بحث برسهم بالای رای زنان،اهل سنت وکردها درسبد24 میلیون رای آقای روحانی نیست.حتی اگر آنان، سهم چندانی هم در سبد رای آقای روحانی نمیداشتند،زمان برداشتن تعصبات و تنگنظریها علیه زنان،اهل سنت و هم میهنان کردمان مدتهاست که درجامعه ما فرارسیده است.
به گزارش جماران، صادق زیبا کلام در روزنامه قانون نوشت: طرح موضوع حضورزنان،اهل سنت وکردها درکابینه دوم آقای روحانی بالطبع با مخالفتهایی روبروشده است.ازآنجا که مخالفین صراحتا نمیتواننداظهارکنندکه ماباحضورزنان،کردها و سنی ها در کابینه موافق نیستیم،مخالفتشان راتحت پوششهای مختلفی که درظاهر هم موجه بهنظرمی رسند ابرازمیکنند.یکی ازبرجستهترین پوششها آن بوده که انتخاب وزراواساسا مسئولین بلندپایه اجرایی کشورباید براساس شایستهسالاری صورت بگیردونه براساس جنسیت، قومیت یا مذهب.ظاهراین سخن درست است. زنبودن،سنی بودن یا کرد بودن نباید نقشی در انتخاب فرد برای احرازپست وزارت بازی کند بلکه فقط تخصص،تجربه،توان مدیریتی واین دست خصوصیات وی هست که باید مورد توجه قرار گیرند.این سخن رابسیاری درپاسخ به طرح مطالبه حضورآنان دردولت جدید عنوان کردهاند.
درپاسخ باید گفت که آنچه درست است وملاک گزینش بهطورحتم بایستی شایستهسالاری باشد.من حتی فرض میگیرم که شارحین شایسته«سالاری» این سخن راصادقانه ابرازمیکنندوبه هیج روی قصدشان مخالفت باحضورزنان،اهل سنت وکردها درکابینه نیست. باوجود همه اینها،این دوستان متوجه تبعات هولناک آنچه که میگویند نمیباشند.معنی حرف آنان این میشودکه ما مخالفتی با حضورزنان،اهل سنت و کردها در کابینه نداریم،اما مشکل اینجاست که درمیان بانوان،همچنین درمیان میلیونها اهل سنت وکردهای هموطنمان هم کسی که بتواند واجدآن «شایستگیها» باشد، نداریم.(وگرنه مشکلی دردعوت آنان برای پیوستن به کابینه وجودندارد).این سخن درحقیقت «عذر بدتر از گناه است».اگرگفته شود که برخی «ملاحظات»، «مخالفتها»، «موانع» و«دشواری»هایی مانع ازحضورزنان،اهل سنت وکردها میشوند،بسیار قابل فهم تر و قابل قبولتر می بود.اما اینکه گفته شودکه درچینش کابینه «شایستهسالاری» ملاک هست،معنیاش میشود همان:مانه درمیان زنان،نه اهل سنت و نه کردها نامزدی که از شایستگی های لازم برخوردار باشد، نداریم.هیچ آماردقیقی ازوضعیت تحصیلات درمیان اهل سنت وکردها وجود ندارد. اما درصدتحصیلکردههای آنان اگرازفارسها بیشتر نباشدبهیقین کمترهم نیست.در موردزنان که حتی نیازی به آمارهم نیست.سالهاست که دست کم نیمی ازظرفیتدانشگاههای کشورمان را دختران پر میکنندودربرخی ازرشتهها تعدادآنهاازپسران هم بیشتراست.اما من فرض میگیرم که حق با «شایستهسالاران»است وما درمیان زنان،اهل سنت وکردهای میهنمان چهرههای واجد صلاحیت وزارت نداریم.درآن صورت بااین پرسش بنیادی مواجه میشویم که پس ما ظرف چهار دهه گذشته چگونه نظام آموزشی وتربیتی درکشورداشتهایم که نتوانسته از میان میلیونها کرد،اهل سنت و زنانمان چهرههایی راتربیت کند که بتوانند عهدهداروزارت شوند؟آیا نظام تربیتی مابا یک نقص و یک ناکارآمدی بنیادی روبرونیست؟همه مان میدانیم که چنین نیست.البته ممکن است دربرخی موارد درپذیرش کردها،اهل سنت یازنان، تنگنظریهایی صورت بگیرد،اما بهعنوان یک قاعده کلی در نظام آموزشیمان ازمهدکودک تامدارج عالی دانشگاهی،هیچ تبعیض وتمایزی نه علیه زنان،نه اهل سنت ونه کردهاوجودندارد.بنابراین هرسه گروه ازهمان توانایی های علمی درپایان تحصیلات برخوردارهستند که فارس ها.
استدلال دیگری که درخصوص کردها واهل سنت صورت میگیرد اشاره به مباحث «امنیتی» و «امنیت ملی» می کند.عنوان میشودکه برخی ملاحظات ودغدغههای امنیت ملی سبب می شوند که شاید صلاح نباشد فعلا اهل سنت و کردها وارد کابینه شوند.این استدلال هم همچون «شایسته سالاری» عذربدترازگناه دیگری است. معنی این سخن آناست که ما به میلیونها هموطن کرد وسنی مذهبمان اطمینان کافی نداریم.این دیگر واویلاست و نشان میدهد که همه آن شعارهایی که در زمینه وحدت،همدلی،ایرانی بودن و... میدهیم به هیچکدامشان اعتقادی نداریم.واقعیت آناست که هیچ توجیه منطقی درخصوص نبود زنان،اهل سنت وکردها درکابینه وجود ندارد وآنچه جلوی ورود آنان راگرفته،تعصبات مردسالارانه،تنگنظریها ومحافظهکاریهای سنتی است.
بحث برسهم بالای رای زنان،اهل سنت وکردها درسبد24 میلیون رای آقای روحانی نیست.حتی اگر آنان، سهم چندانی هم در سبد رای آقای روحانی نمیداشتند،زمان برداشتن تعصبات و تنگنظریها علیه زنان،اهل سنت و هم میهنان کردمان مدتهاست که درجامعه ما فرارسیده است.