ممکن است در مقطعی کوتاه و در نیاز سنجی بازار و به پیروی از مطالبات روز، مافیا وارد عرضه روانگردانها شده باشد اما روند تمرکز نیروی مقابله با مواد مخدر ایران، نشان میدهد که بازار، همچنان در دست گل خشخاش است.
به گزارش جماران، روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: نام «جمعه خان گمشادزهی»، «قورباغه مکران» و «نصیر بامری» که در دهههای ٨٠ و ٩٠ به عنوان توزیعکنندگان کلان تریاک و هرویین در ایران دستگیر شدند، امروز در فهرست افتخارات نیروی مقابله ایران با مواد مخدر ثبت شده؛ اگرچه این سه نفر و معدودی مانند آنها، پایان غائله توزیع و ترانزیت مواد مخدر در ایران نیستند و نخواهند بود. سود حاصل از تجارت مواد مخدر در ایران که به نقل از برخی مقامات، بیش از ٤٠ هزار میلیارد تومان برآورد شده، آنقدر کلان است که در ابتدا، باید در شمارش صفرهای گردش مالی سالانه توزیع و ترانزیت مواد بر پایه تریاک در ایران دقت کرد و سپس به این تایید رسید که آنچه به عنوان «مافیای مواد مخدر» در ایران لقب گرفته، قطعا از همان ساختار سنتی معمول غولهای تجارت مواد مخدر جهان پیروی میکند؛ ساختاری که علاوه بر پیروی از تکثیر تدریجی سرشاخهها و ردههای پایینتر، جرایم سازمان یافته را به اصلیترین فعالیت تجاری خود ضمیمه کرده که ماهیت این تجارت، ضمایمی همچون قاچاق اسلحه و انسان را هم میطلبد. اما تاثیراتی که ساختار مافیای مواد مخدر در ایران، از همسایگی با افغانستان پذیرفته، تفاوتهایی در نحوه فعالیت این شبکه در داخل ایران ایجاد کرده است. وابستگی سرشاخههای اصلی این شبکه به گردش اقتصادی تکمحصولی، یکی از تفاوتهایی است که نه در سطح خرد که در سطح کلان و حتی در مرور نحوه فعالیت همان چند چهرهای که در فهرست افتخارات نیروی مقابله با مواد مخدر ایران به ثبت رسیدهاند بارز است. گمشادزهی، قورباغه مکران و نصیر بامری، صرفا نقطههای کوچکی روی خط ممتد و همیشگی جابهجایی و عرضه داخلی و بینالمللی تولیدات افغانستان هستند. چندی قبل، مسوولان نیروی انتظامی از فعالیت ٢٠٠ الی ٢٥٠ هزار قاچاقچی مواد مخدر در ایران خبر دادند. این اعداد، مخاطبان را به این اشتباه میاندازد که مافیای مواد مخدر در ایران از ٢٠٠ الی ٢٥٠ هزار قاچاقچی تشکیل شده است. ممکن است اعضای زیرشاخهها، تعداد قابل توجهی باشد اما قطعا سود کلان این تجارت، در میان تعداد معدودی تقسیم میشود. شاید اعضای اصلی شبکه که نیروی مقابله ایران، اطلاع زیادی از هویت واقعی آنها ندارد، حاضر باشند دامنه سود انحصاری خود را در ردههای پایینتر و در سطح خرده فروشی، بین تعداد زیادی (همان عدد اعلامی نیروی انتظامی) تقسیم کنند اما قطعا، وقتی کار به پولشویی سود اصلی حاصل از تجارت کلان میرسد، ارقامی مدنظر است که انحصار آن در اختیار معدودی بیش نیست؛ معدودی که شاید نیروهای مقابله با مواد مخدر هم صرفا بر اساس حدس و گمان درباره مشی فعالیت سرشاخههایی همچون گمشادزهی و بامری و قورباغه مکران، از دایره امن منتج به روسای اصلی یک تصویر احتمالی ترسیم کنند. خرده فروشانی که طی سالهای گذشته، خبرنگار «اعتماد» با آنها صحبت کرده و از محل فروش چند کیلو هرویین یا شیشه، چند میلیون تومان در روز کاسب بودهاند، هیچگاه سرشاخهها را ندیدهاند و صرفا از «علی و هومن و آرش و حمید و فریدون و...» نام میبرند که صاحبان این اسامی مستعار هم، فقط یک پله و نه بیشتر، بالاتر از این خرده فروشان ایستادهاند. حتی صاحبان پاتوقهای خیابانی مصرف مواد که به دلیل نوع فعالیت پاتوق، صاحبنام شدهاند، از توزیعکننده اصلی، هیچ نمیدانند و البته، نمیخواهند هم که بدانند که حدس میزنند در ایران هم، سرشاخههای اصلی، گاه، رد پایشان تا بدنه مستحکم قدرت و ثروت هم کشیده میشود (مانند نخست وزیر اسبق ایتالیا و برادر رییسجمهوری اسبق افغانستان) که مصونیتهای سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی هر گونه امکان پیگیری و برچسبزنی را از نیروی مقابله سلب میکند. تمایل مافیای ایران به واردات و پا پس کشیدن از ورود به عرصه تولید، باید به عنوان یکی دیگر از ویژگیهای شبکه قاچاق مواد مخدر در این کشور مورد توجه باشد. همچنان که انحصار تجارت مخدرها و محرکهای سنتی در دنیا، برای مافیای کشورها یک برند قدرت به شمار میآید، ایران هم از این وضعیت مستثنی نیست. به نظر میرسد مافیای ایران هم مانند سایر شبکههای جهانی مواد مخدر، ورود به عرصه تولید روانگردانها را برای آبروی شجره خود عار میشمارد. صرفنظر از سابقه تاریخی مصرف روانگردانها در دنیا، مواد روانگردان با این ترکیبات و ضمایم امروزی، برای مافیای مواد مخدر ایران همچون مُدهای زودگذر بیریشهای هستند که بیشتر، حیثیت حرفهای آنها را خدشهدار میکند تا اینکه سود تضمین شده و آیندهسازی به دنبال داشته باشد. دولت ایران، هر سال در سالگرد مبارزه با مواد مخدر، چند ده کیلو مواد روانگردان به آتش امحا میسپارد در حالی که بنا بر اظهارات رسمی مسوولان، از مجموع تریاک تولید شده در افغانستان، سالانه حدود ١٥٠٠ تن وارد ایران میشود که یک سوم این مقدار در داخل کشور مصرف شده، حدود یک سوم توسط نیروی مقابله ایران کشف میشود و باقیمانده هم در مسیر ترانزیت به سمت آسیای میانه از کشور خارج میشود. تجارت تریاک و مواد بر پایه آن، نه فقط در ایران، هنوز در دنیا ارج و قرب خاصی دارد که برای سران مافیا مانند سرقفلی غیرقابل فروش است. ممکن است در مقطعی کوتاه و در نیاز سنجی بازار و به پیروی از مطالبات روز، مافیا وارد عرضه روانگردانها شده باشد اما روند تمرکز نیروی مقابله با مواد مخدر ایران، نشان میدهد که بازار، همچنان در دست گل خشخاش است.
کارشناسان، «مافیا» را چگونه میبینند؟
پرویز افشار، معاون کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر، در گفتوگویی که چندی قبل با «اعتماد» داشت در تحلیل عملکرد مافیای مواد مخدر در ایران گفت: «واقعا نمیتوانیم بگوییم که چند درصد قاچاقچیان ترانزیت مواد مخدر از افغانستان به اروپا (از مسیر ایران) ایرانی هستند که اگر این افراد را میشناختیم، حتما در هر نقطه از دنیا بودند میتوانستیم به آنها ضربه بزنیم. بر اساس محاسبات شفاف، سود ترانزیت مواد از افغانستان به کشورهای حوزه بالکان و اروپا حدود ٣٠ میلیارد دلار است و حتما، تعدادی از اعضای این شبکه ایرانی هستند که البته دانه درشتهای تجارت مواد مخدر، عمدتا آنطرف مرز و در سایر کشورها هستند و واسطههای این شبکه در داخل کشور در حال فعالیت هستند.»
فکر میکنید مافیای ایران، هم سطح، بالاتر یا پایینتر از شبکههای جهانی است؟
«واقعا نمیتوانم اظهارنظر کنم. تعدادی از دانهدرشتهایی که در ایران سالها تحت تعقیب بودند، با ردزنیهای اطلاعاتی دستگیر شدند اما به هر حال، قاچاقچی بینالمللی، قاچاقچی بینالمللی است.»
نهادهای غیردولتی فعال در کاهش آسیبهای اعتیاد، به دلیل ارتباط دایمی با معتادان داوطلب حمایت، مواجهاتی هم با خردهفروشان و گردانندگان جزء کلنیهای مصرف دارند؛ مواجهاتی که میتواند ردی به تحلیل درباره فعالیت مافیای مواد مخدر در ایران بکشد. عباس دیلمیزاده، مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره، در گفتوگو با «اعتماد» در نگاهی به ماهیت و عملکرد شبکه قاچاق مواد مخدر در ایران میگوید: «نگاهی به وضعیت تولید و فروش تریاک در افغانستان، میتواند تصویری از ساختار مافیای مواد مخدر ایران به دست دهد. فراموش نکنیم که در افغانستان، آزمایشگاههای تولید هرویین هم فعال هستند و بنابراین، کالای ترانزیت از ایران به سمت اروپا و امریکا، تریاک و هرویین خواهد بود. این سوال را باید مطرح کنیم که آیا یک قاچاقچی جدید میتواند وارد خاک افغانستان شده و ٥ الی ١٠ تن تریاک خریداری کند بدون آنکه شناسایی شود؟ پاسخ این سوال منفی است زیرا کشاورزان افغان، تولیدکنندگان خرد هستند که محصولشان را یا در سطح خردهفروشی عرضه کرده یا به بنکدارهایی میفروشند که مشتریان خاص، سراغ همان بنکدارها خواهند آمد چون تجارت و اقتصاد مواد مخدر در دست آنهاست. بنابراین، قاچاقچی ایرانی هم صرفا قادر به خرید و فروش در سطح خرد خواهد بود و احتمالا، ما در ایران، واردکنندگان و فروشندگان خرد بیش از سایر کشورها داریم چنانکه بنا بر اعلام رسمی، بخش اعظمی از زندانیان ما، محکومان جرایم مواد مخدر هستند که این اتفاق، ناشی از پراکندگی حجم قاچاق و توزیع و فروش خرد در داخل کشور است. اما این اتفاق به این معنا نیست که قاچاقچیان در حجم کلان در کشور نداشته باشیم چون در طول سال، موارد متعددی از درگیریهای مسلحانه مرزی قاچاقچیان با نیروی انتظامی را شاهد هستیم که قطعا، قاچاقچی برای حجم خرد از ماده مخدر، دست به اسلحه نمیبرد که ریسک مجازات اعدام را هم بر خود تحمیل کند و حتما حجم بالایی از مواد در حال جابهجایی است.»
سعید صفاتیان، رییس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد مجمع تشخیص مصلحت نظام، در گفتوگو با «اعتماد» به یک ویژگی مشترک مافیای مواد مخدر ایران با سایر کشورها اشاره میکند؛ اتاق فکر.
« تاکید دارم که مافیای مواد مخدر یک اتاق فکر دارد و تغییراتی که در جامعه میبینیم، گران شدن شیشه، کم شدن تریاک، ورود دوباره هرویین، افزایش مصرف داروها و... اتفاقی نیست. یک اتاق فکر مشترک در شبکههای مافیایی، چه در داخل کشور یا در سطح جهانی، با رصد نیاز جامعه، نوع مبارزه نیروهای مقابله، برنامههای پیشگیری و درمان، مدل عرضه را طراحی میکند. اتاق فکری که متاسفانه اعضای بسیار خوش فکر و باهوشی دارد و از اطلاعات درست و بدون سانسور دریافت شده از مسیرهای چندگانه بهره میگیرد. نمیتوان گفت که این اتاق فکر، در داخل کشور است یا حتی اعضای آن، ایرانی یا غیر ایرانی هستند اما قطعا این اتاق فکر، از پشتوانههای اقتصادی و علمی بسیار قدرتمندی برخوردار است و با تجهیز به سیستم بسیار پویا، از ضعف نظام مقابله ما، حداکثر استفاده را میبرد. در عین حال، به نظر میرسد اعضای مافیای مواد مخدر، در جایگاه واقعی خود قرار دارند ضمن آنکه یکی از ویژگیهای مافیا، گستردگی روابط در تمام حوزههای علمی، اقتصادی و... است.»
همسایگی با افغانستان تاثیری در ساختار مافیای ایران دارد؟
« بله، به دلیل ارزانی قیمت و تسهیل دسترسی. افغانستان، نیروی حفاظتی قدرتمندی برای مرزهای خود ندارد و ساختار قدرت در افغانستان و حجم بالای تولید تریاک در این کشور، به واردات آسان و قیمت نازل تریاک در ایران منجر میشود و به همین دلیل، ساختار مافیا در ایران، مشابه ساختار مافیای کشورهای تولیدکننده مواد مثل امریکای جنوبی است.»
تا دو دهه قبل، با این حجم جرایم سازمان یافته و قاچاق مسلحانه مواد مخدر در ایران مواجه نبودیم. علت تغییر رویکرد مافیا را چگونه تحلیل میکنید؟
«سیستم انتظامی در ایران قدرتمندتر عمل میکند و به همین دلیل، شبکه قاچاق، روشهای قدیمی را کنار گذاشته و ناچار به درگیریهای مسلحانه است. در عین حال، حجم مواد در حال جابهجایی که با میزان سود ارتباط دارد هم، احتمالا رو به افزایش است.»
صفاتیان فرضیه گرایش به تجارت تکمحصولی در مافیای ایران را اینگونه تایید میکند: «به نظر من هم ردههای بالا، تک محصولی کار میکنند چون با این شیوه، بازار را در دست میگیرند. ورود همزمان ردههای بالای مافیا به شیشه، حشیش و مورفین، کمی دشوار است چون با تجارت تک محصولی، بیشتر میتوانند امنیت شبکه را تامین کنند در حالی که برای یک سیستم چند لایه باید افراد مختلفی را هم درگیر کنند که همین اتفاق، امنیت شبکه را به خطر میاندازد.»
این جملات، قطعا سایه محوی از شبکهای است که هیچ مقام مسوولی از مختصات آن اطلاعی ندارد. دل مان را خوش میکنیم که اسمی را، خطوط چهرهای را، خبر محرمانهای را به ذهن سپردهایم اما در واقعیت، Mafia یک شبح محو غیرقابل رویت است.