عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب معتقد است که تن دادن به تصمیم جمعی و داشتن منش اصلاح‌طلبانه لازمه حرکت جبهه‌ای است. او همچنین بیان می‌کند که هنر اصلاح‌طلبان موفقیت در زمین‌های رقابت نابرابر بوده است و تا زمانی که چنین شرایطی وجود دارد باید به حرکت جبهه‌ای ادامه داد.

به گزارش جماران، مدت‌هاست که ساختار انتخابات مبتنی بر احزاب فراگیر برای فعالان سیاسی یک آرزو است اما حالا دو انتخابات است که اصلاح‌طلبان با تشکیل یک جبهه فراگیر با عنوان شورای عالی سیاستگذاری تلاش می‌کنند تا هر چه بیشتر حرکت سازمان یافته جناحی خود را در انتخابات به ظهور برسانند. همچنین جریان اصولگرا نیز در انتخابات گذشته تن به حرکت جبهه‌ای داد و به نوعی ادامه حیات خود را در وحدت و سامان‌یابی نیروهایش جست‌وجو کرد. از نتایج انتخابات به خوبی می‌توان دریافت که حرکت جبهه‌ای برای دو جریان سیاسی کشور برکاتی به همراه داشته اما اذعان به این امر دشواری‌های این نوع حرکت را کتمان نمی‌کند. 

متن گفتگوی اعتماد با عبدالله ناصری را در ادامه می خوانید:

‌ حرکت جبهه‌ای در دو انتخابات پیشین از سوی اصلاح‌طلبان در دستور کار قرار گرفت. این نوع حرکت از نگاه شما چه فوایدی داشته و موجد چه مشکلاتی است؟

اساسا در کشور هیچ دو جریانی حزب فراگیر ندارد. متاسفانه حزب فراگیر و یکپارچه‌ای که بتواند تمام اصلاح‌طلبان را پوشش دهد، وجود ندارد. احزاب کوچک و پراکنده‌ای هستند که اصولا در کارزار انتخاباتی به میدان فعالیت سیاسی می‌آیند. خیلی به ندرت هستند احزابی که در طول سال درگیر فعالیت‌های آموزشی و کادرپروری باشند. ساختار حاکمیت دینی نیز خیلی به خاطر منطق سیاسی و دینی خود با پدیده‌ای به نام تحزب که از لوازم عصر مدرنیته و دوران حاکمیت دموکراتیک است سر سازگاری ندارد. البته با آن مخالفت نمی‌کند اما سرمایه‌گذاری عظیم در این رابطه نیز نمی‌کند. چنین حکومتی آنچنان که سرمایه‌گذاری عظیم در حوزه توسعه کانون‌های فرهنگی، مذهبی، مساجد، حوزه‌های علمیه و دیگر بخش‌های فرهنگی کشور می‌کند، در حوزه نهادینه کردن احزاب هزینه نمی‌کند. این دو عامل سبب می‌شود که هر جریان سیاسی به دنبال پیروزی در ایام انتخابات ناچار باشد تا با توافق‌های حداقلی یک جبهه فراگیر را تشکیل دهد.

هر چه این جبهه فراگیر‌تر باشد لازم است تا دایره حداقل‌های مشترک بیشتر شود و از مطالبات حداکثری عبور کرده باشند. طبیعتا در این صورت می‌توانند موفقیت خود را تضمین کنند. قبل از سال 92 اصلاح‌طلبان جبهه‌ای کار می‌کردند اما فقط در جرگه اصلاح‌طلبی بود. در سال 92 وقتی شرایط را تشخیص دادند با اصولگرایان معتدل همسو شدند و این روند در سال‌های 92 و 96 هم ادامه پیدا کرد و به مراتب دستاورد بیشتری پیدا کردند. امروز می‌بینیم چون شرایط کشور به لحاظ ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی واقعا شرایط خطیر‌تری است، بنابراین گستردگی جبهه عقلا منطقا باید بیشتر شود. باید اهتمام بیشتری به کار برد تا این جبهه فراگیر‌تر شود. چه از جبهه اصلاحات و چه اصولگرایان باید به این جبهه فراگیر بپیوندند تا قدرت سیاسی هماهنگ با مقتضیات مردم و مصالح عمومی جامعه تامین شود.

‌ گفتید که حرکت جبهه‌ای با حداقل‌های مشترک شکل می‌گیرد. اشتراکات حداقلی باعث بروز چه مشکلاتی می‌شود؟ تجربه شورای عالی در دو دوره از انتخابات چه مشکلاتی داشته است؟

در سوال اول نگاه به حزب فراگیر از منظر حکومت را مورد بحث قرار دادم. سوال دوم را از منظر جبهه‌ای و درون حزبی پاسخ می‌دهم. امروز احزاب کوچک و متوسطی که داریم به دلیل نو ظهور بودن آنچنان پرورش یافته نیستند. با اینکه اعضای‌شان از کنشگران اصلاح‌طلب هستند اما هنوز در منش اصلاح‌طلبی بسیار نقص داریم. این ویژگی در هر دو جریان سیاسی یافت می‌شود. به میزانی که در عرصه کنشگری فعال می‌شویم اگر در بروز و ظهور منش اصلاح‌طلبانه خودمان نیز فعال شویم، هیچ مشکلی پیش نمی‌آید.

احزابی داریم که در اوج قدرت در دولت اصلاحات وقتی که در شورای اول یا مجلس ششم می‌خواستند اعضای‌شان را در لیست تهران و شهرستان‌ها بگذارند، بعضا حتی اعضا خودداری می‌کردند و ایثارگرانه کنار می‌رفتند. اگر این منش و تربیت حزبی با علم به اهمیت کار جبهه‌ای افزایش یابد، احزاب در انتخابات سهم خواهی نمی‌کنند. یکی از مشکلات ما همین است. به میزانی که کنشگری توسعه پیدا کرده و بالیده، منش اصلاح‌طلبی تضعیف شده است یا آنقدر که لازم بوده قدرت پیدا نکرده است. تا هنگامه تصمیم‌گیری و بستن لیست می‌شود، هر حزب و جریان سیاسی دنبال این است که نیروهای خود را در لیست بگنجاند و کمتر کسی حاضر می‌شود تا گذشت کند. البته موارد زیادی هم داشتیم که این‌گونه نبوده‌اند. در زمان بستن لیست شورای شهر پنجم انسان شریفی را داشتیم که از برادران اهل سنت و از اعضای یک حزب سیاسی و نماینده مجلس بود اما به دلایلی که همه می‌دانند، لحظه آخر و پس از انتشار لیست، او را جابه‌جا کردند. این فرد نه یک گلایه کرد؛ نه مصاحبه و اعتراضی. این فرد و حزب‌شان منش اصلاح‌طلبانه دارند. بنابراین در کنار کنشگری اصلاح‌طلبانه‌شان می‌توانند با مسائل اینچنینی کنار بیایند.

متاسفانه برخی از احزاب که حتی قدرت تاثیرگذاری آنچنانی هم ندارند و نمایندگی‌های‌شان در سراسر کشور از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر بوده اما سهم خواهی می‌کردند. همین باعث شد که در کنار لیست شورای عالی اصلاحات لیست موازی منتشر کنند. این افراد با اینکه هیچ بردی هم نصیب خود نکردند اما به اعتماد مردم ضربه می‌زنند و هم منش و جایگاه سیاسی خودشان را نزول می‌دهند.

ضمن اینکه ما باید از این تجارب استفاده کنیم و مشکلاتی که در انتخابات شورای شهر پنجم که در انتخابات مجلس دهم خیلی کمتر بود، کنار هم بگذاریم تا انتخابات مجلس 98 و شورای 1400 را با حداقل مشکلات پیش ببریم. نباید تردید کرد که بنا بر مقتضیات ساختار قدرت سیاسی و جایگاه تحزب در میان افکار و اندیشه‌های حاکمان این کشور هیچ چاره‌ای نداریم جز اینکه در عرصه انتخابات تجربه کار جبهه‌ای را در کارزار انتخابات

دنبال کنیم.

‌ بسیاری از فعالان سیاسی معتقدند که باید برای نهادینه شدن احزاب تلاش کرد. به نظر شما تشکیل شورای عالی و حرکت جبهه‌ای اصلاحات باعث تضعیف احزاب بوده است یا توانسته آن را تقویت کند؟

احزابی داریم که اعضای‌شان به شورای شهر 21نفره تهران و شوراهای دیگر شهرها راه پیدا کرده‌اند. اگر این احزاب فعالیت جبهه‌ای نمی‌کردند و مستقل مثل کشورهای توسعه‌یافته لیست حزبی می‌دادند، تردید نکنید که هیچ موفقیتی کسب نمی‌کردند. اگرچه معتقدم که هنوز زمینه برای تشکیل یک حزب فراگیر آماده نیست اما کنشگران سیاسی باید فعال شوند و کسانی که قرابت بیشتری به لحاظ فکری و سیاسی با همدیگر احساس می‌کنند، از طریق کمیسیون ماده 10 احزاب، حزب خود را هرچند کوچک تاسیس و شروع به عضو‌گیری کنند. چاره نداریم جز اینکه روند احزاب کوچک را ادامه دهیم و از فرصت دولت روحانی استفاده کنیم. این اتفاق برای اصولگرایان هم باید بیفتد. نهاد تحزب را باید گسترش دهیم. به هر صورت اصولگرایان در سال 96 به این جمع‌بندی رسیدند که تجربه اصلاح‌طلبان موفق بوده و لذا جمنا را تشکیل دادند و یک جبهه فراگیر برای نخستین‌بار تاسیس کردند و اکثریت‌شان در کنار همدیگر قرار گرفتند. با همه اوصاف اگرچه پیروز انتخابات نبودند با همه توانی که گذاشتند و استفاده‌های مشروع و نامشروع هم از امکانات دولتی کردند اما رای قابل‌توجهی آوردند. اصلا نباید این را کتمان کرد که رای 16 میلیونی نامزد جمنا رای معناداری است.

فعالیت جبهه‌ای به گونه‌ای در کشور توسط اصلاح‌طلبان جا افتاد که رقیب تاریخی این جریان هم برای نخستین‌بار این تجربه را تکرار کرد و توانست رای قابل‌توجهی را کسب کند. در همین ساختار فعلی حکومت و سیاست ساختار تحزب باید گسترش پیدا کند. البته شورای عالی سیاستگذاری بنا را بر این گذاشته که وزن احزاب را در انتخابات آتی بیشتر از شخصیت‌های ملی کند اما واقعیتی که نمی‌توان کتمان کرد تاثیر‌گذاری شخصیت‌ها در بسیاری از مناطق کشور است. شخصیت‌های اصلاح‌طلب و اصولگرایی داریم که از احزاب اصولگرا و اصلاح‌طلب کلام‌شان پرنفوذ‌تر است.

‌ تعامل جبهه اصلاحات در پساپیروزی با شوراهای شهر و مجلس شورای اسلامی چطور می‌بینید؟ آیا شورای شهر ارتباطش را با شورای عالی حفظ کرده است؟

اخلاق کار جبهه‌ای و حزبی ایجاب می‌کند که وقتی به پیروزی رسیدید، مشاوره بدهید اما سهم‌خواهی نکنید. در موضوع انتخاب شهردار 21 نفری که عضو شورای شهر تهران شده‌اند، مشاوره می‌گیرند اما نهایتا شهردار را همان 21 نفر انتخاب می‌کنند. این منش اصلاح‌طلبانه است که باید تقویت شود. اینکه پس از پیروزی سهم‌خواهی‌ای از فرد پیروز نداشته باشیم، نوعی از منش اصلاح‌طلبانه است. مشاوره دادن ایرادی ندارد اما پس از پیروزی باید در حد مشاوره، تبادل نظر و پیشنهاد باشد.

‌ حرکت جبهه‌ای تا کجا باید ادامه پیدا کند؟

به هر حال اصلاح‌طلبان در میدان رقابت‌های نابرابر بازی کرده‌اند. در عرصه‌های تبلیغاتی و امکانات از رقیب عقب‌تر بوده‌اند. هنرشان هم در همین است که پیروز میدان‌های رقابت‌های نابرابر باشند. بنابراین تا زمانی که شاهد این روند هستیم ناچار هستیم که پدیده جبهه‌ای را دنبال کنیم. تا روزی که این مطالبه عمومی از اصلاحات در کشور وجود دارد و نتایج پربار حرکت جبهه‌ای در هر انتخابات برای‌مان مشهود است، باید این مسیر را ادامه دهیم تا روزی که رقابت برابر در کشور معنا پیدا کند، به صورت جبهه‌ای حرکت می‌کنیم.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 713768
  • منبع: اعتماد
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.