به این ترتیب می‌توان گفت که مراسم تحلیف درست نمادی از موقتی بودن قدرت است. در یک نظام مردمسالار هیچ نهاد قدرتی، ازلی و ابدی نیست. همه نهادها موقتی هستند و منشأ مشروعیت خود را از رای و اراده ملت کسب می‌کنند.

به گزارش جماران، احمد شیرزاد در روزنامه اعتماد نوشت: «مشروطیت» و «جمهوریت» دو گام مهم تاریخی ملت ایران به سوی مردمسالاری بود که در پی آن دو هدف اساسی دنبال می‌شد. یکی مقید کردن قدرت مطلقه پادشاه و دوم تاسیس عدالتخانه. در واقع ملت ایران به تبعیت از ملت‌هایی که توانسته‌ بودند با مبارزات تاریخی خود به آزادی و دموکراسی دست پیدا کنند، قیام‌های متعددی انجام دادند تا حرکت‌های افتخارآمیزی در تاریخ ایران به وقوع بپیوندد و سرانجام هم فشار بر نهاد سلطنت، منجر به صدور فرمان مشروطیت شود. روشن است که هرگز نهاد سلطنت به خودی خود، رضایت نمی‌داد که قدرت را از حالت مطلقه به مقید و قانونمدار تبدیل کند اما اتفاق میمون و مبارک در داخل ایران روی داد. هرچند ما هم متاسفانه همچون خیلی از کشورهای دیگر، در مسیر دستیابی به آزادی فراز و نشیب‌هایی داشتیم، اما این رویداد آغازگر اتفاقات خوبی برای دستیابی به آزادی شد. مثل ملت فرانسه که بعد از انقلاب کبیر خود، دوره‌های گذرایی از دیکتاتوری را تجربه کرد. همه می‌دانیم که حرکت به سوی آزادی و مردمسالاری یک حرکت یکنواخت نیست و ایران هم از این اتفاق مستثنا نبود. به هرحال پس از انقلاب مشروطه، کشورمان با مفهومی به نام پارلمان، آشنا شد. درست است که این پارلمان در تمام طول حیاتش، نقش موثر و چشمگیری نداشت اما به هرحال حضور آن باعث می‌شد که برای تاسیس چنین نهادی لازم نباشد که دوباره انقلاب‌های خونین به راه بیفتد، بلکه تنها کافی بود که شرایطی فراهم شود که این نهاد مقداری معنادارتر شود. از این تاریخ که عبور کنیم در ادامه راه به انقلاب اسلامی ایران می‌رسیم. آنچه در سال ٥٧ روی داد این بود که مردم ایران به راستی دریافتند که اصولا نهادی به نام سلطنت، معنا و مشروعیت قانونی ندارد و چیزی نیست که از جانب آسمان بر زمین نازل شده باشد. همین درک تاریخی بسیار مهم بود که ما را به سوی جمهوریت رهنمون کرد. مردم در جریان انقلاب ٥٧ فهمیدند که قدرت و حکومت، یک نهاد آسمانی نیست بلکه قرارداد زمینی است بین انسان‌ها، برای اینکه بتوانند جامعه خود را اداره کنند. آنان در واقع فهمیدند کسانی که بر مسند قدرت قرار می‌گیرند هیچ نوع قداست آسمانی ندارند، بلکه وظیفه‌ای زمینی از سوی بندگان خدا دارند تا به آنها خدمت کرده و اوضاع جامعه را سروسامان دهند. این درک بسیار مهمی است که در انقلاب ٥٧ حاصل شد. فکر می‌کنم الان هم که به دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری رسیده‌ایم ملت ایران دوره‌ای از بلوغ سیاسی را طی کرده و به مرور متوجه شدیم که همین نهاد ریاست‌جمهوری با وجود همه فراز و نشیب‌هایی که پس از پیروزی انقلاب داشته‌ است یک گام ما را در مسیر آزادی و مردمسالاری به جلو رانده و تجلی حاکمیت ملی را در خود نشان می‌دهد. به این ترتیب شخص رییس‌جمهور به عنوان نماد حاکمیت ملی و اراده ملت و برگزیده از آرای مردم وکیل آنها است تا بتواند قوه اجرایی را در دست گرفته و به اداره جامعه بپردازد. مراسم تحلیف هم که امروز انجام می‌گیرد، نقطه عطف بسیار مهمی در این مسیر است. این مراسم نمادی است از این واقعیت مهم که قدرت در یک نظام مردمسالار ابدی نیست و با کنار رفتن رهبران سیاسی و اجرایی به اتمام نمی‌رسد، بلکه در دوره حیات آنها به‌طور مسالمت‌آمیز و قانونی دست به دست می‌شود. نفس مراسم تحلیف، سرآغاز دست به دست شدن قدرت از یک رییس‌جمهور به رییس‌جمهور دیگر است. البته طبق قانون اساسی کشورمان دو دوره امکان تصدی مقام ریاست‌جمهوری به‌طور متوالی برای یک فرد وجود دارد ولی خود این دو دوره‌ای شدن باز به این معنا است که ملت یک فرد را برای ٨ سال به ریاست‌جمهوری انتخاب نمی‌کنند بلکه برای نخستین‌بار آنها را برای دوره‌ بسیار کوتاه چهار ساله برمی‌گزیند تا در صورت رضایت یک‌بار دیگر بتوانند رای به بقای آنان دهند.

به این ترتیب می‌توان گفت که مراسم تحلیف درست نمادی از موقتی بودن قدرت است. در یک نظام مردمسالار هیچ نهاد قدرتی، ازلی و ابدی نیست. همه نهادها موقتی هستند و منشأ مشروعیت خود را از رای و اراده ملت کسب می‌کنند. به همین دلیل تقارن این رویداد با سالروز صدور فرمان مشروطیت و آغاز دوره نوینی در اداره این جامعه بزرگ، خود یک پیام تاریخی دربردارد و آن اینکه این اراده ملی است که به حاکمیت مردم مشروعیت می‌بخشد و تجلی این اراده در نهاد مجلس و سوگندی که رییس‌جمهور در پیشگاه نمایندگان مردم می‌خورد، نمایان می‌شود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.