امیر فعلی قطر گفته بود که ما از قبیله بنی تمیم هستیم که اینها شیعه عراقی بودهاند و وقتی اجداد ما رفتهاند به نجد عربستان، وهابی برگشتهاند.
به گزارش جماران، عبدالله سهرابی، سفیر سابق کشورمان در قطر به بررسی ریشههای کینهورزی سعودیها با جمهوری اسلامی ایران پرداخت و دلیل این کینهورزی را در واقع به شکلی همان دلیل خصومت امروز عربستان با قطر توصیف کرد و گفت: عربستان به اعتبار وجود حرمین شریفین و برخورداری از ثروت عظیم نفتی به دنبال برتری جستن بر منطقه است، اما جمهوری اسلامی ایران را در این مسیر مانع خود میداند و قطر نیز امروز نشان داده حاضر به پذیرفتن تداوم برتری عربستان نیست و این نقطه عطف روند فروپاشی شورای همکاری خلیجفارس است.
سهرابی در این گفتگو با ناگفتههایی درباره امیر فعلی قطر اشاره می کند که برای اهل پژوهش و کارشناسان عرصه سیاسی و بینالمللی؛ قابل تأمل و پیگیری است، مطالبی همچون شیعه بودن اجداد تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی و...
متن کامل این مصاحبه را در ادامه میخوانیم:
آقای عبدالله سهرابی، با توجه به سابقه حضور شما در عربستان بفرمایید که این حقد و کینه عربستان علیه جمهوری اسلامی که در این سالها حالت علنیتری پیدا کرده، ریشهاش در چیست؟
بسمالله الرحمن الرحیم. واقعیت این است که امروز ایران و عربستان دو کشور مدعی سردمداری یا مدیریت عالی استراتژیک در جهان اسلام هستند. یک بال جمهوری اسلامی بهعنوان محوریت تشیع و بال دیگر دولت عربستان سعودی بهعنوان تفکر اهل سنت یا گرایشهایی که متأسفانه امروز با اتخاذ سیاستهای غلط و نابجای حکام آل سعود، باعث معضل بسیار بزرگی در جهان اسلام شدند و امروز شاهدیم چالشهایی که در جهان اسلام پیشآمده تلفات بسیار جبرانناپذیری را در بخشهای مادی و معنوی و انسانی به جهان اسلام تحمیل کرده است.
امروز در عوض اینکه در جهان اسلام در رویارویی با رژیم صهیونیستی انسجام داشته باشیم و این غده سرطانی را از منطقه بزداییم، کشورهای اسلامی به جان هم افتادهاند.
دولت عربستان سعودی به نظرم از زمانی که جاسوس انگلیسی به نام مستر همفر به این کشور وارد شد و به بهانه کارگری در یک نجاری با پایهگذار رژیم آل سعود ارتباط برقرار کرد و جریان وهابیت و محمد بن سعود ایجاد شد، این مسیر امروز را آغاز کرد.
محمد بن سعود فرد بسیار متدین، نماز شب خوان و دائم الصوم که همیشه با قرآن مأنوس بود، بهجایی رسید که وسط ماه مبارک رمضان، سر ظهر سفره پهن میکرد و روزهخواری میکرد و بهجایی رسید که بالاخره ریشه این انحراف را در جهان اسلام در دولت عربستان پهن کردند.
متأسفانه رژیم آل سعود بهجای اینکه امروز سرمایههایی که در اختیار دارد و ادعایی که بهعنوان خادمالحرمین شریفین بر گردن دارد، در عوض اینکه تمام این پتانسیل را در جهت جذب غیرمسلمانها به دین حق، که دین اسلام است و دین کامل است، صرف کند، مسیر را عوض کرده و این سرمایه مردمی و مادی بسیار بالایی که به طور متوسط الآن بیش از ۱۰ میلیون بشکه نفت در روز صادر میکنند و یک مقداری هم خارج از ضوابط اوپک دارند به بازار تزریق میکنند، تمام این سرمایه را به بهانه کارهای خیریهای و ساخت مساجد، صرف تربیت جوانان و مسلمان گرایی و این حرفها کردهاند و از ۱۵ سال قبل، سالی حداقل ۱۵ میلیارد دلار اعتبار برای ترویج فرهنگ سلفی گری هزینه کردهاند.
تمام اسناد این موجود است و این بهعنوان استراتژی دولت آل سعود در دستور کار بوده است. این منهای سرمایهگذاریهایی است که در طول چند سال گذشته برای شکلگیری جریان داعش و پایهگذاری آن و برهم ریختن وضعیت کشورهایی مثل بحرین و یمن و سوریه است که برابر اطلاعاتی که برخی شبکههای خارجی منتشر کردهاند، بیش از ۱۱۸ میلیارد دلار اینها در این جریانها هزینه کردهاند. همانطور که در طول دوران ۸ سال دفاع مقدس هم با محوریت سعودی بیش از ۴۳ میلیارد دلار دولت عربستان به صدام پول و سلاح داد.
سابقه این کینهتوزیها به کجا برمیگردد؟
اینها از همان زمان پایهگذاری جریان وهابیت این فاصله را با جهان تشیع ایجاد کردند. بهواقع اهل سنت را تلاش کردند در مقابل ما قرار دهند. درحالیکه این کذب محض است و جریان اهل سنت واقعی، اصلاً با شیعه مشکلی ندارد و ما باید در جمهوری اسلامی، این را بهعنوان یک استراتژی و بهعنوان یک نکته اصلی در دستور کار قرار دهیم که جریان داعش یک کار فرهنگی و جدای از مسائل اهل سنت است.
این جریان دعوا و اختلاف فرهنگی و اعتقادی ما با دولت عربستان سعودی است، اما ما همواره در طول دوران بعد انقلاب سعی کردیم به عربستان نزدیک شویم و ارتباطات داشته باشیم.
قبل از انقلاب هم این اختلافات سابقه داشته است؟
بله. من فکر میکنم اوج این اختلاف دیدگاه مذهبی ما برمیگردد به موضوع دستگیری زائر ایرانی مرحوم حاج ابوطالب یزدی که خدا رحمتش کند. ایشان زائری بوده که از استان یزد مشرف میشود به حج. من این را در سوابق موجود در کنسول گری زمانی که سرپرست کنسولگری ایران در جده بودم، اسنادش را استخراج و مطالعه کردم و هنوز اسنادش در دفتر مطالعات ما وجود دارد.
این زائر ایرانی در شرایطی که در حال احرام بوده است در کنار کعبه در حجر اسماعیل حالت تهوع به او دست میدهد و استفراغ میکند. او را بازداشت میکنند و به او تهمت میزنند. باوجوداینکه اینهمه بر حرمت و جایگاه زائر بیتالله احرام تأکید شده و در قرآن میفرماید هر کس به این سرزمین وارد شد در امان است، آنهم در ماه حرام که کشتار و جنگ حرام است، این زائر ایرانی مظلوم شیعه را گرفتند و حکام وهابی گفتند او مست بوده و تهمت زدند به او و در حال احرام او را بردند گردن زدند که درنتیجه این اقدام روابط ما یکدفعه به صفر رسید.
این اتفاق در اواخر دوره رضا شاه رخ میدهد. این اختلافی که امروز ما با دولت عربستان داریم که هر چند وقت یکباری این رخدادها اوج گرفته و روابط به هم میریزد از اینجا شروع میشود.
روابط چگونه برقرار شد؟
بعد از مدتی که رابطه ما کاملاً قطع بود، مصریها واسطه شدند و یک دور مذاکراتی انجام شد و بالاخره سعودیها عذرخواهی کردند و قرار شد خونبهای آن مرحوم پرداخت شود. دولت عربستان آن موقع در جده مستقر بود، پایتخت آنجا بود. تقریباً خانه همه امرای دولت عربستان و شاهزادهها در جده بود. آمدند منزل امیر فیصل که یکی از شاهزادههای سعودی در جده که ۲۰۰ متری سرکنسول گری آمریکا در منطقه بود، آنجا را که یک باغ بزرگ ۶۴ هکتاری بود، بهعنوان خونبها به دولت آن زمان ایران دادند که امروز سرکنسول گری جمهوری اسلامی ایران و سفارت ما در سازمان کنفرانس اسلامی همه آنها در این مکان قرار دارد و الآن هم در اختیار جمهوری اسلامی است.
البته من خاطرم هست در زمان آقای خرازی که وزیر خارجه بودند در یک ملاقاتی با سعود الفیصل وزیر خارجه سعودی، در این ملاقات خصوصی سعود الفیصل یک برگ چک روی میز میگذارد و میگوید ما این ملک را لازم داریم، شما آن را به ما بفروشید و روی چک یک عدد یک و یک صفر مینویسد و میگوید شما هر چقدر میخواهید جلوی آن صفر بگذارید.
شاید یکی از استراتژیهایی بود که اینها در دستور کار داشتند و میخواستند سابقه این خونبها را پاک کنند که این از سوی ایران پذیرفته نشد. این با تصمیم مراجع بالای کشور اتخاذ شد. این اولین بار هم نیست، در حادثه حج خونین، در حادثه منا و سقوط جرثقیل که خود من هم آنجا بودم که منجر به شهادت جمع زیادی از زائران مظلوم ایرانی شد، ما هنوز از اینها طلبکاریم و پرداخت خونبهای آنها در هالهای از ابهام مانده است. این موضوع پیچیدهای است و مقداری به نظرم متخصصین باید عمیقتر روی عربستان کار کنند.
یعنی این اتفاقات از زمان اعدام حاج ابوطالب یزدی کلید خورده و هر چند سال یکبار تکرار شده است؟
بله. ببینید ما با توجه به مجموعه توانمندیهای اطلاعاتی و اشراف امنیتی که در منطقه داریم، رفتار دولت سعودی کاملاً تحت رصد ماست. خوشبختانه امروز با درایت مقام معظم رهبری و شورای عالی امنیت ملی، دستگاههای مراقب ما سوار بر تحولات منطقه هستند. یک مصداق را من فقط اشاره کنم. در جریان دستگیری عبدالمالک ریگی، این آدم جنایتکاری که بیش از ۱۸ نفر از بچههای نیروی انتظامی و شهروندان مؤثر ما در سیستان و بلوچستان را به شهادت رسانده بودند، در یکی از سالها که او به دعوت رسمی دولت عربستان مهمان اینها بود، بچهها و سربازان گمنام امام زمان آنجا رد او را شناسایی میکنند و با سر حلقهها تماس میگیرند که اجازه دهید ما او را دستگیر کنیم، که دولت عربستان این موضوع را نمیپذیرد. اما بچههای نیروهای امنیتی رد کار را داشتند و خوشبختانه توانستند در یک عملیات بسیار پیچیده اطلاعاتی - امنیتی از پرواز هواپیمای قزاقستانی که از دوبی بهجای دیگری در پرواز بود بالاخره ریگی را دستگیر کنند. جالب اینجاست که وقتی هواپیما مینشیند، نیروهای اطلاعاتی ما دقیقاً میدانستند که ریگی روی کدام صندلی نشسته است و مستقیم سراغ همان صندلی میروند.
با توجه به حضور چندساله شما در جده و اینکه سوابق کینهورزی سعودیها نسبت به حجاج ایرانی را از نزدیک مطالعه کردهاید، در مدتی که آنجا بودید، آیا مورد دیگری بوده است از این کینهورزیها که شما با آن برخورد مستقیم داشته باشید؟
در دولت عربستان سعودی ۲ نگاه نسبت به جمهوری اسلامی وجود دارد. یک نگاه همان نگاه مثبت اهل سنت است که در لایههای مختلف وزارت خارجه و دیگر دستگاههای عربستان وجود دارند و بسیار افراد خوشاخلاق و دوستدار جمهوری اسلامی و واقعاً مسلمان هستند. وقتی کسی ادعا میکند خادمالحرمین است اولین ویژگیاش باید اخلاقمداری باشد. آن نگاه، نگاه بسیار خوبی است که در سطوح مختلف ما میدیدیم.
این نگاه امروز البته به نظرم غلبه ندارد و آن نگاه وهابی بیشتر در لایههای مختلف قوه قضائیه، در محکمهها و در دستگاههای اطلاعاتی بیشتر نفوذ دارد. هر روز هم شاهدیم که این دارد تقویت میشود. با سر کار آمدن محمد بن سلمان که جوان بسیار خام و تربیت شده و دست پرورده جریانهای آمریکایی و غربی است ما این را متأسفانه پررنگتر میبینیم.
من در ملاقاتی که با امیر عبدالمجید، امیر مکه داشتم روابط بسیار خوبی داشتیم و با نهایت احترام با ما برخورد میکرد. عبدالمجید امیر مکه بود و خیلی با ایرانیها روابط خوبی داشت. درست است در بحث احکام قضایی و اینها مشکل داشتیم اما در کارهای اجرایی نه. به اعتراف آقای مدنی وزیر حج اسبق سعودیها، آنها میگفتند بهترین کشور از حیث خدمات رسانی نظم و انضباط و بهترین الگو در برگزاری مراسم حج جمهوری اسلامی ایران است. اما از روزی که من به مأموریت اعزام شدم در تمام مذاکرات سطح بالا یک نکته از ما میخواستند. میگفتند شما بعثه مقام معظم رهبری را جمع کنید و بعد هر قدر میخواهید زائر بیاورید.
چرا علت چه بود؟
اینها نگران بودند که ما داریم آنجا چه کار پیچیدهای انجام میدهیم. جز کار فرهنگی و اینکه اگر کسی به ما رجوع میکند ما او را تشویق کنیم و راه حق را به او نشان دهیم و اعتقادت و باورهایمان را تشریح کنیم، کار دیگری نداریم. در فرصت حج که بهترین فرصت است و مسلمانان از همه جهان اسلام در آن حضور دارند، آنجا محل اتصال و ارتباط است ما ارائه میکنیم.
شما چه استدلالی با این مخالفت میکردید؟
مأموریت اصلی کار فرهنگی به دست فرهنگیها بود. اما آنچه ما میگفتیم این بود که شما چه واهمهای دارید؟ شما افکارتان را تبلیغ کنید و ما هم تبلیغ میکنیم. کسی که باید انتخاب کند شنونده است. ما نیستیم. ما ابزاری نداریم آنجا. مهمان هستیم آنهم مدت کوتاهی که حداکثر سیوچند روز است. منتها به دلیل حقانیت فرهنگ تشیع این رویکرد ما تأثیرگذاری داشت و اینها نگران بودند. والا شما فکر کنید الآن کل مجموعه شیعیان در عربستان سعودی در چه وضعیتی هستند؟
به شیعیان قطیف و اینها هم شما آنجا سر میزدید؟ ارتباطی داشتید؟
نه. در عربستان ضابطهای گذاشتهاند که اتباع سعودی هر ۵ سال یکبار میتوانند حج بروند. خوب از قطیف و دمام و مدینه و اینها هم به حج میآمدند و موقع نماز خواندن و انجام اعمال و مناسک معلوم میشد که کی شیعه است و کی نیست دیگر.
شما با شیعیان عربستان دیالوگ و ارتباطی داشتید؟
بله.
با شیخ النمر چه؟
با شیخ النمر نه، ولی با مرحوم شیخ امری که بزرگ مدینه بود و بیش از ۹۰ سال داشت و بسیار هم مورد احترام بود، ارتباط داشتیم. خاطرم هست به دلیل علاقه وافری که مقام معظم رهبری به ایشان داشتند، ایشان را دعوت کردند به ایران و وقتی با آقا دیدار کردند به شدت تحت تأثیر مقام معظم رهبری و ساده زیستی، ادب و احترام ایشان قرار گرفتند. حتی مقام معظم رهبری پیغامی داده بودند به آیتالله طبسی وقتی ایشان را برده بودند زیارت، احترام ویژهای کرده بودند به ایشان و ۱۲ تخته فرشهای حرم امام رضا به ایشان هدیه شد تا برای حسینیهشان در مدینه ببرند که با موانعی مواجه شدند و نتوانسته بودند ببرند. در نهایت ما دخالت کردیم و بهعنوان بار سفارت بردیم و یادگارهای امام رضا را آنجا پهن کردیم. ارتباطمان خیلی ارتباط خوبی بود، اما شیعیان آنجا به شدت در مضیقه هستند. نه الآن، همیشه تاریخ در مضیقه بودند. حتی یادم هست در انتخابات شوراهای شهر که به اصطلاح دولت سعودی خواست در سال ۸۱ ادای فضای باز دربیاورند، در مدینه یکی از شیعیان که خیلی آنجا نفوذ داشت و حائز اکثریت بود، شب قبل از انتخابات چادرهای انتخاباتی او را وهابیها آتش زدند.
به شدت دنبال جلوگیری از گسترش فرهنگ شیعه هستند. یک تعداد از برادران افغانی را هم متأسفانه جذب کردند. کتابهایی به زبان فارسی منتشر کردند. الآن که با سرمایهگذاری کلانی به شدت علیه فرهنگ شیعه در قبرستان بقیع، مسجد احرام و مسجدالنبی تبلیغ میکنند. یک فرهنگ بسیار بیربط مندرآوردی دارند. یکبار میخواستند ما را هم سر بحث دستگیر کنند که وقتی متوجه شدند دیپلمات هستیم، نتوانستند.
رفتارهایشان خیلی رفتار تند و خشن و زنندهای است که فرهنگ ایرانی آن را نمیپذیرد و این باعث شکافی شده که متأسفانه مخصوصاً در این چندساله اخیر با آمدن امیر سلمان و فوت امیر فیصل و نائف و امیرعبدالله که خیلی به ایران علاقه داشت، تشدید شده است. امیرعبدالله یک فرهنگی را داشت در عربستان حاکم میکرد؛ فرهنگ دمکراسی و لیبرالی که عمرش کفاف نداد و امروز عربستان در داخل خودش دچار یک چالش جدی است.
اگر مقداری به فرهنگ مردم برگردیم بهجرئت میتوان گفت ۸۵ درصد مردم با حکومت نیستند، اما دستشان بهجایی بند نیست. نه امکانی و نه بلندگویی برای اعتراض و بیان نظراتشان. در یک فضای خفقان دارند زندگی میکنند و شیعیان که دیگر بدتر در عسر و حرج مطلق زندگی میکنند.
در این ایام اخیر دیدید که در جریان اعتراضات مردم العوامیه، پهباد به هوا فرستادند و مردم را با آن به گلوله بستند. شیخ النمر چه میخواست مگر. آیا اقدام مسلحانه کرده بود. او در مسجد فرهنگ شیعه را تبلیغ میکرد که وهابیون تحمل این فرهنگ را ندارند؟
شما مدتی هم سفیر کشورمان در قطر بودید؟ ریشه این اختلافی که امروز بین عربستان و قطر میبینیم، چیست؟
واقعیت این است که دولت عربستان یک ادعای باطلی را در فرهنگ سیاسی خودش دارد، ترویج میکند که امروز محکوم به شکست است. به دلیل جایگاه حرمین شریفین و سرمایههای نفتی بسیار زیادی که عربستان دارد، همواره سعی کردند حاکمیت و اشرافیت خودشان را در شورای همکاری خلیجفارس و در میان کشورهای اسلامی و به ویژه کشورهای آفریقایی که در فقر شدید به سر میبرند، با فرستادن پول و ساختن مساجد و تربیت افراد با تفکر تکفیری این شیخوخیت خودشان را حفظ کنند. ضمن اینکه بخش اعظمی از زیرساختهای سازمان کنفرانس اسلامی را با زیرکی در عربستان مستقر کردهاند. شما ببینید سازمان کنفرانس اسلامی که یک سازمان جهانی بینالمللی با عضویت بیش از ۵۰ کشور اسلامی است، امروز چه خاصیتی دارد؟ در ارتباط با یمن دیدهاید که یک موضعی بگیرد؟ در ارتباط با فلسطین، لبنان، سوریه، لیبی، مصر، افغانستان و بحرین خاموش است. اما نفر دبیرخانه در جده عربستان است و بودجهاش را هم بخش بیشترش را عربستان میدهد. ما هم سالی حدود ۶۰۰ هزار دلار حق السهم خودمان را میدهیم، اما این عربستان است که یک نفر از خودش را میگذارد دبیر. الآن وزیر سابق حج عربستان دبیر است.
نکته دیگر اینکه برای سازماندهی و رسیدگی به امور مسلمانان و کشورهای فقیر اسلامی، ذیل سازمان کنفرانس اسلامی، بانک توسعه اسلامی را طراحی کردند. آقای محمدعلی که از سعودیهای متدین و شریف است، رئیس این بانک است، اما این بانک در اختیار و ابزار دولت عربستان است. دولت سعودی با این سرمایهگذاری سعی داشت بزرگتری خودش را در کشورها به ویژه در میان اعضای شورای همکاری خلیجفارس، همیشه با زور و قدرت این را حاکم کند. امروز ولی این دیگر نیست. شما میبینید جریان فروپاشی شورای همکاری خلیجفارس در حال شکلگیری است. به ظاهر شورا و توافق و مرامنامه و اساسنامه و توافقنامههای امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی، بازرگانی، گمرکی و تجاری با هم دارند، هماهنگ هستند در ظاهر، اما سر مسائل جهان اسلام امروز کشورها اختلاف دارند. مثلاً حدود ۴ سال پیش عمانیها از این شورا جدا شدند و در جریان یمن اصلاً به میدان نیامدند.
شاید هم یک برنامهریزی از طرف غربیها برای فروپاشی شورای همکاری خلیجفارس با موضوع داعش و جمعکردن این موضوع در دستور کار باشد. اصلاً نباید این احتمال را نادیده گرفت. داعش را کی ساماندهی کرد. بهصراحت همین آقای ترامپ آمد لو داد که هیلاری کلینتون در زمان وزارت امور خارجه آمریکا آن را سازماندهی کرد.
اختلافات قطریها با عربستان فکر میکنم اینجا تمام نخواهد شد. این زاویهای که ایجاد شده، کویتیها هم الآن با عربستان مواضع شورای همکاری خلیجفارس مشکل دارند. بحرینیها هم زیر دستوپا ماندند. عمانیها جدا شدهاند. نگاه عمانیها به یمن اصلاً نگاه دیگری است. مردم یمن در شرایط بسیار سختی دارند به سر میبرند. وضعیت یمن به بحرانی برای خود عربستان شده است. امروز وضعیت بهجایی رسیده که عربستان با کسری بودجه سالیانه ۱۰۰ میلیارد دلاری مواجه شده است؛ کشوری که روزی یک میلیارد دلار درآمد دارد.
یکی از بحثهایی که سعودیها با ما داشتند، این بود که یک تعدادی از شهروندان عربستانی به ما پناه آورده بودند، حرف آنها این بود و مرتب پیغام میدادند که جمهوری اسلامی اینها را به عربستان بازگرداند. در یکی از مذاکرات با رئیسجمهور وقت، امیر قطر این موضوع را مطرح کرد که سعودیها به ما میگویند بیایید به ما کمک کنید، ما میخواهیم مسائلمان را با ایران حلوفصل و تمام کنیم. فقط یک شرط داریم و آنهم اینکه اینها یک تعدادی سعودی فراری در ایران را به ما بدهند. آن زمان رسماً رئیسجمهور وقت اعلام کرد که اینها به ما پناه آوردهاند و ما اینها را دستگیر نکردهایم که به شما پس بدهیم.
اینها ۱۵ نفر بودند. جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که اینها اگر بخواهند به اختیار خودشان هر جا میتوانند بروند. عربستان هم اگر تعهد و اماننامه بدهد که جانشان در خطر نباشد، اگر خودشان بخواهند به عربستان هم میتوانند بازگردند.
من فکر میکنم اینها بیشتر بهانه است. سعودیها امروز به این نتیجه رسیدهاند که جمهوری اسلامی دیگر جمهوری اسلامی اول انقلاب نیست. امروز از نظر فرهنگی بسیار در جهان اسلام نفوذ کرده و این یک واقعیت است که باید آن را بپذیرند. این دست ما هم بهعنوان جمهوری اسلامی نیست؛ این فرهنگ علوی و نبوی ماست. امروز دین ماست که در منطقه و جهان نفوذ کرده و عربستان نگران آینده خودش و تفکر وهابی است.
بالاخره ایران این ۱۵ نفر را پس داد؟
نخیر. ما نپذیرفتیم و گفتیم ما نیازی به واسطه نداریم. حتی در سفری که رئیسجمهور قبل به عربستان دعوت شد که در فیلمها هم نشان دادند وقتی رسید به امیرعبدالله و با او دست داد، امیرعبدالله دست او را گرفت و کنار خودش نگه داشت. اجازه نداد حتی با دیگر روسای جمهور مصافحه کند. حتی من بعداً شنیدم که از دیوان ملکی پیام فرستادهاند که امیرعبدالله به شما سلام میرساند و میگوید شما فردا را در مکه بمان، تا بعد از افطار بنشینیم مشکلاتمان را با هم حل کنیم که آقای رئیسجمهور قبول نکردند و گفتند که ما برنامه داریم و باید برگردیم. این را باید عربستان بپذیرد که ایران امروز یک قدرت بزرگ منطقهای است که بیخ گوش آنهاست.
یکی از مسائلی که در رسانهها مطرح میشود این است که ترکیه و قطر به دنبال این هستند که خلبانهای ایرانی را جذب کنند. زمانی که شما در قطر بودید چقدر این وضعیت وجود داشت؟
شاید یکی از پتانسیلهایی که امروز برای جمهوری اسلامی بهعنوان دست برتر مطرح است، همان کارآمدی نیروی انسانی است. یکی از هنرهای کشورها استفاده از منابع انسانیشان است. هوش سرشار ایرانیها زبانزد خاص و عام جهان است. در یکی از ملاقات امیر قطر این را اعتراف کرد که من به کشورهای مختلف برای درمان میروم و میبینم که پزشکان خوب در آنجا ایرانی هستند.
امیر قبلی قطر اعتراف داشت به اینکه ایرانیها هوش سرشاری دارند. در قطر هم با ایرانیها خیلی روابط خوبی داشت و گاهی حتی بدون تشریفات و محافظ میرفت پیش ایرانیها. خیلی میگفت که ایرانیها اینجا زحمت میکشند و سرمایه آوردهاند و کار میکنند. حتی در یکی از دیدارهای من با شیخ محمد بن راشد نخستوزیر فعلی امارات او در ملاقات خصوصی با من گفت که در اجلاسهای مختلف به تمام اتباع و تجار خارجی گفتهام که من بهصراحت میگویم که هیچکدام از تجار کشورها، مثل ایرانیها دوست دار امارات نیستند. ایرانیها چند خصوصیت دارند. میگفت که اینها را من پشت تریبون گفتم که ایرانیها هم پول میآورند، هم خوب پول در میآورند، هم خوب خرج میکنند، هم خوب کمک میکنند و هم خوب کاسبی میکنند و هم خوب زندگی میکنند، اما بقیه فقط آمدهاند اینجا کاسبی کنند. خوب نمیخورند، خوب کاسبی نمیکنند و خوب نمیگردند. او گفت که این نشانه خاصیت و بزرگ منشی و شخصیت بالای ایرانیهاست.
در قطر هم در بخشهای مختلف از جمله صدور خدمات فنی و مهندسی بهعنوان منابع انسانی، شاید ایران یکی از مؤثرترین و مهمترین پتانسیلها بوده است.
در ارتباط با راهاندازی همین شرکت هوایی قطر که امروز از شرکتهای مطرح دنیاست و بیش از ۱۶۰ فروند هواپیمای سیویل دارند، پایهگذارش خلبانهای ایران بودند.
چه انگیزهای باعث شد که خلبانهای ایرانی به قطر بروند؟
حقوق بسیار مناسب. دست و بال قطریها باز است. آموزشهای به روز میبینند و میدان کار به لحاظ اینکه پروازهای گستردهای در قطر انجام میشود خوب اینها برای خلبانان انگیزاننده است. فرودگاه بسیار خوبی طراحی و ساخته شده است. ۱۱ میلیارد دلار هزینه ساخت اولیه آن شد و امروز از ترمینالهای بزرگ هوایی جهان است.
در بحث درگیریها در سوریه وقتی تعدادی ایرانی را جبهه النصره گروگان گرفته بود قطر میانجیگری کرد و اینها آزاد شدند، قضیه چه بود؟
یکی از مسائلی که باعث شده امروز قطر در محافل بینالمللی سر زبانها بیفتد، تلاش اینها در حل مناقشات بینالمللی است. نه تنها در ارتباط با این موضوع خاص در موضوعات دیگر مثل دارفور هم اینها خیلی تلاش کردند و موفق هم بودند. همواره به خصوص امیر قبلی در مناقشات بینالمللی خیلی مؤثر و فعال بودهاند. حتی در موضوع یمن و بحرین هم اینها چند بار تلاش کردند میانجیگری کنند که دولت عربستان اجازه نداد و به شدت هشدار داد و شاید یکی از اشکالات اساسی بین اینها الآن همین بحث یمن و بحرین است که اختلافنظر دارند.
۴۸ نفر از بازنشستگان سپاه برای زیارت به سوریه رفته بودند که عوامل جبهه النصره اینها را گروگان گرفتند و تهدید میکردند که آنها را میکشد. شرایط نامناسبی بود و دستگاهها فعال شدند و معاون وزیر خارجه قطر را دعوت کردیم آمد تهران و ۱۴ روز در تهران بود و نهایتاً با اشرافی که اینها بر جبهه النصره داشتند، واسطه شدند و آنها آزاد شدند.
ما هم متقابلاً در مواقع مشابه به آنها کمک کردیم. نگاه ما یک نگاه برادرانه، با احترام متقابل و عدم دخالت در امور دیگران با سه اصل ثابتمان در دستگاه سیاست خارجی بهعنوان عزت، حکمت و مصلحت است که همواره با تکیهبر آن تلاش کرده و پیش رفتهایم.
در یک مورد هم تعدادی از شیوخ آل ثانی که نزدیک ۲ سال قبل رفته بودند برای شکار در یکی از کشورهای منطقه، وقتی اینها گیر افتادند، دوستان ما در وزارت خارجه، حزبالله لبنان، با دوستان عراقی بالاخره تلاش کردند آنها آزاد شدند. آنها رفته بودند شکار و برای دولت قطر خیلی سنگین بود گیر افتادن آنها که همه از خاندان و شاهزادگان قطری بودند و طبق شنیدهها یک میلیارد دلار دادند تا اینها که در عراق گیر افتاده بودند آزاد شوند.
نگاه امرای قطر نسبت به رهبری ایران چگونه بوده و هست؟
ببینید امیر سابق قطر خیلی به مقام معظم رهبری علاقه داشت. امیر جدید البته تا حالا با مقام معظم رهبری ملاقات نداشته است. ما زمانی که او ولیعهد بود دعوتش کردیم و به ایران آمد. با رئیسجمهور و معاون اول، وزرای خارجه و دفاع دیدار داشت و خیلی دوست داشت و تلاش کرد و سه بار هم به من گفت که دوست دارد با مقام معظم رهبری هم دیدار کند. علیرغم اینکه دفتر مقام معظم رهبری هماهنگ کرده بود، یک اختلافسلیقهای در وزارت خارجه ما متأسفانه مانع از این دیدار شد که به نظرم خوب نبود، چون معمولاً دأب مقام معظم رهبری این است که با ولیعهدها دیدار کند.
چه کسی مسئول این مانعتراشی بود؟
یکی از مسئولان ارشد وزارت امور خارجه. علیرغم اینکه من هماهنگی کرده بودم و دفتر آقا موافقت کرده بودند، این مسئول ارشد وزارت امور خارجه مانع شد.
چرا؟
شاید بشود گفت به خاطر بدسلیقگی.
این مسئول بعداً جزو اعضای حلقه انحرافی شد؟
انحراف نه، ولی جزو مغضوبین در دولت قبل شد.
خوب استدلالش برای مخالفت چه بود؟
نمیدانم دیگر فرصت نشد که بعداً من او را ببینم و بگویم بابا این برای ما یک فرصت بود و چرا مخالفت کردی. امیر فعلی که آن زمان ولیعهد بود، در دیدارش با وزیر دفاع قبلی ما حرفهای خیلی عجیبی زده بود. گفته بود که ما این چند نفری که الآن اینجا هستیم نصفمان از قبیله بنی تمیم هستیم که اینها شیعه عراقی بودهاند و وقتی اجداد ما رفتهاند به نجد عربستان، وهابی برگشتهاند. این عین کلامی است که امیر فعلی قطر آن موقع که ولیعهد بود، گفته بود.
شاید یکی از چیزهایی که بالاخره بعضی مواقع باعث میشود قطریها، یک مردانگی، ایستادگی، یا تقابلی با جریان مخالف رابطه با جمهوری اسلامی مطرح میکنند، از همین ته مانده خون شیعه در رگشان باشد. البته امیر قطر هم یکبار به من گفت که ۱۶ پشت ما برمیگردد به همین بندر چارک جنوب ایران. بخش اعظم اینها ایرانی الاصل هستند.
این سازوکار میخواهد که جمهوری اسلامی اینها را شناسایی کند، مطالعه کند و سوابق اینها را استخراج کند و به نظرم نوع نگاه ما باید تغییر کند در مواجهه با این کشورها و امرایشان.
دفتر آقا به این مسئولی که مانعتراشی کرد تذکری نداد که چرا این کار را کرد؟
نه دیگر فرصت نشد این کار پیگیری شود. ولی ولیعهد آن زمان خیلی مکدر شد. او به شدت علاقه داشت به ایران و امیر سابق او را بهعنوان رابط کار اقتصادی با ایران به من معرفی کرد. روابط بسیار بسیار خوبی هم داشتیم.
با توجه به اشراف اطلاعاتی که جمهوری اسلامی همیشه بر تحولات منطقه داشته، درباره بحث ارتباط منافقین با عربستان هم توضیحاتی برای ما بفرمایید.
به دلیل تلاشهای جمهوری اسلامی و اشراف اطلاعاتی و امنیتی که توان جمهوری اسلامی و هنر ماست، امروز ایران یک جزیره امن در منطقه است. این نتیجه همین تلاشهایی است که سربازان گمنام امام زمان و دیگر جهات ذیربط انجام داده و در واقع سوار بر موج رویدادها و تحولات منطقه هستند.
یکی از بحثهای جدی ما با سعودیها همین بحث ارتباطات پشت پرده با سران منافقین بود که آنها منکر میشدند. تا اینکه در نهایت در یک سفری که وزیر اطلاعات سابق ما به عربستان داشتند، در یک ملاقات خصوصی موضوع مطرح شد و اسناد مثبت مستندی ارائه شد از اینکه رئیس استخبارات عربستان، تلفن شخصی خودش را روی سربرگ دیوان ملکی عربستان نوشته بود و به اینها داده بود. وقتی این سند به سعودیها ارائه شد، خلع سلاح شدند.
متأسفانه در آن مدت ۸ بار رجوی و دیگران در جده و دو نقطه دیگر دنیا با اینها ملاقات داشت و بده بستان داشتند و متأسفانه اطلاعات داخل را آنها در اختیار دستگاه اطلاعاتی عربستان قرار داده بودند.