تنها قاچاقچیان چوب نیستند که تبر به ریشه درختان میزنند، زیرا برخی مدیران و مسئولان با اجرای طرحهای نامناسب، قتل عام جنگل را رقم میزنند. آنها وقتی بدون مطالعه دقیق و گزارش ارزیابی زیست محیطی مجوز ساخت جاده، سد و معدن صادر میکنند به شکل مستقیم و غیرمستقیم در مرگ جنگل سهیم میشوند.
به گزارش جماران؛ جام جم نوشت:
خوره شدهاند و به جان جنگل افتادهاند. از اکوسیستم زاگرس چیزی باقی نگذاشتهاند بجز درختان بلوط که خبر مرگ آنها نیز هر روز به گوش میرسد؛ یک روز به خاطر آتشسوزی و روز دیگر هم داستان قاچاق چوب و زغال پیش میآید یا طغیان آفات و بیماری مانند آفت زغالی بلوط. در شمال کشور نیز شرایط چنگی به دل نمیزند. جنگلهای هیرکانی این روزها شاهد قتل عام درختان اند؛ درختانی که در سودای قاچاق چوب به زمین میافتند یا مانند شمشادها در چنگال آفت شب پره اسیر شدهاند.
شرایط جنگلهای زاگرس اسفناک است. سال هاست حیات وحش از این جنگلها رخت بر بسته و نشانههای زوال این اکوسیستم هر روز عریانتر از گذشته خود نمایی میکند. اگر آتشسوزی و قاچاق زغال امان بدهد، بیماری و طغیان آفات، نفس این جنگل را بند میآورد.
زمانی برای مستی آفات
اجرای طرحهای توسعه در مناطق جنگلی، یکی از دلایل اصلی طغیان آفات است، زیرا وقتی در دل جنگل سد، جاده و معدن ساخته میشود، درختان زیادی جان میدهند و در نتیجه بروز مسائلی مانند کم شدن تعداد درختان یک منطقه نظم اکوسیستم به هم میریزد.
برای نمونه دما افزایش پیدا میکند و چنین مسائلی زمینه را برای شورش برخی آفات فراهم میکند . به همین خاطر خیلی زمان نمیبرد که دارایی یک ملت طعمه آفات میشود.
ماجرا زمانی ناگوارتر میشود که مدیریت اشتباه جنگل را به این مسائل اضافه کنیم، زیرا بیشتر مواقع، مدیران زمانی در جریان طغیان آفات قرار میگیرند که دیگر به قول معروف کار از کار گذشته و نمیتوان برای نجات درختان آلوده کاری انجام داد.
تبر توسعه ناپایدار
سرنخ شرایط ناگوار جنگلهای کشور را که دنبال کنید، بیشتر کارشناسان از مسالهای به نام توسعه ناپایدار سخن به میان میآورند.
آنطور که از حرفهای آنها میتوان نتیجه گرفت، تنها قاچاقچیان چوب نیستند که تبر به ریشه درختان میزنند، زیرا برخی مدیران و مسئولان با اجرای طرحهای نامناسب، قتل عام جنگل را رقم میزنند. آنها وقتی بدون مطالعه دقیق و گزارش ارزیابی زیست محیطی مجوز ساخت جاده، سد و معدن صادر میکنند به شکل مستقیم و غیرمستقیم در مرگ جنگل سهیم میشوند. بسیاری از طرحهای عمرانی به حدی داراییهای جنگل را به تاراج میبرد که به گفته رئیس سازمان جنگلها، آتشسوزی جنگل به پایشان نمیرسد. این درحالی است که باید در کنار درختانی که به شکل مستقیم برای اجرای طرحهای توسعه قطع شده به درختانی که پس از اجرای این طرحها نابود میشوند نیز اشاره کرد.
تلاش برای نجات
سازمان جنگلهای کشور تاکید میکند، تمام تلاش خود را برای حفظ منابع طبیعی کشور به کار میگیرد. برای نمونه،بهمن افراسیابی، مدیر کل دفتر حفاظت و حمایت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیز داری کشور درباره گسترش آفات و بیماری در جنگلهای شمال کشور یادآور میشود: سازمان جنگلها برای مقابله با چنین مشکلاتی تلاش زیادی میکند. برای نمونه، عملکرد سازمان جنگلها در مقابله با آفات مورد تایید کارشناسان بینالمللی است.
آنطور که او درباره وسعت مناطق آلوده جنگلهای شمال به آفات میگوید، 25هزار هکتار از شمشادهای شمال به بیماری بلایت و آفت شبپره دچار شدهاند. به گفته افراسیابی حدود 52 هزار هکتار شمشاد در جنگلهای شمال به شکل پراکنده و جود دارد و سازمان جنگلها برای حفظ آنها برنامههای زیادی را اجرا میکند و در دستور اجرا دارد. برخی کارشناسان ادعا میکنند، سازمان جنگلها برای عملکرد بهتر باید از روشهای کارآمد و طرحهایی استفاده کند که با شرایط جنگلهای کشور سازگار است، چراکه برای حفظ جنگلهای هیرکانی کشور نمیتوان از راهکارهایی بهره گرفت که اروپاییان برای حفظ جنگلهایشان استفاده میکنند. علاوه براین باید تاکید کرد،دیگر نهادها و وزارتخانهها نیز باید برای حفظ منابع طبیعی کشور وارد میدان شوند.
دستهای آلوده
شرایط جنگلهای کشور مناسب نیست، اما نمیتوان تنها انگشت اتهام را به سمت سازمان جنگل ها،مراتع و آبخیزداری نشانه رفت، زیرا این سازمان با محدودیتهای زیادی رو بهروست؛ از نبود اعتبار گرفته تا در اختیار نداشتن نیروی انسانی کافی.
علاوه براین باید از کمکاری و بیتوجهی سایر دستگاهها به محیطزیست نیز یاد کرد، زیرا بسیاری از نهادها هیچ تلاشی برای حفظ محیطزیست کشور انجام نمیدهند و تصور میکنند حفظ منابع طبیعی کشور تنها وظیفه سازمان حفاظت محیطزیست یا جنگلهاست. این درحالی است که کم کاری بسیاری از سازمانها و وزارتخانهها زمینه را برای شرایط نامناسب منابع طبیعی کشور مهیا کرده است. برای نمونه، اگر پای درد دل افرادی که درختان بلوط زاگرس را قطع میکنند تا آنها را به زغال بدل کنند و دربازار بفروشند، بنشینید، خواهید شنید که دلیل اصلی این قانون شکنی، چیزی نیست بجز نبود شغل. علاوه براین، بسیاری از روستاهایی که درمناطق جنگلی قرار دارند، هنوز به سوخت مناسب دسترسی ندارند و باید تاکید کرد، ایجاد شغل یا تامین سوخت مناسب وظیفه سازمان جنگلها نیست. وزارت نفت نیز برای حفظ منابع طبیعی کشور باید به وظیفه خود عمل کند و آموزش و پرورش نیز باید برای گسترش فرهنگ حفظ منابع طبیعی کشور سنگ تمام بگذارد.
آفت خارجی، آفت داخلی
در شمال کشور، گزارشهای متفاوتی از طغیان آفات خارجی و داخلی منتشر شده است. به گفته کارشناسان، آفات خارجی بیشترین آسیب را به جنگلهای شمال کشور تحمیل کرده است، چون دشمن طبیعی ندارند. افزون براین باید از برنامههای مدیریت ضعیف و شرایط آب و هوایی نیز به عنوان عوامل دیگری که زمینه را برای طغیان آفات و بیماریها فراهم کردهاند، یاد کرد.
با این حال، کیادلیری علت اصلی ناکامی در برابر طغیان آفات و بیماریها را بهرهبرداری بیش از حد از توان اکوسیستم و اجرای دیگر طرحهای توسعهای ناپایدار میداند.
به گفته او در چنین شرایطی اکوسیستم قادر به ترمیم خود نخواهد بود و اگر برای آن راهکار جامعی اجرایی نشود، باید در انتظار آسیبهای بیشتر بود.
زاگرس خاطره میشود
حال و روز درختان بلوط زاگرس اصلا خوب نیست. این را زاگرسنشینان، بهتر از هر مدیر یا مسئولی میدانند. آنها وقتی با دستان خالی زخمهای درختان بلوط را مرهم میگذارند، اشک در چشمهایشان مینشیند و بغض راه گلویشان را میبندد، چون میدانند اگر فکری به حال زاگرس نشود دیر یا زود درختان بلوط باقیمانده طعمه آتش یا بیماری میشوند و این آخرین یادگارهای زاگرس نیز به خاطره بدل خواهد شد.
آخرین عنصر به جا مانده در زاگرس چیزی نیست جز درختانی که در حال نابودشدن هستند. اینها را هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگل بانی کشور به جامجم میگوید و ادامه میدهد: تمام مناطق زاگرس آلوده بوده و آفات در برخی مناطق سبب مرگ درختان بلوط شده است.
در بخشی از مناطق که شرایط مناسب است، آلودگی وجود دارد، اما هنوز آفات طغیان نکرده است. آنطور که او توضیح میدهد، توسعه ناپایدار تیشه به ریشه جنگلهای کشور میزند، چراکه تعادل اکوسیستم را به هم میزند و زمینه را برای انتشار آفات و بیماری مهیا میکند. کیادلیری میگوید: ساخت جاده، سد، معدن و ویلا در مناطق جنگلی، سبب افزایش نور و گرما شده و به این شکل، شرایط لازم برای طغیان آفات و مرگ جنگلهای کشور فراهم شده است.
تکرار سرنوشت زاگرس در شمال
در شمال کشور نیز شرایط مناسب نیست و باید نگران جنگلهای هیرکانی نیز بود.هرچند خبرهایی از اجرای طرح تنفس جنگل به گوش میرسد، اما با این حال آفات و بیماری در کنار بهرهبرداری بیش از حد در شمال کشور شرایط ناگواری را رقم زده است.
رئیس انجمن علمی جنگل بانی کشور هشدار میدهد، چنانچه تغییر مناسبی در نحوه مدیریت جنگلهای شمال روی ندهد، سرنوشت زاگرس در انتظار جنگلهای هیرکانی است. او به بهرهبرداری بیش از حد از توان جنگلهای شمال کشور اشاره میکند و میافزاید: توسعه ناپایدار در شمال کشور، شرایط ناگواری ایجاد کرده است؛ چراکه ساخت جاده، سد و ویلا درشمال کشور بیداد میکند و همین مساله در کنار قاچاق چوب نفس جنگلهای هیرکانی را به شماره انداخته است. براساس آماری که کیادلیری ارائه میکند، حدود 300هزار هکتار از جنگلهای شمال کشورنیز آلوده به آفات داخلی و خارجی است. به گفته او، آفت شبپره در شمال کشور سبب نابودی حدود 40هزار هکتار از شمشادهای شمال شده است.