انباشت سرمایه اجتماعی در صورت عدم اعتمادسازی و عدم فراهمسازی بستر مشارکت موثر آنان در مسیر توسعه کشور برای همیشه در جهت حمایت از سیاستهای نظام سیاسی کارکرد نخواهد داشت. قدر این سرمایه ملی را بدانیم.
به گزارش جماران، فرید موسوی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از متغیرهای اساسی در ادبیات سیاسی اجتماعی معاصر، سرمایه اجتماعی است. فوکویاما آن را«ذخیره جامعه از ارزشهای مشترک» یعنی آن را یک «هنجار اجتماعی» میداند که همکاری و همراهی افراد را حول محور اعتماد میسر خواهد کرد و در نتیجه از نظر وی بالا رفتن سطح همکاری اعضای جامعه و پایین آمدن سطوح تهدیدها در جامعه را حاصل خواهد کرد. رابرت پاتنام سرمایه اجتماعی را مجموعهای از مفاهیمی مانند: اعتماد، هنجارها و شبکههایی میداند که موجب ارتباط و مشارکت اعضای یک جامعه میشود و منافع متقابل آنان را تامین میکند. سرمایه اجتماعی به سه سطح خرد، میانی و کلان تقسیم میشود. سطح خرد شامل اعضای روابط خانواده، دوستان و آشنایان و همکاران است. در سطح میانی روابط افراد حقیقی جای خود را به روابط و ساختار افراد حقوقی چون انجمنها، شرکتها، سازمانها و احزاب واگذار میکنند. هر چقدر این سطح افقیتر و ساختار آن گستردهتر باشد، جامعه شاهد تبلور حضور حداکثری و افزایش بهرهمندی از ظرفیت بالقوه سرمایههای اجتماعی خواهد بود. شکلدهی یک جامعه مردمسالار دینی بدون حضور موثر این بخش از جامعه امکان پذیر نخواهد بود. اما در سطح کلان بحث سرمایه اجتماعی متفاوت است. در واقع ساختار و روابط دولت و نهادهای حکومتی هستند که در سطح کلان ایفای نقش میکنند. در سطح کلان، نظام سیاسی میتواند با استفاده از ظرفیتهای موجود سرمایههای اجتماعی در سطوح خرد و میانی، نقش تسهیلکننده یا بالعکس آن را ایفا کند. سرمایه اجتماعی امکان هماورد و مشارکت جمعی و مردمی را به منظور کسب منافع جمعی، گروهی، منطقهای و ملی و در نگاه کلان، جهانی را فراهم میآورد. در مباحث کلان، سرمایه اجتماعی ویژگیهای یک جامعه پویاست که توانمندی سازماندهی و مشارکت داوطلبانه برای حل مشکلات و شکلدهی انسجام عمومی به منظور دستیابی به اهداف متعالی و مورد نیاز جامعه را داراست. تجربه بشری اثبات کرده است که وجود سرمایه اجتماعی در جهت تثبیت و تقویت نظام سیاسی عمل میکند و فقدان آن صدمات جبرانناپذیری را تحمیل میسازد. سرمایه اجتماعی موجبات کنش و واکنش موثری را در سطح جامعه فراهم میسازد که در راستای حمایت نظام سیاسی عمل کرده و به هنگام بروز بحران، حضوری عملگرا در جهت خروج از بحران و ایجاد ثبات را رقم خواهد زد یا اینکه واکنشی قهرآمیز و تعارضی را در پی خواهد گرفت تا جامعه آرمانی خود را تحقق بخشد. با گسترش دانش و افزایش آگاهیهای اجتماعی و
شکلگیری جوامع توسعه یافته، مردم با بهرهگیری و استفاده از موقعیتهای مهم که در سرنوشت آنها تاثیر بسزایی خواهد داشت، حضوری حداکثری داشته و بدینترتیب بر سرنوشت و آینده خویش تسلط مییابند. وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در بهمن ٥٧ را میتوان نتیجه انباشت و تحرک به موقع و آگاهانه سرمایه اجتماعی ملت ایران توسط رهبری فقید آن امام(ره) دانست.
واضح است گام نخست بهرهمندی دولت-ملت از سرمایه اجتماعی اعتمادسازی فیمابین است. از سوی دولت فراهمسازی بستر مناسب و مطلوب عدالت در جامعه به عنوان آرمان اصلی نظام سیاسی و توزیع عادلانه ثروت و مبارزه با فقر و تبعیض و نابسامانیها میتواند راهبرد مهم و موثری باشد. هرچند اعتمادسازی ملت-دولت بسیار زمانبر است اما اگر پایهریزی آن بر مبنای اصل صداقت و تعهد باشد اعتماد حاصله محفوظ و چه بسا با گذشت زمان بر حقانیت و پشتوانه سیاسی-اجتماعی آن افزوده شود. جنس اعتمادسازی پیامبران و ائمه اطهار(ع) از همین نوع جنس اعتماد است. میتوان مدعی شد که انقلاب اسلامی ایران نیز از جنس چنین اعتمادی است. حضور مردم و حمایت آنها از نظام سیاسی طی حدود چهاردهه گذشته خود شاهدی برای این ادعاست.
یکی از مهمترین شاخصهای صداقت آن است که دولت- ملت به عهد و پیمانی که با هم میبندند وفادار باشند. ملت فهیم ایران در انتخابات ٢٩ اردیبهشتماه ١٣٩٦ نشان داد که با وجود مشکلات اقتصادی ولیکن کماکان با قدرت بیشتر و حضوری افزونتر بر حمایت از سیاستهای دولت ادامه داده است و بر عهد خود مبنی بر حمایت نقادانه و سازنده از دولت همچنان استوار است. دولت دوازدهم در آستانه معرفی کابینه و مدیران اجرایی در سراسر کشور است. رایدهندگان به دولت جدید انتظار دارند نگرش، سوابق و تجارب مدیران و مسوولان دولتی هماهنگ با برنامهها و سیاستهای اعلامی در روزهای قبل انتخابات باشد تا توسعه و آبادانی کشور و حل ابرچالشهای اقتصادی و رونق اقتصادی شکل گیرد و کشور به سوی توسعه پیش برود؛ توسعهای که با تعامل سازنده و عزتمندانه با کشورهای جهان رقم خواهد خورد. این مهم میسر نخواهد شد جز با مشارکت موثر سرمایههای اجتماعی کشور که عظیمترین و بزرگترین بخش آن جوانان هستند؛ جوانانی که میتوانند موجب چابکسازی و کارآمدی بیشتر دولت شوند. صداقت همین جا معنا مییابد، اعتمادسازی همینجا شکل میگیرد و اینگونه میتوان از انباشت عظیم سرمایه اجتماعی در راستای پیشبرد توسعه کشور یاری جست و بهره برد. اکنون نوبتی هم باشد نوبت وفای به عهد دولت دوازدهم است. دولت میتواند با دعوت از جوانان فرهیخته و متخصص در حوزههای مختلف علاوه بر پیشبرد اهداف توسعهای بر بسیاری از مشکلات جامعه فایق آید و آیندهای مطمئنتر برای ثبات رویه در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها رقم بزند. وقت آن است به جوانان اعتماد کنیم و عدالت نسلی را در جامعه ایران اسلامی نه به گفتار و شعار بلکه به عمل پیادهسازی کنیم. یادمان نرود انباشت سرمایه اجتماعی در صورت عدم اعتمادسازی و عدم فراهمسازی بستر مشارکت موثر آنان در مسیر توسعه کشور برای همیشه در جهت حمایت از سیاستهای نظام سیاسی کارکرد نخواهد داشت. قدر این سرمایه ملی را بدانیم.