مشارکت مردم در امور حکومت، مقابله با تخلفات، شفافیت و صداقت با مردم، اجرای عدالت و دغدغه برای پیاده سازی عدالت، نبود زندانی سیاسی و… اینها بخشی از ویژگی های حکومت امام علی(ع) است. اما جامعه امروز ما بعد از قرن‌ها همچنان نتوانسته است به خوبی این آموزه‌ها را که امیرالمومنین(ع) در جامعه خود، پیاده می کرد را عملیاتی کنیم.

به گزارش جماران؛ این نماینده خبرگان رهبری با مقایسه حکومت حضرت امیرالمومنین(ع) و نحوه حکومت‌داری مسوولان در جامعه ما گفت: علل موفقیت امام علی(ع) در حکومت خود این بود که از اصول مشخص، معقول، انسانی و الهی برخوردار بود و به آن اصول ایمان کامل داشت. در برنامه ریزی و تصمیمات از مردم، مخصوصاً از یاران و کارگزارانش مشاوره می گرفت؛ بعد از مشورت در تصمیم گیری، در اجرا هم دارای استقلال کامل و وحدت رویه بود اما سیستم حکومتی ما این چنین نیست و  از چنین انسجام و همدستی برخوردار نیست.  گاهی تناقضات و تعارضات در سیستم، قوانین، برنامه ها و سیاست ها به وجود می آید و آن وقت فرافکنی ها، دعواها و معرکه گیری ها شروع می شود.

*ما وقتی شیوه حکومت داری و سلوک فردی امام علی را مورد بررسی قرار می دهیم به مسایل قابل توجه‌ای می رسیم به نظر شما تفاوت ویژه ایشان با دیگران حاکمان در چه مسایلی است؟

هاشم‌زاده: حضرت امیر(ع) با همه حاکمان و سیاستمداران جهان در هر عصر و زمانی کاملا متفاوت است و اصلا قابل مقایسه نیست. تفاوت‌ها، برتری‌ها جوهری و بنیادین دارد، این ویژگی‌ها و برتری‌ها هم اساسی و هم فراوان است. اما مهمترین آنها که منشا همه ویژگی ها و برتری های اوست این است که او یک سیاستمدار و زمامدار امام که دارای «علم مطلق» است و او را در مقام تشخیص مصالح واقعی، برنامه ریزی و سیاست گذاری از خلاف ها، لغزش ها و حتی از اشتباهات حفظ می‌کند. به او کوچک ترین اشتباه راه ندارد و «دارای معصومیت مطلق» است که امام علی(ع) را در مقام عمل، اجرا از تخلفات و حتی از اشتباهات مصون می دارد؛ یعنی این دو خصوصیت علم مطلق و معصومیت مطلق عملی و هم از اشتباه علمی مصون می دارد یعنی این دو خصوصیت ذاتی است.

بنابراین، نظر او واقعیت و هر فرمانی که صادر می کند عین مصلحت و حقیقت است. امام علی(ع) نیازی به مشورت با دیگران ندارد چون به خداوند، به علم مطلق و به قدرت مطلق متصل است. در عین حال با مردم و کارگزاران خود مشورت و آنها را به اظهار نظر تشویق می کند. به آنها جرات می بخشد و مشارکت می طلبد؛ یعنی خود او داوطلب نظر گرفتن از مردم است تا مردم هم در حکومت علی(ع) سهیم باشند از سویی دیگر به آنها جرات و شخصیت می بخشد، این بزرگترین ویژگی امیرالمومنین در سیاست و حکومت است.

علاوه بر این موارد، او از خصوصیت ها و ویژگی های دیگر هم برخوردار است که در حکومت امیرالمومنین(ع) اصل عدالت بر همه امور حتی بر حفظ جان و حکومت او مقدم است. در حکومت امام علی(ع) هدف وسیله را توجیه نمی کند، هیچ چیز بر مردم پوشیده نیست، صداقت، صراحت و شفافیت مطلق حاکم است. در حکومت امام علی(ع) کسی با حرف، سخن با ظن و گمان مجازات نمی شود. در حکومت امام علی(ع) زندانی سیاسی وجود ندارد ایشان حاضر است مظلوم واقع شود تا ظالم نباشد؛ چنانچه امیرالمومنین(ع) می فرماید: من گمان می کردم امرا و حاکمان بر مردم ستم روا می دارند اما امروز مردم به حاکمان خود ستم روا می دارند و این حقیقت برای حضرت‌امیر(ع) لذت بخش بود که مظلوم باشد اما ظالم نباشد و اگر بخواهیم امتیازات و برتری های آن حاکم برتر را همچنان بشماریم مثنوی ۷۰ من کاغذ می شود.

*نحوه رفتار امام علی‌(ع) به عنوان یک سیاستمدار و زمامدار حکومت با مردم و کارگزاران چطور بود؟ حضرت علی در مواجهه با کارگزاران بخاطر مردم تغییری در رفتار خود ایجاد می کرد؟

هاشم‌زاده: رفتار، روش امیرالمومنین(ع) با کارگزاران و مردم خود شفاف، صادقانه و غیر محرمانه، ثابت و غیر قابل تغییر است. چون مبانی حکومت امام علی که ما به آن حکومت علوی(ع) می گوییم و همچنین روش‌ها و منش‌های او در حکومت یعنی هم اصول، مبانی حکومت و هم روش های او در حکومت کردن بر یک سلسله مبانی حقایق فطری و عقلی غیر قابل تغییر استوار است و ما می توانیم همه اصول و مبانی را در چهار اصل کلی خلاصه کنیم.

اصل یک به مسایل دنیوی و اخروی انسان ها مربوط است، یعنی آزادی کرامت و حقوق انسان ها و احکام الهی را در نظر داشته باشیم.

اصل دو حق و حقیقت، یعنی هر برنامه سیاست و عمل و سخنی در آن حکومت باید کاملا با حق و حقیقت منطبق باشد.

اصل سه عدالت، یعنی حتی اگر لازم باشد جان خود را برای عدالت فدا کند، فدا می کند تا عدالت مخدوش نگردد و آسیب نبیند.

اصل چهار رضای الهی، که او نه به دنبال عیش و لذت است نه به دنبال مقام، مال و منال هم نیست او دنبال قدرت، تعریف و تمجید هم نیست.

حکومت و مقام برای او پشیزی ارزش ندارد به همین دلیل حضرت علی(ع) ارزش حکومت را به آب دهان بز و لنگه کفشی توصیف می‌کند. هرچیزی را برای رضای خدا می‌خواهد؛ هرکار و خدمتی را برای ماندگاری انجام دهد، او می خواهد حقوق انسانی، آزادگی و کرامت انسانی را احیا کند. در جهان «صوت العداله الإنسانیّه» شود، تا رضای خداوند را بدست بیاورد.

این اصول چهارگانه در حکومت حضرت امیر(ع) نهادینه شده و با دو اصل دیگر کاملا تضمین شده بود؛ آن یکی اصل معصومیت مطلق است که در مقام عمل و گفتار کوچکترین لغزش و اشتباهی نباشد و دومی علم مطلق امامت است که در مقام تشخیص، توصیف و برنامه‌ریزی کوچکترین جهل غفلت و اشتباه به آن راه نمی‌یابد؛ این اصول، فطری انسانی و الهی تا ابد ثابت و غیر قابل تغییر هستند.

اگر این اصول ثابت با معصومیت و علم مطلق امامت صحت و سلامت آن تضمین گردد، و حاکم چنین حکومتی نیز با صداقت و شفافیت کامل حکومت کند، به قول خود آن بزرگوار راز و اسرار محرمانه ای میان کارگزاران با مردم وجود نداشته باشد آیا چنین کسی رفتار و گفتار خود را با کارگزاران تغییر می دهد؟ آیا دستخوش سیاست بازی‌ها، مصالح و منافع شخصی قرار می‌گیرد؟ قطعا چنین اتفاقاتی رخ نخواهد داد آری اگر حاکمیت از علم مطلق و معصومیت برخوردار نباشد پیوسته باید در حال بررسی، مراقبت و مشاوره باشد تا شرایط و مصالح واقعی حکومت را طبق نظرات روز احراز کند. سیاست‌ها و رفتارهای خود را با آن شرایط متغیر مصالح واقعی انطباق دهد که امیرالمومنین(ع) با داشتن معصومیت و مصونیت و علم امامت به آن نیاز نداشت اما با این حال از مردم می‌خواست تا به او نظر و مشورت دهند، از گفتن سخن حق خودداری نکنند و مانند جبابره از او نترسند و با ظاهرسازی با او برخورد نکند. امام علی(ع) با این فرمان در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه « فَلاَ تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ اَلْجَبَابِرَهُ » می خواست راه نظرخواهی و مشاوره مردم و شنیدن سخن حق مردم، جلب رضایت و مشارکت مردم را در حکومت‌ها به روی حاکمان بگشاید و آنان را به این امر وا دارد؛ تا اشتباهات ناشی از عدم مسوولیت و عدم علم مطلق پیش‌گیری شود.

*یکی دیگر از ویژگی های و سلوک حکومت امام علی(ع) وحدت نظر و عمل است، این مساله در حکومت امام علی(ع) چطور بدست می آمد؟ چرا امروز کمتر این موضوع دست یافتنی است؟

هاشم‌زاده: آری. حضرت امیر(ع) در حکومت و قدرت وحدت رویه داشت و هرچه می گفت، وعده می داد و تصمیم می گرفت عملیاتی هم می کرد. شعار نمی داد و هر تلاشی که می کرد شعور و عمل بود. با همه مشکلات و کمبودها که در آن عصر وجود داشت امور مسلمین با عملکرد امام علی(ع) با قاطعیت و سرعت پیش می رفت. به طوری که در آن عمر کوتاه ۵ ساله حکومت خود که سه سال آخر آن نیز در جنگ داخلی سپری شد، مشکلات معیشتی مردم حل می‌شد، عدالت همگانی نهادینه شده بود. می رفت که یک حکومت متعالی پایه گذاری شود، به قول شهید مطهری دموکراتیک‌ترین حکومت در جهان نهادینه شود اما با سه جنگ تحمیلی داخلی پیشرفت آن متوقف شد و نهایتاً با توطئه عمروعاصی حکومت حضرت امیر را ساقط کردند.

علل موفقیت امیرالمومنین(ع) در حکومت خود این بود که از اصول مشخص، معقول، انسانی و الهی برخوردار بود و به آن اصول ایمان کامل داشت. در برنامه ریزی و تصمیمات از مردم، مخصوصاً از یاران و کارگزارانش مشاوره می گرفت؛ بعد از مشورت در تصمیم گیری، در اجرا هم دارای استقلال کامل و وحدت رویه بود. با این شرایط و خصوصیات می توانست طوری برنامه ریزی و سیاست‌گذاری کند که همه ابعاد حکومت یکدست با یکدیگر هماهنگ و همخوانی داشته باشد. تعارض و تناقضی در میان آنها وجود نداشته باشد. در مقام عمل یکدیگر را نفی و بی اثر نکند و در نهایت با قدرت و اراده قوی و آهنین خود، با ایمان و اتکا به خدا اقدام می کرد و هر اقدامی را نیز به نتیجه مطلوب خود می‌رساند.

اما سیستم حکومتی ما این چنین نیست و  از چنین انسجام و همدستی برخوردار نیست.  گاهی تناقضات و تعارضات در سیستم، قوانین، برنامه ها و سیاست ها به وجود می آید یا بسترهای مناسب فراهم نمی شود، یا بسترهای مناسب برای تحقق سیاست ها و اهداف فراهم نمی شود که در نتیجه برنامه ها، سیاست ها و شعارها به نتیجه مطلوب خود نمی رسد. آن وقت فرافکنی‌ها، دعواها و معرکه گیری‌ها شروع می‌شود، هرکسی، هرگروهی، هر جناحی و هر دولتی،  مسوولیت‌ها را بر گردن کسی دیگر، گروهی دیگر و دولتی دیگر می افکند؛ در نتیجه جامعه مشمول آیه ی شریفه ی ۱۱۲  سوره ی نساء می شود که می فرماید: «وَ مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَهً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً » که هرکس گناه خود یا دیگری را به گردن دیگران بیاندازد بی گناهان را به انواع گناهان و حتی به خیانت متهم می‌کند و این  مساله خود ریشه یابی مشکلات را سخت تر و حل مشکلات را ناممکن و شرایط را بدتر می‌کند. عدالت، انصاف، مهر و محبت را در جامعه از بین می‌برد، و فضا را گناه آلود میکند.

الحمدالله بعد از انقلاب در جمهوری اسلامی در این مدت نزدیک به ۴۰ سال کارهای بسیار بزرگ و ارزشمند داخلی و بین المللی انجام گرفته است، کامیابی های برجسته، و موفقیت های بزرگ عاید کشور عزیز و ملت سربلند ما شده است که باید به آنها توجه و از آنها پاسداری کنیم. اما در عین حال چنان چه گفته شد در تحقق اهداف عالی نظام مخصوصاً در مساله اقتصاد، معیشت مردم، در آسیب های اجتماعی و اخلاقی ناکامی هایی نیز داشتیم.

این مشکلات و ناکامی‌ها علل و عوامل مختلفی دارد که مهم ترین و پیچیده ترین آنها همان تعارضات و تناقضات در برنامه ها، سیاست ها، شعارها و فقدان بسترهای تحقق آنها است. این ناهمخوانی ها در تحقق اهداف کلی نظام در ابعاد مختلف به ویژه در مسایل اقتصادی و معیشتی مردم، حتی در تحقق اقتصاد مقاومتی آثار عمیق و سرنوشت سازی دارد.

*امام علی(ع) به عنوان شهید راه عدالت شناخته می شوند و برقراری عدالت در جامعه زمان خودشان به یکی از اهداف اصلی بدل شده بود، حضرت علی(ع) چطور می توانستند عدالت را در جامعه خود محقق کنند؟

 

هاشم‌زاده: عدالت در اسلام در همه امور مخصوصاً در حکومت اسلامی حرف اول را می زند، محور همه گفتارها و رفتارها عدالت است؛ عدالت شرط مشروعیت حکومت ها است. حکومت، ولایت و قضاوت در اسلام مشروط به عدالت است. عدالت نیز با یک گناه کبیره و با کوچکترین ظلمی مخدوش می‌شود. وقتی عدالت مخدوش شد حکومت از مشروعیت و اسلامیت می افتد، حاکم یا فرد دارای ولایت از ولایت ساقط می شود. این مساله در اسلام یک اصل مسلم و قطعی است. بدین جهت عدالت در حکومت اسلامی از جایگاه خاصی برخوردار است؛ نه تنها یکی از اهداف آن بلکه از مبانی و محورهای حکومت اسلامی است. باید همه امور کشور حکومت اسلامی اعم از اعمال، حرکات، گفتارها، ساختارها و روابط دولت و ملت کلاً بر پایه عدالت استوار شود و بر حول محور عدالت بچرخد. بنابراین باید صحت و سقم آن با معیار عدالت ارزیابی شود. به همین جهت عدالت در حکومت امیرالمومنین(ع) که مصداق شاخص حکومت اسلامی بود مساله عدالت یک اصل اساسی، یک خط مشی جاری، سیره حاکم و عام بود. یعنی عدالت در دیدگاه امام علی(ع) فرا زندگی و فرا حکومتی بود. یعنی او در حکومت به خود و زندگی خود، قدرت، ثروت و مقام و حتی به بقای حکومت خود نمی اندیشید. هدف، بقای عدالت و گسترش و نهادینه شدن آن در جامعه و چرخش همه امور حول محور عدالت بود؛ حتی اگر خود او در این راه کشته شود و حکومت فنا شود. چنین حکومتی که ما آن را حکومت علوی می نامیم، در تاریخ بی بدیل و منحصر به فرد است. یک حاکم و حتی افراد جامعه ظرفیت  چنین حکومتی را ندارد که جان خود و حکومت خود را فدای عدالت کند و نه عدالت را فدای جان و حکومت.

امیرالمومنین(ع) نسبت به عدالت در حکومت این چنین بود. او حاضر بود که حکومتش ساقط شود و خود کشته شود اما کوچکترین خدشه و خللی بر چهره ی عدالت وارد نشود.  او در حکومت خود چنان کرد و در راه عدالت شهید شد و این است که شهید عدالت لقب گرفت. او با دموکراسی بی نظیر و انتخاب اجماعی مردم بر سر کار آمد، با آزادی و دموکراسی کامل حکومت کرد. به قول شهید مطهری حکومت امام‌علی آزادترین و دموکراتیک ترین حکومت تاریخ بشریت بود. با حفظ کرامت انسانی، حقوق بشر، با صداقت و شفافیت با مردم و حتی با غیر مسلمانان تعامل می کرد و در راه عدالت به طور مظلومانه کشته شد یعنی مظلوم شد تا ظالم نباشد. حکومت امام علی و شهادت در راه عدالت برای حفظ عدالت به ظاهر متوقف شد اما شیرینی آن در کام عدالت خواهان جهان همچنان ماندگار است.

بنابراین حکومت امام علی(ع) پیوسته ماندگار است و نمونه ای برای انسان ها و حکومت های عدالت خواهانه و حق طلبانه در جهان است. آنچه گفته شد حقیقتی است مبرهن و مستند است. اگر تاریخ و سیره زندگی و حکومتی امام علی(ع) را از آغاز تا پایان ملاحظه و بررسی کند سخنان و محتویات او را در نهج البلاغه و در منابع معتبر دیگر مورد توجه و مطالعه قرار دهیم در جای جای آن این حقیقت را درمی یابیم شواهد و اسناد آن را بدست می آوریم و این خود کتاب قطور و ارزشمندی را تشکیل می‌دهد، کتاب درس حاکمان، زمامداران و همه سیاستمداران خواهد بود.

*به عنوان سخن آخر اگر بخواهید جمله تاثیرگذاری از امیرالمومنین(ع) را بیان کنید کدام جمله یا سخن از ایشان را برای ما می گویید؟

هاشم‌زاده: پاسخ این سوال در عین سهولت خیلی سخت و دشوار است. زیرا سخنان امام علی طلاست. طلای تمام عیار آیا می توان از میان سکه های تمام عیار یکی از آنها را برگزید؟ من در پاسخ این سوال عاجز هستم، اما در عین حال سه جمله طلایی به عنوان نمونه انتخاب می کنیم که درسی، پیامی هم برای خود ما و هم برای همه حاکمان  مقتدر جهان باشد.

یک: امام علی(ع) می‌فرماید انسان باید نه ظالم باشد و نه مظلوم، نه به کسی ظلم کند و نه به ظلم کسی تن دهد اما شاید در دوراهی ظالم یا مظلوم بودن قرار بگیرد که باید ظالم باشد یا مظلومیت را بپذیرد؛ اگر من در چنین دوراهی قرار بگیرم مظلومیت را بر می‌گزینم تا ظالم نباشم زیرا که من خوش ندارم به عنوان ظالم به ملاقات پروردگارم بروم، و در دادگاه عدل الهی قرار بگیرم.

امام علی(ع) این روش را به دیگران نیز سفارش می‌کند و در نهج البلاغه خطبه ۱۵۱ می فرماید «وَاقْدَمُوا  عَلَى اللّهِ مَظْلُومینَ، وَ لاتَقْدَمُوا عَلَیْهِ ظالِمینَ.»

دو: نمونه دیگر هم جنگ صفین است، در جنگ صفین سخت ترین جنگ ها و در سخت ترین  شرایط جنگی سربازان را جمع کرد، به جای درس اطاعت از فرماندهی درس حقوق ملت به آنها داد، خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه را ایراد کرد که به حق باید آن را خطبه حقوق نامید تا با ایراد این خطبه در آن  شرایط اهمیت حقوق الناس و حقوق ملت را ترسیم و بر آن تاکید کند و در ضمن این جملات طلایی را فرمود، « فَلاَ تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ اَلْجَبَابِرَهُ وَ لاَ تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ اَلْبَادِرَهِ و…» با من مانند حاکمان جبار و سرکش سخن نگویید، از من به مانند تندخویان خشمگین نترسید، با من چاپلوسی و ظاهرسازی نکنید، از گفتن حرف حق به من و  ارایه نظر مشورتی  به من خودداری نورزید، همه ما بنده هستیم، بنده یک پرودگار هستیم!

سه: یکی از کوتاه ترین، پرمعناترین و  هشدار دهنده‌ترین سخن حکیمانه امام علی(ع) این است « رّب عادلِ جائِرین» (غرر الحکم صفحه۴۱۳ ) ای بسا مدعیان عدالت که ستمگرند، ای بسا بدترین و نامریی ترین ستم‌ها به نام عدالت صادر می‌شود، یعنی امام علی از عدالت عادلان نیز نگران است، تا برسد به ظالمان و ستمگران که باید مواظبت کرد. امام علی(ع) این حقیقت را در یک جمله حکیمانه بی بدیل دیگری چنین تفسیر و بیان می کند، « اجور الناسِ مَن عَدّه جُورَه عَدل» (غررالحکم صفحه ۲۱۱) یعنی ستمگرترین مردم کسی است که ظلم خود را عدالت پندارد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.