دارد، کشوری فقیر، وابسته، گرفتار اختناق، استبداد و استعمار است. این، یعنی با ظاهر قرآن مشغول بودن راه درستی برای حل مشکلات جامعه نیست. جامعه هنگامی رشد خواهد کرد و از عقب ماندگی و ناهنجاریها و اختناق و استعمار و استبداد رها خواهد شد که مردم و مسئولان به تعالیم قرآن عمل کنند.
قرآن، آزادی دارد، عدالت دارد، استقلال دارد، اقتصاد دارد، کرامت انسانی دارد و برای مردم و مسئولین حقوق متقابل قائل است. یک جامعه هنگامی اسلامی است که به تعالیم قرآن پای بندی نشان دهد. حفظ و قرائت و تجوید قرآن همه خوبند و هرچه بیشتر به این امور توجه شود بهتر است ولی به این شرط که فقط به همینها اکتفا نشود و اینها مقدمه رسیدن به عدالت و آزادی و کرامت و حقوق آحاد جامعه باشند. اعتکاف و نمازهای عید قربان و فطر و راه پیمائی اربعین و بقیه امور هم همینطور است.
مشکل جامعه ما این است که ما به این ظواهر چسبیدهایم و حتی از اینها استفاده تبلیغاتی میکنیم ولی حاضر نیستیم به لوازم همین مناسک پای بندی نشان بدهیم.
جوانها را به اعتکاف میفرستیم و خودمان مشغول دعوا بر سر قدرت میشویم. امام خمینی میفرمودند اگر یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر زیر یک سقف جمع شوند با هم دعوا نمیکنند چون مقصد همه آنها خداست. ما که زیر یک سقف جمع شدنمان محال است بماند، حتی هر روز فاصلهها را زیاد میکنیم و برخلاف دستور قرآن کریم که مسلمانان را به وحدت دعوت کرده، تا میتوانیم بر طبل اختلاف میکوبیم!
گاهی به این نکته فکر میکنم که حکومتهای دیگر که علمای دینی در رأس آنها نیستند، حتی رژیم گذشته ایران که ضد دین و دشمن علمای دین بود، این همه اختلاف در داخل خود ندارند و نداشتند. ما که علمای دینمان باید الگوی وحدت و مسالمت و گذشت باشند چرا اینهمه با هم اختلاف داریم و هر کدام از ما درصدد تفسیق و تکفیر و طرد آن دیگری بر میآئیم و حاضر نیستیم نظرهای همدیگر را تحمل کنیم؟
تحلیل درست جامعه امروز ایران را باید حول دو محور اساسی جستجو کرد که یکی از آنها اختلاف رهبران دینی مسئول در حاکمیت است و دیگری عدم انطباق حرف و عمل مسئولین.
وقتی علمای روحانی ما نمیتوانند با همدیگر کنار بیایند و اختلاف نظرهایشان را پشت درهای بسته حل کنند و آن را به صحنه اجتماع نکشانند، طبیعی است که مردم نسبت به آنها بدبین شوند. وقتی مردم میبینند حرفها با عملکردها متفاوت است، طبیعی است که اعتقادشان سست شود.
آنچه موجب تأسف است این است که سست شدن اعتقاد مردم نسبت به افراد، به اساس انقلاب و نظام سرایت میکند و مردم به تدریج در کارائی نظام دینی تردید میکنند. همانطور که امام خمینی بارها تأکید کردند عملکردها به معنای عدم کارائی اسلام و نظام نیست و ما به این واقعیت بشدت معتقد هستیم که نظام اسلامی اگر به درستی پیاده شود سعادت مردم را چه در زمینه مادی و چه در زمینه معنوی تأمین خواهد کرد و این یعنی کارائی نظام دینی، کما اینکه در اصل به پیروزی رساندن انقلاب و ساقط کردن رژیم منحط شاهنشاهی، قطع کردن دست استعمار خارجی، به پیروزی رساندن دفاع مقدس، حفاظت از استقلال کشور و ایستادگی در مقابل دشمنان و بدخواهان خارجی و داخلی تاکنون نظام جمهوری اسلامی موفق عمل کرده و کارائی خود را نشان داده است. این باور صحیح را باید مسئولان نظام به ویژه روحانیون مسئول در نظام و روحانیونی که در جایگاههای مختلف به نحوی با مسائل انقلاب و نظام سروکار دارند، تقویت کنند و کاری نکنند که کارائی نظام اسلامی نزد مردم زیر سؤال برود.
این انتظار از روحانیون مسئول در نظام یا مرتبط با نظام انتظار زیادی نیست. آنها رسالت هدایت مردم را برعهده دارند و «تحکیم وحدت» و «انطباق گفتار و عمل» از پایههای اساسی توفیق در هدایت مردم هستند. روحانیت اگر به این دو ویژگی پای بند نباشد، فلسفه وجودی خود را از دست میدهد.