یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

دموکراسی، صلح و دشمنانش

تحریم‌های تازه کنگره آمریکا علیه ایران متضمن این اتهام است که نظام ما به یک نهاد نظامی تقلیل یافته است

به گزارش جماران، مصطفی تاج زاده در روزنامه شرق نوشت:

«رودی جولیانی»، شهردار سابق نیویورک و هوادار دسته‌بندی مسلمانان در ردیف «جنایتکاران»، «جان بولتون»، مدافع «بمباران ایران»، «جوزف لیبرمن»، لابی‌گر سرسخت اسرائیل در آمریکا، همراه با تعدادی دیگر از مخالفان برجام از سایر کشورها در همایشی شرکت کردند که فرقه رجوی آن را در پاریس برگزار کرد. 
تلاش گردانندگان همایش آن بود که هویت و حقانیت خود را از اثبات «نمایشی»بودن انتخابات در ایران و «پوشالی»بودن برجام بگیرند. دلیل آن روشن است؛ اگر می‌پذیرفتند که انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ با وجود نقایص و کمبودها درمجموع رقابتی و با حضور آزاد ۴۲‌ میلیون ایرانی برگزار شد، برپایی نشستی با هدف دستیابی به «صلح و دموکراسی»، آن‌هم از سوی دموکراسی‌ستیزترین و جنگ‌طلب‌ترین تشکیلات ایرانی توجیهی نمی‌یافت و جز ستیزه با رأی و خواست و انتخاب اکثریت قاطع ایرانیان تفسیر نمی‌شد. برجام را نیز نمی‌توانستند تأیید کنند، زیرا راه برای به‌اسارت‌کشاندن ایران در چنگال نکبت جنگ و تحریم بسته می‌شد. 
 سخنرانی‌های این همایش روشن می‌کند که دعوای «برجام- ضدبرجام» قبل از هر چیز چالش «صلح و جنگ» است و هنوز هم ائتلاف جنگ‌طلبان آمریکایی، عرب و اسرائیلی ضدبرجام، همسو با دلواپسان تحریم‌دوست وطنی می‌کوشند هر آنچه را که ملت ایران در توافق هسته‌ای به‌ دست آورده است، از آنان بگیرند و ما را به دوره کمرشکن «جنگ تمام‌عیار اقتصادی» و بلکه بدتر از آن برگردانند و بار دیگر شبح جنگ را در آسمان میهن به پرواز درآورند. 
* تحریم‌های تازه کنگره آمریکا علیه ایران متضمن این اتهام است که نظام ما به یک نهاد نظامی (سپاه) تقلیل یافته است. هدف القای این تصویر به‌ جهانیان است که جمهوری اسلامی چیزی نیست جز یک نهاد نظامی که در هسته مرکزی آن قرار دارد و همه امور دیگر، از جمله همه نهادهای انتخابی و حتی مدنی و تمام توافق‌های بین‌المللی، شامل برجام، فقط در حاشیه آن معنا می‌یابند و نقش تزیینی برای آن هسته اصلی و نظامی ایفا می‌کنند. 
 همچنین وقتی از نفوذ ایران سخن می‌گویند، منظورشان نفوذ فرهنگی و معنوی، آن نیست که گاه می‌تواند بدون شلیک حتی یک گلوله، منافع ملت را بسا فراتر از مرزهای میهن تأمین کند. قصد آنها برجسته‌سازی دخالت نظامی ایران در منطقه است. 
 در چنین فضایی تأکید این رسانه‌ها بر نفوذ منطقه‌ای ایران نه از موضع اعتراف به قدرت کشورمان که به‌منظور زمینه‌سازی برای انزوای ایران در منطقه و جهان است. این خط تبلیغی نباید ما را دچار اشتباه محاسباتی کند. پایان عصر اوباما و آغاز دوران ترامپ از دید حاکمان جدید عربستان یک فرصت ارزیابی می‌شود. 
استانداردهای دوگانه سعودی‌ها را از قلم «محمد سهیمی» ببینید: «از همه مضحک‌تر سخنرانی ترکی‌ بن‌فیصل آل‌سعود، رئیس سابق دستگاه امنیت داخلی‌ و جاسوسی عربستان و سفیر سابق آن کشور در آمریکا بود. او که حال رابط مستقیم رژیم عربستان و مجاهدین خلق (منافقین) و نماینده رژیمی است که مردم آن کشور نه‌ انتخابات می‌دانند چیست، نه‌ صندوق رأی دیده‌اند و نه‌ کمترین حقوق شهروندی، به‌ویژه حقوق خانم‌ها در آن محترم شمرده می‌شود، در سخنرانی خود اعلام کرد: انتخابات در ایران غیردموکراتیک و غیرمشروع است!». به‌این‌ترتیب شاهزاده‌هایی که هزینه چند میلیون دلاری همایش و سخنرانانش را تأمین کردند تا انتخابات در ایران را نمایشی بخوانند، تاکنون شاهد برگزاری یک انتخابات حتی از نوع نمایشی آن در کشور خویش نبوده‌اند! 
آل‌سعود به این یاوه‌ها سخت نیاز دارد، زیرا اعتراف به رقابتی‌بودن انتخابات در ایران، ارکان نظام سلطنتی موروثی و استبدادی کشورشان را به لرزه درمی‌آورد. برجام را نیز نفی می‌کنند تا جمهوری اسلامی تثبیت نشود. 
اوباما بارها به حاکمان سعودی ‌گفت به‌جای تمرکز بر خطر ایران، به ‌خود بپردازند و به‌ نیاز و خواست شهروندان و به‌ویژه جوانان خود برای مشارکت و نقش‌آفرینی در عرصه‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی پاسخ مثبت دهند. 
فرقه رجوی شعار آزادی و دموکراسی سرمی‌دهد، اما عدم پذیرش انتخابات آزاد در درون و بیرون تشکیلات، ثابت می‌کند آنها به مهم‌ترین رکن دموکراسی باور ندارند و به رأی آزاد اعضا/ مردم تن نمی‌دهند. 
ایرانیان در جریان انتخابات اخیر یک ‌بار دیگر مطالبات خود را به شیوه مدنی و دموکراتیک بیان کردند و نشان دادند خواهان تغییر و تحول در چارچوب نظم موجود و به‌دور از خشونت هستند. افزون بر آن دامنه وحدت ملی را به ورای مرزهای میهن کشاندند و با مشارکت فعال خود در سراسر دنیا از جمله در فرانسه تصویری ماندگار از یکپارچگی ملی و علاقه‌مندی به سرنوشت میهن را به رخ جهانیان کشیدند. 
این وحدت ارزان و اتفاقی به‌ دست نیامده است و وحدتی صرفا انتزاعی حول تاریخ به‌ شمار نمی‌رود؛ نوعی هم‌بستگی ملی زنده و تاریخ‌ساز است که گذشته ما را تفسیر می‌کند، حال و آینده ایران و ایرانی را شکل می‌دهد و به دموکراتیک‌ترین شیوه‌ تعیین سرنوشت، یعنی در انتخابات و در مباحث انتخاباتی درباره این یا آن نامزد، این یا آن برنامه و این یا آن جناح رقم می‌خورد و غنا می‌یابد. 
در کنار طرح کلیدواژه‌هایی مانند انتخابات نمایشی و امنیتی‌بودن و میانه‌رونبودن روحانی در همایش، باید به واژه کلیدی دیگری اشاره کرد که کاربرد خاصی در ادبیات آنها در چهار دهه گذشته داشته و آن شقه‌شدن نظام یا همان قطبی‌شدن قلمرو سیاسی است. 
شقه را مسعود رجوی در ماجرای عزل اولین رئیس‌جمهور مطرح کرد و آن را دستاورد سازمان در فاز سیاسی خواند که با ترغیب بنی‌صدر و تعمیق اختلاف‌های او با منتقدانش موفق شدند شکاف به‌وجود آورند. 

 اگر جنبش سبز با محوریت سازمان از شعار انتخاباتی خود به‌ شعارهای ساختارشکن عبور کرده بود، پس دیگر نباید شاهد انتخابات باشکوه در جمهوری اسلامی می‌بودیم و مثلا به ‌جای حماسه ۲۹ اردیبهشت، باید به‌قول آن جنگ‌طلب آمریکایی در همایش، قهر و تحریم انتخاباتی را فراتر از یک مضحکه و رسوایی به نظاره می‌نشستیم. حال آنکه ۴۲‌ میلیون ایرانی در انتخاباتی شرکت کردند که فرقه رجوی آن را تحریم کرده بودند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.