دکتر سیدضیاء هاشمی، سرپرست کنونی وزارت علوم، که دانش آموختة جامعه شناسی دانشگاه تهران است، با داشتن درک اجتماعی از نهاد علم و تثبیت نگرش فرهنگی به دانشگاه، می تواند راه را برای بازساماندهی میراث گسترده ولی آشفته فعلی حیطة علم و دانشگاه در کشور هموار کند.

پایگاه خبری تحلیلی «الف» در یادداشتی با عنوان « سکانداری یک متخصص علوم انسانی در وزارت علوم: ضرورت یا سهم خواهی؟/ هاشمی گزینه مناسب وزارت است» خواستار معرفی دکتر سید ضیا هاشمی، سرپرست فعلی وزارت علوم به عنوان وزیر به مجلس شده است.

به گزارش جماران ، در این یادداشت آمده است: 

 

قرار است رئیس جمهور به زودی کاندیدای سکانداری وزارت علوم را به مجلس معرفی کند. آن چنان که سیدضیاء هاشمی، سرپرست فعلی وزارت علوم گفته، غیر از او کسان دیگری نیز در مظان انتخاب برای معرفی به مجلس هستند.

مروری بر سوابق وزیران «فرهنگ و اموزش عالی» و «علوم و تحقیقات و فناوری» در دورة بعد از انقلاب، دو مورد اصلی را نشان می دهد: یکی، این که تنها دو وزیر (شریعتمداری و حبیبی) سوابق تخصصی علوم انسانی داشته اند: اولی در فلسفه تعلیم و تربیت، و دیگری در جامعه شناسی-حقوق. تاکنون و در  سی و سه سال گذشته، وزاری علوم دارای تخصص فنی-مهندسی و پزشکی بوده اند، و این اخری، متخصص گوش و حلق و بینی بوده است؛ دوم این که همان دو وزیر علوم انسانی خوانده نیز تنها به مدت سه سال، در برهة آشفته و پرتنش 57 تا 60 سکاندار وزارتخانه بوده اند که با توجه به شدت اشفتگی­ها و دغدغه های روزمره، اساساً امکان و فراغتی برای سیاستگذاری علم و دانشگاه نداشته اند. به عبارتی علوم انسانی تاکنون شانسی برای مدیریت بر قلمرو علم و نهاد دانشگاه نیافته است.

 البته مقصود این نیست که اگر دو وزیر پیشگفته یا کسان دیگری از حوزة علوم انسانی و اجتماعی، سکان وزارت علوم را در دست می گرفتند، مشکلات فعلی دانشگاه ها وجود نداشت، کمااین­ که بسیاری بر این باورند که متخصصان علوم انسانی، از حیث توان مدیریتی، ضعیف و ناکارآمد هستند. و به ویژه مقصود این هم نیست که بر مبنای تعلقات صنفی، پای سهم خواهی استادان و دانشجویان علوم انسانی به میان آمده باشد و فی الجمله حالا دورِ علوم انسانی ها باشد؛ بلکه این وضع ساختاری فعلی علم و دانشگاه در کشور ما هست که نگرش علوم انسانی به مدیریت علم و دانشگاه را طلب می کند.

پس از نزدیک به چهار دهه از انقلاب، به نظر می رسد که آنچه نگاه فنی-مهندسی به علم می طلبد، اکنون کاملاً محقق شده است: آموزش عالی به امری فراگیر و سهل الوصول بدل شده، تعداد مراکز علمی و دانشگاهی رشد جهشی یافته، و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی توسعه یافته است. تعداد مجلات و مقالات علمی و پژوهشی رشد چشمگیر داشته، و شمار دانشجویان و اعضای هیات علمی چند ده برابر شده و دورترین نقاط کشور هم دارای مراکز علمی دانشگاهی هستند.

فارغ از هرگونه نقادیِ وضع کنونی، دستکم با اطمینان می توان گفت که آنچه نگاه مهندسی به علم و دانشگاه می طلبد اکنون محقق شده و مهندسان و پزشکان توانسته اند میراث قابل توجهی از توسعة کمّی به یادگار بگذارند که البته در تناسب آن با نیازهای کشور تردید جدی وجود دارد واگر کماکان با همین فرمان به پیش روند، قطعا ماهیت کژکارکردی خواهد یافت. همچنان که گسترش بی محابا و غیرهدفمند آموزش عالی، به رغم افزایش شاخص های کمّی، موجب بی قدریِ رفتن به دانشگاه و افت منزلت تحصیلات اکادمیک در نظر مردم شده است.

با این مقدمه، به نظر می رسد که شرایط کنونی، نگرشی مدیریتی از جنس علوم انسانی و اجتماعی در حیطة علم و دانشگاه را طلب می کند؛ نگرشی که بتواند درکی از کلیت علم، و موقعیت آن در روابط و مناسبات اجتماعی داشته باشد، و قادر به درک رابطة معنادار بین دانشگاه و نظم خاصّ تاریخی و میراث فرهنگی و اجتماعی ما باشد. و بتواند تحلیل عمیقی از جایگاه و نقش دانشگاهیان به مثابه نیروی اجتماعی پیش برنده در تحولات سیاسی و اجتماعی داشته باشد. این نیازی ساختاری، و خارج از اراده سهم خواهانه نیروهای درون دانشگاهی است. از این رو دکتر سیدضیاء هاشمی، سرپرست کنونی وزارت علوم، که دانش آموختة جامعه شناسی دانشگاه تهران است، با داشتن درک اجتماعی از نهاد علم و تثبیت نگرش فرهنگی به دانشگاه، می تواند راه را برای بازساماندهی میراث گسترده ولی آشفته فعلی حیطة علم و دانشگاه در کشور هموار کند.

* دکتر قاسم زائری استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.