توسعه شهر، مکانی را که از نخستین نمادهای مدرنیته بود، به حاشیه رانده و رشد ساختمانها و زندگی شهری حتی ساعات کاری فرودگاه را محدود کرده است.
به گزارش جماران؛ مهرآباد این روزها غریب شده است. روزگاری برای خودش برو بیایی داشت. محور اتصال شرق به غرب بود و حتی بعد از قطع رابطه با امریکا از مهمترین محلهای نشست و برخاست اروپاییها در منطقه بود. حالا اما توسعه شهر، مکانی را که از نخستین نمادهای مدرنیته بود، به حاشیه رانده و رشد ساختمانها و زندگی شهری حتی ساعات کاری فرودگاه را محدود کرده است.
ساعت حوالی پنج و نیم صبح؛ آسمان رو به روشن شدن است. صدای بوق ماشینها هنوز غالب نشده و به جایش صدای پرندگان همچون نتهای آغازین سمفونی شهر نواختن گرفته است؛ هنوز دیری از این صحنه نگذشته که صدای دور گرفتن و تیک آف هواپیمایی، شیپور شروع روز را به صدا در میآورد و چُرت شهر را به کلی در هم میشکند. اینجا میدان آزادی، فرودگاه مهرآباد است. هشتاد تابستان قبل تر، شاید اگر صدای رودخانه کن، رمق و خروش گذشتهاش را داشت همچون پیرمرد پر طمطراقی که دوست دارد خاطرات گذشتگان را به جای خاطرات خودش جا بزند، میگفت «شما یادت نمیآید! مهرآباد از املاکی بود که حاج میرزا آقاسی به محمدشاه هبه کرد. سه خانوار رعیت داشت و از آب یافتآباد مشروب میشد. نظامالدوله معیرالممالک آن را از دولت به دوهزار و هشتصد تومان خریداری کرد و داخلش قنات و باغ و قلعه روستایی ساخت. اوایل حسینآباد نامیده میشد و پس از آنکه به مهریه مادرم عصمتالدوله درآمد، مهرآباد خوانده شد.» و این گونه بود که - برپایه نوشته دوستعلیخان معیرالممالک - روستایی در ممالک محروسه ایران و در حوزه استحفاظی طهرانِ قاجاری به نام «مهرآباد» شکل گرفت. اما شاید در سال 1281 قمری، هیچ کس فکرش را نمیکرد که 107 سال بعد، درهمان حوالی، طیاره بر زمین بنشیند و نامش را «فرودگاه» گذارند. ورود به مهرآباد همیشه با تماشای یک چیز همراه است؛ دمی بزرگ که بسان درختی از میان زمین روییده است. این دم مربوط به ایرباس «ایرانایر» است که در سال 1378 در تصادفی با یک هواپیمای نظامی روی باند، خاکستر شد. ساختمان سفید رنگ ترمینال مهرآباد به مثابه مردی شیک پوش و منتظر که بوی عطر پیراهن اتو خوردهاش جلب توجه میکند، صدایی صاف کرده و میگوید: نام چیزی که فکرش را هم نمیکنی با مهرآباد گره خورده است؛ اورژانس. سال 1354 سقف ترمینال فرودگاه به علت برف سنگین فرو ریخت و 17 نفر به خاطر نبود سامانه امدادرسانی کشته شدند؛ پس از این حادثه بود که طرح ایجاد اورژانس کشور مطرح شد.
همان پیرمرد میگوید که: مهرآباد این روزها غریب شده است. روزگاری برای خودش برو بیایی داشت. محور اتصال شرق به غرب بود و حتی بعد از قطع رابطه با امریکا از مهمترین محلهای نشست و برخاست اروپاییها در منطقه بود. حالا اما توسعه شهر، مکانی را که از نخستین نمادهای مدرنیته بود، به حاشیه رانده و رشد ساختمانها و زندگی شهری حتی ساعات کاری فرودگاه را محدود کرده است. از فرودگاه خارج میشوم، دور میدان فتح عکاسانی مشغول شکار هواپیماها هستند؛ صدای بوق ماشینها غالب شده اما شیهه پرنده آهنین به همراه بدن غول پیکرش به هوا بر میخیزد. خسته است اما بالا و بالاتر میرود، شاید کسی پشت یکی از شیشهها، در حالی که اوج میگیرد به کناریاش بگوید، فلانی! «زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیما است.»