«ایلام پر از کارگرِ بیکار است.» برای اثبات گفتهاش نیاز به آوردن دلیل ندارد. دلیلش تصویر کارگرانی است که بعدازظهر تبدار ایلام، گروه گروه پای درختها یله دادهاند و در نگاهشان حتی نشانی از انتظار نیست. نمیشود اسمش را بیخیالی گذاشت اما یک جور رها کردن و تسلیم شدن، در حالات و گفتارشان حس میشود. کارگران فصلی ایلام، صبحهای زیادی از خانه درآمدهاند و شبهای فراوانی دست خالی بازگشتهاند.
به گزارش جماران، روزنامه ایران در گزارشی نوشت: اسحاق صفایی، 51 ساله است، اهل ایلام. دو تا بچه دارد، موهای انبوهش از کنار سربند چهارخانه بیرون زده: «اینجا تابستانها از گرما هلاک میشویم و زمستانها از سرما، خشک. هر شب شرمنده و دست خالی برمیگردیم. کار نیست. گاهی میشود که در ماه 100 هزار تومان درمیآوریم. شکم بچههایمان را نمیتوانیم سیر کنیم. کاش حرف ما را به گوش مسئولان برسانید. بیکاری امانمان را بریده.» منصور پناهی هم یکی از چندین کارگر بیکار در چهارراه مقاومت ایلام است. 4 تا بچه دارد. میگوید: «بیچاره زن و بچههایمان مجبورند تحمل کنند. بعضی وقتها در طول یک ماه، یک هفته هم کار نمیکنیم. ماه بوده که اصلاً هیچ پولی درنیاوردهام. اینجا خیلی دربیاید، روزی 10، 12هزار تومان. آن هم نیست. هزینه زندگیمان با یارانه تأمین میشود. اجارهنشین هم هستیم. از این و آن قرض میگیریم. تهرانیها این چیزها را نمیفهمند.» ولیالله رستمی 32 ساله، سابقه کار چندساله در عسلویه دارد: «من فنی هستم. در کار خودم مهارت دارم. سابقه کارم هم خوب است. تا 3 سال پیش عسلویه کار میکردم. درآمدم ماهی 2 و نیم میلیون تا 3 میلیون میرسید. به خاطر زن و بچهام مجبور شدم برگردم ایلام. اینجا چند بار برای کار به پتروشیمی مراجعه کردم. کارم را هم قبول داشتند و همه مدارکم کامل بود. تازه آشنا هم داشتم و کسی معرفیام کرده بود اما آشنایم گفت که زورم نمیرسد و کارگر از جاهای دیگر آوردهاند؛ از اصفهان و کرمانشاه. مدتی در یک شرکت نفتی کار کردم که آنجا هم پول نداشتند و تعطیل شد. یک مهندس اصفهانی آنجا به من گفت شما ارزانترین نیروی کار کشور را دارید. نیروی کار قوی و خوب دارید اما توقعتان پایین است. درست میگفت ما با 700، 800 هزار تومان حاضریم کار کنیم که آن هم نیست. حالا از صبح توی میدان میایستم و در بهترین حالت به زور درآمدم به ماهی 300، 400 هزار تومان میرسد. مثلاً امروز شانس آوردم و یک کار برای خالی کردن سیمان به تورم خورد و 10 هزار تومان گرفتم. این نهایت درآمد من است برای یک روز.» اسماعیل محمودی، 46 ساله از قبضهایی میگوید که توان پرداختشان را ندارد. با 5 بچه که اگر یارانه نباشد نمیداند همان بخور و نمیر را میتواند برایشان جور کند یانه؟ استادکار ساختمانی است اما بیکار.
نیم نگاه
بین کارگران افراد تحصیلکرده کم نیست؛
علی لیسانس دارد، 29 ساله. میگوید: خجالت میکشم از اینکه با این مدرک بیایم اینجا بایستم اما چارهای ندارم کار نیست. اینجا با فوق لیسانس و دکترا هم میروند کارگری. تازه اگر کار باشد. مراد فوق لیسانس فلسفه است. الان نیست وگرنه او هم دلش پر است. درد ما این است که هرچه به کم راضی میشویم، آن هم نیست. ما که آشنا نداریم باید بمیریم.
خدابخش شیروندی، 72 ساله و پدر 7 فرزند و چند نوه، یک هفتهای هست که اصلاً کار نکرده. دانههای درشت عرق را با دستمال از پیشانی پاک میکند و میگوید: گاهی در ماه هیچ چیز درنیاوردهایم. 13 سال است کارم همین است. کار راکد است. اینجا نه ساختمان سازی میشود و نه کارخانهای هست که مصالح جابه جا شود. نه بیمهای داریم و نه بازنشستگی. ایلام را اصلاً نمیبینند.
بین کارگران افراد تحصیلکرده کم نیست؛ علی لیسانس دارد، 29 ساله. میگوید: «خجالت میکشم از اینکه با این مدرک بیایم اینجا بایستم اما چارهای ندارم کار نیست. این مشکل کل استان است. هرجا دستم رسیده، برای کار رفتهام. هرکاری باشد میکنم. اگر بخواهم شهر دیگری هم کار کنم، باید پول داشته باشم که بروم. وقتی پول بلیت ته جیب آدم نباشد...» سکوت میکند و بعد از لختی ادامه میدهد: «اینجا با فوق لیسانس و دکترا هم میروند کارگری. تازه اگر کار باشد. مراد فوق لیسانس فلسفه است. الان نیست وگرنه او هم دلش پر است. درد ما این است که هرچه به کم راضی میشویم، آن هم نیست. ما که آشنا نداریم باید بمیریم.»ردیف نیسانهای آبی با رانندگانی که میانگین سنشان 70 سال است، تصویر دیگری از معضل بیکاری در ایلام است. پشت سر هم در خیابانی منتهی به یکی از میدانهای اصلی شهر. نیسانها را بین 20 تا 30 میلیون با قرض و قسط خریدهاند تا خرج زندگیشان دربیاید، بیخبر از روزهای دراز انتظار.
محمد سعیدی65 ساله میگوید: «نیسان را خریدهایم برای باربری اما کار نیست. در ماه خرج بنزینمان هم درنمیآید. روز به روز هم بدتر میشود. درآمدمان به زور 500 هزار تومان میشود.»خدابخش شیروندی، 72 ساله و پدر 7 فرزند و چند نوه، یک هفتهای هست که اصلاً کار نکرده. دانههای درشت عرق را با دستمال از پیشانی پاک میکند و دستمال را روی شیشه نیسان میاندازد: «گاهی در ماه هیچ چیز درنیاوردهایم. 13 سال است کارم همین است. کار راکد است. اینجا نه ساختمانسازی میشود و نه کارخانهای هست که مصالح جابهجا شود. نه بیمهای داریم و نه بازنشستگی. ایلام را اصلاً نمیبینند.»
ستار ملکی 68 ساله میگوید: «از 10 سال پیش روی ماشین کار میکنم. قبلش هم کارگری ساختمان میکردم. 3 تا بچه لیسانس دارم که بیکارند. برای کارگری میروند. الان خودم 8 روز است کار نکردهام. کسی که پارتی دارد، میتواند سر کار برود. خیلی شانس بیاوریم برای مهران بار میخورد بعد از 10، 12 روز. مصالح و میز و صندلی است معمولاً. 70 هزار تومان میگیریم و 40 هزار تومانش را پول بنزین میدهیم. چیزی برایمان نمیماند. » از ایلام تا مهران، جادهسازی در جریان است؛ راه کربلا. مهران شهر مظلومی است. جنگ و بعد از آن عوارضاش و حالا بیکاری.
احمد ساریزاده با تعدادی از کارگران اخراجی یکی از شرکتهای گازی برای پیگیری مطالباتشان به فرمانداری مهران آمدهاند. میگویند: «از 4 سال پیش در شرکت آب و گاز کار میکردیم. 5 ماه بود که حقوق نداده بودند بهمان، اعتصاب کردیم. 600 کارگر بومی را بیرون کردند. گفتند شرکت تعطیل شده اما چون مدیریتش عوض شده بود نیروی خودش را آورد و نیروهای بومی را بیرون کردند. از جاهای دیگر نیرو میآورند. حتی کارگران ساده را هم از جاهای دیگر آوردهاند. گرمای مهران را کسی طاقت نمیآورد. اینجا کارگر با مدرک لیسانس و فوق لیسانس کارگری میکند با حقوق 800 هزار تومان اما کارگر از شهرهای دیگر میآید با مدرک دیپلم و زیر دیپلم چند برابر میگیرد. کجای این عدالت است؟ تخصص هم داریم. این یکی جوشکار ماهری است اما بیکار است. هیچ درآمدی نداریم. این مرز، نزدیکترین مرز به کربلاست و امنترین مرز کشور است اما چرا باید وضع ما اینجوری باشد؟»
جلال میرزایی، نماینده ایلام در مجلس شورای اسلامی هم وضعیت نامطلوب بیکاری را در این استان تأیید میکند. او در گفتوگو با «ایران» میگوید: «در مورد تعداد بیکاران، معمولاً آمار دقیقی نداریم. در ایلام با توجه به اینکه این استان تقریباً صاحب صنایع و کارخانجات نیست، آمار بیکاری بالاست. حتی در حال حاضر نسبت به قبل، وضعیت بدتر هم شده است چرا که تعداد زیادی از واحدهای صنعتی به حالت تعطیل یا نیمه تعطیل درآمدهاند. ما بهعنوان نماینده مردم هر روز تعدادی مراجعه کننده داریم که خیلی هایشان جوانهای تحصیلکرده هستند که جویای کارند. توصیه ما به آنها این است که منتظر نباشند در مشاغل دولتی جذب کار شوند و تلاش کنند در بخش خصوصی مشغول شوند. خیلی از جوانها لیسانس و فوق لیسانس دارند و حتی به کارهای خیلی ساده هم قانعند. برای کارگران فصلی هم چون بخش ساخت و ساز مسکن راکد است، متأسفانه وضعیت کار مطلوب نیست و آنها هم با رکود مواجه شدهاند. باید دید ایلام چه قابلیتهایی برای جذب سرمایهگذار دارد. ما در حوزه صنایع پایین دستی پتروشیمی همچنین در حوزه نفت و گاز ظرفیتهای خوبی داریم. در بحث صنایع تبدیلی کشاورزی هم همینطور. ما زمینهای کم اما مرغوب و با قابلیت کشاورزی داریم. ترانزیت کالا به عراق هم مزیتی برای استان است. اما متأسفانه از مزیتهای ایلام بخوبی استفاده نشده است.»ایلام، بهشتی از مزیت هاست. منابع غنی و نیروی انسانی کارآمد که اگر بدرستی از آنها استفاده شود، قطعاً شاهد پیشرفت این استان خواهیم بود. رسانههای سراسری و محلی در این میان نقش مهمی در انعکاس مشکلات مردم دارند. با چشم پوشی و نادیده گرفتن مشکلات نه تنها، قدمی برای هیچ نقطه محرومی از کشور برداشته نمیشود، بلکه وضع از آن که هست نیز بدتر خواهد شد.