برای قضاوت در مورد کابینه باید همه جوانب را در نظر گرفت و ممکن نیست تنها باتوجه به یک جنبه از کار، نقدی منصفانه صورت داد. فضایی که آقای روحانی در آن تصمیمگیری میکند را در نظر بگیرید و فشارهایی که بر او از همه طرف وارد میشود را مورد توجه قرار دهید.
به گزارش جماران؛ شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که از سال ۹۲ تشکیل شد، باتوجه به دستاوردهایی که کسب کرد، اهمیت بسیار بالایی پیدا کرده است. پیروزی در ۴ انتخابات گذشته که حاصل تصمیمگیریهای این شورا بود، باعث شده است توجه بسیاری از فعالان سیاسی را به خود جلب کند. در سال ۹۲ این شورا توسط احزاب اصلاحطلبان و برخی چهرههای موثر تشکیل شد و تلاش کرد برای یازدهمین انتخابات ریاستجمهوری برنامهریزی کند. نتیجه آن نیز حمایت از روحانی و پیروزی او در انتخابات بود. شاید بتوان گفت مهمترین دستاورد آنها در انتخابات هفتم اسفند ۹۴ رقم خورد. جایی که لیستهای بسته شده در شورای عالی سیاستگذاری در بسیاری از شهرها به پیروزی قاطعی رسید. همین موضوع باعث تغییر چهره مجلس دهم نسبت به مجلس نهم شد. نتایج حاصل از انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در اردیبهشت ۹۶ آخرین دستاوردها آنها بود. اکنون این مجمع احزاب و چهرههای اصلاحطلب باید خود را برای کارزارهای دیگر آماده و همچنین نحوه تعامل خود را با منتخبان ملت مشخص کند. برای بررسی این موضوع، مرتضی مبلغ، عضو هیات رئیسه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با «آرمان» گفتوگویی کرده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
کابینه دوازدهم معرفی شد و دور دوم ریاستجمهوری حسن روحانی رسما کلید خورد. البته انتقاداتی به نحوه چینش هیات وزیران و افرادی که در کابینه پیشنهادی حضور داشتند وارد شده است. باتوجه به این انتقادات ارزیابی شما از کابینه جدید چیست؟
برای قضاوت در مورد کابینه باید همه جوانب را در نظر گرفت و ممکن نیست تنها باتوجه به یک جنبه از کار، نقدی منصفانه صورت داد. فضایی که آقای روحانی در آن تصمیمگیری میکند را در نظر بگیرید و فشارهایی که بر او از همه طرف وارد میشود را مورد توجه قرار دهید. از یک سو، سپهر عمومی سیاسی کشور که فضایی ناهموار است و از سوی دیگر، عملیات روانی جریانات افراطی و تندرو در کنار توقعات متفاوتی که جریانات مختلف از آقای روحانی دارند، باید همزمان ملاحظه شده و پس از آن موضوع را نقد کرد. باتوجه به این نکات حتی اگر با این دید هم به کابینه بنگریم، واقع قضیه این است که با توجه به مواضع رئیسجمهور و پیشینه او در 4 سال گذشته توقع بیشتری برای چگونگی چینش کابینه دولت دوازدهم وجود داشت. وعدهها و برنامههایی که آقای روحانی در ایام انتخابات مطرح کردند نیز بر این انتظار افزود. با فرض اینکه همه ملاحظاتی که به آن اشاره کردم در نظر گرفته شود، به نظر میرسد میانگین توقعی که از آقای روحانی وجود داشت، بسیار بیشتر از چیزی است که در کابینه لحاظ شده است. در عین حال، منتقدان نیز باید توجه داشته باشند که رئیسجمهور در چه فضایی تصمیمگیری میکند و باید به آینده سیاست نگاه کرد. بارها گفته شده است که هرچه از تنشها پرهیز شود فرصت بهتری برای فعالیت سیاسی وجود خواهد داشت. اما در این میان توجه به یک نکته میتواند راهبرد مشخصی را در مواجهه با کابینه پیش روی جامعه، فعالان سیاسی و اصلاحطلبان قرار دهد و آن اینکه برخی افراد در کابینه پیشنهادی که انتقادات زیادی به آنها وارد میشود بهطور همزمان مورد تایید بسیاری دیگر هستند. به این معنا که کمتر کسی در کابینه پیشنهادی وجود دارد که در مورد ناتوانی یا توانایی آنها اجماع وجود داشته باشد. بنابراین، آنچه اهمیت پیدا میکند این است که عملکرد دولت دوازدهم باید ملاک اصلی قضاوت قرار گیرد. چیزی که امروز باید از آقای رئیسجمهور خواست، این است که صادقانه، قاطعانه و مستمر بر عهد و پیمانی که با مردم بسته پایبند باشد و شجاعانه طبق وعدههایی که به مردم داده عمل کند. اگر این کابینه رأی اعتماد گرفت و سپس موفق شد عملکردی مناسب از خود به جای بگذارد همه انتقادات را پاسخ داده است، اما اگر غفلت، تسامح و کوتاهیهایی به وجود آمد و ناکارآمدیهایی ظهور و بروز کرد، طبیعی است که موج انتقاد و فشارها نسبت به رئیسجمهور افزایش پیدا خواهد کرد. به همین دلیل رویکرد راهبردی این است که آقای روحانی و همکاران او به نحوی مدیریت کنند که کارنامهای روشن و موفق از خود به جای بگذارند که قابل دفاع باشد.
برخی گمانهزنیها حاکی از این است که اگر آقای روحانی در آینده دولت خود، از اصلاحطلبی و شعارهایی که در انتخابات 96 داد، فاصله بگیرد، اصلاحطلبان نیز در نحوه تعامل خود با او تجدید نظر میکنند. شما چه توضیحی نسبت به این مسائل دارید؟
اصلاحطلبان و اصلاحطلبی یک فرایند سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که تئوریها، استراتژیها و اهداف خاص خود را دارد. در واقع افراد هستند که با اصلاحطلبی تعریف شده و اصلاحطلبی با افراد تعریف نمیشود. هر شخصیتی که اصلاحطلبانهتر عمل کند تبعا مظهر اصلاحطلبی خواهد شد. بنابراین اصلاحطلبان اصولا برای شخص خاصی کار نکرده، بلکه به خاطر مصالح عمومی، منافع ملی و برای تقویت جامعه، نظام و کشور کار کردهاند. با توجه به شرایط نیز تصمیمگیری کرده و عمل میکنند. در طول 4 سال گذشته نیز به همین صورت بوده و بسیار مفتخر هستند که مدیریت کشور را از مدار سراشیبی و دشواری به شرایط طبیعی تغییر دادند. همه اینها نیز بر اساس خرد جمعی، نیاز جامعه و ملاحظات ملی صورت گرفته است. در آینده نیز به همین صورت خواهد بود و آن چیزی که اقتضای زمانه، متضمن مصالح و منافع ملی و مبتنی بر خرد جمعی است، در نظر گرفته خواهد شد.
از نظر شما آقای روحانی در این ابتدای کار باید به چه نکتهای توجه ویژهای داشته باشد و با رعایت کدام ملاحظات میتواند عملکرد مناسبتری داشته باشد؟
فضای سیاسی کشور، بسیار پیچیده و پرچالش است. گاهی عملیات روانی در آن بسیار شدید میشود. جریانات تندرو در آن حضور دارند و در بسیاری از موارد، میدانداری میکنند. محصول این شرایط این است که اگر مسئولان ما آب دیده، مجرب و توانا نباشند، منفعل یا دچار واهمه میشوند. به همین دلیل بسیار مهم است که به این موضوع توجه ویژهای مبذول شود. به قول آقای روحانی هر کس در این شرایط «پاشنههای خود را وربکشد»، محکم در صحنه حضور داشته باشد و با عقلانیت، تدبیر و منطق برنامههای دولت را اجرا کرده و حق اعتماد مردم را ادا کند، شایسته مسئولیت خود بوده است. آقای روحانی در دولت دوازدهم باید مراقبه کرده تا همه کابینه «پاشنههای خود را وربکشند». آنچه اهمیت دارد این است که انفعال و ترس از همه اعضای کابینه دور شده، شجاعانه و باجسارت، در کنار رئیسجمهور پیگیر مطالبات مردم شوند. هرگونه غفلت از این موضوع، به سرعت میتواند مشکلات جدیای را برای جامعه و دولت فراهم کند.
از بحث کابنیه که عبور کنیم به انتقاداتی میرسیم که به شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان وارد میشود. برخی معتقدند سازوکار شورای عالی غیر دموکراتیک است و همچنین انتقادات دیگری را نیز به این شورا وارد میکنند. از نظر شما تاچه اندازه این انتقادات مورد پذیرش است؟
انتقادات به شورای عالی به سه دسته تقسیم میشود. یک دسته انتقادات منصفانه و واقعبینانه است که نقدهای پیش برنده و سازنده دارند. برخی از اعضای شورای عالی نیز در این دسته قرار میگیرند. بنده نیز جزو همین دسته هستم و معتقدیم متناسب با شرایط و زمانه باید آسیبشناسی کرد، نقاط ضعف و کاستیها را یافت و آن را بهبود داد. دسته دوم، در اثر کماطلاعی، بیاطلاعی و دور بودن از صحنه انتقاد میکنند و باتوجه به مشهودات خود انتقاد میکنند. اگر اطلاعات لازم را به دست آورند شاید متقاعد شده وانتقاد خود را پس بگیرند اما دسته سوم منتقدان افرادی هستند که صدای آنها بسیار بلند است و نقدهای خود را در تریبونهای مختلف تکرار میکنند. این گروه شامل افرادی هستند که توقعاتی عمدتا شخصی از شورای عالی به ویژه در بسته شدن لیست نامزدها داشتند که محقق نشد و لذا سروصدا راه انداختند و حتی دست به کارهای زشت و غیراخلاقی زدند و با نام لیست امید لیستهای بدلی درست کردند تا مردم را سرگردان کنند. این درحالی است که تعداد بسیار زیادی از افرادی که در شورای شهر ثبتنام کرده بودند اما در لیست قرار نگرفته بودند، صادقانه و جوانمردانه برعهد خود باقی ماندند و ضمن انصراف، از لیست پشتیبانی کردند. آنها فرهیختگی، اخلاقمداری و مدنیت خود را نشان دادند اما این افراد اندک، تلاش کردند به قول معروف کافه را به هم بریزند. بعد از انتشار لیست شورا شاهد انتقادات بسیار سختی از جانب این گروه بودیم و پیمان شکنی آنها قابل رویت بود. مطمئنا اگر نام آنها یا نام گزینههای آنها در لیست بود هیچانتقادی به سازوکار شورای عالی مطرح نمیکردند و حتی کاملا همدلانه و مدافعانه عمل میکردند. حساب دسته سوم باید از منتقدان منصف و با وجدان جدا شود. مسلما انتقادات فارغ از سهمخواهیها که باعث رشد شورای عالی میشود باید شنیده شود و امید میرود در ساختار آینده شورای عالی همه این انتقادات سازنده لحاظ شود تا شاهد سازوکار کارآمدتر، بهینهتر و با مشکلات کمتر باشیم.
بنابراین شورای عالی در حال تغییر ساختار است؟
بله، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان کارگروهی را انتخاب کرده است تا اقدام به آسیبشناسی اقدامات و روند شورا کند. در همه زمینهها از سازوکار تصمیم سازی، تصمیمگیری و سیاستگذاری گرفته تا بسته شدن لیستهای انتخاباتی و همچنین امورمدیریتی، ساختاری، اطلاعرسانی و... مورد بررسی انتقادی قرار خواهد گرفت تا شرایطی برای بهبود شورای عالی فراهم شود. مناسبات و ساختارهای استانی نیز در این این کارگروه بررسی خواهد شد. نقطهنظر و مشورت طیفهای مختلف گرفته خواهد شد و بهطور جدی به دیدگاههای منتقدان پرداخته خواهد شد تا در مجموع، آسیبشناسی دقیقی به دست آید. اکنون این موضوع پی گرفته شده و برخی صاحبنظران نیز مشغول مطالعه در این زمینه هستند تا در آینده روند مطلوبتری به ویژه در بحث انتخابات، اجرا شود.
آقای عارف هفته گذشته درباره بدعهدی بعضی لیست امیدیها صحبت کرد و گفت که این افراد لیست امید را تا دم در مجلس میخواستند و پس از آن به فراکسیونهای دیگر وارد شدند. پس از آن این انتقاد مطرح شد که آقای عارف شخصا ناظر بر بسته شدن لیستها بود، اما اکنون چنین بحثی را مطرح میکند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
من فکر میکنم این حرف بیشتر معطوف به بحث مجلس دهم است. در این موضوع باید به سه نکته توجه داشت. نکته اول اینکه در انتخابات مجلس صلاحیت برخی چهرهها و نیروهای اصلاحطلب تایید نشد، طوریکه تعداد بسیار اندکی باقی ماندند و شورای عالی نیز مجبور به فراخوان شد. به همین دلیل بسیاری از افراد که برای شورای عالی شناختهشده نبودند، ثبتنام کردند. بررسی افراد و انتخاب آنها کار بسیار دشواری بود و شورا نهایت تلاش خود را به کار گرفت که لیست مناسبی انتخاب کند. در بعضی شهرها آنقدر با کمبود نیرو مواجه بودند که برای بهبود وضعیت مجلس از میان اصولگرایان معتدل دست به انتخاب زدند. در چنین شرایطی بخشی از افرادی که در لیستها وارد شدند، در سپهر سیاسی چندان فعال نبودند و تجربه سیاسی آنچنانی نداشته و همچنین ارتباطی با احزاب نداشتند. به همین علت نمیشد توقع چندانی از این افراد داشت. بحث دوم اینکه تعدادی از افراد که در لیست وارد شده بودند پس از ورود به مجلس بهرغم تعهدی که امضا کرده بودند، بر سر پیمان و میثاق خود باقی نماندند، به همین جهت کار غیر اخلاقی انجام دادند. پس انتقادی جدی به آن گروه وارد است. نکته سوم اما درباره خود شورای عالی سیاستگذاری است. یکی از وظایف شورای عالی این بوده که برنامه برای منتخبان اصلاحطلب تدوین کرده باشد که چگونه و با چه سازوکاری با این افراد تعامل داشته باشد. این یکی از نقاط ضعف شورای عالی بوده است. بنابراین یک بخش از این قصور متوجه خود شوراست که به هرحال باید بهگونهای عمل شده و تمهیداتی فراهم میشد که پس از انتخابات با آنها تعامل موثر و سازنده داشته باشد.
هفته گذشته شورای شهر پنجم، شهردار جدید تهران را انتخاب کرد. ارزیابی شما از این انتخاب چیست؟
بعد از پیروزی لیست امید در کلانشهرها به ویژه تهران، نکته مهمی که خودنمایی میکرد، این بود که مردم در این کلانشهرها به وضع موجود اعتراض دارند و از آن رضایتخاطر ندارند. البته بعضی رسانهها تمامقد از وضع موجود دفاع میکنند، اما مردم به وضع موجود در حوزه مدیریت شهری مخالفت خود را ابراز کردند. نکته دیگر اینکه مردم به یک جریان جدید رأی دادند، اعتماد کردند و آن را انتخاب کردند. با یک رأی بیسابقه و منحصربه فرد در انتخابات کلانشهرها به ویژه پایتخت روبهرو شدیم و مردم با این رأی بیسابقه خود پیام مهمی به اعضای جدید دادند و آن اینکه توقع دارند مشکلات شهرها حل و فصل شود. به نظر من مهمترین پیام انتخابات شورا این بود که مردم خواهان وضعیتی بهتر، شفافتر و کارآمدتر در مدیریت شهری هستند. در کنار آن نیز به جریان اصلاحطلب اعتماد کردند و احساس کردند آنان قادرند پاسخگوی این نیازها باشند. در این شرایط، وظیفه شورا بسیار مهم بود که در بحث انتخاب شهردار، به مسائل فرعی و جزئی نپرداخته و سراغ چهرههای ملی، مجرب و توانمند بروند تا شهردار جدید از عهده این ماموریت مهم برآید. شرایط پایتخت طوری است که مردم در لحظه لحظه زندگی خود ارتباط تنگاتنگی با بحث مدیریت شهری دارند و نحوه عمل ومدیریت شهر، آثار مهمی در زندگی شهروندان دارد، به همین دلیل ماموریت بسیار مهمی بر دوش شورا و شهرداری جدید است. شهرداری تهران با انواعی از مشکلات، بدهیها، معضلات شهری و کاستیهای مالی مواجه است. جز چهرههای توانمند که بتوانند این بار عظیم را به دوش بکشند، نیازمند شاخصه پاکدستی در افراد هستیم تا در برابر وسوسههای فسادانگیز موجود در شهرداری مقاوت کنند. همچنین به نحوی سیستم را بازتعریف کنند که جلوی فسادها گرفته شود. خوشبختانه شورای شهر به این نکات توجه خوبی داشت. در مشورتهایی که با بسیاری از صاحبنظران انجام دادند به این نتیجه رسیدند که باید به این سمتوسو حرکت کنند. از نظر من در مجموع در بحث شهرداری، شورای شهر پنجم عملکرد خوبی داشت و شورا در اولین گام و مهمترین گام خود سربلند بیرون آمد. بهرغم همه مشکلات وکاستیهایی که وجود داشت، نشان داده شد که کار جبههای، خرد جمعی، وفاق و همدلی چقدر موثر وکارآمد است. منتقدانی که به شدت از لیست انتقاد میکردند اگر انصاف داشته باشند اکنون باید متقاعد شده باشند که شورای قابل قبولی شکل گرفته است. امیداست آقای نجفی که سابقه خوبی دارد، تیم مناسب و قویای را برای شهرداری انتخاب کند که شاهد موفقیت او باشیم.
یکی از نقدهایی که به لیست شورای شهر وارد میشد، این بود که شورای عالی سهمیههایی را به احزاب داده و لیست بسته شده طبق این سهمیهها بوده است. این موضوع تاچه اندازه صحت داشت؟
چنین موضوعی اتفاق نیفتاده است و در نهایی شدن لیستها به هیچوجه نگاه سهمی وجود نداشت. توجه کنید که شورای عالی مجمع احزاب است. حتی چهرههای حقیقی شورا نیز یا از اعضای احزاب هستند یا ارتباط وثیقی با احزاب دارند. به همین دلیل وقتی لیست انتخاب میشود، مشاهده میشود که گزینهها از میان احزاب مختلف انتخاب شدهاند اما به هیچ وجه سهمیه حزبی وجود نداشته است. از ابتدا نیز چه به صورت نوشته و چه به صورت نانوشته چنین چیزی وجود نداشته است.