در جهان سیال، پیچیده و متغیر کنونی مراکز پژوهشی برای تولید برنامهریزی، راهی است برای کمک به مدیریت شهری برای روبهرو شدن با تغییرات سریع، و مدلی است برای شناخت و حل مهمترین مسائل و مشکلات شهری، شناسایی نقاط قوت و ضعفها و استفاده بهینه از فرصتها و موقعیتها و تسلط بر ضعفها و تهدیدهایی که یک شهر و جامعه را به خطر میاندازند
پایان مدیریت اصولگرایان بر مدیریت شهری و به دست گرفتن کامل تصدی توسط اصلاحطلبان فرصتی است تا پرونده کمفروغ پژوهش و کاربردیسازی علم در بهبود و توسعه مدیریت شهری موردتوجه قرار گیرد.
به گزارش جماران؛ برنامهریزی راهبردی، امروزه بهعنوان یکی از کارآمدترین رویکردهای مدیریتی در سازمانها مدنظر صاحبنظران و برنامهریزان قرارگرفته است. در جهان سیال، پیچیده و متغیر کنونی مراکز پژوهشی برای تولید برنامهریزی، راهی است برای کمک به مدیریت شهری برای روبهرو شدن با تغییرات سریع، و مدلی است برای شناخت و حل مهمترین مسائل و مشکلات شهری، شناسایی نقاط قوت و ضعفها و استفاده بهینه از فرصتها و موقعیتها و تسلط بر ضعفها و تهدیدهایی که یک شهر و جامعه را به خطر میاندازند. حوزه پژوهش با بررسی معضلات و چالشهای فراروی مدیریت شهری و ارائه راهکارهای مناسب برای حل این مشکلات، نقش مهمی در برطرف کردن معضلات و کاهش آسیبها بهویژه در بخش اجتماعی و فرهنگی شهرها دارد.
شکاف و فاصله عمیق بین مسائل و مشکلات شهری و آن چیزی که وظایف شوراهاست یکی از موانع جدی توسعه شهری در سالهای گذشته بوده است. علیرغم وجود مرکز پژوهشها در دوره چهارم شورای شهر تهران، ظهور و نهادینهسازی امر پژوهش با ضرباهنگ کندی صورت گرفته است. در سال اول دوره چهارم شورای اسلامی شهر تهران که سکان هدایت شهر به اصلاحطلبان رسید، مسئله پژوهش به یکی از دغدغههای آن دوره تبدیل شد تا جایی که به همت معاونت اجرایی، دکتر شجاع پوریان «مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر تهران» راهاندازی شد. ولی با ریاست دوباره اصولگرایان که نگاهی سنتی و غیرعلمی به مدیریت شهری داشتند، این مرکز در حد یک اسم باقی و عقیم ماند. صدارت چهاردهساله اصولگرایان با مدیریتی که نه بر اساس آموختههای علمی بلکه بر اساس اندوختههای تجربی و ریش سفیدیسم در مقابل مدیریت مدرن، که دانشآموختگان با استناد به آموختههای آکادمیک دست به تصمیمسازی میزنند، ایستادگی کردند. حاکمیتِ چنین ساختار مدیریتی، اجازه ورود تصمیمسازی بر اساس علم، تحقیق و پژوهش را برای شهری که به مرحله انفجار رسیده و تنفس، اولین نیاز انسان را برای شهروندان به آرزو تبدیل کرده، غیرممکن ساخته بود. یقیناً توسعه پایدار از مسیر علم و تحقیق و پژوهش در تصمیمسازی میگذرد و این آن چیزی است که شورای شهر در ربع قرن اخیر بیبهره از آن بود.
میتوان با استفاده از مراکز پژوهشها، نظریهپردازان و اندیشمندانی را به خدمت گرفت تا برای مسائل کلان، تحلیلها و دستورالعملهایی فراهم شود و با تاملات بنیادین، پژوهشهای کاربردی انجام داده و آن را برای سیاستمداران و مدیران اجرایی کشور عملیاتی ساخت.
نهاد مرکز پژوهشهای شورای شهر، چارچوبی را فراهم میکند که در آن علاوه بر شناسایی علمی و تخصصی مسائل و مشکلات شهری، راهکارهای رفع آنها در یک نگاه کلان نیز بررسی شود. وظیفه اصلی این نهاد تدوین برنامههای عملیاتی توسعه و برنامهریزی چهارساله شهری است. در این برنامهها هدفها و اولویتها مشخص میشود و بر اساس منابع موجود، تخصیص بهینه منابع صورت میگیرد.
شکلگیری مرکز پژوهشهای شورای شهر با ایجاد پتانسیل قوی در تصمیمسازی و تدوین برنامههای توسعه شهری میتواند علاوه بر شفافسازی عملکرد شوراها امکان اقتصادی کردن تخصیص منابع شهری را فراهم آورد. بسیاری از شهرهای موفق در مدیریت شهری میدانند که هرسال از کجا باید شروع کنند و تا کجا بایستی ادامه دهند. درحالیکه در شورای شهر تهران ضرورت انجام چنین کاری احساس نشده است. اعضای محترم شورای جدید شهر باید بر سر این موضوع به اجماع برسند که برای توسعه و برنامهریزی شهری راهی غیر از تمکین در برابر چنین نهادهای تخصصی و برنامهریز و تصمیمساز ندارند. این نهاد تصمیمساز مهمترین ضرورت برای توسعه و برنامهریزی مناسب شهری است.اگرچه آسیبشناسی این رویکرد خود ابعاد مختلفی دارد و نیازمند یک پژوهش هست، اما توسعه روابط پژوهشگران و تغییر نگاه به مراکز پژوهشی میتواند آغازگر اثرگذاری جدی این بخش در بهبود عملکرد و افزایش اثربخشی در مدیریت شهر باشد.